Searching...
فارسی
EnglishEnglish
EspañolSpanish
简体中文Chinese
FrançaisFrench
DeutschGerman
日本語Japanese
PortuguêsPortuguese
ItalianoItalian
한국어Korean
РусскийRussian
NederlandsDutch
العربيةArabic
PolskiPolish
हिन्दीHindi
Tiếng ViệtVietnamese
SvenskaSwedish
ΕλληνικάGreek
TürkçeTurkish
ไทยThai
ČeštinaCzech
RomânăRomanian
MagyarHungarian
УкраїнськаUkrainian
Bahasa IndonesiaIndonesian
DanskDanish
SuomiFinnish
БългарскиBulgarian
עבריתHebrew
NorskNorwegian
HrvatskiCroatian
CatalàCatalan
SlovenčinaSlovak
LietuviųLithuanian
SlovenščinaSlovenian
СрпскиSerbian
EestiEstonian
LatviešuLatvian
فارسیPersian
മലയാളംMalayalam
தமிழ்Tamil
اردوUrdu
Two O'Clock on a Tuesday at Trevi Fountain

Two O'Clock on a Tuesday at Trevi Fountain

A Search for an Unconventional Life Abroad
توسط Helene Sula 2024 224 صفحات
3.89
771 امتیازها
گوش دادن
Try Full Access for 7 Days
Unlock listening & more!
Continue

نکات کلیدی

۱. سفر، اشتیاق به زندگی متفاوت را برمی‌انگیزد

آن‌قدر دل‌زده شدن که حتی دیدن طلوع خورشید از ارتفاع ۳۵۰۰۰ پا هم نتواند توجه‌تان را جلب کند.

شراره‌های نخستین سفر. سفرهای اولیه نویسنده به اروپا، به‌ویژه جشنواره Tomorrowland در بلژیک و بازدید از آمستردام و پاریس، حس شگفتی عمیقی در او ایجاد کرد و به او فهماند که زندگی معمولی با تعطیلات محدود، پاسخگوی روح او نیست. دیدار با یک دیجیتال نومد استرالیایی در آمستردام، بذرهای امکان کار از راه دور و زندگی متفاوت را در ذهنش کاشت. این تجربه‌ها تضاد میان روزمرگی یکنواخت و زندگی پر از ماجراجویی و کشف را به روشنی نشان داد.

آرزوی بیشتر. مشاهده انرژی پرجنب‌وجوش Tomorrowland و زیبایی شهرهایی مانند پاریس، اشتیاقی قوی برای سفرهای بیشتر و زندگی بر اساس خواسته‌های خود در نویسنده ایجاد کرد. او ارتباط عمیقی با جهان احساس کرد و دریافت که ده روز تعطیلات در سال برای ارضای حس کنجکاوی و سفرش کافی نیست. این آشنایی اولیه با سبک‌های مختلف زندگی و تجربه جهان، نیروی محرکه تصمیمات آینده‌اش شد.

به چالش کشیدن وضع موجود. این سفرهای شکل‌دهنده، نویسنده را به پرسش درباره مسیر معمول کار کردن پنجاه ساعت در هفته در یک دفتر کوچک واداشت. احساس زنده بودن و الهام گرفتن در سفر، تضادی آشکار با یکنواختی شغل روزمره‌اش داشت. این نارضایتی اولیه، که از امکانات دیده‌شده در خارج تغذیه می‌شد، زمینه‌ساز تغییر بنیادین در مسیر زندگی‌اش شد و به خود قول داد که هرگز حس شگفتی‌اش را از دست ندهد.

۲. پرسش درباره مسیر سنتی و جستجوی تعادل

من زندگی بزرگی می‌خواستم، اما در عین حال می‌خواستم پایم روی زمین باشد.

جستجوی راه میانه. نویسنده خود را میان دو قطب شغل معمولی از نه صبح تا پنج عصر و بی‌مسئولیتی یک آواره بی‌ریشه گرفتار می‌دید. او هم ماجراجویی و هم ثبات می‌خواست، تعادلی که در نمونه‌های اطرافش، از جمله سفرنامه‌های سنتی ریک استیوز یا تصویرهای شبکه‌های اجتماعی از نومدهای بی‌خیال، به نظر می‌رسید وجود ندارد. این تضاد درونی، چالش ایجاد مسیری منحصر به فرد را که هر دو خواسته را محترم بشمارد، برجسته کرد.

