نکات کلیدی
1. اخلاق به عنوان راهحلی برای مشکلات همکاری تکامل یافت
اخلاق مجموعهای از سازگاریهای روانشناختی است که به افراد خودخواه اجازه میدهد از مزایای همکاری بهرهمند شوند.
تکامل اخلاق. غرایز اخلاقی ما برای حل "تراژدی منابع مشترک" - تضاد بین منافع فردی و جمعی - تکامل یافتند. این سازگاریها شامل احساساتی مانند همدلی، احساس گناه و خشم عادلانه است که همکاری درون گروهها را تحریک میکنند. با این حال، آنها همچنین به قبیلهگرایی و درگیریهای بین گروهی منجر شدند.
چالشهای اخلاقی مدرن. در حالی که غرایز اخلاقی ما برای معضلات ساده من در مقابل ما به خوبی کار میکنند، آنها در مواجهه با درگیریهای پیچیده ما در مقابل آنها در دنیای مدرن دچار مشکل میشوند. این "تراژدی اخلاق عقل سلیم" به دلیل:
- ارزشهای اخلاقی ناسازگار قبایل مختلف
- تمایل به گروه خودی
- انعطافناپذیری و غیرمنطقی بودن شهود ما
2. مغز اخلاقی ما دارای سیستمهای دوگانه است: خودکار و دستی
تنظیمات خودکار مغز اخلاقی، احساسات اخلاقی هستند که در بخش 1 با آنها آشنا خواهیم شد، غرایز سطح رودهای که همکاری در روابط شخصی و گروههای کوچک را ممکن میسازند. حالت دستی، در مقابل، یک ظرفیت عمومی برای استدلال عملی است که میتواند برای حل مشکلات اخلاقی و همچنین سایر مشکلات عملی استفاده شود.
تنظیمات خودکار. شهود اخلاقی ما مانند حالت خودکار یک دوربین است - کارآمد اما انعطافناپذیر. آنها شامل:
- همدلی و مراقبت از دیگران
- خشم نسبت به متقلبان و سواریگیران رایگان
- وفاداری به اعضای گروه خودی
- انزجار از آلایندههای احتمالی
حالت دستی. ظرفیت ما برای استدلال اخلاقی مانند حالت دستی یک دوربین است - انعطافپذیر اما پرزحمت. این به ما اجازه میدهد:
- پیامدهای بلندمدت را در نظر بگیریم
- اصول انتزاعی را اعمال کنیم
- بین ارزشهای متضاد معامله کنیم
- در صورت لزوم، انگیزههای احساسی را نادیده بگیریم
3. فایدهگرایی یک ارز اخلاقی مشترک برای حل درگیریها ارائه میدهد
فایدهگرایی بیطرفی قانون طلایی را با ارز مشترک تجربه انسانی ترکیب میکند. این یک سیستم اخلاقی ایجاد میکند که میتواند معاملات اخلاقی را به رسمیت بشناسد و بین آنها داوری کند، و میتواند این کار را به گونهای انجام دهد که برای اعضای همه قبایل منطقی باشد.
دسترسی جهانی. فایدهگرایی بر اساس دو ایده است که همه انسانها میتوانند آن را درک کنند:
- آنچه در نهایت اهمیت دارد کیفیت تجربه آگاهانه (خوشبختی و رنج) است
- تجربه همه به طور مساوی مهم است
تصمیمگیری بیطرفانه. با تمرکز بر رفاه کلی، فایدهگرایی راهی برای انجام معاملات دشوار بین ارزشها و منافع متضاد ارائه میدهد. این امر آن را به عنوان یک "فرااخلاق" برای حل درگیریهای بین قبایل اخلاقی مختلف منحصر به فرد میسازد.
زمینه مشترک. در حالی که همه به طور کامل فایدهگرایی را نمیپذیرند، اکثر مردم میتوانند ایدههای اصلی آن را درک کنند. این یک زبان مشترک برای بحث اخلاقی در سراسر شکافهای فرهنگی فراهم میکند.
