نکات کلیدی
1. مزخرفگویی با دروغگویی متفاوت است و در فرهنگ ما بیشتر رواج دارد
یکی از ویژگیهای برجستهی فرهنگ ما این است که مزخرفگویی بسیار زیاد است. همه این را میدانند. هر یک از ما سهم خود را در این امر داریم.
فراگیری مزخرفگویی. مزخرفگویی به بخشی جداییناپذیر از زندگی روزمره ما تبدیل شده است و جنبههای مختلف جامعه را از مکالمات غیررسمی تا محیطهای حرفهای در بر میگیرد. برخلاف دروغگویی که شامل تلاش عمدی برای فریب است، مزخرفگویی با بیتوجهی به حقیقت مشخص میشود.
فقدان درک نظری. با وجود شیوع آن، تحقیقات جدی کمی در مورد ماهیت مزخرفگویی، کارکردها و تأثیر آن بر جامعه انجام شده است. این فقدان درک باعث شده است که مزخرفگویی بدون چالش باقی بماند، زیرا مردم اغلب نمیتوانند آن را بهدرستی تشخیص دهند یا به چالش بکشند.
2. مزخرفگویی شامل بیتوجهی به حقیقت است نه دروغگویی عمدی
این عدم ارتباط با نگرانی از حقیقت - این بیتفاوتی نسبت به واقعیتها - چیزی است که من آن را جوهرهی مزخرفگویی میدانم.
بیتفاوتی به حقیقت. ویژگی اصلی مزخرفگویی این نیست که نادرست است، بلکه این است که گوینده به درستی یا نادرستی اظهارات خود بیتفاوت است. این بیتفاوتی مزخرفگویی را از دروغگویی متمایز میکند، جایی که گوینده بهطور آگاهانه اطلاعات نادرست ارائه میدهد.
انگیزه پشت مزخرفگویی. مزخرفگویان عمدتاً توسط عواملی غیر از ارتباط با حقیقت یا نادرستی انگیزه میگیرند، مانند:
- تحت تأثیر قرار دادن دیگران
- پیشبرد اهداف شخصی
- اجتناب از مکالمات دشوار
- پر کردن فضای مکالمه یا نوشتار
3. هدف اصلی مزخرفگو تحت تأثیر قرار دادن یا متقاعد کردن است، نه فریب
آنچه او به آن اهمیت میدهد این است که مردم دربارهی او چه فکر میکنند. او میخواهد آنها او را بهعنوان یک وطنپرست، کسی که افکار و احساسات عمیقی دربارهی منشأ و مأموریت کشورمان دارد، کسی که اهمیت دین را درک میکند، کسی که به عظمت تاریخ ما حساس است، و کسی که افتخار به آن تاریخ را با تواضع در برابر خدا ترکیب میکند، ببینند.
مدیریت تأثیر. مزخرفگویان بیشتر به ایجاد یک تأثیر خاص یا برانگیختن یک واکنش مطلوب اهمیت میدهند تا به نمایندگی دقیق از واقعیت. آنها اظهارات خود را برای دستیابی به اهداف اجتماعی یا شخصی خاصی تنظیم میکنند.
تکنیکهای متقاعدسازی. مزخرفگویان اغلب از تکنیکهای مختلف متقاعدسازی برای دستیابی به اهداف خود استفاده میکنند:
- جلب احساسات
- استفاده از اصطلاحات پرطمطراق
- اظهارات مبهم یا دوپهلو
- اغراق یا تزئین
4. مزخرفگویی میتواند با دقت و پیچیدگی ساخته شود، نه فقط بیدقتی
و در این حوزهها، صنعتگران بسیار پیچیدهای وجود دارند که با کمک تکنیکهای پیشرفته و پرچالش تحقیق بازار، نظرسنجی از افکار عمومی، آزمایشهای روانشناختی و غیره، بهطور خستگیناپذیر به درست کردن هر کلمه و تصویری که تولید میکنند، میپردازند.
ساختار عمدی. در حالی که برخی از مزخرفگوییها ممکن است بهطور بیدقتی تولید شوند، مزخرفگویی پیچیده میتواند با دقت برای دستیابی به اهداف خاص ساخته شود. این امر بهویژه در زمینههایی مانند تبلیغات، روابط عمومی و سیاست مشهود است.
ابزارها و تکنیکها. مزخرفگویان مدرن ممکن است از مجموعهای از ابزارها و تکنیکهای پیچیده برای پالایش پیامهای خود استفاده کنند:
- تحقیق بازار
- پروفایل روانشناختی
- تحلیل دادهها
- آزمایش گروههای متمرکز
- آزمایش A/B پیامها
5. جلسات مزخرفگویی و "مزخرفگویی" به هم مرتبط اما متمایز از مزخرفگویی هستند
آنچه در یک جلسه مزخرفگویی اتفاق میافتد این است که شرکتکنندگان افکار و نگرشهای مختلفی را امتحان میکنند تا ببینند چگونه احساس میکنند که چنین چیزهایی را میگویند و برای کشف اینکه دیگران چگونه واکنش نشان میدهند، بدون اینکه فرض شود به آنچه میگویند متعهد هستند.
ماهیت اکتشافی. جلسات مزخرفگویی بهعنوان فضایی برای افراد عمل میکنند تا ایدهها و نگرشها را بدون تعهد کامل به آنها بررسی کنند. این با مزخرفگویی متفاوت است زیرا شرکتکنندگان از ماهیت فرضی مکالمه آگاه هستند.