تأثیر والدین و سردرگمی. بزرگ شدن در خانواده‌ای که والدینش عاشق شغل‌هایشان به عنوان نویسنده و استاد دانشگاه بودند و توانسته بودند کارهای پرمشغله را با زندگی خانوادگی متعادل کنند، استانداردی بالا و گیج‌کننده برای نویسنده ایجاد کرد. او در یافتن شغلی سنتی که همان حس اشتیاق و انعطاف‌پذیری را داشته باشد، دچار مشکل شد و این منجر به نارضایتی و تغییرات مکرر شغلی شد. این تضاد، ایده شغل سنتی را نسبت به نمونه‌هایش کم‌ارزش و ناکافی جلوه داد.

«آن چیز»ی که گم شده بود. نویسنده به دنبال «آن چیز» خود، شغل یا مأموریت ایده‌آل، بود و نقش‌های مختلفی از تدریس تا بازاریابی را امتحان کرد، اما هیچ‌کدام مناسب نبودند چون برای دیگران کار می‌کرد و اشتیاق نداشت. این دوره جستجو و نارضایتی، باور او را تقویت کرد که مسیر شغلی سنتی احتمالاً برای او نیست. تمایل به استقلال و شغلی که واقعاً دوست داشته باشد، اهمیت فزاینده‌ای یافت.

۳. شکست‌های غیرمنتظره می‌توانند محرک تغییر باشند

زندگی واقعی به صورتم زد. یا در این مورد، به مچ پایم.

حادثه‌ای نقطه عطف. یک حادثه شدید در کوهنوردی که منجر به شکستگی مچ پا و ساق شد، ناگهان روند زندگی نویسنده را متوقف کرد و او را مجبور به آرام گرفتن کرد. محدود به مبل خانه، دیدگاه تازه‌ای پیدا کرد، فشارهای مصرف‌گرایی را کنار گذاشت و قدر چیزهای ساده را دانست. این عقب‌نشینی جسمی، هرچند دردناک و پرهزینه بود، فرصتی لازم برای بازنگری در مسیر و اولویت‌های زندگی‌اش فراهم کرد.

از دست دادن شغل، نارضایتی را تشدید کرد. اخراج از شغل بازاریابی از راه دور، که به طرز طنزآمیزی به خاطر یک ویرگول آکسفورد بود، احساس نویسنده را مبنی بر اینکه استخدام سنتی مسیر او نیست، تثبیت کرد. اگرچه در ابتدا شوکه‌کننده بود، اما عدم ویرانی عمیق نشان‌دهنده نارضایتی پنهان او از شغل بود. این رویداد، همراه با فشار مالی ناشی از هزینه‌های پزشکی، او را به جدی گرفتن راه‌های جایگزین کسب درآمد واداشت.

از دست دادن عزیز، وضوح بخشید. فوت مادر مایکل به دلیل سرطان، درست پیش از برنامه‌ریزی برای مهاجرت، یادآور شکنندگی زندگی و اهمیت دنبال کردن رویاها در زمان حال بود. پشیمانی مادرشوهرش از به تأخیر انداختن بازنشستگی تأثیر عمیقی بر نویسنده گذاشت. این فقدان، هرچند دلخراش، حس فوریت و اجازه‌ای برای پذیرفتن ماجراجویی برنامه‌ریزی‌شده‌شان فراهم کرد و آن را به عنوان ادای احترامی به زندگی کامل دید.

۴. فقط شروع کن، حتی بدون برنامه‌ای روشن

سفر و دیدن زیبایی‌های جهان در تمام شکوه ناقص و گذرایش، چشمانم را باز کرد که فقط باید شروع کرد.

الهام از ناتمام. نویسنده از کلیسای ساگرادا فامیلیا اثر آنتونی گائودی، شاهکاری باشکوه اما ناتمام، الهام گرفت. این نماد نشان می‌داد که رویاها و اهداف نیازی به کامل بودن یا شکل‌گیری کامل ندارند تا دنبال شوند و ارزشمند باشند. این ایده را تقویت کرد که شروع کردن، حتی بدون نقشه کامل، حیاتی است و خود فرایند ارزشمند است.

