نکات کلیدی
1. فایدهگرایی: اصل بزرگترین خوشبختی
اعتقادی که به عنوان بنیاد اخلاق، فایدهگرایی یا اصل بزرگترین خوشبختی را میپذیرد، بر این باور است که اعمال به نسبت تلاشی که برای ترویج خوشبختی دارند، درست و به نسبت تلاشی که برای تولید معکوس خوشبختی دارند، نادرست هستند.
هسته فایدهگرایی. فایدهگرایی در اصل، یک فلسفه اخلاقی است که حول ایدهای متمرکز است که بهترین اعمال، آنهایی هستند که خوشبختی را به حداکثر و رنج را به حداقل میرسانند. این اصل که بهطور معمول به عنوان "اصل بزرگترین خوشبختی" شناخته میشود، به عنوان راهنمایی برای ارزیابی اخلاقی بودن اعمال، سیاستها و حتی انتخابهای شخصی عمل میکند. این نظریه هدف نهایی رفتار اخلاقی را ایجاد بیشترین میزان خوشبختی برای بیشترین تعداد افراد میداند.
بنتام و میل. در حالی که ریشههای فایدهگرایی به فیلسوفان باستانی مانند اپیکور برمیگردد، این جرمی بنتام و جان استوارت میل بودند که این نظریه را رسمی و محبوب کردند. بنتام بر کمیتسنجی خوشبختی تمرکز داشت، در حالی که میل با معرفی ایده تفاوتهای کیفی در لذتها، مفهوم را تصحیح کرد. کار آنها پایهگذار تفکر فایدهگرایانه مدرن شد.
کاربردهای عملی. فایدهگرایی تأثیرات گستردهای بر زمینههای مختلف، از جمله حقوق، اقتصاد و سیاست عمومی دارد. به عنوان مثال، یک رویکرد فایدهگرایانه به عدالت کیفری ممکن است بر بازپروری و پیشگیری از جرم تأکید کند تا انتقامجویی، با هدف کاهش رنج کلی در جامعه. به همین ترتیب، در اقتصاد، فایدهگرایی میتواند سیاستهایی را توجیه کند که توزیع ثروت را ترویج میدهند اگر منجر به افزایش خالص خوشبختی کلی شوند.
2. لذت و عدم وجود درد به عنوان خیر نهایی
خوشبختی به معنای لذت و عدم وجود درد است؛ و ناخرسندی به معنای درد و محرومیت از لذت.
تعریف خوشبختی. فایدهگرایی خوشبختی را با لذت و عدم وجود درد معادل میداند. این به معنای لذتجویی هوسآلود نیست، بلکه به معنای یک حالت کلی از رفاه و رضایت است. این نظریه اذعان دارد که زندگی به طور اجتنابناپذیری شامل مقداری درد و رنج است، اما هدف این است که این تجربیات منفی را به حداقل رسانده و تجربیات مثبت را به حداکثر برساند.
فراتر از احساسات جسمی. در حالی که لذتهای جسمی قطعاً در محاسبات فایدهگرایانه گنجانده میشوند، مفهوم لذت فراتر از صرفاً ارضای حسی است. لذتهای فکری، عاطفی و اجتماعی نیز به عنوان اجزای مهم خوشبختی در نظر گرفته میشوند. به عنوان مثال، رضایتی که از یادگیری، خلق یا کمک به دیگران به دست میآید، میتواند به همان اندازه ارزشمند باشد، اگر نه بیشتر، از لذتهای جسمی.
اندازهگیری خوشبختی. یکی از چالشهای فایدهگرایی این است که چگونه میتوان انواع مختلف لذت و درد را اندازهگیری و مقایسه کرد. بنتام یک "محاسبه خوشبختی" را پیشنهاد کرد که عواملی مانند شدت، مدت، قطعیت و نزدیکی را در نظر میگیرد. در حالی که این رویکرد به خاطر سادگی بیش از حدش مورد انتقاد قرار گرفته است، اما اهمیت در نظر گرفتن ابعاد مختلف خوشبختی را هنگام اتخاذ تصمیمات اخلاقی برجسته میکند.
