نکات کلیدی
۱. شما قدرت تغییر زندگیتان را دارید
این نیروی درونی در شما میتواند در عرض چند لحظه هر چیزی را در زندگیتان تغییر دهد.
قدرت درونی وجود دارد. هرچقدر شرایط دشوار به نظر برسد، شما نیرویی درونی دارید که قادر است زندگیتان را به سرعت دگرگون کند. این نیرو بیرونی نیست؛ همین حالا در درون شماست. رها کردن این نیرو نخستین گام برای تبدیل رویاها به واقعیت و غلبه بر چالشهاست.
گذشته برابر آینده نیست. اجازه ندهید ناامیدیهای گذشته یا احساس ناتوانی، تواناییهای شما را محدود کند. آنچه دیروز رخ داد اهمیتی ندارد؛ آنچه امروز تصمیم میگیرید و انجام میدهید سرنوشت شما را میسازد. دیگر با نگاه به آینه عقب به سمت آینده حرکت نکنید.
روی راهحلها تمرکز کنید. به جای ماندن در مشکلات یا اشتباهات گذشته، فوراً توجه خود را به یافتن راهحلها و اقدام عملی معطوف کنید. حتی گامهای کوچک و مثبت که به طور مداوم برداشته شوند، میتوانند در طول زمان تغییرات بزرگی ایجاد کنند. این نگرش فعال برای رهایی از احساس گیرکردگی حیاتی است.
۲. شکست وجود ندارد، فقط درسها هستند
تأخیرهای خداوند به معنای رد درخواست نیست.
عقبنشینیها موقتیاند. زندگی پر از مشکلات، ناامیدیها و ناکامیهاست، اما هیچکدام دائمی نیستند و زندگی شما را به طور کامل تحت تأثیر قرار نمیدهند مگر اینکه خودتان این اجازه را بدهید. نحوه واکنش شما به شکستها مهمتر از خود شکستهاست. اگر اقدام مثبت و گستردهای انجام دهید، این مرحله نیز سپری خواهد شد.
از تجربه بیاموزید. اگر چیزی کار نکرد، شکست نیست اگر از آن درس بگیرید و برای آینده مؤثرتر شوید. موفقیت اغلب پس از تلاشهای متعدد که در ابتدا نتیجه ندادند، حاصل میشود. قضاوت نادرست میتواند به تجربه منجر شود، تجربه به قضاوت درست، و قضاوت درست به موفقیت.
پشتکار نتیجه میدهد. افرادی مانند سرهنگ سندرز که ۱۰۰۹ بار رد شدند تا بالاخره دستور مرغش پذیرفته شد، یا والت دیزنی که ۳۰۲ بار برای تأمین مالی دیزنیلند رد شد، قدرت تسلیم نشدن را نشان میدهند. آنها «نه» را تأخیر میدانستند، نه رد نهایی، و به اصلاح روش خود ادامه دادند.
۳. تصمیمگیری قدرت نهایی است
در نهایت، سرنوشت ما را شرایط زندگیمان تعیین نمیکند، بلکه تصمیمات ما تعیینکنندهاند.
انتخابها زندگی را شکل میدهند. شما نمیتوانید همه رویدادها را کنترل کنید، اما قطعاً تصمیمات خود درباره نحوه تفکر، باور، احساس و عمل در پاسخ به آنها را کنترل میکنید. هر لحظه فرصت انتخابهای جدیدی است که میتواند نتایج تازهای به همراه داشته باشد. بسیاری این قدرت ذاتی انتخاب را فراموش میکنند.
تصمیم واقعی تعهد میآورد. تصمیم واقعی فقط بیان یک ترجیح یا آرزو نیست؛ بلکه قطع هر امکان دیگر به جز آنچه متعهد به انجامش هستید، است. این خطی است که در بتن کشیده میشود، نه در شن، و به عقب نگاه نمیکنید و از تسلیم شدن صرفنظر میکنید.
