Searching...
فارسی
EnglishEnglish
EspañolSpanish
简体中文Chinese
FrançaisFrench
DeutschGerman
日本語Japanese
PortuguêsPortuguese
ItalianoItalian
한국어Korean
РусскийRussian
NederlandsDutch
العربيةArabic
PolskiPolish
हिन्दीHindi
Tiếng ViệtVietnamese
SvenskaSwedish
ΕλληνικάGreek
TürkçeTurkish
ไทยThai
ČeštinaCzech
RomânăRomanian
MagyarHungarian
УкраїнськаUkrainian
Bahasa IndonesiaIndonesian
DanskDanish
SuomiFinnish
БългарскиBulgarian
עבריתHebrew
NorskNorwegian
HrvatskiCroatian
CatalàCatalan
SlovenčinaSlovak
LietuviųLithuanian
SlovenščinaSlovenian
СрпскиSerbian
EestiEstonian
LatviešuLatvian
فارسیPersian
മലയാളംMalayalam
தமிழ்Tamil
اردوUrdu
The Startup Owner's Manual Strategy Guide

The Startup Owner's Manual Strategy Guide

توسط Steve Blank 2012 608 صفحات
4.28
107 امتیازها
گوش دادن
Try Full Access for 7 Days
Unlock listening & more!
Continue

نکات کلیدی

۱. استارتاپ‌ها جستجو می‌کنند، شرکت‌های بزرگ اجرا.

شرکت‌ها مدل‌های کسب‌وکار را اجرا می‌کنند که در آن مشتریان، مشکلاتشان و ویژگی‌های لازم محصول همه «مشخص» هستند. در مقابل، استارتاپ‌ها در حالت «جستجو» فعالیت می‌کنند و به دنبال یافتن یک مدل کسب‌وکار تکرارشونده و سودآور هستند.

تفاوت بنیادین. استارتاپ‌ها سازمان‌های موقتی هستند، نه نسخه‌های کوچک‌شده شرکت‌های بزرگ. مأموریت اصلی آن‌ها جستجو برای یافتن یک مدل کسب‌وکار قابل‌اجرا، تکرارشونده و مقیاس‌پذیر است که در دنیایی از ناشناخته‌ها فعالیت می‌کند. این موضوع کاملاً با شرکت‌های تثبیت‌شده که مدل‌های کسب‌وکار شناخته‌شده با مشتریان، مشکلات و ویژگی‌های محصول مشخص را اجرا می‌کنند، متفاوت است.

سنت‌گرایی سمی. به‌کارگیری ابزارهای مدیریت سنتی مانند برنامه‌های کسب‌وکار ایستا و توسعه محصول به روش آبشاری در استارتاپ‌ها «سمی» است. این روش‌ها فرض می‌کنند همه چیز مشخص است و منجر به مقیاس‌دهی زودهنگام و نرخ بالای شکست می‌شوند. کتاب به سقوط ۸۰۰ میلیون دلاری وب‌ون به‌عنوان نمونه‌ای بارز از اجرای برنامه‌ای ناقص بدون اعتبارسنجی فرضیات اصلی درباره تقاضای مشتری اشاره می‌کند.

علم مدیریت نوین. در دهه گذشته، «علم مدیریت کارآفرینی» شکل گرفته است که با برنامه‌های MBA سنتی تفاوت دارد. این رویکرد جدید که توسعه مشتری را با مهندسی چابک ترکیب می‌کند، ابزارها و نقشه‌های راه مشخصی برای استارتاپ‌ها فراهم می‌آورد تا ریسک را به حداقل رسانده و شانس موفقیت در محیطی نامطمئن را بهینه کنند.

۲. «از ساختمان بیرون برو» شعار توست.

هیچ حقیقتی درون ساختمان تو نیست، پس فوراً بیرون برو.

حقیقت بیرون است. حقیقت بنیادین برای هر استارتاپ این است که حقایق مربوط به مشتریان، مشکلات و قابلیت بازار در محدوده دفتر کار تو نیستند. این حقایق تنها در دنیای واقعی، جایی که مشتریان بالقوه زندگی و کار می‌کنند، وجود دارند. بنابراین، بنیان‌گذاران باید فعالانه با مشتریان احتمالی در ارتباط باشند، نه فقط برای چند روز، بلکه به‌طور مستمر در طول هفته‌ها یا ماه‌ها.

