نکات کلیدی
1. رواندرمانی پنهان و شکلدهی به ذهن جمعی
رواندرمانی پنهان، ذهن گروهی تودهها را عمدتاً از طریق رواندرمانی شکل میدهد.
رواندرمانی به عنوان ابزاری برای کنترل. جوامع مخفی از رواندرمانیهای به دقت طراحیشده برای تأثیرگذاری بر آگاهی جمعی استفاده میکنند. این درامها که غالباً از طریق روایتهای رسانهای ارائه میشوند، ویروسهای ذهنی را کاشت میکنند که ادراکات و رفتارها را شکل میدهند. روایتها، طرحها، شخصیتها و نمادها در این داستانها اثرات ماندگاری ایجاد میکنند و تودهها را دستکاری میکنند.
نمونههایی از رواندرمانی. نویسنده به مثالهایی مانند جک قاتل، قاتل تپهها، پسر سام و بمبگذار یونیبامبر اشاره میکند که در آنها تصویر رسانهای از این وقایع به کاشت ویروسهای ذهنی کمک میکند. این داستانها که بهعنوان قصههای آتشنشانی در تلویزیون ارائه میشوند، به ابزاری برای ایجاد ترس و شکلدهی به افکار عمومی تبدیل میشوند. بهترین محقق، به گفته نویسنده، کنجکاوی و شگفتی کودکانهای درباره چیزهای به ظاهر عادی دارد.
اهمیت شگفتی. نویسنده بر اهمیت حفظ حس شگفتی و کنجکاوی کودکانه تأکید میکند، زیرا این حس به افراد اجازه میدهد تا "جادو" را در امور عادی ببینند. این قدردانی از جادوی واقعی، که غالباً بهعنوان امور عادی نادیده گرفته میشود، برای مقاومت در برابر تاکتیکهای کنترل ذهن نخبگان ضروری است. دارایی اطلاعاتی بریتانیا، آرتور سی. کلارک، از طریق اثرش "پایان کودکی"، تلاش میکند تا پایان شگفتی و شگفتی را پس از پردازش کافی توسط فناوری مدرن و ویروسهای ذهنی اجتنابناپذیر کند.
2. تملق و فریب: ابزارهای کنترل ذهن نخبگان
پس چرا او آنها را میستاید؟ زیرا آنها او را تملق میگویند.
تملق به عنوان مکانیزم کنترل. نخبگان از تملق برای دستکاری تودهها استفاده میکنند و به آنها میگویند که آنها در واقع نیمهخدایانی هستند و تنها مشکل در یافتن سیستمی است که شایستهی درخشش آنها باشد. این خودبزرگبینی افراد را نسبت به سادگی دستگاهی که آنها را به دام میاندازد، کور میکند و اجازه میدهد "فروش واقعی" آغاز شود.
علائم کنترل ذهن. نویسنده سه علامت مخرب کنترل ذهن را شناسایی میکند: فراموشی (از دست دادن حافظه)، ابولیا (از دست دادن اراده) و بیتفاوتی (از دست دادن علاقه به رویدادهای حیاتی). این علائم در جامعه مدرن به طور فزایندهای شایع شدهاند، زیرا افراد بیشتر در معرض دستکاری قرار میگیرند.
خودبزرگبینی به عنوان بیماری غیرقابل درمان. نویسنده به فیلسوف ژاپنی، جورج اوساوا، اشاره میکند که گفته است خودبزرگبینی تنها بیماری غیرقابل درمان است. یک فرد خودبزرگبین خود را بیمار نمیداند و بنابراین نمیتواند به درمان تن دهد. این افراد به راحتی توسط کسانی که به آنها تملق میگویند، دستکاری میشوند و به انجام خواستههای اربابانشان مانند بردگان در مصر باستان میپردازند.
3. علمگرایی: شکل مدرن جادو سیاه
پنجپر نماد تسلط ذهن بر عناصر است. این... ستاره سوزان مدارس گنوسی، نشانهای از قدرت و خودکامگی فکری است.
علم به عنوان ابزاری برای کنترل. نویسنده استدلال میکند که علم عینی نیست بلکه نوعی جادو سیاه است که برای بردهسازی بشریت استفاده میشود. علمگرایی، پرستش علم، به کریپتوکراسی اجازه میدهد تا برنامههای سیاسی-پنهانی را به عنوان "حقیقت علمی عینی" غیرقابل انکار ترویج کند.