تصمیم بگیرید روی چه چیزی تمرکز کنید، چه معنایی بدهید و چه کاری انجام دهید. افراد قدرتمند روزانه این سه نوع تصمیم را میگیرند. آنها انتخاب میکنند توجه خود را کجا معطوف کنند، به رویدادها معانی توانمندساز میدهند و اقدامات سازنده را صرفنظر از شرایط برمیگزینند، مانند سوییچرو هوندا که با تصمیمگیری مستمر و انعطافپذیری بر جنگ، بمبارانها و زلزلهها غلبه کرد.
۴. باورهای شما واقعیتتان را میسازند
بیشتر مردم باور را چیزی واقعی میدانند، در حالی که در واقع فقط احساسی از یقین درباره معنای چیزی است.
باورها فرمان هستند. وقتی چیزی را باور میکنید، به مغزتان فرمانی بدون سؤال میدهید که واکنش شما را تعیین میکند و بر آنچه میبینید، احساس میکنید و انجام میدهید تأثیر میگذارد. باورها نیروهای قدرتمندی هستند که حتی میتوانند وضعیت فیزیکی و بیوشیمی بدن شما را تحت تأثیر قرار دهند. مراقب باشید چه باورهایی را درباره خودتان انتخاب میکنید.
ایدهها با حمایت به باور تبدیل میشوند. ایده مانند میزی با چند پایه کم است؛ ناپایدار است. باور ایدهای است که با «تجربههای مرجع» یا شواهد کافی پشتیبانی شده و احساس یقین ایجاد میکند. این مراجع میتوانند تجربیات شخصی، شنیدهها یا خواندهها باشند.
باورهای توانمندساز را انتخاب کنید. شما قدرت دارید مراجع را برای حمایت از ایدههای توانمندساز یا ناتوانکننده جمعآوری کنید. کلید این است که آگاهانه تصمیم بگیرید کدام باورها به شما خدمت میکنند و به شما امید و انرژی میدهند. باورهایی مانند «همیشه راهی هست»، «شکست وجود ندارد» یا «میتوانم زندگیام را با تصمیمی نو تغییر دهم» را بپذیرید.
۵. تمرکز خود را کنترل کنید، احساسات خود را کنترل کنید
واقعیت این است که هر چیزی را که روی آن تمرکز کنید به سمتش حرکت میکنید.
تمرکز احساس را تعیین میکند. سریعترین راه برای تغییر احساسات، تغییر آن چیزی است که روی آن تمرکز دارید. ماندن در خاطرات دردناک گذشته باعث احساس بد میشود، در حالی که تمرکز بر چیزهایی که بابتشان سپاسگزارید یا آیندهای هیجانانگیز باعث احساس خوب میشود. تمرکز شما مانند لنز دوربین است که آنچه میبینید و تجربه میکنید را تعیین میکند.
به سمت هدف خود هدایت شوید. درست مانند راننده مسابقه که باید روی مقصد تمرکز کند تا از برخورد با دیوار جلوگیری کند، شما باید روی راهحلها و نتایج مطلوب تمرکز کنید، نه ترسها یا مشکلات. هر چیزی که با شدت روی آن تمرکز کنید، به سمتش حرکت میکنید، حتی اگر بین تغییر تمرکز و دیدن نتایج تأخیر وجود داشته باشد.
هدایت آگاهانه کلید است. بسیاری از مردم ناخودآگاه روی مشکلات یا چیزهایی که نمیتوانند کنترل کنند تمرکز میکنند. هدایت آگاهانه تمرکز به سمت آنچه میتوانید انجام دهید، آنچه بابتش سپاسگزارید و آیندهای که میخواهید، مهارتی اساسی برای بهبود حالت عاطفی و اقدام مؤثر است.
۶. سوالات توانمندساز بپرسید
بهترین راه برای کنترل تمرکز، قدرت سوالات است.
