نکات کلیدی
1. شاخصهای کلیدی عملکرد ابزارهای حیاتی برای موفقیت کسبوکار هستند
شاخصهای کلیدی عملکرد مانند ابزارهای ناوبری برای کسبوکار شما عمل میکنند و به شما اجازه میدهند بدانید کجا هستید در مقایسه با جایی که فکر میکنید هستید یا جایی که میخواهید باشید، همانطور که یک قطبنما یک سفر ماهیگیری را هدایت میکند.
تعریف و هدف. شاخصهای کلیدی عملکرد (KPIs) معیارهایی هستند که به سازمانها کمک میکنند تا بفهمند چقدر در دستیابی به اهداف و مقاصد استراتژیک خود موفق هستند. آنها اطلاعات عملکردی حیاتی ارائه میدهند که به تصمیمگیرندگان امکان میدهد تعیین کنند آیا سازمان در مسیر دستیابی به اهداف اعلامشده خود قرار دارد یا خیر.
اهمیت در کسبوکار مدرن. در محیط رقابتی کسبوکار امروز، KPIs برای:
- کاهش پیچیدگی عملکرد سازمانی به تعداد کمی از شاخصهای کلیدی قابل مدیریت
- ارائه شواهد برای کمک به تصمیمگیری و بهبود عملکرد
- یادگیری از نتایج گذشته و بهبود نتایج آینده
- گزارشدهی خارجی و نشان دادن انطباق
- تمرکز تلاش و نظارت بر خروجی
اجتناب از اشتباهات رایج. برای اجرای مؤثر KPIs:
- همه چیز را اندازهگیری نکنید؛ بر آنچه مهم است تمرکز کنید
- از جمعآوری همان معیارهایی که دیگران جمعآوری میکنند اجتناب کنید؛ KPIs را به استراتژی خود تطبیق دهید
- اطمینان حاصل کنید که KPIs مرتبط و با اهداف خاص شما همسو هستند
2. توسعه KPIs همسو با اهداف استراتژیک و سوالات کلیدی عملکرد
همه چیز قابل اندازهگیری است، به شرطی که ابتدا تعریف کنید که واقعاً چه چیزی را میخواهید اندازهگیری کنید.
با استراتژی شروع کنید. توسعه KPI باید با درک واضحی از اهداف استراتژیک سازمان شما آغاز شود. این اطمینان میدهد که معیارهایی که انتخاب میکنید با اهداف کلی شما همسو هستند و بینشهای معناداری ارائه میدهند.
سوالات کلیدی عملکرد (KPQs). قبل از توسعه KPIs، سوالات کلیدی که باید درباره عملکرد کسبوکار خود پاسخ دهید را شناسایی کنید. KPQs کمک میکنند تا:
- توجه را بر آنچه واقعاً مهم است متمرکز کنید
- مهمترین سوالات بیپاسخ در کسبوکار خود را شناسایی کنید
- ارتباط دادههای مورد نظر را درک کنید
- ارتباطات را باز کنید و بحث را هدایت کنید
- تصمیمات بهتری بر اساس شواهد بگیرید
فرآیند 10 مرحلهای توسعه KPI:
- پیوند KPIs به اهداف استراتژیک
- شناسایی سوالات بیپاسخ
- جداسازی تصمیماتی که باید گرفته شوند
- بررسی دادهها و روشهای موجود
- اطمینان از اینکه دادههای معنادار میتوانند به موقع جمعآوری شوند
- ارزیابی مفید بودن در پاسخ به سوال
- ارزیابی مفید بودن برای تصمیمگیری
- ایجاد آگاهی از پتانسیل تقلب
- توجیه هزینهها و تلاشها
- جمعآوری دادهها
3. ایجاد فرهنگ تصمیمگیری مبتنی بر واقعیت با استفاده از KPIs
KPIs تنها زمانی واقعاً مفید هستند که آنها را به بینشهایی تبدیل کنید که به هدایت کسبوکار شما و تأثیرگذاری بر تصمیمگیری شما کمک کنند.