برداشتن گام نخست. با اینکه دقیقاً نمی‌دانست چگونه سفر را به زندگی‌اش تبدیل کند، تصمیم گرفت فقط شروع کند. این شامل اقداماتی کوچک مانند ایجاد شمارش معکوس سفر و بعدها راه‌اندازی وبلاگی درباره تجربیاتش بود، در ابتدا بدون قصد کسب درآمد. این گام‌های اولیه که با اشتیاق و نه مدل کسب‌وکار مشخص هدایت می‌شدند، در ایجاد حرکت و کشف امکانات نقش حیاتی داشتند.

غلبه بر نیاز به راهنما. نویسنده ابتدا به دنبال «راجر بنیستر»ی بود، الگویی یا راهنمایی برای تحقق رویای غیرمتعارفش در ترکیب ثبات و ماجراجویی در خارج از کشور. اما دریافت که نیازی به نقشه دیگران ندارد. فقط به برنامه و شجاعت نیاز داشت و فهمید که می‌تواند در مسیر یاد بگیرد و مسائل را حل کند. این تغییر از جستجوی تأیید بیرونی به اعتماد به فرایند خود، قدرت‌بخش بود.

۵. یافتن اشتیاق و ساختن حرفه‌ای نو

وبلاگ را برای پول درآوردن شروع نکردم. فقط می‌خواستم جایی برای صحبت درباره مچ پای شکسته‌ام و وسواس‌هایم داشته باشم...

وبلاگ‌نویسی به عنوان راهی برای ابراز. پس از حادثه، نویسنده وبلاگی به نام «هلن در میانه» راه‌اندازی کرد تا تجربیاتش را پردازش کند و با دیگران ارتباط برقرار کند. این خروجی خلاقانه که ابتدا سرگرمی بود، به منبعی از آرامش و اجتماع تبدیل شد. به او اجازه داد درباره موضوعاتی که واقعاً برایش اهمیت داشت بنویسد و عشق به نوشتن را در قالبی جدید و عمومی دوباره کشف کند.

اجرای نقش و ارتباط. وبلاگ حس اجرا و بازخورد فوری را فراهم کرد، خواسته‌ای که از کودکی در بازیگری داشت. ارتباط با خوانندگان، به اشتراک گذاشتن موضوعات آسیب‌پذیر مانند پست «سرماخوردگی بچه‌گانه» و یافتن افرادی که با مشکلاتش همذات‌پنداری می‌کردند، رضایت غیرمنتظره‌ای به همراه داشت. این تعامل و حس اجتماع، صدای او و ارزش به اشتراک گذاشتن داستانش را تأیید کرد.

درآمد و تأیید غیرمنتظره. نقطه عطف پس از اخراج، کارگاهی زنده بر اساس محتوای وبلاگ بود که درآمد قابل توجهی ایجاد کرد. این نشان داد پروژه اشتیاقی او می‌تواند کسب‌وکاری قابل دوام باشد. بعدها، پیشنهاد همکاری پولی از شرکتی که به حضور او در اینستاگرام اشاره داشت، تلاش‌هایش را تأیید کرد و نشان داد که حتی بدون خبرنگار یا مدل بودن، می‌توان برای سفر پول گرفت.

۶. جهش حساب‌شده برای مهاجرت به خارج

ما شغل اداری نه تا پنج خود را رها کردیم و با تمام وجود به کار به عنوان وبلاگ‌نویس سفر پرداختیم.

تصمیم نهایی شدنی. دیدن زنی در خانه‌ای چند میلیون دلاری که فقط آرزوی بازدید از سانتورینی را داشت، که نویسنده قبلاً رفته بود، خطر به تعویق انداختن رویاها را به وضوح نشان داد. این تضاد قاطعیت نویسنده را برای مهاجرت به خارج به جای صرفاً آرزو کردن، تقویت کرد. او فهمید که حتی با ثبات مالی، زندگی می‌تواند از دست برود اگر فعالانه دنبال آنچه اهمیت دارد نروید.