توهم کمال. رنسانس نشانهای از تغییر نگرش انسان نسبت به طبیعت بود، با این باور که یک خلق "نقصدار" میتواند توسط عقل انسانی "کامل" شود. این خودبزرگبینی منجر به ایجاد جهانی وحشتناک از ماشینها، آلودگی صنعتی و روشهای مدرن مرگ شده است.
چشم همهنگر. دکترین انسان که به خدا تبدیل میشود، در فلسفه علمگرایی به اوج خود میرسد، که امکان بردهسازی کامل ذهنی، روحی و جسمی بشریت را از طریق فناوریهایی مانند نظارت ماهوارهای و کامپیوتری فراهم میکند. این وضعیت با "چشم همهنگر" بالای هرم ناتمام در اسکناس یک دلاری ایالات متحده نمادین است.
4. قتلهای آیینی به عنوان کنترل ذهن جمعی
در قتلهای آیینی، شاعری تاریک وجود دارد، در زبان غروب، در همگراییهای شگفتانگیز که به عنوان تصادف شناخته میشوند.
رواندرمانی آیینی. نویسنده استدلال میکند که برنامهریزی مدرن بشریت از طریق دیالوگهای ارزان و مناظر عادی، مانند تبلیغات مجله و فیلمهای محبوب، انجام میشود. این روشها، هرچند خشنتر از مراسم رنسانس هستند، اما فرآیند شرطیسازی را ادامه میدهند.
افشای روش. کریپتوکراسی به مدت طولانی مصمم بوده است که بسیاری از بزرگترین اسرار خود را به "غیرمقدسها" افشا کند. این "افشای روش" به فرآیندی اشاره دارد که در آن اعمال و توطئههای قتل ابتدا زیر پوششی از راز دفن میشوند و سپس به آرامی به جمعیت بیخبر افشا میشوند.
افشاگری بدون عمل. خود افشاگری کریپتوکراسی را شکست نمیدهد، زیرا با توجه به طبیعت فرسوده ادراکات انسان مدرن، چنین افشاگریهایی ممکن است تنها به تقویت کنترل ذهنی کریپتوکراسی کمک کند. ماهیت نمایشی جنایات افشا شده، هالهای پر از خشونت و شهوت را به همراه دارد که به اشتهای عمومی برای شوک و تماشاگری منفعل دامن میزند.
5. ویدئودرم: پادشاهی از توهم و کنترل
در قلب فیلم، پرستش فرضیه داروینی تکامل و قرار دادن یک مونو لیت مرموز به عنوان باتری تکاملی یا "نگهبان" که میمون را به انسان فضایی تبدیل میکند، وجود دارد.
اهمیت پنهانی 2001. فیلم "2001: یک ادیسه فضایی" یک دکترین دستوری است که تلاش میکند پایان شگفتی و شگفتی را از طریق فناوری مدرن و ویروسهای ذهنی اجتنابناپذیر کند. مونو لیت در فیلم نمایانگر عملکرد شکلدهی جادوگر پنهان است که دنیای طبیعی را رام و دستکاری میکند.
ویروس اجتنابناپذیری. "ویروس" حاوی این میم، میزبان را به این احساس آلوده میکند که مقاومت در برابر کنترل مرکزی بیفایده است، که سیاه شدن زمین اجتنابناپذیر است، که انقراض گونه انسانی حتمی است و اینکه بازگشت زمین به "خدایان قدیم" سرنوشت علمی ستارهای ماست.
ویدئودرم به عنوان ابزاری برای کنترل. نویسنده فیلم "ویدئودرم" را به عنوان یک منشور سینمایی روزیکروسیان معرفی میکند که نشان میدهد تلویزیون چه بر سر ما میآورد و آینده امپراتوری ویدئو چگونه خواهد بود. این فیلم دنیایی را به تصویر میکشد که در آن دوزهای عظیم سیگنال ویدئودرم، رشد جدیدی از مغز انسان ایجاد میکند و واقعیت انسانی را تغییر میدهد.
6. گولم: تلاش انسان برای غصب آفرینش الهی
در اگزیستانسیالیسم بیتفاوت دنیای مدرن، میتوانیم با بازگشت هیولا زندگی کنیم. آنچه ما را به خشم میآورد این است که اگر ارتش طالبان بنیادگرا با مشعل به اصطبل خوکها حمله کند و possessedهایی که آن را اداره میکنند.