3. لذتهای بالاتر و پایینتر: کیفیت مهم است
کاملاً با اصل فایدهگرایی سازگار است که به این واقعیت اذعان کنیم که برخی از انواع لذتها از دیگران مطلوبتر و باارزشتر هستند.
تصحیح میل. جان استوارت میل استدلال کرد که همه لذتها برابر نیستند. او بین "لذتهای بالاتر" و "لذتهای پایینتر" تمایز قائل شد، به طوری که لذتهای بالاتر آنهایی هستند که تواناییهای فکری و اخلاقی ما را درگیر میکنند، در حالی که لذتهای پایینتر عمدتاً حسی یا جسمی هستند. این تمایز پاسخی به منتقدانی بود که فایدهگرایی را به عنوان "نظریهای که فقط شایسته خوکهاست" متهم کردند.
داوران شایسته. به گفته میل، بهترین راه برای تعیین ارزش نسبی لذتهای مختلف، مشورت با قضاوت "داوران شایسته" است – کسانی که هر دو نوع لذت را تجربه کردهاند و قادر به درک کیفیتهای مربوطه آنها هستند. میل معتقد بود که چنین داورانی به طور مداوم لذتهای بالاتر را بر لذتهای پایینتر ترجیح میدهند، حتی اگر دومی شدیدتر یا به راحتی در دسترستر باشند.
مثالهایی از لذتهای بالاتر و پایینتر:
- بالا: پیگیریهای فکری، قدردانی هنری، اعمال اخلاقی، تلاشهای خلاقانه
- پایین: خوردن، نوشیدن، رابطه جنسی، راحتی جسمی
تأکید میل بر کیفیت لذتها به فایدهگرایی لایهای از پیچیدگی میافزاید، اما همچنین این نظریه را برای کسانی که به توسعه فکری و اخلاقی اهمیت میدهند، قابل قبولتر میکند.
4. خوشبختی برای همه، نه فقط فرد
استاندارد، بزرگترین خوشبختی خود فرد نیست، بلکه بزرگترین میزان خوشبختی به طور کلی است.
بیطرفی. فایدهگرایی به دنبال حداکثر کردن خوشبختی خود فرد به هزینه دیگران نیست. بلکه، از ما میخواهد که خوشبختی تمام موجودات حساس تحت تأثیر اعمالمان را در نظر بگیریم. این به معنای اتخاذ یک دیدگاه بیطرف و سنجش منافع همه به طور برابر است.
نقش نیکوکاری. فایدهگرایی نیکوکاری و نوعدوستی را تشویق میکند، زیرا این ویژگیها معمولاً به ترویج خوشبختی کلی کمک میکنند. با این حال، این فقط به معنای خوب بودن یا احساس خوب داشتن نیست؛ بلکه به معنای اتخاذ انتخابهایی است که بیشترین تأثیر مثبت را بر رفاه دیگران دارد. این ممکن است گاهی اوقات نیاز به تصمیمات دشوار یا حتی فداکاریهای شخصی داشته باشد.
چشمانداز جهانی. دامنه فایدهگرایی فراتر از مرزهای ملی و فرهنگی است. این نظریه از ما میخواهد که رفاه تمام مردم را، صرفنظر از مکان یا پیشینهشان، در نظر بگیریم. این موضوع تأثیراتی بر مسائلی مانند فقر جهانی، حفاظت از محیط زیست و روابط بینالملل دارد.
5. پاسخ به اعتراض "ناخوشبختی"
با این حال، وقتی بهطور مثبت ادعا میشود که زندگی انسانی نمیتواند خوشبخت باشد، این ادعا، اگر نه چیزی شبیه به یک بازی زبانی، حداقل یک اغراق است.
انتظارات واقعبینانه. منتقدان اغلب استدلال میکنند که خوشبختی غیرقابل دستیابی است و بنابراین نمیتواند هدفی واقعبینانه برای اخلاق باشد. میل پاسخ میدهد که فایدهگرایی نیازی به حالت مداوم خوشحالی افراطی ندارد. بلکه، هدف آن زندگیای است که عمدتاً از درد آزاد باشد و در اشکال مختلف لذت غنی باشد.
