Searching...
فارسی
EnglishEnglish
EspañolSpanish
简体中文Chinese
FrançaisFrench
DeutschGerman
日本語Japanese
PortuguêsPortuguese
ItalianoItalian
한국어Korean
РусскийRussian
NederlandsDutch
العربيةArabic
PolskiPolish
हिन्दीHindi
Tiếng ViệtVietnamese
SvenskaSwedish
ΕλληνικάGreek
TürkçeTurkish
ไทยThai
ČeštinaCzech
RomânăRomanian
MagyarHungarian
УкраїнськаUkrainian
Bahasa IndonesiaIndonesian
DanskDanish
SuomiFinnish
БългарскиBulgarian
עבריתHebrew
NorskNorwegian
HrvatskiCroatian
CatalàCatalan
SlovenčinaSlovak
LietuviųLithuanian
SlovenščinaSlovenian
СрпскиSerbian
EestiEstonian
LatviešuLatvian
فارسیPersian
മലയാളംMalayalam
தமிழ்Tamil
اردوUrdu
Short Stories in English for Beginners

Short Stories in English for Beginners

Read for pleasure at your level, expand your vocabulary and learn English the fun way!
توسط Olly Richards 2018 240 صفحات
4.08
135 امتیازها
گوش دادن
Try Full Access for 7 Days
Unlock listening & more!
Continue

نکات کلیدی

۱. سفری به بارسلونا که به‌طور غیرمنتظره‌ای اشتباه پیش می‌رود

«ما به والنسیا رسیدیم.» او پاسخ می‌دهد.

سفر تبادلی هیجان‌انگیز. دنیل و خواهرش جولیا، هر دو دانشجوی اسپانیایی، برای یک ترم تحصیلی به بارسلونا می‌روند. والدین حمایتگرشان آن‌ها را به فرودگاه می‌رسانند و پول سفر را به آن‌ها می‌دهند. جولیا در ابتدا از رفتن به جایی جدید و ناآشنا نگران است، اما دنیل او را دلگرم می‌کند و از دوستش آرماندو می‌گوید که به دانشجویان تبادلی کمک می‌کند.

ورود و انتخاب. در بارسلونا، دوست دنیل، آرماندو، آن‌ها را ملاقات می‌کند و به آپارتمانش می‌برد که قرار است در آن اقامت داشته باشند. گرسنه، از آرماندو درباره رستوران‌ها می‌پرسند. او دو رستوران نزدیک را پیشنهاد می‌دهد: لا پائلا لوکا برای پائلا و یک رستوران ماهی در کنار آن. چون آرماندو کلاس دارد، دنیل و جولیا تصمیم می‌گیرند جدا شوند تا هرکدام یکی را امتحان کنند و مقایسه کنند.

اتوبوس اشتباه. جولیا به رستوران ماهی می‌رود و دنیل به ایستگاه اتوبوس می‌رود تا به لا پائلا لوکا برسد. او مسیر را می‌پرسد و می‌گویند اتوبوس شماره ۳۵ به آنجا می‌رود اما معمولاً شلوغ است. خسته، دنیل سوار اتوبوس بعدی می‌شود و به خواب می‌رود. وقتی بیدار می‌شود، متوجه می‌شود که سوار اتوبوس سریع‌السیر شده و به‌طور تصادفی تا والنسیا، چند ساعت دورتر از بارسلونا، رفته است.

۲. اتوبوس اشتباه به دیدار خانوادگی منجر می‌شود

«آرماندو، این پدرت است.» من می‌گویم.

گیر افتاده و بی‌ارتباط. دنیل در والنسیا گیر کرده است، باتری تلفنش تمام شده و راهی برای تماس با جولیا ندارد که شماره‌اش فقط در موبایل اوست. او یک تلفن عمومی پیدا می‌کند اما شماره جولیا را به یاد نمی‌آورد. گرسنه، تنها پائلا می‌خورد و این وضعیت را طنزآمیز می‌بیند. سپس متوجه می‌شود می‌تواند با والدینش در لندن تماس بگیرد تا آن‌ها به جولیا اطلاع دهند که کجاست.

