نکات کلیدی
1. عینکهای فناوری چالشهای شهری را به مشکلات فناوری تبدیل میکنند
از طریق فرآیندی که من آن را "چرخه عینکهای فناوری" مینامم، عینکهای فناوری رفتارها، اولویتها و سیاستها را بر اساس منطق فناوری تغییر میدهند.
عینکهای فناوری دید تونلی ایجاد میکنند. این دیدگاه باعث میشود که افراد هر مسئله شهری را به عنوان یک مشکل فناوری با راهحل فناوری ببینند. این منجر به توسعه و پذیرش فناوریهای "هوشمند" میشود که هدفشان کارآمدتر کردن شهرهاست، در حالی که اهداف و دیدگاههای جایگزین که بر پایه فناوری نیستند را نادیده میگیرند. با پذیرش این فناوریها توسط شهرداریها و ساکنان، رفتارها و سیاستهای آنها تحت تأثیر فرضیات نهفته در این فناوریها شکل میگیرد و دیدگاه عینکهای فناوری را تقویت میکند. این فرآیند چرخهای یک جهانبینی تکنومحور را تثبیت میکند که با گذشت زمان چالشبرانگیزتر میشود.
خطرات تفکر تکنومحور:
- سادهسازی بیش از حد مسائل پیچیده اجتماعی و سیاسی
- نادیده گرفتن راهحلها و اصلاحات غیر فناوری
- جاسازی فرضیات بالقوه مغرضانه در سیستمهای شهری
- اولویتبندی کارایی بر سایر ارزشهای مهم
- کاهش ورودی دموکراتیک در اولویتهای شهری
2. راهحلهای شهر هوشمند اغلب مسائل پیچیده شهری را سادهسازی میکنند
تصورات سادهانگارانه از چالشهای اجتماعی و سیاسی همیشه با عینکهای فناوری همراه است.
رویکردهای تقلیلگرایانه شکست میخورند. حامیان شهر هوشمند اغلب راهحلهای فناوری را به عنوان راهحلهای ساده برای مشکلات پیچیده شهری ارائه میدهند. با این حال، این امر عوامل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی پیچیده را نادیده میگیرد. به عنوان مثال، خودروهای خودران به عنوان درمانی برای تراکم ترافیک معرفی میشوند، اما این امر تقاضای القایی، الگوهای استفاده از زمین و نیازهای عابران پیاده و حمل و نقل عمومی را نادیده میگیرد. به همین ترتیب، الگوریتمهای پیشبینی جرم ادعا میکنند که به طور عینی از وقوع جرم جلوگیری میکنند، اما به علل اجتماعی-اقتصادی زیربنایی یا تعصبات نژادی بالقوه در دادهها توجه نمیکنند.
مشکلات سادهسازی بیش از حد:
- نادیده گرفتن علل ریشهای چالشهای شهری
- تولید پیامدهای منفی ناخواسته
- منحرف کردن منابع از راهحلهای جامعتر
- تشدید نابرابریهای موجود
- ایجاد حس کاذب پیشرفت
3. مشارکت مدنی به چیزی بیش از فناوری کارآمد نیاز دارد
با دیدن دموکراسی از طریق عینکهای فناوری، مردم تأثیر فناوری را بیش از حد ارزیابی میکنند و عوامل اجتماعی و سیاسی پیچیدهای که شکلدهنده مشارکت مدنی هستند را نادیده میگیرند.
فناوری به تنهایی نمیتواند دموکراسی را اصلاح کند. بسیاری از ابتکارات شهر هوشمند هدفشان افزایش مشارکت مدنی از طریق اپلیکیشنها، پلتفرمهای آنلاین و ارائه خدمات کارآمد است. با این حال، مشارکت واقعی به چیزی بیش از کاهش موانع فناوری نیاز دارد. مشارکت مدنی معنادار از سازماندهی جامعه، ایجاد ائتلاف و توسعه ظرفیت مردم برای فعالیت و رهبری ناشی میشود. به سادگی آسانتر کردن گزارش چالهها یا رأیگیری آنلاین به مسائل اصلی عدم تعادل قدرت سیاسی یا بیتفاوتی شهروندان نمیپردازد.