آرامش و هیجان. میل دو عنصر کلیدی برای یک زندگی رضایتبخش را شناسایی میکند: آرامش و هیجان. آرامش حس صلح و رضایت را فراهم میکند، در حالی که هیجان تازگی و تحریک را اضافه میکند. ترکیب متعادل این دو عنصر برای خوشبختی بلندمدت ضروری است.
عوامل خارجی. میل اذعان دارد که عوامل خارجی مانند فقر، بیماری و بیعدالتی اجتماعی میتوانند به طور قابل توجهی خوشبختی را مختل کنند. با این حال، او استدلال میکند که این موانع عمدتاً از طریق پیشرفت اجتماعی و تلاش فردی قابل حذف هستند. بنابراین، فایدهگرایی چارچوبی برای رسیدگی به این مسائل و ایجاد جامعهای عادلانهتر و رضایتبخشتر فراهم میکند.
6. نقش فداکاری در فایدهگرایی
تمام احترام به کسانی که میتوانند از لذت شخصی زندگی خود چشمپوشی کنند، زمانی که با چنین انصرافی به طور شایستهای به افزایش میزان خوشبختی در جهان کمک میکنند.
هدف نیست. فایدهگرایی فداکاری را به عنوان هدفی در خود نمیستاید. بلکه، فداکاری را تنها به اندازهای ارزشمند میداند که به خوشبختی کلی دیگران کمک کند. فداکاری که به افزایش مجموع خوشبختی کمک نکند، بیفایده یا حتی مضر تلقی میشود.
خیر بزرگتر. فایدهگرایی ممکن است از افراد بخواهد که برای خیر بزرگتر فداکاری کنند. به عنوان مثال، یک سرباز ممکن است جان خود را برای حفاظت از همرزمانش به خطر بیندازد، یا یک نیکوکار ممکن است بخش بزرگی از ثروت خود را برای کاهش فقر اهدا کند. در این موارد، فداکاری توجیهپذیر است زیرا منجر به افزایش خالص خوشبختی کلی میشود.
محدودیتهای فداکاری. در حالی که فایدهگرایی ممکن است خواستار فداکاری باشد، همچنین اهمیت رفاه فردی را نیز به رسمیت میشناسد. این نظریه از افراد نمیخواهد که به طور مداوم از لذت خود چشمپوشی کنند یا نیازهای خود را نادیده بگیرند. یک تعادل سالم بین خودخواهی و نوعدوستی برای یک زندگی پایدار و رضایتبخش ضروری است.
7. تحریمهای فایده: داخلی و خارجی
تحریم داخلی وظیفه، هرچه استاندارد وظیفه ما باشد، یکی و همان است - احساسی در ذهن خود ما؛ دردی، بیشتر یا کمتر شدید، که در پی نقض وظیفه به وجود میآید و در طبیعتهای اخلاقی بهخوبی پرورشیافته، در موارد جدیتر، به ترس از آن به عنوان یک impossibility تبدیل میشود.
انگیزههای اطاعت. هر استاندارد اخلاقی به یک "تحریم" نیاز دارد، یا دلیلی که چرا مردم باید از آن پیروی کنند. فایدهگرایی، مانند سایر نظامهای اخلاقی، دارای تحریمهای داخلی و خارجی است که به رعایت اصول آن تشویق میکند. این تحریمها انگیزهای برای افراد فراهم میکنند تا مطابق با اصل بزرگترین خوشبختی عمل کنند.
تحریمهای خارجی. تحریمهای خارجی شامل ترس از مجازات و امید به پاداش، هم از سوی دیگران و هم از سوی یک موجود الهی است. فشار اجتماعی، مجازاتهای قانونی و باورهای مذهبی میتوانند به عنوان مشوقهای خارجی برای ترویج خوشبختی و اجتناب از اقداماتی که آسیب میزنند، عمل کنند.
