نکات کلیدی
1. مصاحبههای معماگونه مایکروسافت: جستجویی برای متفکران خلاق
فرآیند مصاحبه مایکروسافت به خاطر مجموعهای طاقتفرسا از سوالات چالشبرانگیز، بهویژه برای تفکر خلاق، شناخته شده است.
فراتر از مهارتها: فرآیند مصاحبه مایکروسافت، که به خاطر دشواریاش مشهور است، به دنبال شناسایی کاندیداهایی است که تواناییهای تفکر خلاق و اصیل دارند، نه فقط ارزیابی مهارتها یا دانش موجود آنها. این رویکرد نشاندهندهی اعتقاد شرکت به این است که در صنعت فناوری با سرعت بالا، سازگاری و مهارتهای حل مسئله از تخصصهای خاص ارزشمندتر هستند. هدف این است که افرادی را پیدا کنند که بتوانند فرضیات را زیر سوال ببرند، به مشکلات از دیدگاههای نوین نزدیک شوند و در محیطی که همواره در حال تغییر است، موفق باشند.
سوال غیرممکن: یکی از عناصر کلیدی مصاحبه مایکروسافت، "سوال غیرممکن" است، معما یا سناریوی فرضی که پاسخ قطعی ندارد. این سوالات، مانند "چند تنظیمکننده پیانو در جهان وجود دارد؟" یا "چقدر طول میکشد تا کوه فوجی را جابجا کنیم؟"، به منظور آزمایش دانش واقعی طراحی نشدهاند، بلکه برای سنجش توانایی کاندیدا در تفکر سریع، ساختاردهی به افکار و بیان رویکرد منطقی به یک مشکل مبهم است. مصاحبهکنندگان اغلب خودشان هم پاسخ "درست" را نمیدانند و بر فرآیند به جای نتیجه تأکید میکنند.
یک روند گستردهتر: مصاحبههای شغلی پر از معما، که زمانی مختص شرکتهای فناوری بودند، اکنون به بخشهای مختلفی از جمله مالی، مشاوره و حتی نیروهای مسلح نفوذ کردهاند. این روند نشاندهندهی تغییر گستردهتری به سمت ارزشگذاری سازگاری و مهارتهای حل مسئله در بازار جهانی است که به طور فزایندهای نامشخص و رقابتی است. شرکتها به دنبال کارمندانی هستند که بتوانند به طور انتقادی فکر کنند، فرضیات را زیر سوال ببرند و در برابر تغییرات مداوم نوآوری کنند.
2. ریشههای تاریخی: از آزمونهای هوش تا سیلیکون ولی
هیچکس به اندازه لوئیس ترمن، روانشناس استنفورد، در تعریف هوش و تبدیل ارزیابیهای ذهنی به بخشی از استخدام تأثیرگذار نبوده است.
میراث لوئیس ترمن: مفهوم آزمون هوش در استخدام به لوئیس ترمن برمیگردد، روانشناس استنفورد که آزمون IQ را محبوب کرد و از استفاده گسترده آن در مدارس و محلهای کار حمایت کرد. ترمن معتقد بود که هوش، که به عنوان توانایی استدلال انتزاعی تعریف میشود، قابل اندازهگیری است و میتواند برای تطبیق افراد با مشاغل مناسب استفاده شود و یک meritocracy ایدهآل ایجاد کند. کار او پایهگذار استفاده از آزمونهای استاندارد در تصمیمات استخدامی بود.
شوکلی و نیمههادیها و مصاحبههای معماگونه: ویلیام شوکلی، پیشگام فناوری ترانزیستور و بنیانگذار آزمایشگاه نیمههادی شوکلی، در دهه 1950 آزمونهای هوش و معماهای منطقی را به فرآیند استخدام خود اضافه کرد. او به دنبال جذب بااستعدادترین مهندسان و دانشمندان بود و معتقد بود که توانایی حل مسئله برای موفقیت در زمینه نیمههادیها بسیار حیاتی است. این پذیرش زودهنگام مصاحبههای مبتنی بر معما در سیلیکون ولی به محبوبیت بعدی آنها در صنعت فناوری کمک کرد.