کلیدهای مشارکت مدنی معنادار:
- تمرکز بر سازماندهی تحولآفرین، نه فقط تعاملات تراکنشی
- ایجاد روابط اجتماعی و سرمایه اجتماعی
- توسعه کارایی سیاسی و مهارتهای رهبری شهروندان
- پرداختن به موانع سیستماتیک مشارکت (مانند فقر، تبعیض)
- ایجاد فرصتهایی برای ورودی معنادار در تصمیمگیریهای سیاستی
4. الگوریتمهای پیشبینی جرم میتوانند تعصبات نژادی را تداوم بخشند
بنابراین، حتی اگر یک الگوریتم یادگیری ماشین به طور سختافزاری برای نمایش تعصب نژادی برنامهریزی نشده باشد، دادههایی که از آنها یاد میگیرد منعکسکننده تعصبات اجتماعی و نهادی هستند.
الگوریتمها تعصبات اجتماعی را جذب میکنند. ابزارهای پیشبینی جرم ادعا میکنند که به طور عینی نقاط داغ جرم را شناسایی میکنند، اما اغلب به دادههای تاریخی پلیس متعصب متکی هستند. این میتواند منجر به پلیسگذاری بیش از حد در محلههای اقلیت و پلیسگذاری کمتر در مناطق سفیدپوست شود، و نابرابریهای نژادی موجود در سیستم عدالت کیفری را تداوم بخشد. علاوه بر این، تمرکز صرف بر پیشبینی علل ریشهای جرم و رویکردهای جایگزین برای ایمنی عمومی را نادیده میگیرد.
مشکلات پیشبینی جرم:
- تقویت شیوههای تبعیضآمیز
- فقدان شفافیت و پاسخگویی
- نادیده گرفتن عوامل اجتماعی-اقتصادی مؤثر بر جرم
- منحرف کردن منابع از راهحلهای مبتنی بر جامعه
- ایجاد پیشگوییهای خودتحققبخش از جرم
5. جمعآوری دادهها در شهرهای هوشمند حریم خصوصی و عدالت را تهدید میکند
فناوریهای شهر هوشمند شناسایی و ردیابی افراد را برای شهرداریها آسانتر از همیشه میکند.
نظارت فراگیر نگرانیهایی را ایجاد میکند. گسترش حسگرها، دوربینها و فناوریهای ردیابی در شهرهای هوشمند امکان جمعآوری دادههای بیسابقهای از حرکات و رفتارهای ساکنان را فراهم میکند. این امر خطرات نقض حریم خصوصی، نقض دادهها و تبعیض الگوریتمی را ایجاد میکند. جوامع کمدرآمد و اقلیت اغلب بیشترین بار نظارت را تحمل میکنند در حالی که کمترین توانایی برای انصراف را دارند. دادههای جمعآوریشده میتواند برای تصمیمگیریهای مهم درباره افراد بدون اطلاع یا رضایت آنها استفاده شود.
خطرات جمعآوری دادههای شهری فراگیر:
- فرسایش حریم خصوصی در فضاهای عمومی
- پتانسیل سوءاستفاده توسط دولت یا شرکتها
- اثر خنککننده بر بیان آزاد و انجمن
- تشدید نابرابریهای موجود
- فقدان رضایت معنادار یا گزینههای انصراف
6. نوآوری شهری از اصلاح سیاستها ناشی میشود، نه فقط فناوری
شهرهای به اندازه کافی هوشمند تأثیرات قابل توجه خود را از طریق اصلاحات سیاستی و فرآیندی که به طور متفکرانه به نیازهای محلی میپردازند، ایجاد میکنند. فناوری میتواند این اصلاحات را مؤثرتر کند، اما هرگز نیروی محرکه نیست.