سوالات فکر را هدایت میکنند. سوالاتی که از خود میپرسید به طور مداوم تمرکز، تفکر و احساسات شما را شکل میدهند. پرسیدن سوالات ناتوانکننده مانند «چرا این اتفاق برای من میافتد؟» به احساس ناتوانی منجر میشود. پرسیدن سوالات توانمندساز به راهحلها و حالت بهتر میانجامد.
سوالات حل مسئله پاسخ مییابند. هنگام مواجهه با چالش، سوالاتی بپرسید که برای یافتن راهحل طراحی شدهاند:
- چه نکته خوبی در این مشکل وجود دارد؟
- چه چیزی هنوز کامل نیست؟
- من حاضر به انجام چه کاری هستم؟
- من حاضر به ترک چه کاری هستم؟
- چگونه میتوانم از این فرایند لذت ببرم؟
این سوالات ذهنیت شما را از قربانی بودن به منابعداری تغییر میدهند.
سوالات قدرت روزانه حالت را تنظیم میکنند. روز خود را با سوالاتی درباره آنچه خوشحال، هیجانزده، مفتخر، سپاسگزار و متعهدتان میکند آغاز کنید. روز را با تأمل درباره آنچه دادهاید، آموختهاید و چگونه روز به کیفیت زندگیتان افزوده است، به پایان برسانید. این تمرینهای ساده روزانه به طور قدرتمندی حالت عاطفی شما را تنظیم میکنند.
۷. فیزیولوژی خود را تغییر دهید، حالت خود را تغییر دهید
بیشتر ما میدانیم که احساسات عاطفی بر احساسات فیزیکی تأثیر میگذارند، اما کمتر کسی میداند که عکس این موضوع نیز به همان اندازه قوی است: وقتی از نظر فیزیکی تحت تأثیر قرار میگیریم، از نظر عاطفی نیز تحت تأثیر قرار میگیریم.
احساسات با حرکت ایجاد میشوند. وضعیت فیزیکی شما—وضعیت بدن، تنفس، حالت چهره، حرکت—به شدت بر حالت عاطفی شما تأثیر میگذارد. برای احساس افسردگی، فیزیولوژی خاصی مانند شانههای افتاده و تنفس سطحی را اتخاذ میکنید؛ برای احساس اعتماد به نفس، فیزیولوژی دیگری مانند قامت راست و تنفس عمیق.
حرکت آگاهانه احساسات را تغییر میدهد. با تغییر عمدی حرکات فیزیکی، سیگنالهای قدرتمندی به مغز میفرستید که شیمی بدن و حالت عاطفی را تغییر میدهد. تقلید فیزیولوژی اعتماد به نفس یا شادی میتواند واقعاً باعث شود آن احساس را تجربه کنید. این بازیگری نیست؛ این اتصال ذهن و بدن است.
حالات موفق را مدل کنید. حرکات فیزیکی افراد موفق و با اعتماد به نفس را مشاهده و تقلید کنید، یا فیزیولوژیای را که هنگام بودن در بهترین حالت خود اتخاذ میکنید به یاد آورید و استفاده کنید. تمرین کنید با اطمینان بایستید، نفس بکشید و حرکت کنید، نه با امید یا نگرانی. این تمرین آگاهانه عادات جدید و توانمندساز در سیستم عصبی شما میسازد.
۸. زبان شما تجربهتان را شکل میدهد
فقط یک کلمه بود. اما نحوه صحبت با خودمان—کلمات خاصی که استفاده میکنیم—طرز تفکر ما را کنترل میکند.
کلمات قدرت دارند. کلمات خاصی که برای توصیف تجربیات خود، چه درونی و چه بیرونی، به کار میبرید مستقیماً بر نحوه تفکر و احساس شما تأثیر میگذارند. نامیدن یک وضعیت به عنوان «ویرانگر» واکنش عاطفی متفاوتی نسبت به «کمی آزاردهنده» ایجاد میکند. واژگان شما ابزاری برای مدیریت حالت شماست.
