نکات کلیدی
1. نژادپرستی در ادبیات کودکان از طریق روشهای ظریف ادامه دارد
"نژادپرستی مقاوم، زیرک و بهطور بیپایانی قابل انطباق است."
پنهان در دید. نژادپرستی در ادبیات کودکان غالباً بهطور پنهانی عمل میکند و در شخصیتها و داستانهای بهظاهر بیضرر نهفته است. بهعنوان مثال، «گربه در کلاه» به سنتهای نمایشهای سیاهپوست اشاره دارد، در حالی که شخصیتهای محبوب دیگری مانند باگز بانی و میکی ماوس ریشه در کاریکاتورهای نژادپرستانه دارند. این اشکال ظریف نژادپرستی ادامه دارد زیرا نرمال شده و شناسایی آن بدون بررسی انتقادی دشوار است.
حذف نوستالژیک. بزرگترها غالباً نژادپرستی را در کتابهای محبوب دوران کودکی خود به دلیل نوستالژی نادیده میگیرند. این وابستگی عاطفی میتواند منجر به نادیدهگرفتن یا توجیه عناصر مشکلساز شود و ایدئولوژیهای نژادپرستانه را تداوم بخشد. حتی بازنگریهای با نیت خوب در متون کلاسیک، مانند سانسور الفاظ نژادپرستانه در «هاکلبری فین»، میتواند بهطور ناخواسته ساختارهای نژادپرستانه زیرین را پنهان کند بدون اینکه به آنها پرداخته شود.
نژادپرستی بیرنگ. ناشران و خالقان غالباً کمبود تنوع در ادبیات کودکان را با استدلالهای «بیرنگ» توجیه میکنند و ادعا میکنند که نژاد مهم نیست یا تمرکز بر آن تقسیمکننده است. این رویکرد واقعیت نژادپرستی سیستماتیک را نادیده میگیرد و نیاز به نمایندگی واقعی در کتابهای کودکان را نادیده میگیرد.
2. سفید کردن جلد کتابها نمایندگی متنوع را از بین میبرد
"سفید کردن نشان میدهد که چگونه استدلالهای بهظاهر اقتصادی نابرابریهای سیستماتیک را حفظ میکند."
تصورات نادرست بازاریابی. ناشران غالباً سفید کردن جلد کتابها - جایگزینی شخصیتهای رنگینپوست با شخصیتهای سفید یا مبهم - را بهعنوان یک استراتژی بازاریابی توجیه میکنند. آنها ادعا میکنند که کتابهایی با شخصیتهای غیرسفید در جلد به خوبی فروش نمیروند، با وجود اینکه شواهد کمی برای حمایت از این ادعا وجود دارد. این عمل چرخهای را تداوم میبخشد که در آن کتابهای متنوع بهعنوان کمتر قابل فروش دیده میشوند و منجر به انتشار یا ترویج کمتر آنها میشود.
حذف هویت. جلدهای سفید شده به خوانندگان رنگینپوست فرصت نمیدهند که خود را در ادبیات نمایان ببینند. این حذف میتواند تأثیرات روانی عمیقی داشته باشد و احساسات دیگری و طرد را تقویت کند. برای خوانندگان سفید، این امر تصور نادرستی را تقویت میکند که تنها داستانهای مربوط به شخصیتهای سفید جهانی یا ارزش خواندن دارند.
تأثیر بصری. جلد کتابها تأثیرات اولیه قدرتمندی ایجاد میکنند که ادراک خوانندگان از شخصیتها و داستانها را شکل میدهد. زمانی که جلد یک شخصیت را بهطور نادرست نمایان میکند، میتواند درک خواننده از روایت و مضامین آن را بهطور بنیادی تغییر دهد و ممکن است نیت نویسنده و اهمیت فرهنگی کتاب را تضعیف کند.
3. محدودیتهای ژانر داستانگویی را برای نویسندگان رنگینپوست محدود میکند
"ژانر، جیم کرو جدید است - یک راه 'پس از نژاد' برای تنظیم تجربیات ادبی افراد رنگینپوست."