تحریمهای داخلی. تحریم داخلی فایدهگرایی وجدان است - احساسی از گناه یا پشیمانی که زمانی که استانداردهای اخلاقی خود را نقض میکنیم، به وجود میآید. این تحریم داخلی از طریق آموزش و تجربه پرورش مییابد و به یک نیروی قوی برای هدایت رفتار ما تبدیل میشود. میل معتقد بود که یک وجدان خوب پرورشیافته برای یک زندگی واقعاً اخلاقی ضروری است.
8. اثبات فایده: مطلوبیت و طبیعت انسانی
تنها شواهدی که ممکن است ارائه شود که چیزی مطلوب است، این است که مردم واقعاً آن را میخواهند.
سؤال اثبات. فایدهگرایی، به عنوان یک نظریه درباره اهداف نهایی، نمیتواند به همان روشی که ادعاهای علمی میتوانند اثبات شوند، اثبات شود. با این حال، میل استدلال میکند که میتوان آن را با استناد به تجربه و مشاهده انسانی حمایت کرد. این واقعیت که مردم خوشبختی را میخواهند، به گفته میل، بهترین شواهد ممکن است که خوشبختی مطلوب است.
فضیلت به عنوان بخشی از خوشبختی. منتقدان اغلب اشاره میکنند که مردم چیزهای دیگری غیر از خوشبختی، مانند فضیلت، دانش یا قدرت را میخواهند. میل پاسخ میدهد که این چیزها به عنوان اهداف جداگانه مطلوب نیستند، بلکه به عنوان اجزای خوشبختی در نظر گرفته میشوند. به عنوان مثال، فضیلت ممکن است در ابتدا به عنوان وسیلهای برای خوشبختی ارزشمند باشد، اما در نهایت میتواند به منبعی از لذت ذاتی و بخشی از رفاه کلی فرد تبدیل شود.
نقش اراده. میل اذعان دارد که اراده از خواسته متمایز است و مردم میتوانند بر اساس عادت یا اصل، بر خلاف خواستههای خود عمل کنند. با این حال، او استدلال میکند که اراده در نهایت ریشه در خواسته دارد و بهترین راه برای پرورش رفتار فضیلتمند این است که آن را با لذت مرتبط کنیم و از ارتباط آن با درد اجتناب کنیم.
9. عدالت و فایده: آشتی دادن دو مفهوم
در تمام دورانهای تفکر، یکی از قویترین موانع برای پذیرش دکترین اینکه فایده یا خوشبختی معیار درست و نادرست است، از ایده عدالت ناشی شده است.
تضاد ظاهری. عدالت، با جذابیت عاطفی و شهودی قویاش، اغلب به نظر میرسد که با تأکید فایدهگرایی بر حداکثر کردن خوشبختی کلی در تضاد است. منتقدان استدلال میکنند که فایدهگرایی میتواند اقداماتی ناعادلانه را توجیه کند اگر به نفع خیر بزرگتر برای جامعه به طور کلی منجر شود. این نگرانیها درباره حفاظت از حقوق فردی و انصاف در نهادهای اجتماعی را به وجود میآورد.
عدالت به عنوان زیرمجموعهای از فایده. میل استدلال میکند که عدالت یک اصل جداگانه و مستقل نیست، بلکه زیرمجموعهای از فایده است. او معتقد است که قوانین عدالت آنهایی هستند که برای رفاه انسانی ضروریترند و بیشترین ادعا را بر اطاعت ما دارند. این قوانین برای حفاظت از حقوق بنیادی و تضمین یک نظم اجتماعی پایدار و قابل پیشبینی طراحی شدهاند.
اهمیت امنیت. میل بر اهمیت امنیت به عنوان یک جزء حیاتی از خوشبختی انسانی تأکید میکند. او استدلال میکند که قوانین عدالت عمدتاً به حفاظت از افراد در برابر آسیب و تضمین توانایی آنها برای پیگیری اهداف خود بدون ترس از مداخله مربوط میشود. این تمرکز بر امنیت به توضیح وابستگی عاطفی قوی ما به مفهوم عدالت کمک میکند.