آزمایشگاه گادارین. علمگرایی مدرن و "پزشکی" به یک اصطبل خوک تبدیل شدهاند، با دانشمندان که در حال تجارت خوکهای مهندسی ژنتیکی، نیمهانسان هستند. این به تحقق دستور پنهان برای بازگشت "هیولای با عقل" افسانهای، اوانس، که حیوانی با سر انسان است و به عنوان آورنده تمدن به سومر شناخته میشود، کمک میکند.
دستور پنهان. موجود هیولایی-انسانی که در آزمایشگاهها و بیمارستانهای تحقیقاتی درخشان آماده میشود، دستور پنهان برای بازگشت "هیولای با عقل" افسانهای، اوانس، را که حیوانی با سر انسان است و به عنوان آورنده تمدن به سومر شناخته میشود، برآورده میکند.
پایهگذاری کبالایی. نویسنده به مفهوم کبالایی گولم اشاره میکند، موجودی زنده که توسط انسان به جای خدا ایجاد میشود. این مفهوم الهیاتی در تلمود بابلی یافت میشود و به عنوان راهی برای استادان یهودی برای دستیابی به بالاترین قدرتهای جادویی دیده میشود. ساخت گولم فرآیندی از کیمیاگری انسانی است که به تحول ماده پایه (بشریت) به "طلا" که همان انسان-هیولا است، اختصاص دارد.
7. افشای روش: جنایات اعتراف شده در دید عموم
یک روز وقتی پیروزی خود را تضمین کردیم، جنایات خود را به عمومی که به طور آیینی متعهد شده است، اعتراف خواهیم کرد.
اعتراف روزیکروسیان. جنگ روانی موجود در منشور روزیکروسیان، اعتراف برادری، بر اساس استراتژی است که یک روز، وقتی پیروزی خود را تضمین کردند، جنایات خود را به عمومی که به طور آیینی متعهد شده است، اعتراف خواهند کرد. این "اعتراف" اساسیترین جزء ایدئولوژی فرماندهی کریپتوکراسی است.
استراتژی اعتراف. تودههای غربی با اشتیاق به بندگی و حیوانیت میافتند، برنامهریزی و سرکوب مخالفت را تشویق میکنند، برای نظارت دیجیتال داوطلب میشوند، به اعدامکنندگان و نابودکنندگان خود پرستش میکنند و هویت جدید و خوکی خود را جشن میگیرند.
فساد دوران مدرن. برای پردازش جمعیتی به اندازه کافی فاسد که برای منافع سالمندان، فرزندان نوزاد را بخورد، نژادها و گونهها را مخلوط کند و برج بابل را دوباره بسازد، لازم بود که مردم غرب را در دورانی غرق کنند که دنیای مادی را پرستش کند و روحانی را انکار کند. در دوران افشای روش، انسان میداند، اما انتخاب میکند که فساد اطراف خود را نادیده بگیرد.
8. دوگانگی نیروها: کلیسا در برابر ضد کلیسا
برتری عملی بزرگترین ادیان مسیحی این بود که آنها سعی نکردند قرص را شیرین کنند.
مدل قدیمی اقتدار. نویسنده نیروی قدیمی ارتدوکسی کلیسا و سلطنت را با نیرویی که به اشتباه شناسایی و پنهان شده است، فاشیسم با چهره انسانی، مقایسه میکند. پدران اولیه کلیسای مسیحی نه تملق میگفتند و نه در disguise میآمدند، در حالی که "آزادکنندگان انقلابی" اعلام کردهاند که بشریت را از چنگال واکنش و ارتدوکسی رها میکنند.
ضد کلیسا. نویسنده به مشاهده لوئی-فردینان سلین اشاره میکند که میگوید عمومی مدرن میخواهد در برابر پول و زباله زانو بزند. عمومی به دو روش اصلی برای انجام این کار آموزش دیده است: پیامهای آرchetypal مستقیم از ترس خالص و تملق شیطانی که اربابانشان در فرقه تمدن و پیشرفت بر آنها میریزند.
دکترین ماسونی کمال آفرینش. در مقابل کلیسا و سلطنت، فلسفه "آیین کمال" وجود دارد، نام دیگر برای فرقه اسکاتلندی فراماسونری. این فلسفه پنهان نه تنها از نووس اردو سکولور بلکه از عصر الیزابتی و مدتها قبل از آن نیز است. این خودبزرگبینی فکری است که جهان توسط مداخله خداگونه عقل انسانی همهکاره "کامل" خواهد شد.