کارکرد اجتماعی. جلسات مزخرفگویی و "مزخرفگویی" کارکردهای اجتماعی مهمی دارند:
- ایجاد همدلی
- بررسی موضوعات حساس در محیطی کمخطر
- توسعه مهارتهای ارتباطی
- آزمایش مرزهای گفتمان قابل قبول
6. مزخرفگویی بیشتر دربارهی ظاهرسازی است تا جعل آشکار
زیرا جوهرهی مزخرفگویی این نیست که جعلی است بلکه این است که ظاهرساز است.
اصالت در مقابل دقت. مزخرفگویی بیشتر با فقدان اصالت مشخص میشود تا با نادرستی واقعی. یک اظهارنظر مزخرف ممکن است از نظر فنی درست باشد اما همچنان نتواند باورها یا دانش واقعی گوینده را نمایندگی کند.
پیامدهای ظاهرسازی:
- فرسایش اعتماد در ارتباطات
- دشواری در تمایز بین تخصص واقعی و تظاهر
- پتانسیل برای دستکاری در زمینههای مختلف (مانند سیاست، بازاریابی)
7. مردم تمایل دارند نسبت به مزخرفگویی بیشتر از دروغگویی تحمل کنند
در واقع، مردم تمایل دارند نسبت به مزخرفگویی بیشتر از دروغگویی تحمل کنند، شاید به این دلیل که ما کمتر تمایل داریم که اولی را بهعنوان یک توهین شخصی تلقی کنیم.
پذیرش اجتماعی. مزخرفگویی اغلب از نظر اجتماعی قابل قبولتر از دروغگویی آشکار است، شاید به این دلیل که بهعنوان کمتر مضر یا توهینآمیز تلقی میشود.
دلایل تحمل:
- نیت کمتر برای فریب
- اغلب بهعنوان روانکننده اجتماعی عمل میکند
- میتواند سرگرمکننده یا جذاب باشد
- ممکن است با باورها یا خواستههای موجود شنوندگان همخوانی داشته باشد
8. مزخرفگویی اجازه میدهد آزادی خلاقانه بیشتری نسبت به دروغگویی
این آزادی از محدودیتهایی که دروغگو باید به آنها پایبند باشد، لزوماً به این معنا نیست که کار او آسانتر از کار دروغگو است. اما حالت خلاقیتی که بر آن تکیه دارد کمتر تحلیلی و کمتر متفکرانه است از آنچه در دروغگویی به کار گرفته میشود.
آزادی خلاقانه. مزخرفگویی فضای بیشتری برای خلاقیت و بداههپردازی نسبت به دروغگویی فراهم میکند، که نیاز به پایبندی به یک روایت نادرست خاص دارد.
مزخرفگویی بهعنوان یک هنر:
- اجازه به داستانسرایی تخیلی
- تشویق به تفکر سریع و سازگاری
- میتواند شامل استفاده ماهرانه از زبان و بلاغت باشد
- ممکن است از دانش متنوعی برای ایجاد روایتهای جذاب استفاده کند
9. مزخرفگو نیتهای خود را نادرست نشان میدهد، نه لزوماً حقایق
آنچه او لزوماً تلاش میکند ما را دربارهی آن فریب دهد، کار او است. تنها ویژگی متمایز ضروری او این است که بهنوعی آنچه را که در حال انجام آن است، نادرست نشان میدهد.
فریب نیت. فریب کلیدی در مزخرفگویی نه در محتوای اظهارات بلکه در نمایندگی گوینده از نیتها و دانش خود است.
پیامدهای نیتهای نادرست:
- دشواری در ارزیابی قابلیت اطمینان اطلاعات
- پتانسیل برای دستکاری درک مخاطب
- چالشها در مسئولیتپذیری مزخرفگویان
- فرسایش اعتماد در گفتمان عمومی
10. مزخرفگویی بیش از حد میتواند توانایی فرد در درک حقیقت را تضعیف کند
از طریق افراط در فعالیت اخیر، که شامل بیان اظهارات بدون توجه به چیزی جز آنچه که مناسب است، عادت عادی فرد به توجه به واقعیتها ممکن است کاهش یابد یا از بین برود.
پیامدهای شناختی. مزخرفگویی مداوم میتواند منجر به کاهش توانایی درک و ارزشگذاری حقیقت، هم در خود و هم در دیگران شود.
اثرات بلندمدت مزخرفگویی:
- تضعیف مهارتهای تفکر انتقادی
- افزایش حساسیت به اطلاعات نادرست
- دشواری در مشارکت در گفتمان واقعی و مبتنی بر واقعیت
- پتانسیل برای خودفریبی و از دست دادن اصالت
- فرسایش اعتماد اجتماعی و ارتباطات مؤثر
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب دربارهی مزخرفگویی به بررسی ماهیت مزخرفگویی پرداخته و آن را از دروغگویی متمایز میکند. فرانکفورت استدلال میکند که مزخرفگویان به حقیقت بیتفاوتاند، در حالی که دروغگویان آن را میپذیرند. این کتاب به خاطر بینشهای فلسفی و ارتباطش با گفتمان مدرن، به ویژه در سیاست، مورد تحسین قرار گرفته است. خوانندگان از نوشتار شفاف و ایدههای تحریکآمیز فرانکفورت قدردانی میکنند، اگرچه برخی آن را خشک یا متظاهرانه میدانند. بسیاری آن را در شرایط سیاسی کنونی بهموقع میدانند، با اشاره به سخنان ترامپ. با وجود کوتاهی، این کتاب بحثهای قابل توجهی دربارهی حقیقت، فریب و ارتباطات برمیانگیزد.