ریسک سنجیده. این حرکت شتاب‌زده نبود؛ ریسکی حساب‌شده بود. نویسنده و مایکل پول پس‌انداز کردند، خانه‌شان را اجاره دادند تا قسط وام را پوشش دهد و بیمه سلامت گرفتند. ابتدا با نقل مکان به نشویل، تغییری بزرگ نسبت به خانه مادام‌العمرشان در دالاس، آب‌ها را آزمودند. این رویکرد گام‌به‌گام، از جمله تأمین کار از راه دور برای مایکل، جهش بزرگ‌تر به اروپا را قابل مدیریت‌تر کرد.

انتخاب ناشناخته. با اینکه هرگز به آنجا نرفته بودند، هایدلبرگ آلمان به عنوان خانه جدیدشان بر اساس تحقیق و حس درونی انتخاب شد. این تصمیم برای مهاجرت به کشوری ناآشنا، گامی جسورانه بیرون از منطقه امن بود که با تمایلشان به تجربه‌ای واقعاً متفاوت هم‌راستا بود. فرایند انتخاب شهر، عملی نمادین برای تعهد به مسیر جدید زندگی‌شان شد.

۷. عبور از موانع و پذیرفتن ناشناخته‌ها

تازه داشتیم جا می‌افتادیم که ویزای ما رد شد؟

چالش‌های ویزا، آزمونی برای اراده. رد مکرر ویزای آلمان، مانعی بزرگ و غیرمنتظره بود. این نبرد اداری آن‌ها را مجبور کرد با احتمال شکست و بازگشت به خانه روبرو شوند. استرس و عدم قطعیت زیادی ایجاد کرد و عزم و تصورشان از «زندگی رویایی» در خارج را به چالش کشید.

پذیرش آشوب. زندگی در محل اقامت موقت، مواجهه با تفاوت‌های فرهنگی مانند تعطیلی مغازه‌ها در یکشنبه‌ها یا توالت‌های عجیب، و نگرانی مداوم درباره وضعیت قانونی، نیازمند تاب‌آوری بود. این چالش‌ها، هرچند ناامیدکننده، بخشی از تجربه واقعی زندگی در خارج بودند نه صرفاً گردشگری. آن‌ها یاد گرفتند سازگار شوند و در مواجهه با غیرمنتظره‌ها طنز پیدا کنند.

غلبه بر ترس از شکست. ترس از اینکه مخالفان حق داشته باشند و با «دم‌کج» به خانه بازگردند، ملموس بود. رد ویزا این ترس را تشدید کرد. اما هر مانع، عزم آن‌ها را قوی‌تر کرد. آن‌ها وکیل گرفتند، طرح کسب‌وکار را اصلاح کردند و پافشاری کردند، نشان دادند که غلبه بر موانع بخش جدایی‌ناپذیر سفر و رشدشان است.

۸. تفاوت‌های فرهنگی، چالش و گسترش دیدگاه

راستش، از اینکه فرهنگ آلمان این‌قدر متفاوت بود، خوشحال بودیم.

یادگیری قوانین نانوشته. مهاجرت به آلمان نویسنده را با تفاوت‌های فرهنگی چشمگیر مواجه کرد، از قوانین سختگیرانه «ممنوع» (مثل جاروبرقی کشیدن در یکشنبه‌ها) تا سبک ارتباط مستقیم و کمبود لبخند عمومی. این برخوردهای اولیه گاهی شوکه‌کننده بود، مانند اینکه به خاطر لبخند «دیوانه‌وار» مورد خطاب قرار گرفت یا شکایت از پارس سگ منجر به حضور پلیس در در شد.

قدردانی از عمل‌گرایی و جدیت. با وجود ناآرامی‌های اولیه، نویسنده به طبیعت عملی و جدیت فرهنگ آلمان علاقه‌مند شد. او روش‌مند بودن، پایبندی به قوانین (مثل انتظار برای چراغ سبز عابر پیاده) و تعهد به کارآمدی را مشاهده کرد. این با هنجارهای آمریکایی متفاوت بود و دیدگاه جدیدی درباره سازماندهی و رفتار عمومی ارائه داد.