دیدار خوش‌شانس. صبح روز بعد، دنیل باید به بارسلونا برگردد اما پول کمی دارد. او یک کامیون از رستوران لا پائلا لوکا می‌بیند و از راننده درخواست می‌کند او را سوار کند. راننده قبول می‌کند و دنیل در میان جعبه‌های برنج مخفی می‌شود. در داخل کامیون تاریک، دنیل مرد سالخوردهای را می‌بیند که او هم از راننده مخفی شده و به بارسلونا می‌رود.

ارتباط شگفت‌انگیز. مرد پیر به دنیل می‌گوید که به بارسلونا می‌رود تا پسرش آرماندو را پیدا کند که هرگز ندیده است، پس از جدا شدن از مادرش سال‌ها پیش. او اشاره می‌کند که آرماندو نزدیک لا پائلا لوکا زندگی می‌کند. دنیل درمی‌یابد که این پدر دوستش آرماندو است. آن‌ها به بارسلونا می‌رسند، به آپارتمان آرماندو می‌روند و آن را خالی می‌یابند. دنیل با جولیا تماس می‌گیرد که با آرماندو بیرون است و تمام شب نگران بوده است. آن‌ها بازمی‌گردند و دنیل آرماندو را به پدر گمشده‌اش، آنتونیو، معرفی می‌کند.

۳. پیاده‌روی در کوهستان به دیدار موجودی عجیب منجر می‌شود

«یک موجود بزرگ و پشمالو در آشپزخانه ایستاده بود!»

پیاده‌روی در لیک دیستریکت. سیلویا و جورج، دوستانی که به پیاده‌روی علاقه دارند، تصمیم می‌گیرند اطراف دریاچه اولسواتر در لیک دیستریکت انگلستان را کشف کنند. سیلویا کمی درباره مسیر خاصی مردد است چون داستان‌هایی محلی درباره موجودی عجیب شنیده، اما جورج که مشتاق ماجراجویی است، او را قانع می‌کند.

خانه‌ای قدیمی و قایقی کوچک. پس از مدتی پیاده‌روی، آن‌ها از جنگل بیرون می‌آیند و خانه چوبی قدیمی و قایقی کوچک کنار ساحل را می‌بینند. جورج پیشنهاد می‌دهد قایق را به وسط دریاچه ببرند و سیلویا با اکراه موافقت می‌کند. آن‌ها پارو می‌زنند، از منظره لذت می‌برند و تنقلات می‌خورند.

بررسی صدایی عجیب. در حالی که روی دریاچه هستند، صدایی از خانه قدیمی می‌شنوند. جورج که از رمز و راز هیجان‌زده است، می‌خواهد بررسی کند. سیلویا مردد است و ترجیح می‌دهد به پیاده‌روی ادامه دهد، اما جورج او را متقاعد می‌کند. آن‌ها بازمی‌گردند، به خانه می‌روند و آن را قدیمی و خاک‌گرفته می‌یابند که گویا سال‌ها خالی بوده است. با این حال، ردپای بزرگی روی زمین پیدا می‌کنند.

۴. شکار موجودی عجیب به سورپرایز تولد تبدیل می‌شود

«تولدت مبارک، سیلویا!» او گفت.

موجود آشکار می‌شود. ناگهان صدای دیگری از آشپزخانه می‌آید و موجود بزرگ و پشمالویی را می‌بینند که آنجا ایستاده است. موجود سریع از در پشتی فرار می‌کند و در را می‌شکند. جورج می‌خواهد دنبالش برود تا عکس بگیرد و شاید مشهور شود، اما سیلویا ترسیده است. آن‌ها ردپاها را دنبال می‌کنند و وارد جنگل می‌شوند.

