نکات کلیدی
1. انگیزههای درونی محرک همه رفتارها هستند
هیچیک از کارهایی که انجام میدهیم ناشی از آنچه در بیرون از ما اتفاق میافتد نیست.
رد کنترل خارجی. نظریه انتخاب بیان میکند که تمام رفتارهای انسانی تحت تأثیر نیازها و خواستههای درونی قرار دارد و نه محرکهای خارجی. ما بر اساس آنچه که باور داریم بهترین راه برای برآورده کردن نیازهایمان در هر لحظه است، اقدام میکنیم. چراغ قرمز شما را متوقف نمیکند؛ بلکه تمایل شما به زنده ماندن این کار را میکند.
درونی در مقابل خارجی. این دیدگاه به شدت با باور رایج که رویدادهای خارجی رفتارهای ما را تعیین میکنند، در تضاد است. شناسایی انگیزههای درونی به افراد قدرت میدهد تا مسئولیت انتخابها و احساسات خود را بپذیرند. این وضعیت نیست، بلکه واکنش شما به وضعیت است.
بدبختی انتخابی است. حتی احساسات منفی به نظر میرسد مانند بدبختی، رفتارهای انتخابی هستند، هرچند که اغلب بیاثر، که هدفشان بازپسگیری کنترل است. با درک این موضوع، افراد میتوانند گزینههای جایگزین و سازندهتری را برای برآورده کردن نیازهای خود بررسی کنند.
2. نظریه انتخاب جایگزین کنترل خارجی میشود
آموزش به همه درباره خطرات کنترل خارجی و چگونگی جایگزینی آن با نظریه انتخاب، قلب و روح تشویق به زندگیهای موفق و شاد است.
خطرات کنترل خارجی. کنترل خارجی، تلاش برای دستکاری دیگران از طریق پاداشها، تنبیهها و اجبار، روابط را آسیب میزند و رشد شخصی را مختل میکند. این فرض را دارد که یک نفر میداند چه چیزی برای دیگری بهتر است، که منجر به تعارض و کینه میشود.
هفت عادت مرگبار. هفت عادت مرگبار کنترل خارجی—انتقاد، سرزنش، شکایت، نازکنواز، تهدید، تنبیه و رشوه—اعتماد و ارتباط را تضعیف میکند. این عادات فاصله ایجاد کرده و مقاومت را پرورش میدهند.
هفت عادت مراقبتی. نظریه انتخاب هفت عادت مراقبتی—حمایت، تشویق، گوش دادن، پذیرش، اعتماد، احترام و مذاکره در مورد تفاوتها—را به عنوان پایهای برای ساخت روابط قوی و رضایتبخش ارائه میدهد. این عادات درک، همدلی و همکاری را ترویج میکنند.
3. دنیای کیفی: نقشهراه برای رضایت
دنیای کیفی شخصی ما هرگز مبهم یا کلی نیست؛ همیشه شامل تصاویری بسیار خاص از آنچه نیازهای ما را در حال حاضر برآورده میکند، است.
دنیای کیفی. دنیای کیفی یک مخزن ذهنی از تصاویر خاص است که نمایانگر آنچه ما باور داریم نیازهای اساسی ما را برآورده میکند: بقا، عشق و تعلق، قدرت، آزادی و سرگرمی. این تصاویر بسیار شخصی هستند و رفتار ما را هدایت میکنند.
تصاویر در ذهن ما. این تصاویر همیشه منطقی یا قابل دستیابی نیستند، اما تأثیر قدرتمندی بر انتخابهای ما دارند. درک تصاویر در دنیای کیفی ما به ما کمک میکند تا انگیزهها و رفتارهای خود را درک کنیم.
تغییر تصاویر. در حالی که تغییر خود تصاویر دشوار است، میتوانیم یاد بگیریم که رفتارهای متفاوتی را برای برآورده کردن آنها انتخاب کنیم. این شامل خلاقیت، انعطافپذیری و تمایل به مذاکره با دیگرانی است که دنیای کیفی آنها ممکن است با دنیای کیفی ما متفاوت باشد.