یافتن شادی در سنت‌های نو. نویسنده غنای سنت‌های آلمانی مانند بازارهای کریسمس مفصل، مراسم Kaffee und Kuchen و جدیتی که برای تعطیلاتی مثل Oktoberfest قائل بودند را کشف کرد. این تجربه‌ها که با تربیت آمریکایی‌اش متفاوت بود، سنت‌های جدیدی شدند که عمق و شادی به زندگی‌اش در خارج افزودند و زیبایی تنوع فرهنگی را برجسته کردند.

۹. ساختن جامعه و یافتن تعلق در خارج

نمی‌دانستم چه چیزی در زندگی‌ام کم بود، اما حالا می‌دانستم، قطعاً این بود.

چالش دوستیابی. مهاجرت به کشور جدید به معنای ترک شبکه‌های اجتماعی تثبیت‌شده و مواجهه با وظیفه دشوار ساختن دوستان جدید از صفر بود. تلاش‌های اولیه، مانند آوردن کوکی به گردهمایی آرام مهاجران، ناخوشایند بود و تفاوت‌های فرهنگی در تعامل اجتماعی را نشان داد. نویسنده که برون‌گرا بود، خود را محتاط و تنها یافت.

جستجوی ارتباط. با درک اهمیت جامعه، نویسنده فعالانه به دنبال راه‌هایی برای ملاقات با افراد بود، به گروه نویسندگان پیوست و در گردهمایی‌های مهاجران شرکت کرد. این تلاش‌ها، هرچند گاهی منجر به برخوردهای ناخوشایند می‌شد، گام‌های حیاتی در ساختن سیستم حمایتی و یافتن افراد هم‌فکر در خانه جدیدش بود.

یافتن خانواده‌ای غیرمنتظره. با پافشاری، نویسنده و مایکل شروع به شکل دادن ارتباطات معنادار کردند. ملاقات با مهاجران دیگر مانند عبدل و لتیتزیا و تجربه گرمی خانواده ایتالیایی-آلمانی لتیتزیا، حس تعلقی را فراهم کرد که پیش‌تر کمبودش را احساس می‌کردند. به اشتراک گذاشتن غذا، سفر با هم و پذیرفته شدن در زندگی آن‌ها، نوعی خانواده جدید در خارج ایجاد کرد که خلأ دوری از خانه را پر کرد.

۱۰. تجربه‌ها و خاطرات بر دارایی‌های مادی ارجح‌اند

رها کردن همه چیز باعث شد بفهمم به چیز زیادی نیاز ندارم.

رها کردن اشیاء. فرایند کاهش شدید دارایی‌ها پیش از مهاجرت در ابتدا دشوار بود، چون نویسنده به چیزهایی مانند رژ لب‌های قدیمی یا یادگاری‌های احساسی وابسته بود. اما پس از رسیدن به آلمان، فهمید چقدر واقعاً به چیزها نیاز ندارد و بیشتر آنچه رها کرده بود را از دست نداد. این تجربه بار اضافی دارایی‌های بیش از حد را نشان داد.

ارزش‌گذاری تجربه بر چیزها. زندگی با حداقل دارایی‌ها، ایده اینکه تجربه‌ها و خاطرات بسیار ارزشمندتر از کالاهای مادی هستند را تقویت کرد. شادی ناشی از کشف مکان‌های جدید، امتحان غذاهای تازه و به اشتراک گذاشتن لحظات با مایکل و دوستان جدید، بسیار بیشتر از رضایت مالکیت اشیاء بود. این تغییر دیدگاه نتیجه مستقیم پذیرش سبک زندگی کم‌مصرف در خارج بود.

جمع‌آوری خاطرات. به جای جمع‌آوری اشیاء، نویسنده شروع به جمع‌آوری تجربه‌ها و خاطرات حسی مرتبط با آن‌ها کرد، مانند طعم عسل جنگلی در اتریش یا بوی اسطوخودوس در Èze. این یادگاری‌های ناملموس، گنجینه‌های واقعی سفرهایش شدند و به او یادآوری کردند که زندگی غنی بر پایه لحظات و ارتباطات ساخته می‌شود، نه دارایی‌ها.