10. عدالت به عنوان زیرمجموعهای از فایده: امنیت و حقوق
عدالت نامی است برای دستههای خاصی از قوانین اخلاقی که به اصول اساسی رفاه انسانی نزدیکترند و بنابراین از هر قانون دیگری برای هدایت زندگی، الزام بیشتری دارند؛ و مفهومی که ما دریافتهایم که از جوهر ایده عدالت است، یعنی حق متعلق به یک فرد، این الزام بیشتر را نشان میدهد و گواهی بر آن است.
حقوق و الزامات. میل مفهوم عدالت را به ایده حقوق مرتبط میکند. او استدلال میکند که وقتی میگوییم کسی حق دارد چیزی داشته باشد، به این معناست که جامعه موظف است او را در داشتن آن حمایت کند. این حقوق مطلق یا ذاتی نیستند، بلکه از ملاحظات فایده ناشی میشوند.
نقش جامعه. به گفته میل، جامعه مسئولیت دارد که اطمینان حاصل کند افراد قادر به اعمال حقوق خود هستند و نیازهای اساسی آنها برآورده میشود. این ممکن است نیاز به ایجاد قوانین، نهادها و برنامههای اجتماعی داشته باشد که عدالت و برابری را ترویج دهند.
استناد نهایی به فایده. در مواردی که اصول مختلف عدالت در تضاد هستند، میل استدلال میکند که استناد نهایی باید به فایده باشد. هدف این است که راهحلی پیدا کنیم که خوشبختی کلی را به حداکثر برساند و در عین حال آسیب به افراد را به حداقل برساند. این نیاز به بررسی دقیق عواقب اقدامات مختلف و تعهد به بیطرفی و انصاف دارد.
آخرین بهروزرسانی::
FAQ
What's "Utilitarianism" by John Stuart Mill about?
- Core Philosophy: "Utilitarianism" is a philosophical work by John Stuart Mill that explores the ethical theory of utilitarianism, which suggests that the best action is the one that maximizes happiness for the greatest number of people.
- Moral Framework: The book discusses the principle of utility, or the "greatest happiness principle," as the foundation of morals, arguing that actions are right if they promote happiness and wrong if they produce the opposite.
- Historical Context: Mill's work builds on the ideas of earlier utilitarian thinkers like Jeremy Bentham and aims to address criticisms and misconceptions about utilitarianism.
Why should I read "Utilitarianism" by John Stuart Mill?
- Understanding Ethics: The book provides a comprehensive introduction to utilitarian ethics, a major school of thought in moral philosophy.
- Philosophical Insight: Mill's arguments offer deep insights into the nature of morality, justice, and human happiness, which are relevant to both personal and societal decision-making.
- Influential Work: As a seminal text in philosophy, it has influenced countless thinkers and continues to be a foundational work in discussions of ethics and public policy.
What are the key takeaways of "Utilitarianism" by John Stuart Mill?
- Greatest Happiness Principle: The central idea is that actions are morally right if they promote the greatest happiness for the greatest number.
- Quality of Pleasures: Mill distinguishes between higher (intellectual) and lower (bodily) pleasures, arguing that the former are more valuable.
- Justice and Utility: The book explores the relationship between justice and utility, suggesting that justice is a crucial component of overall utility.
How does Mill define the "Principle of Utility"?
- Definition: The principle of utility, or the greatest happiness principle, holds that actions are right in proportion to their tendency to promote happiness and wrong as they tend to produce the reverse.
- Happiness and Pleasure: Mill defines happiness as pleasure and the absence of pain, and unhappiness as pain and the deprivation of pleasure.
- Moral Standard: This principle serves as the foundation for determining the morality of actions, emphasizing the importance of outcomes in ethical decision-making.
What is the "Greatest Happiness Principle" in "Utilitarianism"?
- Core Concept: The greatest happiness principle is the idea that the best action is the one that results in the greatest happiness for the greatest number of people.
- Moral Guideline: It serves as a guideline for evaluating the moral worth of actions based on their consequences for overall happiness.
- Higher vs. Lower Pleasures: Mill emphasizes the importance of considering the quality of pleasures, with intellectual and moral pleasures being superior to physical ones.