4. ارزشها ادراکات ما را شکل میدهند
تمام ارزشهای ما، خوب و بد، از درون خود ما ناشی میشوند.
ارزشها درونی هستند. ارزشها در جهان ذاتی نیستند بلکه بر اساس باورها و تجربیات ما به آنها نسبت داده میشوند. ما ادراکات خود را از طریق این ارزشها فیلتر میکنیم و چیزها را بر اساس اینکه چقدر با استانداردهای درونی ما همراستا هستند، به عنوان "خوب" یا "بد" برچسب میزنیم.
دوربین حسی. "دوربین حسی" ما فقط واقعیت را ثبت نمیکند؛ بلکه ارزشها و برچسبها را بر اساس تصاویر دنیای کیفی ما اضافه میکند. این میتواند منجر به ادراکات مغرضانه و تعارض شود زمانی که دیگران ارزشهای ما را به اشتراک نمیگذارند.
کاهش برچسبها. برای بهبود روابط و کنترل زندگیمان، باید از تمایل خود به برچسبگذاری و قضاوت آگاه شویم. هرچه برچسبهای "بد" کمتری به آنچه میبینیم بچسبانیم، بهتر میتوانیم در جهان حرکت کنیم و با دیگران ارتباط برقرار کنیم.
5. رفتار تلاشی مداوم برای برآورده کردن نیازهاست
هر زمان که بین آنچه میخواهیم و آنچه داریم تفاوتی وجود داشته باشد، باید رفتار کنیم—که به معنای عمل، فکر، احساس یا درگیر کردن بدن ماست، که همه اجزای رفتارهای کلی هستند که در تلاش برای به دست آوردن آنچه میخواهیم تولید میکنیم.
تشبیه ترموستات. مانند یک ترموستات که دما را تنظیم میکند، مغز ما به طور مداوم واقعیت کنونی ما را با وضعیت مطلوبمان مقایسه میکند. هر گونه اختلافی رفتارهایی را تحریک میکند که هدفشان کاهش این تفاوت است.
رفتار کلی. تمام رفتار "رفتار کلی" است که شامل عمل، فکر، احساس و اجزای فیزیولوژیکی میشود. این اجزا به طور مشترک در تلاشی مداوم برای برآورده کردن نیازهای ما کار میکنند.
راهحلهای خلاقانه. زمانی که رفتارهای موجود نتوانند فاصله بین آنچه میخواهیم و آنچه داریم را پر کنند، ما به سازماندهی خلاقانه میپردازیم و رفتارهای جدیدی تولید میکنیم که ممکن است مؤثر یا غیرمؤثر باشند. این فرآیند نوآوری را به حرکت در میآورد، اما میتواند منجر به انتخابهای خود تخریبی نیز شود.
6. خلاقیت و سازماندهی مجدد: موتور تغییر
بر خلاف ماشینها، تمام موجودات زنده نه تنها بسیار خلاق هستند بلکه همیشه در حال ایجاد رفتارهای جدید هستند.
سازماندهی مداوم. مغز ما به طور مداوم دانش و تجربیات موجود را سازماندهی میکند تا رفتارهای جدیدی تولید کند. این فرآیند، که اغلب ناخودآگاه است، منبع خلاقیت و سازگاری ماست.
سیستم رفتاری. سیستم رفتاری شامل رفتارهای سازمانیافته (عملکردهای آشنا) و یک سیستم خلاق (یک "دیگ جوشان" از مواد رفتاری نامنظم) است. سیستم خلاق رفتارهای جدیدی را ارائه میدهد که ممکن است بر اساس اثربخشی درک شده، پذیرفته یا رد شوند.