ناامیدی از IQ: با وجود اشتیاق اولیه برای آزمونهای هوش، نگرانیها درباره تعصب فرهنگی و شیوههای تبعیضآمیز منجر به کاهش استفاده از آنها در استخدام شد. با این حال، تمایل به ارزیابی تواناییهای شناختی ادامه یافت و منجر به پذیرش مصاحبههای معماگونه به عنوان یک جایگزین به نظر میرسید که بیشتر برابر و مرتبط بود. این مصاحبهها به دنبال اندازهگیری "پهنای باند"، خلاقیت و مهارتهای حل مسئله خلاقانه بودند، نه اینکه به معیارهای سنتی هوش تکیه کنند.
3. وسواس معماگونه بیل گیتس: شکلدهی به فرهنگ مایکروسافت
خانواده وکیل سیاتل، ویلیام گیتس دوم، به تفریح سازمانیافته اعتقاد زیادی داشتند.
بازیها و رقابت: تربیت بیل گیتس عشق به بازیها، معماها و رقابتهای فکری را پرورش داد. خانوادهاش بر تفریح سازمانیافته تأکید داشتند و مسابقات منظم بریج، پسورد و بازیهای اطلاعات عمومی برگزار میکردند. این روحیه رقابتی به رهبری او در مایکروسافت منتقل شد، جایی که فرهنگی از رقابت و تلاش بیوقفه برای پیروزی در ذات شرکت نفوذ کرده بود.
ذهنیت اردوگاه ریاضی: فرهنگ داخلی مایکروسافت، که اغلب به عنوان "اردوگاه ریاضی" توصیف میشود، هوش، منطق و تواناییهای حل مسئله را بالاتر از هر چیز دیگری ارزشمند میدانست. از کارکنان انتظار میرفت که بسیار رقابتی باشند و همواره در تلاش برای هوشمندتر شدن از رقبای خود و پیشبرد مرزهای نوآوری باشند. این محیط ترکیبی منحصر به فرد از سختکوشی فکری و رقابت بازیگوشانه را پرورش داد، با شوخیهای عملی و بازیهای خیالی که به عنوان یک استراحت از فشارهای شرکت عمل میکردند.
معضل نوآور: رهبری مایکروسافت، از جمله گیتس، همواره نگران این بود که مبادا دچار رکود شوند و توسط فناوریهای مخرب پیشی گرفته شوند. این پارانویا، که از "معضل نوآور" کلیتون کریستنسن ناشی میشود، شرکت را به اولویت دادن به نوآوری و جستجوی افرادی که میتوانند فرضیات را به چالش بکشند، سازگار شوند و به طور خلاقانه مشکلات پیچیده را حل کنند، سوق داده است. مصاحبه معماگونه به ابزاری کلیدی در این جستجوی استعداد تبدیل شد.
4. رمزگشایی از معماها: انواع و مثالها
سوالات مصاحبه مایکروسافت به طور خاص محرمانه هستند.
فراتر از سوالات سنتی: مصاحبههای مایکروسافت فراتر از سوالات سنتی و رفتاری میروند و معماها، سوالات فریبنده و سناریوهای فرضی باز را برای ارزیابی تواناییهای حل مسئله و تفکر خلاق کاندیداها در بر میگیرند. این سوالات به گونهای طراحی شدهاند که چالشبرانگیز و مبهم باشند و از کاندیداها میخواهند که به سرعت فکر کنند و فرآیند استدلال خود را بیان کنند. هدف ارزیابی نحوه نزدیک شدن کاندیداها به مشکلات پیچیده است، نه فقط اینکه آیا میتوانند به پاسخ "درست" برسند یا خیر.
معماهای منطقی: بخش قابل توجهی از سوالات مصاحبه مایکروسافت شامل معماهای منطقی است، مسائلی تفریحی که نیاز به استدلال استنتاجی و مهارتهای تحلیلی دارند. مثالها شامل:
- "شما هشت توپ بیلیارد دارید. یکی از آنها 'معیوب' است، به این معنی که وزن بیشتری نسبت به بقیه دارد. چگونه میتوانید با استفاده از تراز، تشخیص دهید که کدام توپ معیوب است در دو وزنکشی؟"
- "شما یک سطل 3 لیتری، یک سطل 5 لیتری و یک منبع نامحدود آب دارید. چگونه میتوانید دقیقاً 4 لیتر آب اندازهگیری کنید؟"
سوالات غیرممکن: نوع دیگری از سوالات شامل برآورد مقادیر یا حل مشکلات فرضی است که به نظر میرسد پاسخ دادن به آنها با قطعیت غیرممکن است. مثالها شامل:
- "چند تنظیمکننده پیانو در جهان وجود دارد؟"
- "چقدر طول میکشد تا کوه فوجی را جابجا کنیم؟"
سوالات طراحی: این سوالات از کاندیداها میخواهند که یک محصول یا سیستم طراحی کنند، مانند یک مایکروویو کنترلشده توسط کامپیوتر یا یک قفسه ادویه برای یک فرد نابینا. هدف ارزیابی توانایی کاندیدا در تفکر خلاقانه، در نظر گرفتن نیازهای کاربر و انجام تعادلها است.