تنگنظری نویسندگان. ناشران غالباً از نویسندگان رنگینپوست انتظار دارند که تنها داستانهای خاصی بنویسند، عمدتاً بر روی داستانهای تاریخی، واقعگرایی یا کتابهای «مسئلهای» که به نژادپرستی میپردازند، تمرکز کنند. این امر آزادی خلاقانه را محدود کرده و کلیشهها را درباره اینکه چه داستانهایی را افراد رنگینپوست میتوانند یا باید بگویند، تداوم میبخشد.
موانع فانتزی و علمی تخیلی. ژانرهایی مانند فانتزی، علمی تخیلی و ادبیات تخیلی عمدتاً تحت سلطه نویسندگان و شخصیتهای سفید باقی ماندهاند. زمانی که نویسندگان رنگینپوست سعی میکنند در این ژانرها بنویسند، غالباً با بررسی یا رد اضافی مواجه میشوند و ناشران ادعا میکنند که برای چنین داستانهایی از صداهای متنوع بازاری وجود ندارد.
نمایندگی محدود. محدودیتهای ژانر که بر نویسندگان رنگینپوست تحمیل میشود، منجر به دامنه باریکتری از داستانها برای خوانندگان جوان میشود. این نه تنها امکانات تخیلی را برای کودکان رنگینپوست محدود میکند بلکه ایدهای را تقویت میکند که برخی از انواع داستانها تنها برای شخصیتها و خوانندگان سفید است.
4. سفیدی صنعت نشر نژادپرستی سیستماتیک را تداوم میبخشد
"سفیدی نشر یا مانع از دیدن آن میشود یا، وقتی میبیند، از اصلاح تعصبات نهادی خود جلوگیری میکند."
نیروی کار همگن. صنعت نشر بهطور چشمگیری سفید است و برآوردها نشان میدهد که بین 79% تا 89% از کارکنان خود را سفیدپوست میدانند. این کمبود تنوع در تمام سطوح صنعت - از کارآموزان تا مدیران - چرخهای خودتداومبخش ایجاد میکند که در آن دیدگاهها و تجربیات افراد رنگینپوست کمارزش یا نادرست درک میشود.
تعصب ناخودآگاه. حتی حرفهایهای نشر سفید با نیت خوب ممکن است تعصبات ناخودآگاه داشته باشند که بر تصمیمگیریهای آنها تأثیر میگذارد. این تعصبات میتواند بر اینکه کدام دستنوشتهها خریداری میشوند، چگونه ویرایش و بازاریابی میشوند و در نهایت، کدام داستانها به خوانندگان جوان میرسند، تأثیر بگذارد.
موانع سیستماتیک. ساختار صنعت نشر موانعی برای حرفهایهای رنگینپوست ایجاد میکند:
- حقوق پایین در سطوح ابتدایی به نفع کسانی است که حمایت مالی مستقل دارند
- کارآموزیهای معتبر و بدون حقوق غالباً برای کاندیداهای با پیشینههای کمتر مرفه در دسترس نیست
- شبکهسازی و پیشرفت غالباً به ارتباطات در دایرههای اجتماعی عمدتاً سفید وابسته است
5. کتابهای متنوع برای توسعه همه کودکان ضروری است
"ادبیات کودکان یکی از مهمترین عرصهها برای مقابله با تعصب است."
آینه و پنجره. کتابهای متنوع دو هدف دارند:
- آنها «آینه»هایی برای کودکان رنگینپوست فراهم میکنند تا خود را بهطور مثبت در ادبیات نمایان ببینند
- آنها «پنجره»هایی برای همه کودکان فراهم میکنند تا درباره تجربیات متفاوت از خود بیاموزند و همدلی کنند
مقابله با کلیشهها. آشنایی با ادبیات متنوع به کودکان کمک میکند تا کلیشهها را به چالش بکشند و درک دقیقتری از نژاد و فرهنگ توسعه دهند. این برای کودکان رنگینپوست که ممکن است کلیشههای منفی را درونی کنند و همچنین برای کودکان سفید که ممکن است بدون آشنایی با دیدگاههای متنوع، نظرات تعصبآمیز توسعه دهند، حیاتی است.
پرورش همدلی. خواندن درباره شخصیتهای از پیشینههای مختلف به کودکان کمک میکند تا همدلی و شایستگی فرهنگی را توسعه دهند. این هوش عاطفی در دنیای متنوع و جهانی ما بهطور فزایندهای مهم است و میتواند به کاهش تعصب و تبعیض در نسلهای آینده کمک کند.