رویاها و خلاقیت. رویاها تجلی این فرآیند سازماندهی مجدد هستند و به ما کمک میکنند تا ناامیدیها را پردازش کرده و راهحلهای جدیدی را بررسی کنیم. سرکوب رویاها میتواند توانایی ما را برای سازگاری و مقابله با چالشها مختل کند.
7. مسئولیت و پذیرش انتخاب
اگرچه ما مسئول آنچه ایجاد میکنیم نیستیم، چه دیوانه و چه عاقل، اما مسئول آنچه با خلقیات خود انجام میدهیم، هستیم.
خلاقیت در مقابل عمل. در حالی که ما مسئول افکار و ایدههایی که در ذهنمان به وجود میآید نیستیم، اما مسئول انتخابهایی هستیم که بر اساس آن افکار میسازیم. این تمایز برای درک بیماریهای روانی و رفتارهای مجرمانه بسیار مهم است.
خلاقیت دیوانهوار. حتی رفتارهای "دیوانهوار" یا خود تخریبی نیز تلاشهای خلاقانه برای بازپسگیری کنترل هستند. با این حال، عمل بر اساس این تمایلات ما را از مسئولیت عواقب آنها معاف نمیکند.
اهمیت انتخاب. با پذیرش مسئولیت انتخابهای خود، به خود قدرت میدهیم تا راههای مؤثرتری برای برآورده کردن نیازهایمان جستجو کنیم و به جامعهای عادلانهتر و دلسوزتر کمک کنیم.
8. بیماریهای روانتنی: خلاقیت نادرست بدن
من معتقدم که هر دو میتوانند بخشی از تلاشی خود تخریبی برای بازپسگیری کنترل بر زندگی ما شوند.
واکنش بدن. زمانی که ما قادر به برآورده کردن نیازهایمان برای مدت طولانی نیستیم، بدن ما ممکن است در این مبارزه درگیر شود و منجر به بیماریهای روانتنی شود. این بیماریها خیالی نیستند بلکه شرایط فیزیکی واقعی هستند که ناشی از فشار روانی هستند.
مغز قدیمی. "مغز قدیمی"، که مسئول تنظیم عملکردهای بدنی است، ممکن است در پاسخ به استرس مزمن و نیازهای برآورده نشده به طور غیرعادی عمل کند. این میتواند منجر به انواع علائم و بیماریهای جسمی شود.
کنترل سلامت. برای مقابله با بیماریهای روانتنی، ضروری است که به مسائل روانی زیرین پرداخته و کنترل زندگیمان را بازپس بگیریم. این ممکن است شامل تغییر روابط، یافتن کارهای رضایتبخشتر یا توسعه مکانیزمهای مقابلهای سالمتر باشد.
9. مواد مخدر اعتیادآور: میانبرهای شیمیایی برای کنترل
میتوان گفت که تمام کاربران منظم مواد مخدر اعتیادآور هم از نظر روانی و هم از نظر جسمی معتاد هستند.
توهم کنترل. مواد مخدر اعتیادآور حس کنترل و لذت موقتی را فراهم میکنند، اما در نهایت منجر به از دست دادن کنترل و وابستگی میشوند. آنها سیستم پاداش مغز را به تصرف در میآورند و تجربه لذت از طریق روشهای طبیعی را دشوار میکنند.
عملکردهای مختلف. مواد مخدر مختلف بر مغز به شیوههای مختلف عمل میکنند، اما همه آنها اثر مشترکی دارند که ایجاد حس کاذب رفاه و کنترل است. این میتواند منجر به چرخهای معیوب از اعتیاد و خود تخریبی شود.
شکستن چرخه. غلبه بر اعتیاد نیازمند جایگزینی مواد مخدر با روشهای سالمتر و پایدارتر برای برآورده کردن نیازهاست. این ممکن است شامل درمان، گروههای حمایتی و تعهد به رشد شخصی باشد.
10. والدین مؤثر: پرورش کنترل درونی
تا حد امکان سعی کنید به فرزندان خود آموزش دهید، نشان دهید و کمک کنید تا کنترل مؤثری بر زندگی خود پیدا کنند.
