نکات کلیدی
1. آگاهی یک عمل آموختهشده و مبتنی بر استعاره است، نه یک چیز
ذهن آگاهانهی ذهنی، معادل آنچه به عنوان دنیای واقعی شناخته میشود، است.
آگاهی به عنوان یک عمل. آگاهی یک موجودیت فیزیکی یا ظرفی برای افکار نیست؛ بلکه یک فرایند و شیوهای از عمل کردن است. این یک مکان نیست که در آن چیزها اتفاق میافتد، بلکه خودِ اتفاق است. مانند یک برنامهی کامپیوتری است، نه خود کامپیوتر. این یک فرایند پویا است، نه یک شیء ایستا.
ساختار استعاری. تجربهی آگاهانهی ما با استفاده از استعارهها ساخته میشود و از درک ما از دنیای فیزیکی نشأت میگیرد. ما از اصطلاحاتی مانند "دیدن" یک راهحل یا "درک کردن" یک ایده استفاده میکنیم که همگی استعارههایی از اعمال فیزیکی هستند. این استعارهها فضایی ذهنی ایجاد میکنند که در آن میتوانیم مفاهیم و ایدهها را به گونهای دستکاری کنیم که گویی اشیاء ملموس هستند.
- فضای ذهنی استعارهای از فضای واقعی است
- اعمال ذهنی معادل اعمال بدنی هستند
- مفاهیم انتزاعی از استعارههای عینی تولید میشوند
ماهیت تشبیهی. آگاهی معادل دنیای واقعی است، نه یک کپی مستقیم. این مانند یک نقشه است که نمایی از سرزمین است، نه خود سرزمین. این به ما اجازه میدهد تا با ایجاد مدلی از آن در ذهنمان، به ناوبری و درک جهان بپردازیم.
2. ذهن دوکاره: یک حالت پیشآگاهانه از وحی الهی
خدایان جایگزین آگاهی میشوند.
ذهن دوکاره. پیش از توسعهی آگاهی، انسانها با "ذهن دوکاره" عمل میکردند، جایی که یک بخش از مغز (سمت "خدا") اعمال را به بخش دیگر (سمت "انسان") دیکته میکرد. این یک فرایند آگاهانه نبود، بلکه سیستمی از توهمات شنیداری بود که رفتار را هدایت میکرد.
- عدم دروننگری، عدم خودآگاهی
- عدم مفهوم اراده یا ارادهی آزاد
- اعمالی که توسط "خدایان" آغاز میشوند
خدایان به عنوان صداها. "خدایان" ذهن دوکاره موجودات خارجی نبودند، بلکه صداهای درونی بودند که به عنوان واقعی و معتبر تجربه میشدند. این صداها اغلب با شخصیتهای آشنا یا مقامات مرتبط بودند و در موقعیتهای جدید راهنمایی و هدایت میکردند.
- توهمات، نه استعارهها
- صداها به اندازهی صداهای خارجی واقعی شنیده میشدند
- صداها ترکیبی از تصاویر والدین یا هشداردهنده بودند
عدم وجود موضوعیت. در ذهن دوکاره، هیچ حس از "من" موضوعی یا فضایی داخلی برای تأمل وجود نداشت. اعمال نتیجهی تصمیمات آگاهانه نبودند، بلکه پاسخ مستقیم به صداهای خدایان بودند.
3. ایلیاد: نگاهی به دنیایی بدون موضوعیت
به طور کلی در ایلیاد هیچ آگاهی وجود ندارد.
عدم وجود زبان ذهنی. ایلیاد، یک متن بنیادی از ادبیات غربی، نگاهی به دنیایی ارائه میدهد که در آن آگاهی، به معنای ما، وجود نداشت. زبان ایلیاد فاقد واژههایی برای اعمال ذهنی، دروننگری یا تجربهی موضوعی است.
- پسیخه به معنای مادهی زندگی، نه روح
- توموس به معنای حرکت یا تحریک، نه احساس
- نوس به معنای ادراک یا شناخت، نه ذهن
خدایان به عنوان محرکها. در ایلیاد، خدایان تنها ابزارهای شاعرانه نیستند، بلکه محرکهای اصلی عمل انسانی هستند. آنها منبع تصمیمات، برنامهها و ابتکارات هستند و جایگزین تفکر و ارادهی آگاهانه میشوند.
