نکات کلیدی
1. سیستم عدالت کیفری ما بر اساس فرضیات نادرست درباره رفتار انسانی بنا شده است
ما احساس میکنیم که سیستم قضایی خود را به خوبی میشناسیم. میدانیم چرا مردم مرتکب جرم میشوند، چگونه میتوان مجرمان را شناسایی کرد و چه چیزی یک قاضی خوب را میسازد. و میدانیم که کجا هنوز نیاز به کار داریم.
باورهای اشتباه. سیستم عدالت ما بر اساس چندین فرض کلیدی عمل میکند که علم نشان داده است نادرست هستند:
- اینکه مردم بازیگران منطقی هستند که هزینهها و منافع اعمال خود را به دقت میسنجند
- اینکه میتوانیم به طور دقیق دروغها را تشخیص دهیم و بر اساس رفتار فرد، گناه را تعیین کنیم
- اینکه مجازاتهای سخت از جرم جلوگیری میکنند
- اینکه اعترافات و شهادت شاهدان عینی شواهد قابل اعتمادی هستند
تأثیرات پنهان. در واقعیت، رفتار و تصمیمگیری انسانی تحت تأثیر قرار میگیرد از:
- تعصبات ناخودآگاه و میانبرهای ذهنی
- عوامل محیطی و موقعیتی
- ساختار و توسعه مغز
- بیماریهای روانی و اختلالات شناختی
این عوامل اغلب برای ما نامرئی هستند اما تأثیر زیادی بر رفتار جنایی و نحوه واکنش ما به آن دارند. ناتوانی ما در درک آنها منجر به نتایج ناعادلانه و غیرموثر میشود.
2. شهادت شاهدان عینی و اعترافات اغلب غیرقابل اعتماد هستند
برای دستیابی به نتیجه صحیح، خداوندی که بر عناصر طبیعی کنترل داشت، آن عناصر را به گونهای غیرمعمول هدایت میکرد: آهن داغ دست بیگناه را نمیسوزاند؛ آب سرد مانع از غرق شدن گناهکار میشد.
حافظه قابل تغییر است. برخلاف شهود ما، حافظه انسانی مانند دوربین فیلمبرداری عمل نمیکند:
- حافظهها میتوانند با پیشنهاد، سوالات هدایتکننده و گذر زمان تحریف شوند
- افراد میتوانند خاطرات نادرستی از وقایعی که هرگز رخ ندادهاند ایجاد کنند
- استرس و تروما میتوانند تشکیل و یادآوری حافظه را مختل کنند
اعترافات نادرست. افراد بیگناه گاهی به جرایمی که مرتکب نشدهاند اعتراف میکنند به دلیل:
- تکنیکهای بازجویی اجباری
- بیماری روانی یا اختلال شناختی
- ترس و خستگی
- باور به اینکه میتوانند بعداً بیگناهی خود را اثبات کنند
این مشکلات با این واقعیت که هیئتهای منصفه تمایل دارند اعترافات و شهادت شاهدان عینی را به عنوان اشکال بسیار قابل اعتماد شواهد ببینند، تشدید میشود. این میتواند منجر به محکومیتهای نادرست شود حتی زمانی که شواهد دیگر به بیگناهی اشاره میکنند.
3. تعصبات پنهان بر هر مرحله از فرآیند قانونی تأثیر میگذارند
ما استادان نتیجهگیری سریع بر اساس مقدار بسیار محدودی از شواهد هستیم. فرآیندهای خودکار در مغز ما (که معمولاً به عنوان سیستم 1 شناخته میشوند) به سرعت صحنه را میگیرند و سپس بر اساس آنچه درست در مقابل ماست، نتیجهگیری درباره قربانی میکنند، بدون در نظر گرفتن آنچه ممکن است از دست داده باشیم.
تأثیر فراگیر. تعصبات ناخودآگاه بر:
- تصمیمات پلیس درباره اینکه چه کسی را متوقف، جستجو و دستگیر کند
- انتخابهای دادستان درباره اتهامات و توافقات
- انتخاب و مشورت هیئت منصفه
- احکام قضایی و صدور حکم
انواع تعصب. تعصبات رایج در سیستم عدالت شامل:
- تعصب نژادی و قومی
- تعصب جنسیتی
- تعصب طبقاتی
- تعصب تأییدی (جستجوی اطلاعاتی که باورهای موجود را تأیید میکند)
- لنگر انداختن (تحت تأثیر اطلاعات اولیه قرار گرفتن)
این تعصبات در سطح آگاهی عمل نمیکنند، که تشخیص و مقابله با آنها را دشوار میسازد. حتی حرفهایهای با نیت خوب که معتقدند عینی هستند میتوانند تحت تأثیر آنها قرار گیرند.
