نکات کلیدی
1. تقویت اراده انسانی: عصر سوپرایجنتی
اگر به درستی از آن بهرهبرداری کنیم، میتوانیم به حالت جدیدی از سوپرایجنتی دست یابیم.
تعریف سوپرایجنتی. سوپرایجنتی زمانی محقق میشود که هوش مصنوعی به افراد قدرت میدهد تا در سطوحی عمل کنند که در جامعه انباشته میشود. این تنها به معنای آگاهتر شدن برخی افراد نیست؛ بلکه به معنای بهرهمندی همه از دقت و کارایی هوش مصنوعی است، حتی کسانی که بهطور مستقیم از آن استفاده نمیکنند.
هوش و انرژی. اراده انسانی توسط هوش و انرژی هدایت میشود. هوش مصنوعی هر دو را تقویت میکند و ظرفیت سنجش گزینهها و قدرت عمل بر روی آرزوها را فراهم میآورد. این یک تغییر را نشان میدهد که در آن هوش مصنوعی به اندازه انرژی مصنوعی قابل استفاده میشود و پیشرفت را تغذیه میکند.
تأثیر تحولآفرین. تأثیر هوش مصنوعی مشابه انقلاب صنعتی است و فرصتهای جدیدی برای همکاری، نوآوری و بهرهوری ایجاد میکند. آموزش و توسعه مهارتها اهمیت بیشتری پیدا میکند و منجر به جمعیتی آگاهتر و توانمندتر میشود که در نهایت پتانسیل انسانی را گسترش میدهد.
2. تکنو-انسانگرایی: ادغام فناوری با ارزشهای انسانی
هر فناوری جدیدی که اختراع کردهایم—از زبان، تا کتابها، تا تلفن همراه—تعریف، بازتعریف، تعمیق و گسترش مفهوم انسان بودن را شکل داده است.
انسانگرایی و فناوری. انسانگرایی و فناوری نیروهای ادغامکنندهای هستند، نه متضاد. هر فناوری جدید مفهوم انسان بودن را بازتعریف میکند. ما ابزارهایی میسازیم تا قابلیتهای خود را تقویت کنیم و این ابزارها به نوبه خود ما را شکل میدهند.
قطبنمای تکنو-انسانگرا. یک قطبنمای تکنو-انسانگرا به ما کمک میکند تا در پیشرفتهای فناوری حرکت کنیم و در عین حال اراده انسانی را در اولویت قرار دهیم. این رویکرد پویا است و نه تعیینکننده، و ما را به مسیرهایی هدایت میکند که فناوری اراده فردی و جمعی را تقویت میکند.
اولویت دادن به اراده انسانی. ما باید بهطور فعال در تعریف و توسعه فناوریهای هوش مصنوعی شرکت کنیم تا اطمینان حاصل کنیم که این فناوریها اراده انسانی را در اولویت قرار میدهند. این شامل پیگیری دسترسی عادلانه به آزمایش با این فناوریها و استفاده از هوش مصنوعی برای مقابله با تهدیدات جهانی است.
3. استقرار تدریجی: یادگیری و سازگاری در حین حرکت
آینده چیزی نیست که کارشناسان و ناظران بتوانند بهدقت طراحی کنند—بلکه چیزی است که جامعه بهطور جمعی کشف میکند.
کشف جمعی. آینده توسط کارشناسان طراحی نمیشود، بلکه بهطور جمعی کشف میشود. استقرار تدریجی شامل یادگیری در حین حرکت و استفاده از یک قطبنمای تکنو-انسانگرا برای اصلاح مسیر در طول راه است.
انعطافپذیری و سازگاری. استقرار تدریجی انعطافپذیری را به جای یک برنامه کلان ترجیح میدهد و تغییر سرعت، جهت و استراتژی را آسانتر میکند، زمانی که شواهد جدید نیاز به تغییر را نشان میدهند. این رویکرد به تجربه و بازخورد کاربران متکی است تا تلاشهای توسعه مداوم را اطلاعرسانی کند.