- خدایان عمل را آغاز میکنند، نه انسانها
- خدایان با قهرمانان صحبت میکنند، نه با افکار خودشان
- قهرمانان از خدایان اطاعت میکنند، نه از ارادهی خود
دنیایی از اتوماتها. شخصیتهای ایلیاد افراد آگاه نیستند، بلکه اتوماتهایی هستند که تحت هدایت صداهای خدایان عمل میکنند. آنها نجیب هستند، اما فاقد تجربهی موضوعی و خودآگاهی هستند که ما آن را بدیهی میدانیم.
4. مغز دوگانه: یک مدل عصبی برای دوکارگی
زبان انسانها تنها با یک نیمکره درگیر بود تا نیمکرهی دیگر را برای زبان خدایان آزاد بگذارد.
تخصص نیمکرهای. این نظریه پیشنهاد میکند که ذهن دوکاره نتیجهی سازماندهی خاصی از مغز بود، به طوری که نیمکرهی چپ مسئول زبان انسانی و نیمکرهی راست مسئول زبان خدایان بود.
- نیمکرهی چپ: گفتار، منطق، تحلیل
- نیمکرهی راست: موسیقی، آگاهی فضایی، ترکیب و "صداها"
کمیسرهای قدامی. کمیسرهای قدامی، یک نوار کوچک از الیاف که لوبهای زمانی را به هم متصل میکند، فرض میشود که مسیر انتقال صداهای خدایان از نیمکرهی راست به چپ بوده است.
- لوب زمانی راست: سازماندهی تجربههای هشداردهنده
- لوب زمانی چپ: دریافت توهمات شنیداری
عملکردهای باقیمانده. نیمکرهی راست، که اغلب "غیر غالب" در نظر گرفته میشود، ممکن است عملکردهای باقیماندهای مرتبط با ذهن دوکاره را حفظ کند، مانند توانایی درک زبان و تولید توهمات شنیداری.
- تحریک نیمکرهی راست: صداهای مبهم، موسیقی و دیگر حسها
- درک زبان توسط نیمکرهی راست
مطالعات مغز تقسیمشده. مطالعات بر روی بیمارانی که نیمکرههای آنها به طور جراحی جدا شدهاند، نشان میدهد که هر نیمکره میتواند به طور مستقل عمل کند و نیمکرهی راست اغلب رفتارهایی را نشان میدهد که با مدل دوکارگی سازگار است.
5. منشاء تمدن: کنترل اجتماعی و ظهور خدایان
ذهن دوکاره شکلی از کنترل اجتماعی است و این شکل از کنترل اجتماعی بود که به بشریت اجازه داد از گروههای کوچک شکارچی-گردآورنده به جوامع بزرگ کشاورزی منتقل شود.
کنترل اجتماعی. ذهن دوکاره به عنوان وسیلهای برای کنترل اجتماعی تکامل یافت و به انسانها اجازه داد از گروههای کوچک شکارچی-گردآورنده به جوامع کشاورزی بزرگتر و پیچیدهتر منتقل شوند. صداهای خدایان یک سیستم اقتدار و هدایت فراهم کردند که به جمعیتهای بزرگ اجازه میداد تا همکاری و سازماندهی کنند.
- اندازهی محدود گروه در پریماتها
- نیاز به ارتباط برای ساختار اجتماعی
- خدایان به عنوان وسیلهای برای کنترل اجتماعی
زبان و خدایان. توسعهی زبان یک گام حیاتی در تکامل ذهن دوکاره بود. با پیچیدهتر شدن زبان، امکان ایجاد مفاهیم انتزاعی و توسعهی یک سیستم اقتدار الهی فراهم شد.
- فراخوانیهای عمدی، اصلاحکنندهها، دستورات، اسمها
- نامها به عنوان یک پدیدهی اجتماعی
- توهمات به عنوان عارضهای از زبان
کشاورزی و تئوکراسی. ظهور کشاورزی نیاز به یک سیستم پیچیدهتر از کنترل اجتماعی را ایجاد کرد که توسط ذهن دوکاره و خدایان آن فراهم شد. اولین شهرها اغلب در اطراف معابد و ساختارهای مذهبی متمرکز بودند که اهمیت اقتدار الهی را در تمدنهای اولیه منعکس میکرد.
- ایینان به عنوان یک مثال
- پادشاهان مرده به عنوان خدایان
- معابد به عنوان خانههای خدا
6. فروپاشی: هرج و مرج، مهاجرت و از دست دادن صداهای الهی
خدایان جایگزین آگاهی میشوند.
بیثباتی پادشاهیهای دوکاره. پادشاهیهای دوکاره به دلیل وابستگی به صداهای توهمی برای کنترل اجتماعی به طور ذاتی ناپایدار بودند. عدم وجود ارادهی فردی و پتانسیل برای دستورات متضاد الهی آنها را در معرض فروپاشی قرار میداد.