6. مهارتهای خواندن انتقادی به مقابله با نژادپرستی در ادبیات کمک میکند
"خواندن کلاسیکهای غیرسانسور شده ادبیات کودکان میتواند به جوانان کمک کند تا درک کنند که نژادپرستی غیرعادی نیست."
درک زمینهای. آموزش به کودکان برای خواندن بهطور انتقادی به آنها کمک میکند تا عناصر نژادپرستانه در ادبیات، چه تاریخی و چه معاصر، را شناسایی و تحلیل کنند. این مهارت به آنها کمک میکند تا درک کنند نژادپرستی چگونه در جامعه عمل میکند و چگونه در طول زمان تکامل یافته است.
مواجهه با ناراحتی. بهجای سانسور یا اجتناب از متون مشکلساز، آموزش به کودکان برای مواجهه و بحث درباره نژادپرستی در ادبیات میتواند یک تجربه یادگیری قدرتمند باشد. این رویکرد:
- مهارتهای تفکر انتقادی را توسعه میدهد
- گفتوگوی باز درباره نژاد و تعصب را تشویق میکند
- کودکان را برای شناسایی و چالش نژادپرستی در موقعیتهای واقعی آماده میکند
تعادل حفظ و انتقاد. در حالی که حفظ متون تاریخی، از جمله عناصر مشکلساز آنها، مهم است، بههمان اندازه حیاتی است که به کودکان آموزش داده شود چگونه بهطور انتقادی با این آثار درگیر شوند. این تعادل اجازه میدهد تا درک تاریخ ادبی و فرهنگی در عین ترویج ارزشهای ضدنژادپرستانه حاصل شود.
7. فعالیتهای اجتماعی برای تنوع در ادبیات کودکان حیاتی است
"ما به کتابهای متنوع نیاز داریم و زندگی سیاهان مهم است، اینها تنها شعار نیستند. اینها دستورات هستند."
حرکتهای مردمی. ابتکاراتی مانند «ما به کتابهای متنوع نیاز داریم» در افزایش آگاهی درباره کمبود تنوع در ادبیات کودکان نقش بسزایی داشتهاند. این حرکتها:
- ناشران را تحت فشار قرار میدهند تا نمایندگی را افزایش دهند
- از نویسندگان و تصویرگران رنگینپوست حمایت میکنند
- خوانندگان و حرفهایهای صنعت را درباره اهمیت کتابهای متنوع آموزش میدهند
قدرت مصرفکننده. خوانندگان، والدین، معلمان و کتابداران میتوانند با:
- خرید و ترویج کتابهای متنوع
- درخواست ارائههای بیشتر شامل از ناشران و کتابفروشیها
- حمایت از انتشارات مستقل و نویسندگان خودنشر که تنوع را در اولویت قرار میدهند، تغییر ایجاد کنند
تغییرات نهادی. فعالیتهای اجتماعی منجر به ایجاد انتشارات متمرکز بر تنوع، جوایز برای کتابهای متنوع و تغییرات در شیوههای نشر شده است. فشار مداوم برای اطمینان از اینکه این تغییرات پایدار و گسترش یابند، ضروری است.
8. شناخت امتیاز سفیدپوستان کلید از بین بردن نژادپرستی است
"سفیدپوستان: همدستی خود را در برتری سفید بشناسید و از امتیاز خود برای مبارزه با آن استفاده کنید."
تعصب ناخودآگاه. افراد سفید باید درک کنند که بزرگ شدن در یک جامعه نژادپرست بهطور اجتنابناپذیری ادراکات و رفتارهای آنها را شکل میدهد، حتی اگر خود را نژادپرست ندانند. شناخت این تعصب ناخودآگاه اولین قدم در پرداختن به آن است.
مسئولیت عمل. بهعنوان بهرهبرداران از نژادپرستی سیستماتیک، سفیدپوستان وظیفه اخلاقی دارند که برای از بین بردن آن کار کنند. این شامل:
- آموزش خود درباره نژادپرستی و تأثیرات آن
- تقویت صداهای رنگینپوست در ادبیات و سایر زمینهها
- استفاده از امتیاز خود برای به چالش کشیدن ساختارها و شیوههای نژادپرستانه است
خوداندیشی مداوم. مبارزه با نژادپرستی نیازمند خوداندیشی مداوم و تمایل به مواجهه با حقایق ناراحتکننده است. افراد سفید باید به انتقاد و بازخورد باز باشند و به یادگیری و رشد مادامالعمر در شیوههای ضدنژادپرستانه متعهد شوند.