پایههای جامعهشناختی. این رویکرد از منظر جامعهشناختی به تغییرات نگاه میکند و به افراد و جامعه زمان میدهد تا به تغییرات سازگار شوند. اعتماد با مواجهه آغاز میشود و با استفاده تکامل مییابد و درک عمیقتری از فناوریهای جدید را پرورش میدهد.
4. فراتر از ممنوعیت: هدایت به سوی آیندهای بهتر
بهطور بنیادی، مطمئنترین راه برای جلوگیری از آیندهای بد، هدایت به سوی آیندهای بهتر است که بهواسطه وجودش، دستیابی به نتایج بهمراتب بدتر را دشوارتر میکند.
همکاری و رقابت. همکاری و رقابت ما را تعریف میکند. هماهنگی برای ممنوعیت یا محدود کردن یک فناوری جدید دشوار است، بهویژه در سطح جهانی. هرچه فناوری قدرتمندتر باشد، مشکل هماهنگی سختتر میشود.
هدایت، نه توقف. امتناع از شکلدهی فعال به آینده هرگز کارساز نیست. دیگر بازیگران آیندههای دیگری در ذهن دارند. مطمئنترین راه برای جلوگیری از آیندهای بد، هدایت به سوی آیندهای بهتر است.
خلق انسانی. اگر فناوریای قابل خلق باشد، انسانها آن را خلق خواهند کرد. ما هومو تکنه هستیم که بهطور مداوم ابزارهای جدیدی برای تقویت قابلیتهای خود و شکلدهی به جهان ایجاد میکنیم. ممنوعیت یا محدودیت به تنهایی هرگز کافی نیست.
5. از دادههای کلان به دانش کلان: قدرت تحولآفرین هوش مصنوعی
با توزیع هوش بهطور گسترده و توانمندسازی افراد با ابزارهای هوش مصنوعی که بهعنوان گسترش ارادههای انسانی عمل میکنند، میتوانیم دادههای کلان را به دانش کلان تبدیل کنیم و به عصر جدیدی از وضوح و رشد دادهمحور دست یابیم.
بار اطلاعاتی. بشریت اطلاعات بیشتری تولید میکند از آنچه که میتوانیم بهطور مؤثر استفاده کنیم. مقدار اطلاعات مصرفی به سمت صفر میل میکند و این امر اهمیت استفاده از هوش مصنوعی برای درک دادهها را ضروری میسازد.
تبدیل داده به دانش. با توزیع هوش بهطور گسترده و توانمندسازی افراد با ابزارهای هوش مصنوعی، میتوانیم دادههای کلان را به دانش کلان تبدیل کنیم و به عصر جدیدی از وضوح و رشد دادهمحور دست یابیم.
مثال لینکدین. موفقیت لینکدین نشان میدهد که چگونه شبکهها میتوانند اطلاعات را به شیوههای جدید به اشتراک بگذارند و کشف کنند و با استفاده از هویت، اعتماد را افزایش دهند. این موضوع به مقیاسگذاری اعتماد و ایجاد یک پلتفرم اعتماد توزیعشده مبتنی بر هویت واقعی فردی مربوط میشود.
6. پرداختن به نگرانیها: اراده انسانی در اولویت
در نهایت، سوالات درباره جابجایی شغلی، سوالاتی درباره اراده انسانی فردی هستند: آیا من وسایل اقتصادی برای تأمین خودم را خواهم داشت و فرصتهایی برای مشغول شدن به فعالیتهایی که برایم معنادار است، خواهم داشت؟
نگرانیها درباره اراده. بیشتر نگرانیها درباره هوش مصنوعی، نگرانیهایی درباره اراده انسانی است. سوالات درباره جابجایی شغلی، اطلاعات نادرست و حریم خصوصی همگی به توانایی ما در اتخاذ تصمیمات و تأثیرگذاری بر زندگیمان مربوط میشود.