توانمندسازی کودکان. والدین مؤثر بر آموزش فرزندان برای پذیرش مسئولیت انتخابهای خود و توسعه کنترل درونی تمرکز میکنند. این شامل ارائه راهنمایی، حمایت و فرصتهای رشد است، در حالی که از کنترل یا تنبیه بیش از حد پرهیز میشود.
چهار رویه. والدین باید بر انجام کارها با فرزندان خود تمرکز کنند، نه برای یا به آنها. این استقلال، خلاقیت و حس خودکارآمدی را پرورش میدهد.
مذاکره و سازش. زمانی که تعارضات پیش میآید، والدین باید با فرزندان خود مذاکره کنند تا راهحلهای قابل قبول متقابل پیدا کنند. این به کودکان مهارتهای ارزشمندی در ارتباط، حل مسئله و همدلی آموزش میدهد.
11. تعارض: ناوبری تصاویر متضاد
بهترین رفتار این است که کمترین کار ممکن را انجام دهیم و افسردگی اغلب همان رفتار است.
تعارضات واقعی در مقابل کاذب. تعارضات واقعی شامل موقعیتهایی است که برآورده کردن تمام نیازها غیرممکن است، در حالی که تعارضات کاذب شامل موقعیتهایی است که راهحلی وجود دارد اما نیاز به تلاش دارد. شناسایی تفاوت برای حل مؤثر مشکلات بسیار مهم است.
عدم اقدام. در تعارضات واقعی، بهترین رویکرد اغلب این است که هیچ کاری انجام ندهیم و منتظر تغییر وضعیت باشیم. این از هدر رفتن انرژی جلوگیری میکند و اجازه میدهد تا امکانات جدیدی ظهور کنند.
کار سخت. در تعارضات کاذب، کلید شناسایی انتخاب کار سخت و متعهد شدن به آن است. این ممکن است شامل اتخاذ تصمیمات دشوار، تعیین مرزها یا جستجوی حمایت از دیگران باشد.
12. انتقاد: قاتل روابط
انتقاد یک لوکس است که به عقیده من هیچیک از ما نمیتوانیم آن را بپردازیم.
نیروی مخرب. انتقاد، چه کلامی و چه غیرکلامی، یک رفتار بسیار مخرب است که اعتماد و ارتباط را از بین میبرد. این فاصله ایجاد کرده و کینه را پرورش میدهد و روابط را آسیب میزند.
رویکرد جایگزین. به جای انتقاد، بر بیان نیازها و احساسات خود بدون سرزنش یا قضاوت دیگران تمرکز کنید. این درک، همدلی و همکاری را ترویج میکند.
انتقاد از خود. انتقاد از خود نیز به همان اندازه آسیبزننده است و اعتماد به نفس را تضعیف کرده و رشد شخصی را مختل میکند. تمرین خوددلسوزی و تمرکز بر نقاط قوت خود به جای غرق شدن در نقصهایتان، مهم است.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب زندگیتان را در دست بگیرید به خاطر بینشهایش در زمینه مسئولیت شخصی و نظریه انتخاب، نقدهای مثبتی دریافت کرده است. خوانندگان به رویکرد گلاسر در بهبود روابط و سلامت روانی توجه دارند. بسیاری این کتاب را روشنگر و قابل کاربرد در جنبههای مختلف زندگی، از جمله فرزندپروری و تدریس، میدانند. برخی منتقدان به طول و تکراری بودن کتاب اشاره میکنند، در حالی که دیگران به صراحت و پتانسیل آن برای ایجاد تغییرات اساسی در زندگی تحسین میکنند. بهطور کلی، منتقدان این کتاب را به کسانی که به دنبال بهبود ذهنیت و روابط خود هستند، توصیه میکنند و میانگین امتیاز آن ۴.۱۱ از ۵ است.