وظیفه بنیان‌گذار. این وظیفه حیاتی را نمی‌توان به کارکنان جوان یا مشاوران واگذار کرد. تنها بنیان‌گذاران با تعهد عمیق شخصی و چشم‌انداز خود می‌توانند بازخوردهای گاه دردناک و غیرقابل پیش‌بینی را جذب کرده و تصمیمات لازم برای تغییر جهت یا تکرار مدل کسب‌وکار را اتخاذ کنند. نادیده گرفتن این ارتباط مستقیم، مسیر رایجی به سوی شکست است.

فراتر از نظرسنجی‌ها. اگرچه نظرسنجی‌های آنلاین و تحلیل داده‌ها ارزشمندند، اما جایگزین تعامل رو در رو نیستند. گفتگوهای مستقیم زمینه، دیالوگ و بینش‌های بی‌قیمتی فراهم می‌کنند که داده‌های کمی به تنهایی قادر به ارائه آن نیستند. این موضوع درباره دیدن واکنش‌های چشمان مشتریان هنگام مواجهه با راه‌حلی برای مشکل «آتش‌سوزی» آن‌هاست.

۳. مدل توسعه مشتری را بپذیر.

توسعه مشتری فرایندی است برای سازماندهی جستجو برای مدل کسب‌وکار.

جستجوی ساختاریافته. توسعه مشتری فرایندی چهار مرحله‌ای و ساختاریافته برای استارتاپ‌ها فراهم می‌کند تا به‌طور سیستماتیک به دنبال مدل کسب‌وکار تکرارشونده و مقیاس‌پذیر باشند. این فراتر از ایده‌پردازی صرف است و چارچوبی پویا برای آزمون فرضیات، یادگیری از نتایج و تطبیق سریع ارائه می‌دهد. این رویکرد تکراری اذعان دارد که فرضیات اولیه اغلب نادرست‌اند.

چهار مرحله اصلی:

  • کشف مشتری: تبدیل چشم‌انداز به فرضیات قابل آزمون و سپس «خارج شدن از ساختمان» برای اعتبارسنجی مشکلات و راه‌حل‌ها.
  • اعتبارسنجی مشتری: اثبات اینکه مدل کسب‌وکار تکرارشونده و مقیاس‌پذیر است با دریافت سفارش‌ها یا کاربران اولیه.
  • ایجاد مشتری: گسترش کسب‌وکار با ایجاد تقاضای نهایی و هدایت آن به کانال‌های فروش.
  • ساخت شرکت: گذار از استارتاپ جستجوگر به شرکتی متمرکز بر اجرا.

حلقه‌های تکراری. هر مرحله در فرایند توسعه مشتری تکراری است و امکان یادگیری و تطبیق مستمر را فراهم می‌کند. این فلسفه «دو قدم جلو، یک قدم عقب» شکست را به‌عنوان بخشی طبیعی و ارزشمند از فرایند یادگیری می‌پذیرد، که تفاوت چشمگیری با مدل‌های خطی سنتی دارد که شکست را به‌عنوان ناکامی می‌بینند.

۴. مدل کسب‌وکار تو مجموعه‌ای از فرضیات قابل آزمون است.

برندگان چشم‌انداز استارتاپ خود را مجموعه‌ای از فرضیات آزمون‌نشده می‌دانند که نیازمند «اثبات مشتری» هستند.

چشم‌انداز به‌مثابه حدس. چشم‌انداز اولیه استارتاپ، هرچقدر هم درخشان، تنها مجموعه‌ای از فرضیات آزمون‌نشده یا حدس‌های آگاهانه درباره مشتریان، مشکلات آن‌ها، ویژگی‌های محصول و نحوه مقیاس‌پذیری کسب‌وکار است. وظیفه اصلی توسعه مشتری تبدیل سیستماتیک این حدس‌ها به حقایق معتبر از طریق آزمایش‌های دقیق است.

بوم کسب‌وکار به‌مثابه کارت امتیاز. بوم مدل کسب‌وکار، نقشه‌ای تصویری با نه بخش، ابزار مرکزی برای سازماندهی این فرضیات است. این بوم جایگزین برنامه‌های کسب‌وکار ایستا و اغلب بی‌فایده می‌شود و کارت امتیازی پویا برای پیگیری تغییرات فراهم می‌آورد. بنیان‌گذاران هر هفته بوم را به‌روزرسانی می‌کنند و تغییرات یا تکرارها را بر اساس بازخورد مشتری برجسته می‌سازند.