گم شدن جورج. جورج پیشنهاد می‌دهد برای جستجو جدا شوند، با وجود ترس سیلویا. سیلویا موافقت می‌کند اما به زودی نتیجه می‌گیرد که موجود را تصور کرده‌اند. او جورج را می‌بیند که به سمت درختان می‌رود و منتظرش می‌ماند. پس از مدت طولانی، جورج بازنمی‌گردد. سیلویا نمی‌تواند با کسی تماس بگیرد چون تلفنش آنتن ندارد.

دیدار شگفت‌انگیز. نگران، سیلویا به خانه قدیمی بازمی‌گردد، سپس به شهر می‌رود تا کمک بگیرد اما نمی‌تواند جورج یا دوستان دیگر را پیدا کند. وقتی دوباره به خانه می‌رسد، چراغ‌ها روشن است. وارد می‌شود و خانواده و دوستانش را می‌یابد که می‌گویند جورج به خاطر موجود گم شده است. آن‌ها برای جستجو می‌روند اما سیلویا حس می‌کند چیزی اشتباه است و می‌ماند. موجود دوباره ظاهر می‌شود، او را تعقیب می‌کند اما سپس به کمکش می‌آید. آن موجود پدرش است که لباس مبدل پوشیده! همه این‌ها سورپرایزی برای تولدش بود و خانه قدیمی هدیه‌اش است.

۵. مأموریت خطرناک تحویل طلا توسط شوالیه‌ای دلیر

«اگر بخواهی آن را برداری، تو را خواهیم کشت.»

ماموریت شوالیه. لارس، شوالیه مستقل و مشهور، به قلمرویی می‌رسد که توسط پادشاه آندور اداره می‌شود. او دو معجون قدرت از یک تاجر مرموز می‌خرد. با استفاده از یک طومار قدیمی، وارد قلعه می‌شود و با پادشاه آندور ملاقات می‌کند. پادشاه به دنبال فردی قابل اعتماد است تا مقدار زیادی طلا را به برادرش، پادشاه آرتورن، برساند و لارس مأموریت را می‌پذیرد.

سفری خطرناک. پادشاه آندور سه نگهبان برتر خود را به رهبری آلفرد برای همراهی لارس و محافظت از طلا می‌فرستد. آلفرد به وضوح می‌گوید که طلا متعلق به لارس نیست و اگر بخواهد آن را بردارد، او را خواهند کشت. لارس لبخند می‌زند و شرایط را می‌پذیرد. آن‌ها با ارابه طلا به سمت قلمروی پادشاه آرتورن از جاده شمالی حرکت می‌کنند.

رازهای مسیر. در طول سفر، لارس می‌گوید مسیر خطرناک را خوب می‌شناسد چون قبلاً آنجا بوده است. او به آلفرد درباره نبرد بزرگی که سال‌ها پیش در جنگل سایلنت بین پادشاه آندور و پادشاه آرتورن بر سر چشمه آب جادویی که قدرت ویژه می‌داد، می‌گوید. نبرد چشمه را نابود کرد و آن را به دریاچه تبدیل کرد، اما لارس اشاره می‌کند که آب جادویی کاملاً از بین نرفته است.

۶. تحویل طلا راز یک قلمرو را آشکار می‌کند

«اگر معجون کار نکند،» او توضیح داد، «نبرد در جنگل سایلنت آخرین نبرد نبود.»

راز فاش می‌شود. لارس توضیح می‌دهد که پادشاه آرتورن مقداری آب جادویی را نجات داده و یاد گرفته چگونه بیشتر بسازد. پادشاه آندور هر پنج سال به آرتورن طلا می‌پردازد تا این آب جادویی را بخرد که برای ساخت معجون‌های قدرت به مردمش داده می‌شود. لارس معجون‌هایی که خریده را به آلفرد نشان می‌دهد و تأیید می‌کند که از این آب ساخته شده‌اند.