تغییر از نظر به شواهد. اجرای KPIs به معنای دور شدن از تصمیمگیری بر اساس احساسات یا فرضیات است. در عوض، فرهنگی را ترویج دهید که در آن تصمیمات بر اساس دادهها و شواهد ملموس گرفته میشوند.
اجزای کلیدی مدیریت مبتنی بر واقعیت:
- جلب حمایت مدیریت ارشد
- معرفی KPIs به دلایل درست (یادگیری و بهبود، نه تنبیه)
- ایجاد فرآیندها و فرهنگی که از تصمیمگیری مبتنی بر دادهها حمایت کند
اجرای جلسات عملکرد:
- جلسات بازبینی استراتژی (سالانه)
- جلسات پیشنمایش عملکرد استراتژیک (ماهانه)
- جلسات بهبود عملکرد عملیاتی (هفتگی/روزانه)
- بحثهای عملکرد شخصی (سالانه/نیمهسالانه)
این جلسات فرصتهای ساختاریافتهای برای بازبینی دادههای KPI، بحث در مورد بینشها و اتخاذ تصمیمات آگاهانه برای بهبود عملکرد فراهم میکنند.
4. سازماندهی KPIs با استفاده از چارچوبهایی مانند کارت امتیازی متوازن
اطلاعات همه جا هست. هر کسبوکاری مقدار زیادی اطلاعات دارد. کسبوکار ممکن است آن را در مکانهای مختلف یا در قالبهای مختلف نگه دارد، اما آنجا هست.
اهمیت چارچوبها. بدون چارچوبی برای سازماندهی KPIs، کسبوکارها میتوانند با لیستی گیجکننده از معیارها مواجه شوند که تفسیر و اقدام بر روی آنها دشوار است. یک چارچوب بهخوبی انتخابشده زمینه و ساختاری برای KPIs شما فراهم میکند.
کارت امتیازی متوازن (BSC). یک چارچوب محبوب که KPIs را در چهار دیدگاه سازماندهی میکند:
- مالی: چگونه به نظر سهامداران میرسیم؟
- مشتری: مشتریان چگونه ما را میبینند؟
- فرآیند داخلی: در چه چیزی باید برتری داشته باشیم؟
- یادگیری و رشد: آیا میتوانیم به بهبود و ایجاد ارزش ادامه دهیم؟
سفارشیسازی چارچوب خود. در حالی که BSC بهطور گستردهای استفاده میشود، میتوانید آن را تطبیق دهید یا چارچوبهای جایگزینی را انتخاب کنید که بهتر با نیازهای سازمان شما سازگار باشند. کلید این است که چارچوبی را انتخاب کنید که:
- ساختار و اولویتهای سازمان شما را نمایندگی کند
- بهراحتی توسط کارکنان درک شود
- تمام حوزههای کلیدی عملکرد را پوشش دهد
- اجازه دهد روابط علت و معلولی بین اهداف و معیارها بهوضوح تجسم شود
5. اندازهگیری عملکرد مالی با شاخصهای سود، درآمد و کارایی
عدد نهایی یا سود همیشه آخرین عددی است که در پایین صورت سود و زیان ظاهر میشود.