تعریف اراده انسانی. اراده انسانی ظرفیت اتخاذ تصمیمات، عمل بهطور مستقل و تأثیرگذاری بر زندگی خود است. این اراده ما را وادار میکند تا نیتها را شکل دهیم، اهداف را تعیین کنیم و اقداماتی برای دستیابی به آن نتایج انجام دهیم و به زندگی معنا و هدف میبخشد.
نفوذ هوش مصنوعی. با پیشرفت سیستمهای هوش مصنوعی، ظرفیت یادگیری خودگردان و حل مسئله آنها افزایش مییابد و به حوزههایی که بهطور سنتی تحت حاکمیت اراده انسانی بودهاند، نفوذ میکند. پرداختن به این نگرانیها برای حفظ کنترل بر زندگی و سرنوشتمان ضروری است.
7. کامنز خصوصی: یک اکوسیستم همزیست
از بسیاری جهات، آنها بسیار شبیه ویکیپدیا عمل میکنند، با کاربران داوطلبی که اطلاعاتی را ارائه میدهند که این پلتفرمها را برای همه کاربران غنیتر میکند.
تعریف کامنز خصوصی. کامنز خصوصی به پلتفرمهای خصوصی اشاره دارد که کاربران را بهعنوان تولیدکنندگان و سرپرستان جذب میکنند. این پلتفرمها بهعنوان خدمات اجتماعی و عمومی خصوصی عمل میکنند و دولت رفاه با سرعت سرمایهداری حرکت میکند.
اکوسیستم متقابل. این یک اکوسیستم متقابل از توسعهدهندگان، پلتفرمها، کاربران و تولیدکنندگان محتوا است که تعاملات و مشارکتهای آنها بهطور جمعی زندگیها را غنیتر میکند. این بیشتر شبیه کشاورزی دادهها است تا استخراج.
تبادل ارزش. کاربران در ازای دادهها خدمات رایگان دریافت میکنند و این یک پیشنهاد برد-برد ایجاد میکند. ارزشی که کاربران دریافت میکنند اغلب بیشتر از ارزشی است که برای پلتفرم ایجاد میکنند و این رابطه متقابل را تقویت میکند.
8. آزمایش و ارزیابی: پیشبرد پیشرفت هوش مصنوعی
در حوزه هوش مصنوعی، حداقل، "رقابت" مورد نظر نه یک دویدن دیوانهوار یا تصرف زمین است. بلکه بیشتر شبیه یک تریاتلون آیرونمن است، فقط طولانیتر.
فرهنگ توسعه هوش مصنوعی. توسعه هوش مصنوعی با آزمایشهای جامع مشخص میشود، با توسعهدهندگانی که بهعنوان دادهنردهای افراطی عمل میکنند که عاشق آزمایش چیزها هستند. این فرهنگ آزمایش و ارزیابی مداوم، بهبود را در سراسر این حوزه پرورش میدهد.
معیارها بهعنوان استانداردها. معیارها آزمونهای استاندارد شدهای برای اندازهگیری عملکرد سیستم هستند که توسط طرفهای ثالث ایجاد میشوند. آنها شفافیت و پاسخگویی را ترویج میدهند و توسعه را به "المپیک جمعی" تبدیل میکنند.
بهبود تدریجی. معیارها پیشرفت را با تشویق به بهبود هدایت میکنند. آنها تمرکز را از انطباق به بهبود مداوم ارتقا میدهند و آنها را به مکانیزمهای پویایی برای پیشبرد تبدیل میکنند.
9. نوآوری بهعنوان ایمنی: رویکردی پیشگیرانه
وقتی فقط بر روی آنچه ممکن است اشتباه پیش برود تمرکز میکنید، بهطور اجتنابناپذیری آنچه ممکن است درست پیش برود را نادیده میگیرید.
تعادل نوآوری و احتیاط. در حالی که احتیاط و بدبینی ضروری هستند، هدف نهایی پیشرفت است. ما باید سطحی از ریسک و عدم قطعیت را بپذیریم تا اقدام کنیم و به جلو برویم.