ورود و نقشه‌ای. آن‌ها به قلمروی پادشاه آرتورن می‌رسند که به طرز شگفت‌آوری شبیه قلمروی آندور است، یادگاری از زمانی که متحد بودند. لارس و آلفرد با پادشاه آرتورن ملاقات می‌کنند و مشخص است که لارس او را خوب می‌شناسد. لارس معجون‌های قدرت را به آرتورن می‌دهد. آلفرد گیج می‌شود چون انتظار دارد آرتورن آب جادویی خودش را داشته باشد.

شرط‌بندی ناامیدانه. لارس راز قلمرو را فاش می‌کند: آرتورن آب جادویی‌اش تمام شده است. پادشاه آندور از این موضوع بی‌خبر است. لارس و آرتورن برنامه دارند با استفاده از معجون‌هایی که لارس آورده، آب جادویی جدید بسازند و امیدوارند جادوی درون آن‌ها کار کند. آلفرد عصبانی است چون می‌فهمد طلا بی‌فایده پرداخت شده و لارس دروغ گفته است. لارس توضیح می‌دهد که این کار را برای حفظ صلح انجام داده چون اگر آندور بفهمد، جنگ آغاز می‌شود. آرتورن تأیید می‌کند که اگر معجون‌ها کار نکنند، جنگ اجتناب‌ناپذیر است.

۷. ساعت قدیمی راز سفر در زمان را در خود دارد

«مردم می‌گفتند ال کراکن می‌تواند در زمان سفر کند.»

کشف ساعت‌ساز. کارل، ساعت‌سازی که کنار دریا در پنزانس زندگی می‌کند، با دوستش سوزان، نگهبان امنیت، در ساحل ملاقات می‌کند. سوزان ساعتی بسیار قدیمی و عجیب را که پیدا کرده نشان می‌دهد. کارل با وجود تخصصش آن را نمی‌شناسد. آن‌ها به کارگاهش می‌روند تا درباره‌اش تحقیق کنند.

افسانه دزدان دریایی. در کتاب‌های قدیمی کارل، سوزان تصویری از ساعت را در کتابی درباره دزدان دریایی کارائیب پیدا می‌کند. کتاب از دزدی معروف به نام اریک ال کراکن می‌گوید که ساعتی مشابه با قدرت‌های عجیب داشت که به او امکان سفر در زمان می‌داد. کارل این را فقط افسانه می‌داند.

ناپدید شدن ساعت. ناگهان صدایی می‌شنوند و می‌بینند ساعت از کارگاه ناپدید شده است. در باز است و صدای گام‌هایی به دور می‌شود. آن‌ها مردی را تا ساحل تعقیب می‌کنند و کارل او را می‌گیرد. مرد که لباس قدیمی پوشیده، ادعا می‌کند اریک ال کراکن است و ساعت مال اوست و برای بازگشت به قرن هفدهم به آن نیاز دارد.

۸. ماشین زمان دزدان دریایی باعث آشوب می‌شود

«بعد از آن، ساعت فعال شد.»

سفری به گذشته. کارل و سوزان شوکه اما کنجکاو هستند. اریک ال کراکن اعتراف می‌کند که ساعت را پیدا کرده و کاملاً نمی‌داند چگونه کار می‌کند، فقط می‌داند او را به جلو و عقب در زمان می‌برد. کارل و سوزان که دنبال ماجراجویی هستند، اریک را متقاعد می‌کنند آن‌ها را به قرن هفدهم کارائیب ببرد.

کمپ دزدان دریایی و نبرد. آن‌ها به کمپ دزدان دریایی می‌رسند. اریک آن‌ها را به خدمه‌اش معرفی می‌کند، از جمله فرمانده دومش، فرانک. اریک به طور غیرمنتظره اعلام می‌کند که کارل و سوزان به آن‌ها کمک خواهند کرد تا در نبردی پیش رو علیه کشتی‌های انگلیسی که به دنبال ساعت هستند، پیروز شوند. کارل و سوزان گیج و ترسیده‌اند چون مهارت جنگیدن ندارند.