9. زوال اجتنابناپذیر نظم: چالشی برای کریپتوکراسی
در گوشه مقابل کلیسا و سلطنت، فلسفهای وجود دارد که خود را "آیین کمال" مینامد.
قانون دوم ترمودینامیک. نویسنده استدلال میکند که استبداد جوامع مخفی بر بشریت تحت پوشش قربانی بودن انجام شده است. سختترین سلسلهمراتب نهادی جهان موفق شده است که دیسیپلین پنهان خود را در لایهای از آزار و اذیت و تعقیب توسط "سختگیران، کورها، خرافاتیها و نادانها" بپوشاند.
محدودیتهای قدرت انسانی. نویسنده بیان میکند که تهدید بزرگتر از جانب هرسیارکهای روزیکروسی-ماسونی ناشی میشود که ظاهراً تنها آزادی، دانش آزاد، عشق و تحمل برای همه را میخواهند. با این حال، این "ضد کلیسا" دارای دکترینهای نهادی، خشونت و انضباطی بسیار سختتر و شدیدتر از کلیسای ارتدوکس است که رقیب آن برای قلبها و روحهای بشریت است.
اهمیت شناسایی محدودیتها. نویسنده بر اهمیت شناسایی محدودیتهای خود تأکید میکند، به جای اینکه به طور مداوم سعی کنیم بر خالق خود غلبه کنیم. با پرورش حساسیت خود به دیدگاه بینظیر زیبایی که او به ما به عنوان حق تولد ما بخشیده است، میتوانیم هر روز با قدردانی شاداب از چشمهی جلال معجزهآسا که آفرینش طبیعی اوست، بنوشیم.
10. جذابیت و خطر "2001: یک ادیسه فضایی"
پیام 2001 پیام شگفتانگیز و جسورانهای است: که صرفاً با رسیدن به این لحظه در زمان، فردی آغازین است که به سادگی با زنده بودن در اینجا و اکنون.
فیلم به عنوان ابزاری برای پردازش. فیلم "2001: یک ادیسه فضایی" یک تمرین متکبرانه و خودپسندانه است که به شکلگیری آنچه ویدئودرم امروز تجسم میکند، کمک کرده است. در قلب فیلم، پرستش فرضیه داروینی تکامل و قرار دادن یک مونو لیت مرموز به عنوان باتری تکاملی که میمون را به انسان فضایی تبدیل میکند، وجود دارد.
مونو لیت به عنوان نماد کنترل. مونو لیت بیصدا در 2001 پیشدرآمدی است بر آنچه کلارک "سرور" مینامد. این سنگچین جوامع مخفی است. مونو لیت نمایانگر عملکرد شکلدهی جادوگر پنهان است که دنیای طبیعی را رام و دستکاری میکند.
خطرات گنوسیس. پیام 2001 پیام شگفتانگیز و جسورانهای است: که صرفاً با رسیدن به این لحظه در زمان، فردی آغازین است که به سادگی با زنده بودن در اینجا و اکنون. تودهها در اوایل قرن بیست و یکم به اندازه کافی تجربیات پنهانی داشتهاند و به اندازه کافی نشانههای پنهانی را جذب کردهاند که بیشتر برادران قدیمی لژ.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب جامعههای مخفی و جنگ روانی نوشتهی مایکل آ. هاپمن دوم با نظرات متفاوتی مواجه شده است. بسیاری از خوانندگان به دیدگاه منحصر به فرد او در مورد نمادگرایی خفی و کنترل ذهن در جامعهی مدرن ارج مینهند، در حالی که برخی دیگر آن را گیجکننده یا دور از واقعیت میدانند. تحلیلها و بررسیهای هاپمن از جنایات و رویدادهای پر سر و صدا از منظر خفی، مورد توجه قرار گرفته است. این کتاب به عنوان اثری سنگین و چالشبرانگیز شناخته میشود که بیشتر برای افرادی که با نظریههای توطئه آشنا هستند مناسب است. برخی از سبک نوشتاری و ارائهی هاپمن انتقاد کردهاند، در حالی که دیگران آن را یک اثر کلاسیک در این ژانر میدانند. به طور کلی، این کتاب به عنوان اثری تحریککنندهی تفکر اما جنجالی تلقی میشود.