طراحی آزمایش‌ها. برای اعتبارسنجی فرضیات، بنیان‌گذاران باید آزمایش‌های ساده و عینی «قبول/رد» طراحی کنند. این آزمایش‌ها صرفاً برای جمع‌آوری داده نیستند، بلکه برای کسب بینش عمیق هستند. هدف یافتن «سیگنال قوی در میان نویز» است که نشان دهد فرضیه درست است یا خیر و راهنمای تکرارها یا تغییرات بعدی باشد.

۵. مشتریان پیشگام و محصول حداقلی یادگیری را پیش می‌رانند.

هدف توسعه مشتری فهمیدن این است که چه چیزی را نباید عرضه کرد.

هدف‌گیری بینش‌گران. استارتاپ‌ها نمی‌توانند از روز اول محصولی کامل برای بازار اصلی بسازند. بلکه باید روی «مشتریان پیشگام» تمرکز کنند—مشتریانی که حاضرند روی محصول ناقص و آزمون‌نشده ریسک کنند. این پذیرندگان اولیه مشکلات فوری دارند، به دنبال راه‌حل می‌گردند و بودجه و نفوذ لازم برای ارائه بازخورد ارزشمند و فروش اولیه را دارند.

محصول حداقلی پذیرفتنی (MVP). MVP کوچک‌ترین مجموعه ویژگی‌هایی است که هنوز مشکل اصلی را حل می‌کند و ارزش محصول را نشان می‌دهد. هدف آن جمع‌آوری فهرست کامل ویژگی‌ها نیست، بلکه سریعاً چیزی را در دست مشتریان پیشگام قرار دادن برای اعتبارسنجی فرضیات اصلی درباره مشکل و راه‌حل است. این رویکرد از هدررفت زمان، تلاش مهندسی و سرمایه جلوگیری می‌کند.

یادگیری درباره «چه چیزی را نسازیم». بینش کلیدی توسعه مشتری این است که هدف MVP فهمیدن «چه چیزی را نباید عرضه کرد» است. با تمرکز بر ضروریات و تکرار بر اساس بازخورد مشتریان پیشگام، استارتاپ‌ها از ساخت ویژگی‌هایی که مشتریان نمی‌خواهند یا نیاز ندارند اجتناب می‌کنند و منابع ارزشمند را حفظ و مسیر رسیدن به تناسب محصول-بازار را تسریع می‌کنند.

۶. نوع بازار استراتژی تو را تعیین می‌کند.

نوع بازار بر همه کارهای شرکت تأثیر می‌گذارد.

تمایز استراتژیک. همه استارتاپ‌ها یکسان نیستند؛ رابطه آن‌ها با بازار تأثیر عمیقی بر استراتژی‌شان دارد. کتاب چهار نوع بازار را معرفی می‌کند: موجود، جدید، بازتقسیم‌شده (کم‌هزینه یا نیچ) و کپی. هر نوع نیازمند رویکردهای کاملاً متفاوتی در کشف مشتری، توسعه MVP، فروش و بازاریابی است و بر همه چیز از نیازهای مشتری تا استراتژی‌های راه‌اندازی و هزینه‌ها تأثیر می‌گذارد.

رویکردهای متناسب. برای مثال، ورود به بازار موجود یعنی رقابت بر سر «بهتر، سریع‌تر، ارزان‌تر» با رقبای شناخته‌شده که نیازمند منابع قابل‌توجه برای تصاحب سهم بازار است. اما ایجاد یک بازار جدید یعنی آموزش مشتریان درباره مشکلی که نمی‌دانستند دارند، چالشی بسیار پرهزینه و زمان‌بر برای ایجاد تقاضا است.

هزینه ورود. نوع بازار انتخاب‌شده مستقیماً منابع مالی مورد نیاز و زمان‌بندی درآمد را تعیین می‌کند. حمله به بازیگر غالب در بازار موجود ممکن است به سه برابر بودجه فروش و بازاریابی آن‌ها نیاز داشته باشد که برای اکثر استارتاپ‌ها هزینه‌ای غیرقابل تحمل است. شناخت زودهنگام نوع بازار به همسویی انتظارات سرمایه‌گذاران کمک می‌کند و از مقیاس‌دهی زودهنگام جلوگیری می‌کند.

۷. معیارهای مهم: یادگیری را دنبال کن، نه فقط فروش.