شاخصهای سود. درک انواع مختلف سود دیدگاه جامعی از عملکرد مالی ارائه میدهد:
- سود ناخالص: درآمد - هزینه کالاهای فروختهشده
- سود عملیاتی: سود ناخالص - هزینههای عملیاتی
- سود خالص: کل درآمد - کل هزینهها
شاخصهای درآمد. رشد خط بالا را برای ارزیابی موفقیت بازار پیگیری کنید:
- نرخ رشد درآمد = (درآمد دوره فعلی - درآمد دوره قبلی) / درآمد دوره قبلی × 100
شاخصهای کارایی. اندازهگیری کنید که منابع چقدر خوب استفاده میشوند:
- بازگشت سرمایه (ROI) = (سود از سرمایهگذاری - هزینه سرمایهگذاری) / هزینه سرمایهگذاری × 100
- بازگشت بر سرمایه بهکاررفته (ROCE) = سود عملیاتی / سرمایه بهکاررفته × 100
جریان نقدی و نقدینگی. اطمینان حاصل کنید که کسبوکار بهاندازه کافی نقدینگی برای انجام تعهدات خود دارد:
- چرخه تبدیل نقدی (CCC) = روزهای موجودی برجسته + روزهای فروش برجسته - روزهای پرداخت برجسته
- نسبت جاری = داراییهای جاری / بدهیهای جاری
6. پیگیری موفقیت مشتری و موقعیت بازار با شاخصهای متمرکز بر مشتری
وفاداری پدیدهای عجیب است، بهویژه در کسبوکار. ممکن است فرض کنید که مشتریان وفادار بیشتر خرید میکنند، بیشتر و اغلب و بنابراین برای کسبوکار پول بیشتری به ارمغان میآورند. اما وفاداری چیست؟
رضایت و وفاداری مشتری. اندازهگیری کنید که چقدر انتظارات مشتری را برآورده میکنید:
- امتیاز خالص ترویجکننده (NPS) = % ترویجکنندگان - % مخالفان
- شاخص رضایت مشتری (CSI): ایجاد میانگین وزنی از ویژگیهای کلیدی رضایت
حفظ و ریزش مشتری. توانایی خود را در نگهداشتن مشتریان پیگیری کنید:
- نرخ حفظ مشتری (CRR) = (مشتریان در پایان دوره - مشتریان جدید بهدستآمده) / مشتریان در ابتدای دوره × 100
- نرخ گردش مشتری (CTR) = مشتریان از دسترفته / کل مشتریان در ابتدای دوره × 100
موقعیت بازار. جایگاه خود را در چشمانداز رقابتی درک کنید:
- نرخ رشد بازار = اندازه کل بازار امسال / اندازه کل بازار سال گذشته × 100
- سهم بازار نسبی = سهم بازار شما / سهم بازار بزرگترین رقیب
سودآوری مشتری. همه مشتریان برابر نیستند؛ ارزش آنها را اندازهگیری کنید:
- ارزش طول عمر مشتری (CLV) = (میانگین ارزش خرید × فرکانس خرید × طول عمر متوسط مشتری) - هزینه جذب مشتری
7. نظارت بر فرآیندهای داخلی و عملکرد پروژه برای برتری عملیاتی
پروژهها مهم هستند زیرا اکثر ابتکارات استراتژیک و تغییر از طریق پروژهها ارائه میشوند. عملکرد پروژه مهم است زیرا نظارت دقیق بر این پروژهها ضروری است تا اطمینان حاصل شود که اهدافی که برای آنها آغاز شدهاند را تحویل میدهند.
شاخصهای کیفیت و کارایی. اندازهگیری کنید که فرآیندهای داخلی چقدر خوب کار میکنند:
- سطح شش سیگما: اندازهگیری نقصها در هر میلیون فرصت
- نرخ استفاده از ظرفیت (CUR) = خروجی واقعی / خروجی بالقوه × 100
- ضایعات سطح فرآیند: شناسایی و اندازهگیری انواع مختلف ضایعات در فرآیندهای خود
شاخصهای عملکرد پروژه. موفقیت ابتکارات استراتژیک را پیگیری کنید:
- واریانس زمانبندی پروژه (PSV) = زمان تکمیل برنامهریزیشده - زمان تکمیل واقعی
- واریانس هزینه پروژه (PCV) = هزینه برنامهریزیشده پروژه - هزینه واقعی پروژه
- ارزش کسبشده (EV) = هزینه بودجهشده کار انجامشده × % تکمیل
شاخصهای نوآوری. اطمینان حاصل کنید که کسبوکار شما برای آینده آماده است:
- قدرت خط لوله نوآوری (IPS) = مجموع (پروژه نوآوری × پتانسیل درآمد آینده)
- بازگشت بر سرمایهگذاری نوآوری (ROI2) = سود خالص از محصولات جدید / هزینههای نوآوری
8. ارزیابی رضایت، مشارکت و بهرهوری کارکنان
در سال 2007 گالوپ تخمین زد که 73 درصد از کارکنان ایالات متحده بهطور فعال بیانگیزه هستند، که برای اقتصاد ایالات متحده تا 350 میلیارد دلار در سال در بهرهوری از دسترفته هزینه دارد.