زبان ناتوانکننده را تغییر دهید. کلماتی را که باعث احساس بد میشوند شناسایی و آگاهانه با جایگزینهای کمتر شدید یا حتی خندهدار عوض کنید. مثلاً «عصبانی» را به «کمی ناراحت»، «غرق در کار» را به «مشغول» یا «آزاردهنده» را به «تحریککننده» تغییر دهید. این تغییر ساده فوراً شدت عاطفی را کاهش میدهد.
زبان توانمندساز را تقویت کنید. همانطور که میتوانید شدت منفی را کاهش دهید، میتوانید احساسات مثبت را با استفاده از کلمات قدرتمندتر و هیجانانگیزتر افزایش دهید. به جای «خوب»، بگویید «فوقالعاده»؛ به جای «مصمم»، بگویید «توقفناپذیر»؛ به جای «خوب»، بگویید «شگفتانگیز». کلماتی را انتخاب کنید که تجربه شما را تقویت کنند و حالت مطلوبتان را منعکس کنند.
۹. استعارهها دنیای شما را تعریف میکنند
پشت هر استعاره، سیستمی از باورها وجود دارد.
استعارهها میانبرهای ذهنیاند. استعارهها راههای نمادینی هستند که ما چیزهای پیچیده مانند زندگی یا چالشها را با مقایسه با چیز دیگری توصیف میکنیم («زندگی یک نبرد است»، «زندگی یک بازی است»). این مقایسهها باورهای زیربنایی دارند که ادراک و رفتار ما را شکل میدهند.
استعارههای توانمندساز انتخاب کنید. به استعارههایی که استفاده میکنید آگاه باشید، زیرا باورها و اقدامات شما را تعیین میکنند. اگر زندگی را «مبارزه» بدانید، همیشه احساس میکنید در حال جنگ هستید. اگر زندگی را «رقص» بدانید، به دنبال هماهنگی و همراهی خواهید بود. استعارههایی را انتخاب کنید که شما را توانمند کنند و از زندگیای که میخواهید بسازید حمایت کنند.
دیدگاه خود را تغییر دهید. اگر احساس میکنید «روبروی دیوار ایستادهاید»، بدانید این یک استعاره است و از خود بپرسید استعارهای دیگر چه میتواند باشد. آیا میتواند یک مانع باشد؟ یک دروازه؟ تغییر استعاره میتواند فوراً ادراک شما از محدودیتها را تغییر دهد و امکانات جدیدی برای عمل باز کند.
۱۰. اهداف جذاب تعیین کنید و اقدام گسترده انجام دهید
در نهایت، اینکه به هدف برسید یا نه به اندازه نوع شخصیتی که در مسیر رسیدن به آن میشوید اهمیت ندارد.
اهداف تمرکز و جهت میدهند. دستاوردهای فوقالعاده با تعیین هدفی روشن آغاز میشوند. اهداف به زندگی شما معنا میبخشند و شما را به سوی آیندهای مطلوب هدایت میکنند. فرایند تلاش برای هدف و شخصیتی که در این مسیر میشوید، اغلب ارزشمندتر از خود دستاورد است.
اهداف را خرد کنید و هر گام را جشن بگیرید. از اهداف بزرگ نترسید. آنها را به «زیرهدف»های کوچک و قابل دستیابی تقسیم کنید. هر گام کوچک را جشن بگیرید تا انگیزه و عادات مثبت تقویت شود. سفری هزار مایلی با یک قدم آغاز میشود.
آیندهای جذاب بسازید. چیزی که باعث میشود مردم با وجود ترس یا شکستها اقدام کنند، داشتن آیندهای است که ارزش مبارزه دارد. آنچه واقعاً میخواهید داشته باشید، انجام دهید، باشید و به اشتراک بگذارید را تعریف کنید. رویاهای خود را بدون محدودیت بنویسید، زمانبندی تعیین کنید و شخصیتی که باید شوید را مشخص کنید. هرچقدر هم کوچک، فوراً اقدام کنید تا اهدافتان حمایت شود.