9. خودنشر کردن به صداهای حاشیهای در ادبیات قدرت میدهد
"زمانی که دروازهبانان نشر بسیاری از نویسندگان بااستعداد رنگینپوست را کنار میزنند، خودنشر اغلب تنها راهحل ماست."
عبور از موانع سنتی. خودنشر به نویسندگان رنگینپوست اجازه میدهد تا از صنعت نشر سنتی که غالباً تعصبآمیز است، عبور کنند. این به آنها امکان میدهد تا:
- داستانهایی را بگویند که ممکن است توسط ناشران اصلی رد شوند
- کنترل خلاقانه بر کار خود را حفظ کنند
- بهطور مستقیم به خوانندگان دسترسی پیدا کنند بدون اینکه دیدگاه خود را فدای کنند
ژانرها و داستانهای متنوع. از طریق خودنشر، نویسندگان رنگینپوست میتوانند به بررسی ژانرها و مضامینی بپردازند که ناشران سنتی ممکن است آنها را «غیرقابل فروش» برای صداهای متنوع بدانند. این دامنه داستانهای موجود برای خوانندگان جوان از تمام پیشینهها را گسترش میدهد.
ساختن جامعه. خودنشر شبکههای حمایتی بین نویسندگان و خوانندگان متنوع را پرورش داده است. این جوامع:
- منابع و دانش را به اشتراک میگذارند
- کار یکدیگر را ترویج میکنند
- فضاهای جایگزینی برای شکوفایی ادبیات متنوع ایجاد میکنند
10. آموزش ضدنژادپرستی برای مقابله با تعصب اجتماعی حیاتی است
"از قانون آموزش ضدنژادپرستی ایالات متحده حمایت کنید زیرا نژادپرستی یک وضعیت اضطراری ملی است که دموکراسی ما را تهدید میکند."
رویکرد جامع. آموزش ضدنژادپرستی باید در تمام سطوح تحصیلی، از دوران کودکی تا آموزش عالی، گنجانده شود. این شامل:
- ادبیات متنوع در برنامههای درسی
- آموزش برای معلمان درباره شناسایی و پرداختن به نژادپرستی
- بحثهای باز درباره نژاد و تأثیر آن بر جامعه است
مهارتهای تفکر انتقادی. آموزش ضدنژادپرستی به دانشآموزان ابزارهایی میدهد تا:
- ایدئولوژیهای نژادپرستانه را شناسایی و به چالش بکشند
- زمینه تاریخی نژادپرستی را درک کنند
- همدلی و درک فرهنگی را توسعه دهند
تأثیر اجتماعی. با پرورش نسلی از متفکران ضدنژادپرست، این آموزش میتواند منجر به:
- سیاستها و شیوههای فراگیرتر در تمام بخشهای جامعه
- کاهش تعصب و تبعیض نژادی
- دموکراسیای عادلانهتر و برابرتر شود.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب آیا گربه در کلاه سیاه بود؟ به بررسی نژادپرستی پنهان در ادبیات کودکان میپردازد و نشان میدهد که چگونه کتابهای کلاسیک به تداوم کلیشههای نژادی کمک میکنند. نل برای نمایندگی متنوعتر استدلال میکند و به تحلیل سفیدسازی در نشر میپردازد. خوانندگان از رویکرد علمی کتاب قدردانی میکنند و خواستار تغییر هستند، هرچند برخی آن را تکراری یا فراتر از حد میدانند. بسیاری از بینشهای نل در مورد نژادپرستی ساختاری در کتابهای کودکان و صنعت نشر را ستایش میکنند. فصل پایانی با ارائهی گامهای عملی برای ترویج تنوع بهویژه ارزشمند تلقی میشود. بهطور کلی، منتقدان این کتاب را اثری مهم و اندیشهبرانگیز برای کسانی که در زمینهی ادبیات کودکان فعالیت میکنند، میدانند.