4. ساختار و توسعه مغز نقش مهمی در رفتار جنایی ایفا میکند
افکار، باورها و اعمال ما صرفاً محصول حدود 100 میلیارد نورون هستند که هر کدام با سیناپسهای مرتبط خود، انتقالدهندههای عصبی را ارسال و دریافت میکنند. اگر برخی از این واکنشهای الکتروشیمیایی به طور عادی رخ ندهند، به دلیل مثلاً تومور یا آسیب مغزی تروماتیک، فرد ممکن است فاقد همدلی باشد، یا صداهایی بشنود، یا در به خاطر سپردن چیزها مشکل داشته باشد.
عوامل بیولوژیکی. رفتار جنایی تحت تأثیر قرار میگیرد از:
- پیشزمینههای ژنتیکی
- ناهنجاریهای ساختار مغز
- عدم تعادل انتقالدهندههای عصبی
- آسیبهای مغزی تروماتیک
مسائل توسعهای. مغز تا اواسط دهه بیست زندگی به توسعه خود ادامه میدهد، که بر:
- کنترل تکانه
- ارزیابی ریسک
- تنظیم عاطفی
- تصمیمگیری
این واقعیتهای بیولوژیکی چالشهایی برای تصورات ما از اراده آزاد و مسئولیت اخلاقی ایجاد میکنند. آنها نشان میدهند که بسیاری از مجرمان ممکن است ظرفیت کمتری برای کنترل اعمال خود یا درک پیامدهای آنها داشته باشند.
5. رویکرد تنبیهی ما به عدالت اغلب نتیجه معکوس میدهد
ما در دریایی از نادرستی شناوریم. در همین لحظه افرادی درست در مقابل ما هستند - غریبهها و کسانی که میشناسیم؛ بتهای ما، دشمنان و دوستان ما - که رفتار بدی دارند: کارمندانی که در برگههای زمانی خود دروغ میگویند یا حسابهای هزینه خود را پر میکنند؛ ورزشکارانی که برای کسب پنالتیها خطاهای جعلی میکنند یا برای کسب برتری داروهای تقویتکننده عملکرد مصرف میکنند؛ همسران و شرکای خیانتکار؛ مردان و زنانی که درگیر تقلب بیمه و مالیاتی و فریب دادن بستگان سالخورده خود هستند؛ میلیونها آمریکایی که میلیاردها آهنگ و ویدئو را که برای آنها پولی پرداخت نکردهاند دانلود میکنند.
مجازاتهای غیرسازنده. احکام سخت و شرایط غیرانسانی زندان اغلب:
- از جرم جلوگیری نمیکنند
- بازپروری را دشوارتر میکنند
- نرخ بازگشت به جرم را افزایش میدهند
- خانوادهها و جوامع را نابود میکنند
رویکردهای جایگزین. استراتژیهای مؤثرتر شامل:
- پرداختن به علل ریشهای جرم (فقر، بیماری روانی، اعتیاد)
- تمرکز بر بازپروری و بازگشت به جامعه
- استفاده از روشهای عدالت ترمیمی
- اجرای مداخلات مبتنی بر شواهد
غریزه تلافیجویانه ما برای مجازات اغلب بر رویکردهای منطقیتر و مؤثرتر برای کاهش جرم و کمک به مجرمان برای تبدیل شدن به اعضای مفید جامعه غلبه میکند.
6. سیستم حقوقی خصمانه میتواند جستجو برای حقیقت را تضعیف کند
ما انرژی زیادی را صرف مبارزه، اصلاح و اجرای دقیق حفاظتهای رویهای خود میکنیم که از این واقعیت غافل میشویم که آنها صرفاً وسیلهای برای رسیدن به هدف هستند. یک قاضی شما را از اتهام دزدی از مغازه رها میکند اگر پلیس بدون حکم وارد خانه شما شده و شواهد را ضبط کرده باشد، اما دادگاه به ندرت در وضعیت آشکاراً ناعادلانهای که مردی برای بقیه عمرش به خاطر دزدیدن چند دیویدی به زندان فرستاده میشود، مداخله میکند.
پیروزی در مقابل جستجوی حقیقت. سیستم خصمانه انگیزه میدهد به:
- پنهان کردن شواهد نامطلوب
- حمله به اعتبار شاهدان بدون توجه به صداقت
- استفاده از تاکتیکهای رویهای برای حذف اطلاعات مرتبط
پیامدهای ناخواسته. رویههای خصمانه میتوانند منجر به:
- محکومیتهای نادرست بیگناهان
- تبرئه گناهکاران به دلیل مسائل فنی
- تمرکز بر "پیروزی" به جای عدالت
در حالی که برای حفاظت از حقوق طراحی شدهاند، سیستم خصمانه میتواند حقیقت را پنهان کند و نتایج ناعادلانهای تولید کند. مدلهای جایگزینی که اولویت را به یافتن حقایق مشترک میدهند ممکن است مؤثرتر باشند.