نقشه‌ای برای دزدیدن ساعت. فرانک به کارل و سوزان می‌گوید اریک دیوانه است؛ دزدان دریایی ۳۰ برابر کمتر از کشتی‌های انگلیسی هستند و نمی‌توانند پیروز شوند. او توضیح می‌دهد انگلیسی‌ها هر شب حمله می‌کنند چون ساعت را می‌خواهند. فرانک پیشنهاد می‌کند کارل و سوزان ساعت را از اریک بدزدند تا نبرد جلوگیری شود و به زمان خود بازگردند. سوزان نقشه‌ای می‌دهد: کارل به عنوان ساعت‌ساز به اریک بگوید می‌تواند از قدرت ساعت برای پیروزی استفاده کند، سپس آن را بگیرد و فرار کند.

۹. مأموریتی مرموز برای یافتن سه عدد

«من به آن سه عدد برای مأموریت خود نیاز دارم.» والتر گفت.

ماموریت پیرمرد. والتر، مرد مهربان و سالخورده‌ای از اسکاتلند، مأموریتی را آغاز می‌کند. او پول سفر جمع کرده و باید به سه مکان برود. تصویری از صندوق قدیمی با قفلی که سه عدد آن گم شده دارد. مأموریتش یافتن این اعداد است.

عدد اول در ادینبورگ. والتر به ادینبورگ می‌رود و مرد جوانی به نام دیوید را در پارک پیدا می‌کند که به طریقی نامش را می‌داند. والتر تصویر صندوق را نشان می‌دهد و می‌پرسد آیا شی قدیمی با یکی از اعداد گمشده دارد. دیوید مشکوک است اما گردنبندی قدیمی که از کودکی داشته را به یاد می‌آورد. او والتر را به گاراژش می‌برد، گردنبند را پیدا می‌کند و عددی درون آن می‌یابد. والتر به دیوید می‌گوید عدد را به خاطر بسپارد، نامه‌ای به او می‌دهد و به سمت ایرلند شمالی می‌رود.

عدد دوم در بلفاست. والتر به بلفاست می‌رسد و به خانه بزرگ و گران‌قیمتی متعلق به لوسی موری، طراح موفق، می‌رود. از او درباره صندوق و داشتن شی‌ای با عدد می‌پرسد. لوسی ابتدا گیج است اما پس از دیدن تصویر صندوق، گردنبندی مشابه را به یاد می‌آورد. او والتر را به موزه خصوصی کنار خانه‌اش می‌برد، گردنبند را پیدا می‌کند و عددی درون آن می‌یابد. والتر عدد را می‌گیرد، نامه‌ای به لوسی می‌دهد و به لندن می‌رود و به او می‌گوید عدد را به خاطر بسپارد و نامه را بخواند.

۱۰. مأموریتی مرموز خانواده‌ای گمشده را به هم می‌رساند

«شما سه نفر… شما خواهر و برادر هستید.»

عدد سوم در لندن. والتر به لندن می‌رود و مرد جوانی به نام آلن را در خانه‌ای ساده و سنتی نزدیک مغازه کرایه قایق پیدا می‌کند. والتر می‌خواهد با او صحبت کند. متوجه می‌شود آلن حلقه‌ای با عددی دارد. آلن می‌گوید این هدیه دوران کودکی‌اش است که احتمالاً قبلاً گردنبند بوده. والتر درمی‌یابد این عدد سوم است.

دعوت به اسکاتلند. والتر تصویر صندوق را به آلن نشان می‌دهد، توضیح می‌دهد که به سه عدد نیاز دارد و آلن یکی از دارندگان آن است. نامه‌ای به آلن می‌دهد و می‌گوید آن را بخواند و به زودی او را خواهد دید. آلن نامه را می‌خواند که خطاب به دیوید، لوسی و آلن است. نامه می‌گوید اعداد جداگانه معنی

آخرین به‌روزرسانی::

نقد و بررسی

4.08 از 5
میانگین از 135 امتیازات از Goodreads و Amazon.

