نکات کلیدی
1. اگزیستانسیالیسم به بررسی وضعیت انسانی و آزادی فردی میپردازد
اگزیستانسیالیسم عمدتاً به ارائه توصیفی منسجم از وضعیت انسانی میپردازد که به طور کامل حقایق بنیادی یا اگزیستانسیالیستی مرتبط با آن وضعیت را به رسمیت میشناسد و در بر میگیرد.
باورهای اصلی اگزیستانسیالیستی. اگزیستانسیالیسم معتقد است که انسانها موجوداتی آزاد و مسئول در جهانی بیمعنا هستند. ایدههای کلیدی شامل:
- وجود مقدم بر ماهیت است - ما طبیعت از پیش تعیینشدهای نداریم
- ما "محکوم به آزادی" هستیم و باید معنای خود را خلق کنیم
- ما مسئول انتخابها و اعمال خود هستیم
- زندگی هیچ هدف یا معنای ذاتی ندارد جز آنچه که خودمان به آن میدهیم
اندیشمندان تأثیرگذار. فیلسوفان و نویسندگان بزرگ اگزیستانسیالیست شامل:
- سورن کییرکگور
- فردریش نیچه
- ژان پل سارتر
- سیمون دو بووار
- آلبر کامو
اگزیستانسیالیسم به عنوان واکنشی علیه فلسفههای سنتی که انسانها را دارای طبیعت یا ماهیت ثابتی میدانستند، ظهور کرد. این فلسفه بر وجود فردی، آزادی و انتخاب تأکید دارد.
2. آگاهی در رابطه با وجود، هیچچیز است
آگاهی به عنوان یک چیز وجود ندارد، هیچ نوع شیء نیست. آگاهی یک ماده ذهنی نیست، همانطور که دکارت فیلسوف تصور میکرد، که به خودی خود وجود دارد و سپس افکار را سرگرم میکند. در واقع، آگاهی در خود هیچچیز نیست. آگاهی تنها در رابطه با آنچه که آگاهی از آن است، وجود دارد.
آگاهی به عنوان نفی. برای اگزیستانسیالیستها، آگاهی یک چیز نیست بلکه رابطهای با وجود است. جنبههای کلیدی شامل:
- آگاهی نفی یا انکار وجود در خود است
- آگاهی هیچ ماهیت یا طبیعتی از خود ندارد
- آگاهی به عنوان یک فقدان یا "هیچچیز" در رابطه با وجود وجود دارد
قصدیت آگاهی. آگاهی همیشه آگاهی از چیزی است:
- آگاهی به سوی اشیاء در جهان هدایت میشود
- آگاهی به تجربه ما معنا و ساختار میبخشد
- هیچ آگاهی بدون یک شیء آگاهی وجود ندارد
این دیدگاه چالشهایی را برای مفهوم آگاهی به عنوان یک ماده یا چیز ایجاد میکند. در عوض، آگاهی به عنوان یک فرآیند فعال درگیر شدن با جهان و دادن معنا به آن دیده میشود.
3. وجود انسانی با اضطراب و مسئولیت مشخص میشود
اضطراب در این زمینه به عنوان سرگیجه نامیده میشود.
اضطراب اگزیستانسیالیستی. اضطراب از آزادی و مسئولیت رادیکال ما ناشی میشود:
- ما "محکوم به آزادی" هستیم و هیچ طبیعت ثابتی برای هدایت ما وجود ندارد
- ما باید دائماً انتخاب کنیم که چه کسی باشیم و چگونه عمل کنیم
- هیچ منبع خارجی از معنا یا ارزشها وجود ندارد
انواع اضطراب:
- اضطراب درباره امکان اعمال خودمان (مثلاً سرگیجه)
- اضطراب درباره انتخابهای آینده و اینکه چه کسی خواهیم شد
- اضطراب درباره فقدان معنا یا هدف خارجی
مسئولیت. ما در نهایت مسئول انتخابها و اعمال خود هستیم:
- نمیتوانیم شرایط، غرایز یا دیگران را برای آنچه که هستیم سرزنش کنیم
- حتی انتخاب نکردن نیز انتخابی است که برای آن مسئولیم
- این مسئولیت میتواند باری سنگین باشد، اما همچنین توانمندساز است
اگزیستانسیالیستها استدلال میکنند که مواجهه با اضطراب و مسئولیت ما کلید زندگی اصیل است.
4. اصالت شامل پذیرش آزادی و رد بدایمان است
اصالت جام مقدس اگزیستانسیالیسم است، آرمان یا ایدهآل بزرگ اگزیستانسیالیستی.