5. علم شناختی معماها: پذیرش نادانی
درک اینکه هوش میتواند به حماقت منجر شود، نزدیک شدن به راههای آسمان است.
فضاهای حل و نادانی: دانشمندان شناختی مانند هربرت سایمون و دیوید پرکینز فرآیندهای حل مسئله را مطالعه کردهاند و بر اهمیت جستجوی "فضای حل" و پیمایش "پلاتوهای نادانی" تأکید کردهاند. سایمون معتقد بود که حل مسئله شامل جستجوی منطقی برای راهحلها است، در حالی که پرکینز بر نقش شهود و پایداری در غلبه بر عدم قطعیت تأکید میکند. این دیدگاهها بینشهایی را در مورد مهارتهای شناختی که مصاحبههای معماگونه به دنبال ارزیابی آنها هستند، ارائه میدهند.
عدم قطعیت و تفکیک: بسیاری از معماها تمایل انسانی به اجتناب از عدم قطعیت و تفکیک، وضعیت یا-یا که در آن دقیقاً یکی از دو یا چند احتمال متقابل درست است، را مورد بهرهبرداری قرار میدهند. مردم اغلب در استدلال از پیشفرضهای نامشخص مشکل دارند و ترجیح میدهند بر اطلاعات شناخته شده تمرکز کنند. غلبه بر این تعصب شناختی برای حل بسیاری از معماهای منطقی و مشکلات دنیای واقعی حیاتی است.
مسئله قاببندی: "مسئله قاببندی" در هوش مصنوعی به دشواری شناخت آنچه که برای یک وضعیت خاص مرتبط است و آنچه که میتوان به راحتی نادیده گرفت، اشاره دارد. به همین ترتیب، بسیاری از معماها به گونهای طراحی شدهاند که از فرضیات نادرست بهرهبرداری کنند و نیاز به بازنگری در مشکل با زیر سوال بردن پیشفرضهای اولیه دارند. این توانایی برای عقبنشینی، تحلیل فرضیات و در نظر گرفتن دیدگاههای جایگزین، مهارت کلیدی برای نوآوران و حلکنندگان مشکلات است.
6. پذیرش وال استریت: استرس و مصاحبههای ابزورد
"بیایید یک بازی روسی رولت بازی کنیم"، یکی از شوخیهای مصاحبهای است که در بانکهای سرمایهگذاری وال استریت در حال چرخش است.
از فناوری به مالی: مصاحبه معماگونه، که در ابتدا با شرکتهای فناوری مانند مایکروسافت مرتبط بود، به صنایع دیگر از جمله وال استریت گسترش یافته است. بانکهای سرمایهگذاری و شرکتهای مشاوره این تکنیکها را برای ارزیابی تواناییهای حل مسئله کاندیداها، مهارتهای مدیریت استرس و توانایی تفکر سریع به کار گرفتهاند. این پذیرش نشاندهندهی پیچیدگی فزاینده و ماهیت سریع صنعت مالی است.
مصاحبه استرس: شرکتهای وال استریت به خاطر "مصاحبههای استرس" خود شناخته شدهاند که هدف آنها قرار دادن کاندیداها تحت فشار برای مشاهده واکنش آنها است. این مصاحبهها ممکن است شامل سکوت، حملات شخصی یا سناریوهای ابزورد، مانند درخواست از کاندیدا برای باز کردن پنجرهای در یک دفتر آسمانخراش باشد که پنجرهها باز نمیشوند. هدف ارزیابی عملکرد کاندیداها تحت فشار و اینکه آیا میتوانند در شرایط چالشبرانگیز آرامش خود را حفظ کنند، است.
مصاحبه ابزورد: برخی شرکتها مصاحبه معماگونه را به افراط کشاندهاند و وظایف و سوالات عجیبی را که به نظر میرسد ارتباطی با شغل ندارند، گنجاندهاند. این "مصاحبههای ابزورد" ممکن است شامل ساختن چیزی از بلوکهای لگو یا تعریف رنگ سبز باشد. در حالی که این تکنیکها ممکن است به منظور ارزیابی خلاقیت و مهارتهای حل مسئله طراحی شده باشند، اغلب به عنوان بیمعنی و تحقیرآمیز به نظر میرسند.