4. شهودهای اخلاقی میتوانند در معضلات پیچیده مدرن غیرقابل اعتماد باشند
سیستمهای هشدار اخلاقی ما فکر میکنند که تفاوت بین فشار دادن و زدن یک سوئیچ از اهمیت اخلاقی زیادی برخوردار است. مهمتر از آن، سیستمهای هشدار اخلاقی ما تفاوتی بین قتل خودخواهانه و نجات یک میلیون زندگی به قیمت یک نفر نمیبینند.
عدم تطابق تکاملی. شهودهای اخلاقی ما برای جوامع کوچک و معضلات ساده تکامل یافتهاند. آنها میتوانند در موقعیتهای جدید، مانند:
- مسئله ترولی (سوئیچ در مقابل پل)
- معضلات اهدای عضو
- فقر جهانی و نوعدوستی مؤثر
تعصبات شناختی. تحقیقات نشان میدهد که قضاوتهای اخلاقی ما تحت تأثیر عوامل اخلاقی غیرمرتبط قرار میگیرند:
- فاصله فیزیکی با کسانی که تحت تأثیر قرار میگیرند
- آیا آسیب به طور فعال یا منفعلانه ایجاد میشود
- آیا قربانیان افراد قابل شناسایی هستند یا "زندگیهای آماری"
نیاز به تأمل. ما نباید به واکنشهای غریزی خود در قلمرو اخلاقی ناآشنا اعتماد کنیم. در عوض، باید درگیر استدلال اخلاقی دقیق شویم، پیامدها و اصول بیطرفانه را در نظر بگیریم.
5. عملگرایی عمیق: تغییر به تفکر حالت دستی برای مسائل بحثبرانگیز
کلید استفاده عاقلانه از مغزهای اخلاقی ما این است که نوع صحیح تفکر را با نوع صحیح مشکل مطابقت دهیم.
اعتماد به شهود برای معضلات ساده. برای مشکلات روزمره من در مقابل ما (دروغ گفتن، تقلب، دزدی)، احساسات اخلاقی ما به طور کلی به خوبی به ما خدمت میکنند. در این موقعیتها باید از وجدان خود پیروی کنیم.
تغییر به حالت دستی برای بحثها. هنگام مواجهه با درگیریهای ما در مقابل آنها که قبایل اختلاف نظر دارند، باید:
- تشخیص دهیم که با یک مسئله پیچیده سروکار داریم
- واکنشهای غریزی و وفاداریهای قبیلهای را کنار بگذاریم
- درگیر استدلال بیطرفانه و پیامدگرایانه شویم
- به دنبال زمینه مشترک بر اساس ارزشهای مشترک باشیم
تمرین عمدی. توسعه این رویکرد "عملگرای عمیق" نیاز به تلاش دارد. ما باید خود را آموزش دهیم تا به بحثهای اخلاقی توجه کنیم و در برابر وسوسه دفاع فوری از موضع قبیله خود مقاومت کنیم.
6. حداکثر کردن خوشبختی در دنیای واقعی به سرکوب منجر نمیشود
اگر فکر میکنید که سرکوب میتواند خوشبختی را در دنیای واقعی به حداکثر برساند، تقریباً مطمئناً چیز اشتباهی را تصور میکنید. شما سرکوبی را تصور میکنید که ثروت را به حداکثر میرساند، نه خوشبختی.
فایده در مقابل ثروت. منتقدان استدلال میکنند که فایدهگرایی میتواند سرکوب را توجیه کند اگر خوشبختی کلی را افزایش دهد. این از اشتباه گرفتن فایده (رفاه) با ثروت ناشی میشود. در واقعیت:
- سرکوب باعث رنج عظیم میشود
- سود به سرکوبگران به شدت کمتر از زیان به سرکوبشدگان است
- ثروت بازده کاهشی برای خوشبختی دارد
فایدهگرایی دنیای واقعی. جامعهای که هدف آن حداکثر کردن خوشبختی است احتمالاً دارای:
- حفاظتهای قوی برای حقوق و آزادیهای فردی
- یک شبکه ایمنی اجتماعی برای جلوگیری از فقر شدید
- سیاستهایی برای کاهش نابرابری (اما نه به طور کامل)
- نهادهای دموکراتیک برای جلوگیری از سوءاستفاده از قدرت
سازگاری با طبیعت انسانی. فایدهگرایی به رسمیت میشناسد که ما موجودات کاملاً بیطرف نیستیم. این اجازه میدهد تا تعهدات ویژهای به خانواده و دوستان داشته باشیم، در حالی که همچنان ما را به گسترش دایره نگرانی اخلاقی خود ترغیب میکند.