وجود اصیل. زندگی به صورت اصیل به معنای:
- شناخت و پذیرش آزادی رادیکال ما
- پذیرش کامل مسئولیت انتخابها و اعمال خود
- خلق ارزشها و معنای خود
- رد نقشها و انتظارات اجتماعی که آزادی ما را محدود میکنند
بدایمان. مخالف اصالت، بدایمان است:
- انکار آزادی و مسئولیت ما
- تظاهر به داشتن طبیعت یا ماهیت ثابت
- اجازه دادن به دیگران یا جامعه برای تعریف اینکه چه کسی هستیم
- بهانهتراشی برای اعمال خود یا سرزنش شرایط
اصالت یک پروژه مداوم است، نه یک حالت ثابت. این نیاز به هوشیاری مداوم در برابر وسوسه بدایمان و راحتی همرنگی دارد.
5. روابط با دیگران در مرکز تجربه انسانی قرار دارد
جهنم دیگران هستند!
بودن برای دیگران. روابط ما با دیگران برای وجود ما اساسی است:
- ما از خود به عنوان اشیاء برای دیگران آگاهیم
- دیگران میتوانند آزادی و امکانات ما را محدود کنند
- اما ما همچنین به دیگران نیاز داریم تا وجود ما را به رسمیت بشناسند و تأیید کنند
تعارض در روابط. سارتر استدلال میکند که تعارض در روابط انسانی ذاتی است:
- ما میخواهیم آزادی دیگران را در حالی که آزادی خود را حفظ میکنیم، به دست آوریم
- این منجر به یک مبارزه مداوم برای تسلط یا تسلیم میشود
- حتی عشق شامل تلاش برای به دست آوردن آزادی دیگری است
جنبههای مثبت. با وجود پتانسیل تعارض، روابط ضروری هستند:
- آنها به ما اجازه میدهند خود را از دیدگاههای جدید ببینیم
- آنها فرصتهایی برای رشد و کشف خود فراهم میکنند
- آنها میتوانند به زندگی ما معنا و هدف ببخشند
اگزیستانسیالیستها بر پیچیدگی و اهمیت روابط ما با دیگران تأکید میکنند و آنها را هم به عنوان منبع تعارض و هم به عنوان بخشی ضروری از وجود انسانی میبینند.
6. بدن برای آگاهی و بودن در جهان اساسی است
تجسم یافتن به معنای داشتن بدن نیست، بلکه به معنای بودن بدن است، و برای مرلو-پونتی و سارتر غیرقابل تصور است که به عنوان یک موضوع در جهان بودن به هر طریق دیگری جز بودن بدن دست یابند.
آگاهی مجسم. برای اگزیستانسیالیستها، آگاهی لزوماً مجسم است:
- ما جهان را از طریق بدنهای خود تجربه میکنیم
- وضعیت بدنی ما ادراک و امکانات ما را شکل میدهد
- بدن یک شیء نیست که ما مالک آن باشیم، بلکه راه بودن ما در جهان است
بدن-موضوع. مرلو-پونتی مفهوم "بدن-موضوع" را معرفی میکند:
- چالش دوگانگی ذهن-بدن
- بدن هم موضوع و هم شیء، هم ادراککننده و هم ادراکشده است
- تجربه بدنی ما پایه همه دانش و معنا است
بدن زیسته. بدن همانطور که ما آن را تجربه میکنیم با بدن عینی متفاوت است:
- بدن نقطه نظر ما بر جهان است
- بدن مرکز عمل و ادراک ما است
- بدن اغلب در تجربه روزمره ما "شفاف" است
این تأکید بر تجسم یک جنبه کلیدی از تفکر اگزیستانسیالیستی است که دوگانگی سنتی ذهن-بدن را رد میکند و به جای آن دیدگاه جامعتری از وجود انسانی ارائه میدهد.
7. احساسات راههای قصدی برای درک جهان هستند
احساسات یک رفتار جادویی است که سعی میکند با افسون، مالکیت شیء مطلوب را به عنوان یک کلیت آنی تحقق بخشد.