7. پیمایش در هزارتو: استراتژیهای موفقیت
اگر این یک پارادوکس به نظر میرسد، تنها به این دلیل است که این مصاحبهها به عنوان دشوار یا غیرممکن برای "آمادهسازی" تبلیغ شدهاند.
بازی را بشناسید: در حالی که مصاحبههای معماگونه ممکن است غیرقابل پیشبینی به نظر برسند، الگوها و استراتژیهای خاصی وجود دارد که میتواند به کاندیداها در بهبود عملکردشان کمک کند. درک انواع سوالات، ترفندهای شناختی زیرین و انتظارات ناگفته مصاحبه میتواند به کاندیداها مزیت قابل توجهی بدهد. آمادگی کلید موفقیت است.
استراتژیهای کلیدی:
- نوع پاسخ مورد انتظار را تعیین کنید (مونوگ یا دیالوگ)
- فرض کنید اولین فکر اشتباه است
- از محاسبات و پیچیدگیهای اضافی پرهیز کنید
- "موجودات کاملاً منطقی" را شناسایی کنید
- فرضیات را فهرست کرده و به چالش بکشید
- سناریوهای ممکن را ترسیم کنید
- پاسخهای اصلی ارائه دهید
چالش: برای "چالش" آماده باشید، تکنیکی که در آن مصاحبهکننده با کاندیدا حتی زمانی که درست است، بحث میکند. هدف ارزیابی توانایی کاندیدا در دفاع از موضع خود، متقاعد کردن دیگران و حفظ اعتماد به نفس در دانش خود است.
8. بازاندیشی در مصاحبه: پیشنهادی برای شرکتهای مبتنی بر نوآوری
قویترین استدلال برای مصاحبههای معماگونه این است که هر چیز دیگری بدتر است.
تمرکز بر غربالگری منفی: مصاحبههای معماگونه به عنوان یک غربالگری منفی، شناسایی کاندیداهایی که فاقد مهارتهای اساسی حل مسئله یا توانایی تفکر انتقادی هستند، مؤثرترند. نباید به عنوان یک روش اصلی برای شناسایی "نابغهها" یا اتخاذ تصمیمات استخدامی صرفاً بر اساس توانایی حل معماها استفاده شوند. هدف جلوگیری از استخدامهای بد است، نه لزوماً پیدا کردن کاندیدای "کامل".
عدالت و شفافیت: مصاحبهکنندگان مسئولیت دارند تا اطمینان حاصل کنند که فرآیند مصاحبه عادلانه و شفاف است. این شامل توضیح هدف سوالات، اجتناب از شیوههای تبعیضآمیز و ارائه انتظارات واضح به کاندیداها است. هدف ایجاد یک میدان بازی برابر است که در آن همه کاندیداها فرصتی برای نشان دادن تواناییهای خود داشته باشند.
فراتر از معماها: در حالی که معماها میتوانند ابزاری مفید باشند، نباید تنها تمرکز مصاحبه باشند. مهم است که تجربه، مهارتها و شخصیت کاندیداها را از طریق روشهای مختلف، از جمله سوالات سنتی و رفتاری، ارزیابی کنید. هدف به دست آوردن درک جامع از پتانسیل کاندیدا و تناسب او با فرهنگ شرکت است.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب چگونه کوه فوجی را جابجا میکنید؟ به بررسی استفاده مایکروسافت از معماها در مصاحبهها میپردازد و بینشهایی درباره مزایا و معایب این رویکرد ارائه میدهد. خوانندگان از زمینه تاریخی کتاب، مشاورههای عملی برای مصاحبهکنندگان و مصاحبهشوندگان و مجموعهای از معماهای جالب قدردانی میکنند. در حالی که برخی آن را قدیمی میدانند، بسیاری هنوز ارزش بحثهای آن درباره تفکر تحلیلی و تکنیکهای حل مسئله را مییابند. این کتاب نظرات متنوعی دریافت میکند، به طوری که برخی از ارزش سرگرمکننده آن تمجید میکنند و دیگران بر تمرکز محدود آن انتقاد کرده یا به اثربخشی مصاحبههای معمایی شک میکنند.
Similar Books