- سلسلهمراتبهای سخت
- عدم وجود ارادهی فردی
- وابستگی به صداهای الهی
مهاجرتهای انبوه و تهاجمها. هزارهی دوم قبل از میلاد دورهای از آشفتگی بزرگ بود که با مهاجرتهای انبوه، تهاجمها و بلایای طبیعی مشخص میشد. این رویدادها نظم اجتماعی را مختل کرده و اقتدار خدایان را تضعیف کردند و منجر به فروپاشی ذهن دوکاره شدند.
- فوران تِرا
- تهاجمهای دوری
- گسترش آشوری
سکوت خدایان. با شروع فروپاشی ذهن دوکاره، صداهای خدایان کمتر واضح و کمتر مکرر شدند. این منجر به احساس عدم قطعیت و اضطراب شد، زیرا انسانها مجبور شدند به قضاوت و تواناییهای تصمیمگیری خود تکیه کنند.
- از دست دادن هدایت الهی
- افزایش استرس و اضطراب
- جستجوی اشکال جدید اقتدار
7. جستجوی مجوز: نشانههای دوکارگی در دنیای مدرن
بنابراین سؤال فوری این است که آیا آگاهی اصلاً وجود دارد؟
میراث مذهبی. ادیان مدرن، با تأکید بر ایمان، آیین و اقتدار الهی، میراثی مستقیم از ذهن دوکاره هستند. آنها نمایانگر جستجوی مداوم برای قطعیت و هدایت گمشدهای هستند که زمانی توسط صداهای خدایان فراهم میشد.
- کلیساها به عنوان خانههای خدا
- سوگند به خدایان
- آیینها و مراسم
جایگزینهای سکولار. در غیاب اقتدار الهی، انسانها به دنبال اشکال دیگری از مجوز بودهاند، از جمله علم، فلسفه و ایدئولوژیهای سیاسی. این سیستمها اغلب ویژگیهای شبهمذهبی به خود میگیرند و مجموعههای خاصی از باورها، آیینها و رهبران دارند.
- علمگرایی
- ایدئولوژیهای سیاسی
- سیستمهای فلسفی
اوراکلها و تسخیر. اوراکلها، با تکیه بر حالتهای خلسه و اعلامیههای الهی، نمایانگر ادامهی مستقیم شیوهی تصمیمگیری دوکارگی هستند. تسخیر، با از دست دادن آگاهی و تسلط یک نیروی خارجی بر فرد، نشانهای دیگر از این ذهنیت قدیمی است.
- دلفی و دیگر اوراکلها
- سیبیلها
- تسخیر اومباندا
- زبانگویی
جستجوی قطعیت. جستجوی مجوز یک انگیزهی بنیادی انسانی است که ریشه در نیاز ما به معنا، هدف و هدایت دارد. این یک پاسخ به عدم قطعیت و اضطرابی است که با فروپاشی ذهن دوکاره به وجود آمد.
8. از تأثیر به احساس: تولد تجربهی موضوعی
ذهن آگاهانهی موضوعی معادل آنچه به عنوان دنیای واقعی شناخته میشود، است.
حالتهای پیشآگاهانه. با فروپاشی ذهن دوکاره، احساسات داخلی مرتبط با استرس و تصمیمگیری بیشتر به چشم آمدند. این احساسات، مانند تپش قلب، نفسهای تند و دلپیچه، نامگذاری شدند و مبنای توسعهی احساسات موضوعی قرار گرفتند.
- توموس: احساسات داخلی فعالیت
- فرنِس: احساسات داخلی تنفس
- کرادی: احساسات داخلی قلب
- اتور: احساسات داخلی روده
از تأثیر به احساس. تأثیرات بیولوژیکی پایهای از ترس، شرم و جفتگیری به احساسات پیچیدهای تبدیل شدند که از طریق افزودن آگاهی آگاهانه و فضاسازی زمان شکل گرفتند.
- ترس به اضطراب تبدیل میشود
- شرم به گناه تبدیل میشود
- جفتگیری به سکس تبدیل میشود
"من" تشبیهی. توسعهی "من" تشبیهی به انسانها اجازه داد تا به احساسات و تجربیات خود تأمل کنند و حس خود را ایجاد کنند که از دنیای خارجی جدا است. این یک گام حیاتی در توسعهی آگاهی موضوعی بود.
روایتسازی. توانایی روایتسازی، یعنی ایجاد داستانهایی دربارهی زندگی و تجربیاتمان، به ما اجازه داد تا احساساتمان را درک کنیم و آنها را در یک حس منسجم از خود ادغام کنیم.