7. فناوری و علم ابزارهای جدیدی برای بهبود سیستم عدالت ارائه میدهند
شواهد تجربی رو به رشد نشان میدهد که دانستن اینکه ما تحت نظارت هستیم میتواند به ما کمک کند به درستی رفتار کنیم. در واقع، برخلاف باور اکثریت دیوان عالی که کمبودهای نظارتی کانیک را مقصر محکومیت نادرست تامپسون نمیدانستند، دلایل خوبی وجود دارد که فکر کنیم نظارت مؤثر در دفتر دادستانی ممکن است از بیعدالتی که تامپسون متحمل شد جلوگیری کند.
پیشرفتهای علمی. فناوریها و روشهای تحقیق جدید شامل:
- تصویربرداری مغزی برای درک رفتار جنایی
- تحلیل DNA برای شناسایی دقیقتر
- دوربینهای بدنی برای نظارت بر رفتار پلیس
- تحلیل دادهها برای شناسایی الگوهای تعصب
روشهای مبتنی بر شواهد. علم میتواند اطلاعرسانی کند به:
- برنامههای بازپروری مؤثرتر
- تکنیکهای بازجویی بهبود یافته
- روشهای بهتر برای ارزیابی شواهد
- استراتژیهایی برای کاهش تعصبات شناختی
در حالی که فناوری به تنهایی نمیتواند همه مشکلات در سیستم عدالت را حل کند، ابزارهای قدرتمند جدیدی برای افزایش دقت، انصاف و پاسخگویی ارائه میدهد که در صورت استفاده صحیح میتواند مؤثر باشد.
8. همدلی و بازپروری باید در مرکز اصلاحات عدالت کیفری قرار گیرند
دلیل آن ساده است: آلمان و هلند، مانند نروژ، سیستم کیفری خود را حول محور اجتماعیسازی مجدد و بازپروری سازماندهی کردهاند. این موضوع در قوانین آنها وجود دارد. قانون زندان آلمان، به عنوان مثال، بازپروری زندانی را تنها هدف حبس میداند؛ حفاظت از عموم صرفاً نتیجه طبیعی اطمینان از انتقال موفقیتآمیز زندانی به جامعه پس از آزادی است.
انسانیسازی مجرمان. شناخت انسانیت مجرمان:
- کاهش غیرانسانیسازی و رفتار سخت
- تشویق به پرداختن به علل ریشهای جرم
- ترویج بازپروری مؤثرتر
تمرکز بر بازپروری. اولویت دادن به بازپروری بر مجازات:
- کاهش نرخ بازگشت به جرم
- کمک به مجرمان برای تبدیل شدن به شهروندان مفید
- از نظر هزینه در بلندمدت مؤثرتر است
- با درک علمی از رفتار همخوانی دارد
کشورهایی که رویکردهای انسانیتر و متمرکز بر بازپروری را اتخاذ کردهاند، نتایج بهتری در کاهش جرم و بازگشت موفقیتآمیز مجرمان به جامعه دیدهاند. تغییر از مدل تنبیهی به مدل بازپروری نیازمند غلبه بر غرایز عمیق برای تلافی است، اما رویکردی مؤثرتر و اخلاقیتر به عدالت ارائه میدهد.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب غیرمنصفانه به بررسی نقصهای سیستم عدالت کیفری آمریکا از دیدگاه علمی میپردازد. بنفورادو به این موضوع میپردازد که چگونه تعصبات روانشناختی، شهادتهای ناپایدار شاهدان عینی و تکنیکهای معاینه نادرست منجر به محکومیتهای نادرست میشوند. او استدلال میکند که حتی زمانی که سیستم به درستی عمل میکند، نتایج غیرمنصفانهای به بار میآورد. در حالی که برخی از خوانندگان راهحلهای پیشنهادی را غیرعملی دانستند، بسیاری از آنها به مطالعات موردی جذاب و سبک نوشتار قابل فهم کتاب اشاره کردند. منتقدان به کمبود ارجاعات در متن اشاره کردند، اما بهطور کلی، بررسیکنندگان این کتاب را خواندنی مهم و تفکر برانگیز برای هر کسی که به اصلاح عدالت کیفری علاقهمند است، دانستند.