How does Mill address criticisms of utilitarianism?
- Misconceptions: Mill addresses common misconceptions, such as the idea that utilitarianism is a "godless" doctrine or that it equates utility with mere expediency.
- Moral Complexity: He argues that utilitarianism can accommodate complex moral situations and that it does not ignore the importance of motives and character.
- Justice and Rights: Mill discusses how utilitarianism can account for justice and individual rights, suggesting that these concepts are integral to maximizing overall happiness.
What is the relationship between justice and utility in Mill's "Utilitarianism"?
- Interconnected Concepts: Mill argues that justice is a crucial component of utility, as just actions tend to promote the greatest happiness.
- Moral Sentiment: He explores the moral sentiment of justice, suggesting it arises from a combination of self-defense and sympathy for others.
- Rights and Obligations: Justice involves respecting individual rights and fulfilling moral obligations, which are essential for societal well-being and happiness.
How does Mill differentiate between higher and lower pleasures?
- Quality Over Quantity: Mill argues that some pleasures, particularly intellectual and moral ones, are of higher quality and more valuable than mere physical pleasures.
- Competent Judges: He suggests that those who have experienced both types of pleasures are best positioned to judge their relative worth.
- Human Dignity: The preference for higher pleasures reflects the dignity and higher faculties of human beings, distinguishing them from animals.
What are the best quotes from "Utilitarianism" by John Stuart Mill and what do they mean?
- "It is better to be a human being dissatisfied than a pig satisfied; better to be Socrates dissatisfied than a fool satisfied." This quote emphasizes the value of higher intellectual and moral pleasures over mere physical satisfaction.
- "The creed which accepts as the foundation of morals, Utility, or the Greatest Happiness Principle, holds that actions are right in proportion as they tend to promote happiness." This encapsulates the core principle of utilitarianism, focusing on the consequences of actions for overall happiness.
- "The only proof capable of being given that an object is visible, is that people actually see it." This analogy is used to argue that the desirability of happiness is proven by the fact that people naturally desire it.
How does Mill justify the utilitarian standard as a moral guide?
- Empirical Basis: Mill argues that the desirability of happiness is empirically evident, as people naturally seek pleasure and avoid pain.
- Rational Justification: He suggests that utilitarianism provides a rational basis for moral decision-making by focusing on the outcomes of actions.
- Moral Intuition: Mill contends that utilitarianism aligns with common moral intuitions, as it emphasizes the importance of promoting well-being and reducing suffering.
What is the "Ultimate Sanction" of the principle of utility according to Mill?
- Internal Sanction: Mill identifies the internal sanction of duty as a feeling of conscience, which arises from the social feelings of humanity.
- External Sanctions: These include the hope of favor and fear of displeasure from others, as well as religious motivations.
- Moral Education: Mill emphasizes the role of education and social influences in cultivating the moral feelings that support the principle of utility.
How does Mill address the concept of moral rights in "Utilitarianism"?
- Rights as Social Constructs: Mill views rights as claims that society ought to protect, grounded in the principle of utility.
- Security and Justice: He argues that rights are essential for security, which is a fundamental component of happiness and justice.
- Balancing Interests: Mill suggests that rights must be balanced with the general interest, ensuring that they contribute to the greatest overall happiness.
نقد و بررسی
کتاب فایدهگرایی اثر جان استوارت میل، یک اثر فلسفی کوتاه اما تأثیرگذار در زمینه اخلاق است. بسیاری از خوانندگان این کتاب را چالشبرانگیز اما پاداشدهنده یافتند و به وضوح استدلالهای میل در مورد اصل بزرگترین خوشبختی را ستایش کردند. این کتاب از فایدهگرایی در برابر انتقادات رایج دفاع میکند و رابطه آن را با عدالت بررسی مینماید. در حالی که برخی بخشهایی از کتاب را دشوار یافتند یا با نتایج میل مخالف بودند، بسیاری از تأثیر آن بر فلسفه اخلاق و علوم اجتماعی قدردانی کردند. چندین منتقد به ارتباط مستمر این اثر با مباحث اخلاقی مدرن اشاره کردند.