9. نشانههای علم: جستجوی قطعیت گمشده
جستجوی رابطه با دیگرگونی گمشدهی دستورات الهی اجازه نمیدهد که این موضوع به فراموشی سپرده شود.
علم به عنوان جستجوی مجوز. روش علمی، با تأکید بر عینیت، منطق و شواهد تجربی، میتواند به عنوان تلاشی مدرن برای یافتن یک منبع جدید از اقتدار در غیاب صداهای الهی دیده شود.
- جستجوی قوانین جهانی
- تأکید بر منطق و عقل
- رد تجربهی موضوعی
تأثیر دین. دانشمندان اولیه اغلب با انگیزهای برای درک آفرینش خدا، کار خود را انجام میدادند و کار آنها اغلب به عنوان نوعی از دیانت مذهبی دیده میشد.
- قوانین گرانش نیوتن
- تجربهگرایی لاک
- تاریخ طبیعی ری
سکولاریزاسیون علم. با گذشت زمان، علم به طور فزایندهای سکولار شده است، با تمرکز بر توضیحات مادی و رد مفاهیم متافیزیکی. با این حال، انگیزهی زیرین برای قطعیت و درک باقی میماند.
- مادیگرایی
- تکامل
- رد نیروهای حیاتی
علمگرایی. جستجوی قطعیت منجر به توسعهی علمگراییها شده است که سیستمهای باوری هستند که بر اساس اصول علمی بنا شدهاند اما اغلب ویژگیهای شبهمذهبی به خود میگیرند.
- مارکسیسم
- روانتحلیلگری
- رفتارگرایی
10. میراث ذهن دوکاره: درک جدیدی از طبیعت انسانی
ما به نقطهای بسیار جالب در بحثمان رسیدهایم که کاملاً متناقض با تمام راهحلهای جایگزین برای مشکل منشاء آگاهی است که در فصل مقدمه به آن پرداختهایم.
نگاه جدید به تاریخ بشر. نظریهی ذهن دوکاره چارچوب جدیدی برای درک تاریخ بشر فراهم میکند و پیشنهاد میدهد که حالت کنونی آگاهی ما یک توسعهی نسبتاً جدید است.
- تمدنها به عنوان محصول دوکارگی
- دین به عنوان نشانهای از ذهن دوکاره
- جستجوی مجوز به عنوان پاسخی به از دست دادن صداهای الهی
درک جدید از بیماریهای روانی. این نظریه همچنین نگاهی جدید به بیماریهای روانی ارائه میدهد و پیشنهاد میکند که اسکیزوفرنی ممکن است یک عود جزئی به ذهن دوکاره باشد.
- توهمات به عنوان نشانهای از صداهای دوکارگی
- از دست دادن "من" تشبیهی
- عدم تعادل در زمان و فضا
انتقال مداوم. ما هنوز در میانهی انتقال از ذهن دوکاره به آگاهی موضوعی هستیم و فرهنگ ما هنوز تحت تأثیر نشانههای این ذهنیت قدیمی قرار دارد.
- جستجوی معنا و هدف
- تلاش برای خودکنترلی
- آرزوی قطعیت
دعوت به تحقیقات بیشتر. نظریهی ذهن دوکاره پاسخ نهایی نیست، بلکه نقطهی شروعی برای تحقیقات و اکتشافات بیشتر است. این ما را به چالش میکشد تا فرضیات خود دربارهی طبیعت انسانی را بازنگری کنیم و به این احتمال فکر کنیم که ذهنهای ما به اندازهای که ممکن است باور کنیم، ثابت و غیرقابل تغییر نیستند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب منشأ آگاهی در فروپاشی ذهن دوکاره نظریهای جنجالی را ارائه میدهد که بر اساس آن آگاهی انسانی تنها ۳۰۰۰ سال پیش پدیدار شده است. جینز استدلال میکند که پیش از این، انسانها دارای "ذهن دوکاره" بودند که در آن صداهای توهمی رفتارها را هدایت میکردند. این کتاب شواهدی از متون باستانی، باستانشناسی و علوم اعصاب را برای حمایت از این ایده بررسی میکند. در حالی که بسیاری از خوانندگان این نظریه را جذاب و اندیشهبرانگیز مییابند، منتقدان بر این باورند که این نظریه شواهد کافی ندارد و ادعاهای غیرقابل باوری درباره تاریخ بشر مطرح میکند. این کتاب پس از انتشارش همچنان تأثیرگذار و مورد بحث است.