نکات کلیدی
1. شایستهسالاری همبستگی اجتماعی را تضعیف و نابرابری را تشدید میکند
هرچه بیشتر خود را خودساخته و خودکفا بدانیم، یادگیری قدردانی و فروتنی دشوارتر میشود. و بدون این احساسات، مراقبت از خیر عمومی سخت است.
جنبه تاریک شایستهسالاری. در حالی که ایده پاداش دادن به افراد بر اساس استعدادها و تلاشهایشان منصفانه به نظر میرسد، اثرات مخربی بر جامعه دارد. با پیشنهاد اینکه موفقیت تنها نتیجه شایستگی فردی است، این ایده:
- افراد موفق را به این باور میرساند که شایسته بخت خوب خود هستند
- باعث میشود کسانی که در تلاش هستند، خود را مسئول مشکلاتشان بدانند
- همدلی و همبستگی اجتماعی بین گروههای مختلف را تضعیف میکند
- نابرابریهای شدید را به عنوان بازتاب تفاوتهای استعداد و تلاش توجیه میکند
ایدهآل شایستهسالاری نقش شانس، شرایط و حمایت اجتماعی در شکلگیری نتایج را نادیده میگیرد. این امر باعث میشود افراد به سختی وابستگی متقابل و سرنوشت مشترک خود را به عنوان اعضای یک جامعه تشخیص دهند.
2. بلاغت پیشرفت واقعیت رکود تحرک اجتماعی را پنهان میکند
ایمان آمریکایی به اینکه با کار سخت و استعداد، هر کسی میتواند پیشرفت کند، دیگر با واقعیتهای موجود سازگار نیست.
افسانه تحرک. رهبران سیاسی در سراسر طیف سیاسی وعده میدهند که هر کسی میتواند با کار سخت و استعداد پیشرفت کند. با این حال، این بلاغت حقایق ناخوشایند را پنهان میکند:
- تحرک اجتماعی در ایالات متحده در دهههای اخیر کاهش یافته است
- کودکان متولد شده در خانوادههای فقیر به ندرت به طبقه متوسط میرسند
- کشورهای توسعهیافته دیگر اکنون نرخهای بالاتری از تحرک اجتماعی نسبت به ایالات متحده دارند
- بلاغت پیشرفت نابرابری را با پیشنهاد اینکه نتیجه شایستگی است، توجیه میکند
این شکاف بین بلاغت و واقعیت باعث نارضایتی در میان کسانی میشود که احساس میکنند سیستم علیه آنها تنظیم شده است. همچنین به نخبگان اجازه میدهد تا از پرداختن به موانع ساختاری فرصتها اجتناب کنند.
3. مدرکگرایی به آخرین تعصب قابل قبول تبدیل شده است
لیبرالهایی که از دولت رفاه بر اساس برابری شانس دفاع میکنند، تقریباً به طور اجتنابناپذیری به بلاغت قربانیگرایی هدایت میشوند که دریافتکنندگان رفاه را فاقد توانایی و مسئولیتپذیری میبیند.
شکاف مدرک. با تبدیل شدن آموزش عالی به مسیر اصلی برای مشاغل با وضعیت بالا، نوع جدیدی از تبعیض پدید آمده است:
- کسانی که مدرک دانشگاهی ندارند با انگ و فرصتهای محدود مواجه میشوند
- نخبگان تحصیلکرده به کسانی که تحصیلات رسمی کمتری دارند، نگاه تحقیرآمیز دارند
- نمایندگی سیاسی به طور فزایندهای به کسانی که دارای مدرک هستند محدود میشود
- این "آموزشگرایی" از سایر تعصبات اجتماعی قابل قبولتر است
سیستم مدرکگرایی:
- مهارتها و هوشهای ارزشمندی را که توسط مدارک رسمی ثبت نمیشود، نادیده میگیرد
- مشارکتهای کسانی را که در مشاغل کارگری هستند، کمارزش میکند
- نارضایتی در میان کسانی که مدرک ندارند و احساس بیاحترامی میکنند، ایجاد میکند
4. آموزش عالی امتیاز را تقویت میکند به جای اینکه تحرک را ترویج کند
آموزش عالی آمریکایی مانند آسانسوری در ساختمانی است که بیشتر مردم از طبقه بالا وارد آن میشوند.
تقویت امتیاز. با وجود بلاغت درباره فرصت برابر، سیستم آموزش عالی عمدتاً نابرابریهای موجود را بازتولید میکند:
- دانشگاههای نخبه تعداد بیشتری از دانشجویان از خانوادههای ثروتمند نسبت به فقیر ثبتنام میکنند
- پذیرشهای ارثی و ترجیحات برای ورزشکاران به نفع افراد ممتاز است
- حتی دانشگاههای دولتی به طور فزایندهای به دانشجویان ثروتمند خارج از ایالت خدمات میدهند
- فرآیند پذیرش پاداش آمادهسازی آزمونهای گرانقیمت و ساخت رزومه را میدهد
تلاشها برای افزایش تنوع بیشتر بر نژاد و جنسیت متمرکز شده تا طبقه. در نتیجه، آموزش عالی اغلب به:
- ارائه مدارک نخبه به کسانی که از قبل دارای امتیاز هستند
- ارائه پوششی از مشروعیت شایستهسالارانه به یک سیستم نابرابر
5. اخلاق موفقیت شانس را نادیده میگیرد و مسئولیت فردی را بیش از حد تأکید میکند
اگر موفقیت من نتیجه کار خودم است، شکست آنها باید تقصیر خودشان باشد.