تنها چند عدد تفاوت بین کسب‌وکار مقیاس‌پذیر و سودآور با شکست را مشخص می‌کند.

فراتر از مالیات سنتی. برخلاف شرکت‌های تثبیت‌شده که به صورت‌های مالی، ترازنامه و جریان نقدی تکیه دارند، استارتاپ‌ها به مجموعه‌ای متفاوت از معیارها نیاز دارند. صورت‌های مالی سنتی اغلب برای مراحل اولیه بی‌فایده‌اند چون پیشرفت در تبدیل فرضیات به حقایق را ردیابی نمی‌کنند. معیارهای استارتاپ بر یادگیری و اعتبارسنجی تمرکز دارند، مانند اعتبارسنجی مشکل مشتری، هم‌خوانی MVP و هزینه جذب مشتری.

بینش‌های عملی. هدف شناسایی «چند عدد معدود» است که واقعاً سلامت کسب‌وکار و پتانسیل مقیاس‌پذیری را تعریف می‌کنند. این «معیارهای مهم» باید عملی باشند و به تیم اجازه دهند به‌طور مستمر آزمایش، اندازه‌گیری و بهینه‌سازی کنند. نمونه‌ها عبارتند از:

  • هزینه جذب مشتری (CAC)
  • ارزش طول عمر مشتری (LTV)
  • نرخ تبدیل
  • ضریب ویروسی

تمرکز بر مصرف نقدینگی. فارغ از سایر معیارها، دو شاخص مالی حیاتی برای هر استارتاپ نرخ مصرف نقدینگی و تعداد ماه‌های باقی‌مانده نقد در بانک است. این اعداد مستقیماً بر طول عمر شرکت و توانایی آن در تأمین مالی تغییر جهت‌ها و تکرارهای لازم در جستجوی مدل کسب‌وکار پایدار تأثیر می‌گذارند.

۸. سرعت، تکرار و تغییر جهت، ابرقدرت تو هستند.

تغییر جهت نشانه شکست نیست.

پذیرش تغییر. در دنیای نامطمئن استارتاپ‌ها، توانایی سازگاری سریع حیاتی است. توسعه مشتری از تکرار مستمر (تنظیمات جزئی) و تغییر جهت (تغییرات اساسی در مدل کسب‌وکار) حمایت می‌کند. تغییر جهت نشانه شکست نیست، بلکه واکنشی استراتژیک به یادگیری‌ها و بینش‌های جدید از بازخورد مشتری که به استارتاپ اجازه می‌دهد پیش از دیر شدن مسیر خود را اصلاح کند.

تصمیم‌گیری سریع. سرعت و ریتم بخشی از DNA استارتاپ است. تصمیمات، به‌ویژه آن‌هایی که قابل بازگشت‌اند، باید سریع گرفته شوند بدون آنکه در جستجوی کمال گرفتار شوند. هرچه چرخه‌های «یادگیری، ساخت، تغییر جهت» یا «تکرار، ساخت» سریع‌تر انجام شود، احتمال یافتن مدل کسب‌وکار مقیاس‌پذیر پیش از اتمام نقدینگی بیشتر است.

یادگیری از «شکست». استارتاپ‌ها ذاتاً «از شکستی به شکست دیگر» حرکت می‌کنند. هر آزمایش «ناموفق» یا مسیر اشتباه فرصتی ارزشمند برای یادگیری است. بنیان‌گذاران موفق وقتی فرضیات نادرست‌اند اعتراف می‌کنند و به‌طور قاطع تطبیق می‌دهند، نه اینکه کورکورانه برنامه‌ای ناقص را اجرا کنند. این فرهنگ یادگیری و کشف تفاوت چشمگیری با «ترس از شکست» در شرکت‌های بزرگ و متمرکز بر اجرا دارد.

۹. بنیان‌گذاران باید رهبری جستجو را بر عهده بگیرند.

جستجوی مدل کسب‌وکار باید توسط بنیان‌گذاران انجام شود، نه کارکنان.

تعامل مستقیم. جستجوی مدل کسب‌وکار تکرارشونده و مقیاس‌پذیر، به‌ویژه در مراحل کشف و اعتبارسنجی مشتری، حوزه انحصاری بنیان‌گذاران است. این کار حیاتی را نمی‌توان به مدیریت میانی، تیم‌های فروش یا مشاوران واگذار کرد. بنیان‌گذاران باید شخصاً «از ساختمان بیرون بروند» تا درک عمیق و دست اولی از نیازهای مشتری و واقعیت‌های بازار کسب کنند.