نوآوری واقعی چندوجهی است. در حالی که ابتکارات شهر هوشمند اغلب بر استقرار فناوریهای پیشرفته تمرکز دارند، نوآوریهای شهری تأثیرگذار معمولاً از اصلاحات سیاستی و نهادی ناشی میشوند. به عنوان مثال، پرداختن به بیخانمانی نیازمند بازسازی خدمات اجتماعی و سیاستهای مسکن است، نه فقط تحلیل دادههای بهتر. فناوری میتواند از این اصلاحات حمایت و تقویت کند، اما نباید به عنوان راهحل نهایی برای چالشهای پیچیده شهری دیده شود.
اجزای نوآوری شهری مؤثر:
- تغییرات سیاستی همسو با نیازها و ارزشهای جامعه
- اصلاحات نهادی برای بهبود حکمرانی
- همکاری و مشارکت بینبخشی
- ظرفیتسازی برای کارکنان شهری و ساکنان
- استقرار استراتژیک فناوری برای حمایت از اهداف گستردهتر
7. "شهر به اندازه کافی هوشمند" تعادل فناوری با نیازهای انسانی را حفظ میکند
شهرهای به اندازه کافی هوشمند باید عینکهای فناوری خود را بردارند و دیدگاههای غیرواقعی و آرمانشهری از وسایل نقلیه خودران را کنار بگذارند. تنها با شناخت محدودیتها و خطرات یک فناوری میتوانیم به مزایای آن دست یابیم.
دیدگاه شهری جامعتر. مفهوم شهر به اندازه کافی هوشمند از رویکردی متعادل حمایت میکند که از فناوری برای پرداختن به نیازهای واقعی شهری استفاده میکند و از تکنوآرمانگرایی اجتناب میکند. این رویکرد فناوری را به عنوان ابزاری برای حمایت از اهداف اجتماعی و سیاستی گستردهتر میبیند، نه به عنوان هدفی در خود. این رویکرد طراحی انسانمحور، ورودی جامعه و بررسی دقیق تأثیرات منفی بالقوه را در اولویت قرار میدهد.
اصول شهر به اندازه کافی هوشمند:
- تمرکز بر حل مشکلات واقعی برای افراد واقعی
- مشارکت جوامع در تصمیمگیریهای فناوری
- در نظر گرفتن پیامدهای اجتماعی و اخلاقی فناوریهای جدید
- اولویتبندی عدالت و شمول در ابتکارات شهر هوشمند
- حفظ انعطافپذیری برای تطبیق با نیازها و فناوریهای در حال تحول
8. حاکمیت دادههای متفکرانه برای شهرهای هوشمند مسئولانه حیاتی است
اجرای الگوریتمها توسط شهرداریها نگرانیهای جدی برای دموکراسی شهری ایجاد میکند: شهرها معمولاً به عموم مردم بینشی در مورد چگونگی توسعه یا عملکرد الگوریتمهای خود ارائه نمیدهند.
مدیریت دادهها یک مسئولیت کلیدی است. با جمعآوری و استفاده بیشتر از دادهها توسط شهرها، آنها باید چارچوبهای حاکمیتی قوی برای اطمینان از استفاده مسئولانه توسعه دهند. این شامل سیاستهایی برای حفظ حریم خصوصی دادهها، امنیت، شفافیت و پاسخگویی الگوریتمی است. شهرها باید عموم مردم را در توسعه این سیاستها مشارکت دهند و مکانیزمهایی برای نظارت و جبران خسارت فراهم کنند. بدون حاکمیت مناسب، فناوریهای شهر هوشمند خطر تشدید نابرابریها و فرسایش اعتماد عمومی را دارند.