پرداختن به چالشهای جهانی. هوش مصنوعی میتواند به ما در پرداختن به چالشهای جهانی مهممان کمک کند، از انرژی پایدار تا مراقبتهای بهداشتی. فناوری بهطور حتم سهم قابل توجهی از هر راهحل مؤثر را ارائه خواهد داد.
تهدید وجودی وضعیت موجود. تمرکز صرف بر روی نتایج منفی بالقوه، نتایج مثبتی را که هوش مصنوعی ممکن است تولید کند، از جمله راهحلهایی برای چالشها و نابرابریهای موجود، نادیده میگیرد. ضروری است که به ذهنیت "چه چیزی ممکن است درست پیش برود" روی بیاوریم.
10. خودمختاری شبکهای: تعادل آزادی و کنترل
در قرن بیست و یکم، اراده فردی بیشتر از هر زمان دیگری با اراده ملی همراستا است.
اراده فردی در مقابل اراده جمعی. در قرن بیست و یکم، اراده فردی بیشتر از هر زمان دیگری با اراده ملی همراستا است. دموکراسیها باید رهبری تلاشها را برای اطمینان از آیندهای هوش مصنوعی که بهعنوان گسترشی از ارادههای انسانی عمل میکند، بر عهده بگیرند.
رقابت جهانی. هر تصمیم نظارتی که ایالات متحده اتخاذ کند، در یک خلأ تجلی نخواهد یافت. آینده هوش مصنوعی آمریکا تحت تأثیر تصمیمات کشورهای دیگر شکل خواهد گرفت. این یک بازی چندنفره است.
ایجاد اجماع. آزادی نوآوری و الزام به تنظیم هر دو مهم هستند. ما باید تعادل مناسبی برقرار کنیم و نظرات مختلف درباره هوش مصنوعی را شناسایی کرده و به اجماع و اعتماد گستردهای دست یابیم.
11. هوش مصنوعی حاکم: مالکیت هوش ملی
و هر کشور باید تولید هوش خود را در اختیار داشته باشد.
استراتژی ملی هوش مصنوعی. کشورها در حال سرمایهگذاری برای ساخت زیرساختهای هوش مصنوعی خود هستند تا رقابت اقتصادی و امنیت ملی را حفظ کنند. این شامل توسعه هوش مصنوعی است که فرهنگها، ارزشها و هنجارهای محلی و منطقهای را منعکس میکند.
دارایی استراتژیک. زیرساخت هوش مصنوعی به یک موضوع حیاتی برای منافع ملی تبدیل میشود. رویکرد هوش مصنوعی حاکم به مسائل احتمالی مانند انطباق با قوانین محلی، حریم خصوصی دادهها و اختلالات زنجیره تأمین میپردازد.
چشمانداز جهانی. دموکراتیزه شدن قدرت محاسباتی، توسعه هوش مصنوعی را فراتر از ایالات متحده و چین گسترش داده است. یک چشمانداز جهانی نیاز دارد که کشورها توسعه هوش مصنوعی را در اولویت قرار دهند تا نفوذ و رقابتپذیری خود را حفظ کنند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب سوپرایجنتی نظرات متفاوتی را به خود جلب کرده و میانگین امتیاز آن ۳.۵۲ از ۵ است. برخی از خوانندگان به دیدگاه خوشبینانهاش دربارهی پتانسیل هوش مصنوعی در بهبود قابلیتهای انسانی و حل چالشهای جهانی اشاره کردهاند. منتقدان بر این باورند که این کتاب مسائل پیچیده را بیش از حد سادهسازی کرده، تحلیل متوازنی ندارد و بهطور کافی به خطرات هوش مصنوعی نمیپردازد. خوانندگان از سبک نوشتاری جذاب و ایدههای تحریککنندهی تفکر آن استقبال کردهاند، اما به تمرکز این کتاب بر ایالات متحده و تعصب ادراک شدهاش نسبت به عدمتنظیمگری انتقاد کردهاند. در حالی که برخی آن را تازه و نوآورانه میدانند، دیگران آن را بیش از حد خوشبینانه و فاقد بینشهای عملی دربارهی آژانس هوش مصنوعی تلقی میکنند.