اختیار تغییر جهت. تنها بنیان‌گذاران اختیار و درک عمیق چشم‌انداز اصلی را دارند تا تصمیمات حیاتی «تغییر جهت» را اتخاذ کنند. اگر فرد دیگری نقص اساسی در محصول یا مدل کسب‌وکار کشف کند، اغلب قدرت اعمال تغییر یا شجاعت ارائه خبر بد به کسانی که دارند را ندارد. مشارکت مستقیم بنیان‌گذاران تضمین می‌کند که بازخوردهای حیاتی شنیده و به‌طور قاطع عمل شود.

فراتر از اجرا. مدیران استارتاپ‌های اولیه مهارت‌های بسیار متفاوتی نسبت به شرکت‌های تثبیت‌شده نیاز دارند. آن‌ها باید با تغییر، آشوب و یادگیری از شکست راحت باشند، نه صرفاً اجرای برنامه‌ای شناخته‌شده. بنیان‌گذاران تجسم این روحیه کارآفرینی هستند که جستجوی بی‌وقفه تناسب محصول-بازار و مدل کسب‌وکار قابل‌اجرا را پیش می‌برند.

۱۰. همه چیز را به‌طور مستمر بهینه کن.

بهینه‌سازی فرایندی بی‌پایان، مبتنی بر داده و شامل «آزمون، اندازه‌گیری، اصلاح» است که تنها با بسته شدن شرکت متوقف می‌شود.

بهبود بی‌وقفه. وقتی استارتاپ شروع به جذب مشتری می‌کند، تمرکز به بهینه‌سازی مستمر هر مرحله از چرخه عمر مشتری «جذب، نگه‌داشت و رشد» منتقل می‌شود. این یعنی تلاش مداوم برای بهبود نرخ تبدیل، کاهش هزینه جذب مشتری، افزایش تعامل و تقویت ارجاعات. این فرایندی ۲۴ ساعته و ۷ روز هفته برای «آزمایش، اندازه‌گیری، اصلاح» است.

تصمیم‌گیری مبتنی بر داده. کسب‌وکارهای وب/موبایل به‌ویژه بر داده‌ها متکی‌اند. هر کلیک، بازدید و اقدام کاربر قابل اندازه‌گیری و تحلیل است. این داده‌های دقیق داشبورد مدیریتی را تغذیه می‌کند و بینش‌های لحظه‌ای برای بهبود مستمر کسب‌وکار فراهم می‌آورد. هدف استخراج بیشترین ارزش از هر تعامل مشتری و هر دلار بازاریابی است.

آزمون A/B و فراتر. بهینه‌سازی از ابزارهایی مانند آزمون A/B برای مقایسه نسخه‌های مختلف صفحات وب یا پیشنهادها، آزمون‌های قابلیت استفاده برای درک رفتار کاربر و نقشه‌های حرارتی برای تجسم توجه کاربر بهره می‌برد. هدف شناسایی بهترین روش‌ها و گسترش آن‌ها و کنار گذاشتن سریع روش‌های ناکارآمد است. این پالایش تکراری حداکثر کارایی و رشد را تضمین می‌کند.

۱۱. تصمیم تغییر جهت یا ادامه، لحظه حقیقت توست.

این بحرانی‌ترین و دشوارترین مرحله اعتبارسنجی مشتری است: تعیین صادقانه اینکه آیا مدل کسب‌وکار مقیاس‌پذیر و سودآوری در پیش است یا خیر.

لحظه حسابرسی. تصمیم «تغییر جهت یا ادامه» نقطه عطف نهایی در توسعه مشتری است که نیازمند ارزیابی صادقانه و گاه دردناک آینده استارتاپ است. این لحظه‌ای است برای تصمیم‌گیری درباره اینکه آیا مدل کسب‌وکار اعتبارسنجی‌شده واقعاً به‌اندازه کافی مقیاس‌پذیر و سودآور است که سرمایه‌گذاری قابل‌توجه در ایجاد مشتری را توجیه کند، جایی که میلیون‌ها دلار صرف می‌شود.

اعتماد مبتنی بر واقعیت. این تصمیم بر اساس مرور جامع همه یافته‌های کشف و اعتبارسنجی مشتری است که اطمینان می‌دهد فرضیات به حقایق غیرقابل انکار تبدیل شده‌اند.