عناصر حاکمیت دادههای مسئولانه:
- سیاستهای واضح در مورد جمعآوری، استفاده و اشتراکگذاری دادهها
- ارزیابیهای تأثیر حریم خصوصی برای فناوریهای جدید
- ممیزیهای الگوریتمی برای انصاف و شفافیت
- مشارکت عمومی در توسعه سیاستهای داده
- مکانیزمهایی برای حقوق دادههای فردی و جبران خسارت
9. فرآیندهای مشارکتی باید راهنمای توسعه شهر هوشمند باشند
شهرهای به اندازه کافی هوشمند باید از آنچه من "آزمون فناوری محدود" مینامم پیروی کنند. هنگام در نظر گرفتن استفاده از یک فناوری جدید، رهبران شهری باید این سوالات را بپرسند: اگر امکان دستیابی به همان نتایج بدون فناوری وجود داشت، آیا هنوز هم نوآورانه بود؟ آیا تأثیرات مطلوب بود؟
ورودی جامعه ضروری است. ابتکارات شهر هوشمند باید توسط فرآیندهای مشارکتی هدایت شوند که ذینفعان متنوع را در تعیین اولویتها، ارزیابی تأثیرات بالقوه و تصمیمگیریها مشارکت دهند. این امر به اطمینان از اینکه فناوریها به نیازهای واقعی جامعه میپردازند و با ارزشهای محلی همسو هستند کمک میکند. بودجهریزی مشارکتی، هیئتهای مشاوره جامعه و مشاورههای عمومی برخی از راههای گنجاندن ورودی ساکنان در برنامهریزی شهر هوشمند هستند.
مزایای توسعه شهر هوشمند مشارکتی:
- همسویی فناوری با نیازها و ارزشهای جامعه
- ایجاد اعتماد عمومی و پذیرش برای ابتکارات
- شناسایی زودهنگام تأثیرات منفی بالقوه
- استفاده از دانش و خلاقیت محلی
- ترویج توزیع عادلانهتر مزایا
10. اشتباهات تاریخی برنامهریزی شهری درسهایی برای شهرهای هوشمند ارائه میدهند
از مراقبتهای بهداشتی پیش از زایمان در کلمبوس تا بودجهریزی مشارکتی در والهجو تا خدمات اجتماعی پیشگیرانه در شهرستان جانسون تا مقررات نظارتی در سیاتل تا تمرینات داده در نیویورک، ما شاهد مواد متعددی برای ایجاد شهرهای به اندازه کافی هوشمند بودهایم.
یادگیری از اشتباهات گذشته. تاریخ برنامهریزی شهری پر از مداخلات با نیت خوب است که پیامدهای منفی ناخواستهای به بار آوردهاند. از پروژههای نوسازی شهری مخرب در اواسط قرن بیستم تا طراحیهای خودرو محور که مراکز شهری را خالی کردند، این اشتباهات داستانهای هشداردهندهای برای توسعه شهر هوشمند ارائه میدهند. با مطالعه این مثالهای تاریخی، میتوانیم از تکرار اشتباهات مشابه با فناوریهای جدید اجتناب کنیم.
درسهایی از تاریخ برنامهریزی شهری:
- مراقب راهحلهای از بالا به پایین و یکسان باشید
- در نظر گرفتن تأثیرات بلندمدت و غیرمستقیم مداخلات
- اولویتبندی محیطهای انسانیمقیاس و قابل زندگی
- مشارکت جوامع در فرآیندهای برنامهریزی
- حفظ انعطافپذیری برای تطبیق با نیازهای در حال تغییر در طول زمان
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب شهر هوشمند کافی عمدتاً نقدهای مثبتی دریافت کرده است و خوانندگان به بررسی انتقادی آن از فناوری در برنامهریزی شهری اشاره میکنند. بسیاری از افراد بر تأکید کتاب بر رویکردهای انسانمحور و نقد راهحلهای متمرکز بر فناوری تأکید دارند. منتقدان، مطالعات موردی و مثالهای ارائهشده را آموزنده میدانند، هرچند برخی به تکرار در نوشتار اشاره میکنند. این کتاب به خاطر دیدگاه متعادلش در مورد ابتکارات شهر هوشمند و دعوت به نوآوریهای سیاستمحور و دقیق مورد ستایش قرار گرفته است. برخی از خوانندگان پیشنهاد میکنند که محتوا میتوانست مختصرتر باشد، در حالی که دیگران آن را خواندنی ضروری برای افرادی میدانند که در زمینه برنامهریزی شهری و فناوری فعالیت میکنند.