۱۱. چالش ذهنی ده روزه ذهن شما را بازسازی میکند
اگر هیچ کار دیگری در این کتاب انجام ندهید، این را انجام دهید!
افکار خود را کنترل کنید. این چالش تمرینی قدرتمند برای کنترل ذهن است که با امتناع از ماندن در افکار، احساسات، سوالات، کلمات یا استعارههای منفی به مدت ده روز متوالی انجام میشود. این تمرین باعث میشود به عادات ذهنی خود آگاه شوید.
قوانین تحول:
- از ماندن در حالتهای منفی خودداری کنید.
- وقتی منفیگرایی ظاهر شد فوراً از سوالات حل مسئله استفاده کنید.
- هر روز را با سوالات قدرت صبحگاهی و شبانه آغاز و پایان دهید.
- فقط روی راهحلها تمرکز کنید.
- اگر بیش از پنج دقیقه در منفیگرایی ماندید، ده روز را از نو شروع کنید.
فواید بسیار است. با موفقیت گذراندن این چالش، عادات ذهنی ناتوانکننده شما آشکار میشود، مغزتان برای جستجوی جایگزینهای مثبت آموزش میبیند، اعتماد به نفس عظیمی در توانایی تغییر پیدا میکنید و عادات و استانداردهای جدید و توانمندساز برای لذت بردن بیشتر از زندگی ایجاد میکنید. پشتکار کلید است؛ در صورت نیاز دوباره شروع کنید.
۱۲. مشارکت کلید رضایت است
...شما نمیتوانید هدیهای بدهید بدون اینکه ده برابر آن را دریافت کنید.
کمک به دیگران به خودتان کمک میکند. یکی از مؤثرترین راهها برای غلبه بر مشکلات خود و یافتن شادی، کمک به کسی است که در شرایط سختتری قرار دارد. این کار تمرکز عادتگونه شما را از مشکلات خودتان قطع میکند و دیدگاه تازهای میدهد.
کسی را که نیازمند است پیدا کنید. به دنبال فرصتهایی برای کمک به دیگران، حتی غریبهها، باشید که با چالشهای بزرگتری روبرو هستند. این میتواند شامل داوطلب شدن، دیدار با کسی تنها یا ارائه حمایت ساده باشد. خواهید دید مشکلات خودتان در مقایسه سبکتر به نظر میرسند و شجاعت دیگران را مشاهده خواهید کرد.
لذت بخشش را تجربه کنید. بخشیدن بیدریغ به نیاز عمیق انسانی برای مشارکت پاسخ میدهد. با تمرکز بر افزودن ارزش به زندگی دیگران، شادی و رضایت عمیقی را تجربه میکنید. عمل بخشش هدیهای به خودتان است که حس هدفمندی و ارتباطی فراتر از مشکلات شخصی فراهم میکند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب «یادداشتهایی از یک دوست» بهطور کلی با استقبال مثبتی روبهرو شده است و خوانندگان سادگی، قابلفهم بودن و تأثیر انگیزشی آن را ستایش میکنند. بسیاری این کتاب را مقدمهای مناسب برای آشنایی با آثار تونی رابینز یا مروری سریع بر اصول اصلی او میدانند. منتقدان و خوانندگان به توصیههای عملی، داستانهای شخصی و تأکید بر اقدام عملی در این کتاب توجه ویژهای دارند. هرچند برخی منتقدان معتقدند که محتوای کتاب برای کسانی که با ادبیات خودیاری آشنا هستند، چندان نوآورانه نیست. در مجموع، خوانندگان ارزش قالب مختصر کتاب و توانایی آن در ایجاد تغییرات مثبت در زندگی را بسیار میستایند.