۱۱. زندگی بر اساس خواسته‌های خود و بازتعریف رضایت

می‌دانستم که هنوز خودم هستم، اما مسیر زندگی‌ام قطعاً تغییر کرده بود.

به چالش کشیدن انتظارات. نویسنده آگاه

آخرین به‌روزرسانی::

نقد و بررسی

3.89 از 5
میانگین از 771 امتیازات از Goodreads و Amazon.

کتاب «ساعت دو بعدازظهر سه‌شنبه در فواره تراوی» با نظرات متفاوتی روبه‌رو شد. بسیاری از خوانندگان این اثر را الهام‌بخش دانستند و از روایت داستانی هلن و تجربیات قابل‌لمس او در مهاجرت به خارج از کشور تمجید کردند. آن‌ها صداقت نویسنده در بیان چالش‌های پیش‌رو و تشویق به دنبال کردن رویاهای غیرمتعارف را ستودند. با این حال، برخی منتقدان معتقد بودند کتاب از عمق کافی برخوردار نیست و بیش از حد بر تجربیات سطحی سفر تمرکز دارد و به نکات عملی زندگی در خارج از کشور کمتر پرداخته است. سبک نگارش کتاب گفت‌وگومحور و روان توصیف شده، هرچند برخی آن را فاقد تحلیل انتقادی لازم دانستند.

Your rating:
4.49
5 امتیازها

درباره نویسنده

هلن سولا، نویسنده‌ی سفر، وبلاگ‌نویس و تأثیرگذار در شبکه‌های اجتماعی است که با وب‌سایت «هلن این بیتوین» و حضور فعالش در اینستاگرام شناخته می‌شود. او اصالتاً اهل تگزاس است و به همراه همسرش به هایدلبرگ آلمان مهاجرت کرده‌اند تا سفری بین‌المللی و زندگی در خارج از کشور را آغاز کنند. سولا حرفه‌ی خود را با به اشتراک گذاشتن تجربیات و نکات سفر به‌صورت آنلاین ساخته و دنبال‌کنندگان زیادی را جذب کرده است. نخستین کتاب خاطرات او به تصمیمش برای ترک زندگی معمولی در آمریکا و روی آوردن به ماجراجویی در اروپا می‌پردازد و موضوعاتی چون رشد فردی، سازگاری فرهنگی و دنبال کردن رویاها با وجود ترس‌ها و چالش‌ها را بررسی می‌کند.

Listen
Now playing
Two O'Clock on a Tuesday at Trevi Fountain
0:00
-0:00
Now playing
Two O'Clock on a Tuesday at Trevi Fountain
0:00
-0:00
Voice
Speed
Dan
Andrew
Michelle
Lauren
1.0×
+
200 words per minute
Queue
Home
Library
Get App
Create a free account to unlock:
Requests: Request new book summaries
Bookmarks: Save your favorite books
History: Revisit books later
Recommendations: Personalized for you
Ratings: Rate books & see your ratings
100,000+ readers
Try Full Access for 7 Days
Listen, bookmark, and more
Compare Features Free Pro
📖 Read Summaries
All summaries are free to read in 40 languages
🎧 Listen to Summaries
Listen to unlimited summaries in 40 languages
❤️ Unlimited Bookmarks
Free users are limited to 4
📜 Unlimited History
Free users are limited to 4
📥 Unlimited Downloads
Free users are limited to 1
Risk-Free Timeline
Today: Get Instant Access
Listen to full summaries of 73,530 books. That's 12,000+ hours of audio!
Day 4: Trial Reminder
We'll send you a notification that your trial is ending soon.
Day 7: Your subscription begins
You'll be charged on Jun 13,
cancel anytime before.
Consume 2.8x More Books
2.8x more books Listening Reading
Our users love us
100,000+ readers
"...I can 10x the number of books I can read..."
"...exceptionally accurate, engaging, and beautifully presented..."
"...better than any amazon review when I'm making a book-buying decision..."
Save 62%
Yearly
$119.88 $44.99/year
$3.75/mo
Monthly
$9.99/mo
Start a 7-Day Free Trial
7 days free, then $44.99/year. Cancel anytime.
Scanner
Find a barcode to scan

Settings
General
Widget
Loading...