آخرین به‌روزرسانی::

Want to read the full book?

نقد و بررسی

4.28 از 5
میانگین از 107 امتیازات از Goodreads و Amazon.

راهنمای استراتژی کتاب «دفترچه مالک استارتاپ» نظرات متفاوتی را به خود جلب کرده است. خوانندگان به تمرکز آن بر اعتبارسنجی محصول و رویکرد تکرارشونده آن ارج می‌نهند، اما سبک نوشتاری تکراری و تبلیغاتی بیش از حد آن را نقد می‌کنند. این کتاب به خاطر بینش‌هایش درباره فرآیندهای استارتاپ مورد تحسین قرار گرفته و تأکید می‌کند که استارتاپ‌ها نسخه‌های کوچک‌تر شرکت‌های بزرگ نیستند. همچنین استراتژی‌های ارزشمندی برای آزمون فرضیه‌ها و سازگاری سریع ارائه می‌دهد. در حالی که برخی آن را آموزنده و جامع می‌دانند، عده‌ای دیگر با ماهیت فنی و طولانی بودن آن دست و پنجه نرم می‌کنند. به طور کلی، با وجود نقاط ضعفش، این کتاب به عنوان منبعی مفید برای کارآفرینان شناخته می‌شود.

Your rating:
4.62
17 امتیازها

درباره نویسنده

استیو بلنک کارآفرین و مدرس باتجربه‌ای است که پیشینه‌ای متنوع دارد. او پس از تعمیر هواپیماهای جنگنده در تایلند در دوران جنگ ویتنام، به مدت ۲۱ سال در شرکت‌های فناوری پیشرفته فعالیت کرد و از جمله بنیان‌گذاران شرکت E.piphany بود. بلنک در مسیر کارآفرینی خود هم شکست‌ها و هم موفقیت‌هایی را تجربه کرده است. پس از بازنشستگی، کتاب «چهار گام تا شهود» را تألیف کرد و تدریس کارآفرینی را در دانشگاه‌های معتبر آغاز نمود. او مدل «توسعه مشتری» را طراحی کرد که به موضوع اصلی کلاس‌هایش تبدیل شد. بلنک به خاطر تدریس و تأثیرگذاری‌اش در سیلیکون ولی مورد تقدیر قرار گرفته است. همچنین در هیئت‌مدیره‌های مختلف، از جمله سازمان‌های محیط زیستی فعالیت دارد و به عضویت کمیسیون ساحلی کالیفرنیا منصوب شده است.

Listen
Now playing
The Startup Owner's Manual Strategy Guide
0:00
-0:00
Now playing
The Startup Owner's Manual Strategy Guide
0:00
-0:00
1x
Voice
Speed
Dan
Andrew
Michelle
Lauren
1.0×
+
200 words per minute
Queue
Home
Swipe
Library
Get App
Create a free account to unlock:
Recommendations: Personalized for you
Requests: Request new book summaries
Bookmarks: Save your favorite books
History: Revisit books later
Ratings: Rate books & see your ratings
200,000+ readers
Try Full Access for 7 Days
Listen, bookmark, and more
Compare Features Free Pro
📖 Read Summaries
Read unlimited summaries. Free users get 3 per month
🎧 Listen to Summaries
Listen to unlimited summaries in 40 languages
❤️ Unlimited Bookmarks
Free users are limited to 4
📜 Unlimited History
Free users are limited to 4
📥 Unlimited Downloads
Free users are limited to 1
Risk-Free Timeline
Today: Get Instant Access
Listen to full summaries of 73,530 books. That's 12,000+ hours of audio!
Day 4: Trial Reminder
We'll send you a notification that your trial is ending soon.
Day 7: Your subscription begins
You'll be charged on Aug 21,
cancel anytime before.
Consume 2.8x More Books
2.8x more books Listening Reading
Our users love us
200,000+ readers
"...I can 10x the number of books I can read..."
"...exceptionally accurate, engaging, and beautifully presented..."
"...better than any amazon review when I'm making a book-buying decision..."
Save 62%
Yearly
$119.88 $44.99/year
$3.75/mo
Monthly
$9.99/mo
Start a 7-Day Free Trial
7 days free, then $44.99/year. Cancel anytime.
Scanner
Find a barcode to scan

Settings
General
Widget
Loading...