کتاب «داستان‌های کوتاه به زبان انگلیسی برای مبتدیان» با نظرات متفاوتی روبه‌رو شده و امتیاز کلی آن ۴.۰۸ از ۵ است. برخی از خوانندگان این کتاب را ابزاری مفید برای یادگیری زبان انگلیسی، بهبود درک مطلب و گسترش دایره واژگان می‌دانند. آن‌ها قالب داستان‌های کوتاه را می‌پسندند و معتقدند این کتاب برای زبان‌آموزان مبتدی و متوسط مناسب است. با این حال، منتقدان داستان‌ها را خسته‌کننده، غیرواقعی و فاقد خلاقیت می‌دانند. چند نفر نیز به اشتباهات گرامری اشاره کرده و کیفیت کتاب را زیر سؤال برده‌اند. با وجود این انتقادات، بسیاری این کتاب را برای دانش‌آموزان زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی یا دوم مفید می‌دانند و برخی از غیرانگلیسی‌زبانان آن را برای تمرین زبان توصیه می‌کنند.

Your rating:
4.51
16 امتیازها

درباره نویسنده

الی ریچاردز، نویسنده و متخصص یادگیری زبان، به‌خاطر تولید منابع قابل‌دسترس برای زبان‌آموزان شناخته شده است. اگرچه جزئیات دقیقی از پیشینه‌ی او در دسترس نیست، کتابش با عنوان «داستان‌های کوتاه به زبان انگلیسی برای مبتدیان» نشان می‌دهد که تمرکز اصلی او بر کمک به زبان‌آموزان تازه‌کار برای ارتقای مهارت‌هایشان از طریق داستان‌های کوتاه و قابل‌هضم است. ریچاردز به نظر می‌رسد در توسعه منابعی تخصص دارد که سطوح مختلف مهارتی، به‌ویژه مبتدیان و زبان‌آموزان متوسط را هدف قرار می‌دهد. رویکرد او مبتنی بر استفاده از محتوای روایی است تا خوانندگان را درگیر کند و هم‌زمان به یادگیری واژگان و درک مطلب کمک نماید.

Listen
Now playing
Short Stories in English for Beginners
0:00
-0:00
Now playing
Short Stories in English for Beginners
0:00
-0:00
1x
Voice
Speed
Dan
Andrew
Michelle
Lauren
1.0×
+
200 words per minute
Queue
Home
Swipe
Library
Get App
Create a free account to unlock:
Recommendations: Personalized for you
Requests: Request new book summaries
Bookmarks: Save your favorite books
History: Revisit books later
Ratings: Rate books & see your ratings
200,000+ readers
Try Full Access for 7 Days
Listen, bookmark, and more
Compare Features Free Pro
📖 Read Summaries
All summaries are free to read in 40 languages
🎧 Listen to Summaries
Listen to unlimited summaries in 40 languages
❤️ Unlimited Bookmarks
Free users are limited to 4
📜 Unlimited History
Free users are limited to 4
📥 Unlimited Downloads
Free users are limited to 1
Risk-Free Timeline
Today: Get Instant Access
Listen to full summaries of 73,530 books. That's 12,000+ hours of audio!
Day 4: Trial Reminder
We'll send you a notification that your trial is ending soon.
Day 7: Your subscription begins
You'll be charged on Jul 25,
cancel anytime before.
Consume 2.8x More Books
2.8x more books Listening Reading
Our users love us
200,000+ readers
"...I can 10x the number of books I can read..."
"...exceptionally accurate, engaging, and beautifully presented..."
"...better than any amazon review when I'm making a book-buying decision..."
Save 62%
Yearly
$119.88 $44.99/year
$3.75/mo
Monthly
$9.99/mo
Start a 7-Day Free Trial
7 days free, then $44.99/year. Cancel anytime.
Scanner
Find a barcode to scan

Settings
General
Widget
Loading...