احساسات به عنوان قصدی. اگزیستانسیالیستها احساسات را به عنوان راههایی برای ارتباط با جهان میبینند:
- احساسات فقط حالات درونی نیستند، بلکه راههایی برای درک موقعیتها هستند
- آنها شامل تغییرات بدنی و ارزیابیهای شناختی هستند
- احساسات معنا و اهمیت چیزها را برای ما آشکار میکنند
نظریه احساسات سارتر:
- احساسات "تحولات جادویی" جهان هستند
- آنها زمانی بروز میکنند که نتوانیم با یک موقعیت از طریق وسایل عادی کنار بیاییم
- احساسات ادراک ما را تغییر میدهند تا موقعیت را قابل مدیریتتر کنند
مثالها:
- خشم یک فرد دشوار را به کسی تبدیل میکند که میتوانیم به درستی محکوم کنیم
- ترس یک موقعیت خطرناک را به چیزی تبدیل میکند که میتوانیم از آن فرار کنیم
- شادی یک شیء مطلوب را به چیزی تبدیل میکند که میتوانیم بلافاصله مالک آن شویم
این دیدگاه از احساسات بر نقش فعال و معناساز آنها در تجربه ما تأکید میکند، به جای اینکه آنها را به عنوان واکنشهای منفعل به رویدادها ببیند.
8. وجود در نهایت مشروط و پوچ است
مشروطیت وجود به عنوان یک کل به این معناست که هر چیز خاصی در وجود مشروط است؛ پوچ در حضور عجیب، در نهایت بیهدف و غیرقابل توضیح خود.
مشروطیت وجود. اگزیستانسیالیستها استدلال میکنند که وجود اساساً مشروط است:
- هیچ دلیل ضروری برای وجود جهان یا خود ما وجود ندارد
- همه چیز میتوانست به گونهای دیگر یا اصلاً وجود نداشته باشد
- این مشروطیت میتواند حس سرگیجه یا تهوع را برانگیزد
پوچی زندگی. جستجوی انسانی برای معنا در یک جهان بیمعنا پوچ است:
- ما به دنبال هدف و اهمیت در جهانی هستیم که هیچکدام را ارائه نمیدهد
- پروژهها و ارزشهای ما هیچ توجیه نهایی ندارند
- با این حال، نمیتوانیم از خلق معنا دست برداریم
پاسخها به پوچی:
- خودکشی (توسط اکثر اگزیستانسیالیستها رد شده است)
- ایمان مذهبی (توسط برخی پذیرفته شده، توسط دیگران رد شده است)
- پذیرش پوچی و خلق معنای خود (توصیه کامو)
شناخت مشروطیت و پوچی وجود یک گام کلیدی به سوی زندگی اصیل است، به گفته اگزیستانسیالیستها.
9. اگزیستانسیالیسم مذهبی بر ایمان شخصی برتر از عقل تأکید دارد
برای اگزیستانسیالیستهای مذهبی، ایمان مذهبی واقعی درباره پذیرش منفعلانه باورهای جمعی خاص با موافقت با گزارههای مشکوک نیست، بلکه درباره نگرش لحظه به لحظه فرد به زندگی، مرگ و بینهایت است.
ایمان به عنوان تعهد. اگزیستانسیالیستهای مذهبی تأکید میکنند:
- تعهد شخصی و پرشور به باور
- ایمان به عنوان یک عمل اراده مداوم، نه پذیرش منفعلانه
- اهمیت شک و عدم قطعیت در ایمان واقعی
نقد دین سنتی:
- تلاشها برای اثبات وجود خدا از طریق عقل را رد میکند
- پذیرش منفعلانه دگم مذهبی را نقد میکند
- بر رابطه فردی با الهی برتر از دین نهادی تأکید دارد
اندیشمندان کلیدی:
- سورن کییرکگور
- کارل یاسپرس
- گابریل مارسل
- پل تیلیش
اگزیستانسیالیسم مذهبی سعی دارد ایدههای اگزیستانسیالیستی درباره آزادی و اصالت را با باور مذهبی آشتی دهد و بر رویکردی شخصیتر و پویاتر به ایمان تأکید کند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب راهنمای اگزیستانسیالیست به مرگ، جهان و نیستی نقدهای متفاوتی دریافت میکند. بسیاری از خوانندگان آن را قابل فهم و بینشافزا میدانند و از وضوح آن در موضوعات پیچیده تمجید میکنند. برخی به فرمت قابل هضم و سبک سرگرمکنندهاش اشاره میکنند. با این حال، دیگران از تکراری بودن و لحن بدبینانهاش، بهویژه در مورد والدین، انتقاد میکنند. رویکرد کتاب به سلامت روان و اراده آزاد با برخی خوانندگان همخوانی دارد، در حالی که دیگران آن را متکبرانه میدانند. با وجود نقصهایش، بسیاری از منتقدان از معرفی کتاب به فلسفه اگزیستانسیالیستی و محتوای اندیشهبرانگیزش قدردانی میکنند.