7. اذعان به ناآگاهی ما میتواند دیدگاههای افراطی را تعدیل کند
مردم، پس از مجبور شدن به توضیح مکانیک این سیاستها، برآوردهای خود از درک خود را کاهش دادند و در نظرات خود معتدلتر شدند.
توهم درک. ما اغلب فکر میکنیم که مسائل پیچیده را بهتر از آنچه واقعاً میفهمیم درک میکنیم. این اعتماد به نفس کاذب میتواند قطبیت و افراطگرایی را تقویت کند.
مزایای فروتنی معرفتی:
- مواضع افراطی را تعدیل میکند
- باز بودن به دیدگاههای دیگر را افزایش میدهد
- دیدگاههای دقیقتر و مبتنی بر واقعیت را ترویج میکند
- تشویق به جستجوی دانش کارشناسی
کاربرد عملی. هنگام بحث در مورد مسائل بحثبرانگیز:
- سعی کنید به طور دقیق توضیح دهید که یک سیاست یا سیستم چگونه کار میکند
- به شکافهای درک خود توجه کنید
- سطح اعتماد به نفس را بر این اساس تنظیم کنید
- به سازش و نظر کارشناسی بازتر باشید
8. فایدهگرایی روابط شخصی را در حالی که به اصلاحات فشار میآورد، در نظر میگیرد
اگر به نظر میرسد که از انسانهای واقعی خواسته شود خانواده، دوستان و سایر علایق خود را برای بهبود غریبههای ناشناس رها کنند، پس این نمیتواند چیزی باشد که فایدهگرایی واقعاً از انسانهای واقعی میخواهد.
تعادل بین ایدهآلها و واقعیت. فایدهگرایی محدودیتهای انسانی را به رسمیت میشناسد در حالی که همچنان راهنمایی اخلاقی ارائه میدهد:
- از ما نمیخواهد که به "پمپهای خوشبختی" تبدیل شویم و همه نگرانیهای شخصی را نادیده بگیریم
- ما را به گسترش دایره نگرانی اخلاقی خود فراتر از قبیله فوری خود ترغیب میکند
- از ما میخواهد که هزینههای خود را به طور انتقادی بررسی کنیم و راههای مؤثرتری برای کمک به دیگران اولویتبندی کنیم
پیشرفت اخلاقی تدریجی. به جای درخواست فداکاریهای رادیکال، فایدهگرایی تشویق میکند:
- اهدا کردن بخشی معنادار از درآمد به خیریههای مؤثر
- انتخابهای شغلی که تأثیر مثبتی بر جهان دارند
- حمایت از سیاستهایی که به نفع فقیران جهانی و نسلهای آینده است
- کاهش مصرف گوشت برای کاهش رنج حیوانات
تلاش برای بهتر شدن. در حالی که نمیتوانیم فایدهگرایان کاملی باشیم، میتوانیم تلاش کنیم تا "کمتر ریاکار" باشیم با اذعان به محدودیتهای اخلاقی خود و کار برای غلبه بر آنها به تدریج.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب قبیلههای اخلاقی نظرات متفاوتی را به خود جلب کرده است. بسیاری از خوانندگان به بررسیهای گرین در زمینه روانشناسی اخلاق و علوم اعصاب ارج مینهند و استدلالهای او در مورد فایدهگرایی به عنوان یک متا-اخلاق را تحریککننده مییابند. نویسندگی قابل فهم و مطالعات تجربی جذاب نیز مورد تحسین قرار گرفته است. با این حال، برخی از منتقدان بحثهای فلسفی را ضعیف یا مغرضانه میدانند و طولانی بودن کتاب را نیز مورد انتقاد قرار میدهند. مسئلهی کالسکه به طور برجستهای در کتاب مطرح شده است. در حالی که برخی این کتاب را نوآورانه میدانند، دیگران آن را موعظهای برای گروهی خاص تلقی میکنند. به طور کلی، این کتاب به عنوان یک مطالعه تحریککننده در زمینه شناخت اخلاقی و تعارضات بین گروهی شناخته میشود.