دام مسئولیت. تفکر شایستهسالارانه اخلاقی از مسئولیت شخصی افراطی را ترویج میکند که:
- نقش شانس، شرایط و حمایت اجتماعی در نتایج را نادیده میگیرد
- افراد موفق را به این باور میرساند که کاملاً شایسته پاداشهای خود هستند
- باعث میشود کسانی که در تلاش هستند، احساس کنند که خودشان مقصر مشکلاتشان هستند
- محدود کردن کمکهای اجتماعی تنها به فقیران "شایسته" را توجیه میکند
این ذهنیت:
- همبستگی اجتماعی و همدلی را تضعیف میکند
- پرداختن به نابرابریهای ساختاری را دشوارتر میکند
- به استرس، اضطراب و "کمالگرایی" در میان افراد ممتاز کمک میکند
دیدگاه دقیقتری به این موضوع میپردازد که چگونه عوامل خارج از کنترل فردی فرصتها و نتایج را شکل میدهند.
6. حکومت تکنوکراتیک بحث دموکراتیک و مشارکت شهروندی را تضعیف میکند
انجام گفتمان عمومی ما به گونهای که گویی میتوان قضاوت اخلاقی و سیاسی را به بازارها یا کارشناسان و تکنوکراتها واگذار کرد، بحث دموکراتیک را از معنا و هدف خالی کرده است.
کسری دموکراسی. ظهور رویکردهای تکنوکراتیک به حکومت:
- سوالات پیچیده سیاسی و اخلاقی را به مسائل کارایی اقتصادی کاهش داده است
- اقتدار کارشناسان دارای مدرک را بر شهروندان ارتقا داده است
- دامنه بحث و گفتگوی دموکراتیک را محدود کرده است
این روند:
- شهروندان عادی را از مشارکت در خودحکومتی بیقدرت میکند
- نارضایتی نسبت به نخبگانی که از تماس با واقعیت دور هستند، ایجاد میکند
- به سوالات اساسی درباره خیر عمومی نمیپردازد
احیای دموکراسی نیازمند ایجاد فضایی برای مشارکت مدنی معنادار در سوالات اخلاقی و سیاسی اساسی است.
7. تجدید کرامت کار برای انسجام اجتماعی حیاتی است
چه چیزی باعث سطوح بینظیر ناراحتی عاطفی در میان جوانان خانوادههای ثروتمند میشود؟ پاسخ عمدتاً به الزام شایستهسالارانه مربوط میشود - فشار بیوقفه برای عملکرد، دستیابی و موفقیت.
بازنگری کار. کاهش ارزش کارهای غیرمدرکدار:
- احترام اجتماعی به مشاغل کارگری را کاهش داده است
- به احساس جابجایی فرهنگی و اقتصادی کمک کرده است
- نارضایتی نسبت به نخبگانی که به کارگران عادی نگاه تحقیرآمیز دارند، ایجاد کرده است
تجدید احترام به کرامت همه کارهای اجتماعی ارزشمند برای:
- بازگرداندن حس هدف مشترک و شناخت متقابل
- پرداختن به خشم و بیگانگی که جنبشهای پوپولیستی را تغذیه میکند
- ایجاد جامعهای منسجمتر با فرصتهایی برای همه برای مشارکت
این امر نیازمند فراتر رفتن از معیارهای اقتصادی محدود برای در نظر گرفتن ارزش مدنی و اجتماعی اشکال مختلف کار است.
8. فراتر رفتن از شایستهسالاری نیازمند بازاندیشی در موفقیت و فرصت است
حس زندهای از تصادفی بودن وضعیت ما میتواند الهامبخش نوعی فروتنی باشد: "آنجا، به جز به لطف خدا، یا تصادف تولد، یا راز سرنوشت، من هم میرفتم." چنین فروتنی آغاز راه بازگشت از اخلاق سخت موفقیت است که ما را از هم جدا میکند.
بازاندیشی خیر عمومی. پرداختن به جنبههای منفی شایستهسالاری شامل:
- شناخت نقش شانس و حمایت اجتماعی در موفقیت فردی
- گسترش مفاهیم مشارکت ارزشمند فراتر از دستاوردهای مدرکدار
- ایجاد فرصتهایی برای کار با کرامت و مشارکت مدنی در همه سطوح
- پرورش فروتنی، قدردانی و همبستگی اجتماعی
این تغییر نیازمند:
- بازاندیشی در آموزش برای ارزشگذاری به اشکال متنوع هوش و مشارکت
- توسعه سیاستهای اقتصادی که رفاه را به طور گستردهتری به اشتراک بگذارد
- احیای فرهنگ دموکراتیک برای درگیر کردن شهروندان در شکلدهی به خیر عمومی
با فراتر رفتن از محدودیتهای تفکر شایستهسالارانه، میتوانیم جامعهای بسازیم که هم عادلانهتر و هم منسجمتر باشد.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب استبداد شایستگی به چالش کشیدن ایدهی شایستهسالاری میپردازد و استدلال میکند که این ایده نابرابری را توجیه کرده و باعث غرور در برندگان و تحقیر بازندگان میشود. سندل بررسی میکند که چگونه این سیستم به قطببندی سیاسی و پوپولیسم کمک کرده است. او پیشنهاداتی مانند پذیرش تصادفی در دانشگاهها و تأکید بر کرامت همهی کارها را مطرح میکند. در حالی که برخی از منتقدان کتاب را تکراری یافتند یا با برخی از نکات آن مخالف بودند، بسیاری تحلیلهای تفکر برانگیز آن از مسائل معاصر را ستودند. نقد کتاب از شایستهسالاری و تأثیر آن بر جامعه با بسیاری از خوانندگان همصدا شد و دیدگاهی تازه دربارهی پویاییهای اجتماعی و سیاسی ارائه داد.