رضایت و مشارکت کارکنان. کارکنان خوشحال و درگیر بیشتر تولیدی و وفادار هستند:
- شاخص رضایت کارکنان: ایجاد میانگین وزنی از ویژگیهای کلیدی رضایت
- سطح مشارکت کارکنان: استفاده از نظرسنجیهایی مانند Q12 گالوپ برای اندازهگیری مشارکت
حمایت کارکنان. اندازهگیری کنید که آیا کارکنان شرکت شما را توصیه میکنند:
- امتیاز حمایت کارکنان = % حامیان - % مخالفان
بازخورد 360 درجه. دیدگاه جامعی از عملکرد کارکنان بهدست آورید:
- جمعآوری بازخورد از سرپرستان، همکاران، زیردستان و ارزیابیهای خود
- استفاده از پرسشنامههای استاندارد برای اطمینان از سازگاری و مقایسهپذیری
شاخصهای بهرهوری. اندازهگیری کنید که کارکنان چقدر ارزش ایجاد میکنند:
- درآمد به ازای هر کارمند = کل درآمد / تعداد کارکنان
- سود به ازای هر کارمند = سود خالص / تعداد کارکنان
9. ارتباط مؤثر KPIs از طریق داشبوردها و گزارشهای بصری
یک تصویر هزار کلمه میارزد.
ارتباط مؤثر KPI. اطمینان حاصل کنید که تصمیمگیرندگان میتوانند بهراحتی به دادههای KPI دسترسی داشته باشند و آنها را درک کنند:
- گزارشها را کوتاه، مختصر، قابل دسترسی و بصری جذاب کنید
- از ترکیبی از روایت و نمایشهای بصری استفاده کنید
- اطلاعات را در زمینه قرار دهید و خوانندگان را به سوالاتی که دادهها به آنها پاسخ میدهند یادآوری کنید
تکنیکهای نمایش بصری:
- از نمودارها و گرافهای مناسب استفاده کنید (مانند نمودارهای میلهای، نمودارهای خطی، نمودارهای دایرهای، نمودارهای پراکندگی)
- از نمودارهای گلولهای یا اسپارکلاینها برای نمایش فشرده دادهها استفاده کنید
- داشبوردهای مدیریتی ایجاد کنید که نمای کلی از معیارهای کلیدی را در یک صفحه ارائه دهند
بهترین شیوهها برای گزارشهای KPI:
- نقشه استراتژی را در ابتدا قرار دهید تا ارتباط با استراتژی را یادآوری کنید
- گزارش را با سوالات کلیدی عملکرد قاببندی کنید
- از عناوین برای جلب نکات برجسته استفاده کنید
- دادهها را بهصورت کلمات توضیح دهید تا عمق و زمینه اضافه کنید
- گزارشها را برای مخاطبان و تصمیمگیرندگان مختلف سفارشی کنید
با پیروی از این نکات کلیدی، سازمانها میتوانند بهطور مؤثر KPIs را اجرا و استفاده کنند تا بهبود عملکرد، تصمیمگیری بهتر و دستیابی به اهداف استراتژیک خود را هدایت کنند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب شاخصهای کلیدی عملکرد برای مبتدیان به دلیل پوشش جامع خود از شاخصهای کلیدی عملکرد در زمینههای مختلف کسبوکار، نقدهای مثبتی دریافت کرده است. خوانندگان از محتوای خوب نوشته شده، آسان برای دنبال کردن و فرمولهای عملی آن قدردانی میکنند. این کتاب برای صاحبان کسبوکار و مدیرانی که به دنبال ارزیابی عملکرد شرکت هستند، ضروری تلقی میشود. با این حال، برخی انتقادها به کیفیت ویرایش آن وارد شده است. با امتیاز کلی 3.96 از 5 از 55 نقد در سایت Goodreads، این کتاب به طور کلی مورد استقبال قرار گرفته است، به ویژه به خاطر بینشهای ارزشمندش در زمینههای مالی، خدمات مشتری، عملیاتی و منابع انسانی.