نکات کلیدی
1. دمانس تجربیات حسی را تغییر میدهد، اما تطبیقها میتوانند کیفیت زندگی را بهبود بخشند
من کسی را ندارم که به من عجله کند یا سوال بپرسد. تنها چیزی که همیشه به آن نیاز دارم زمان است.
تغییرات حسی رایج هستند. دمانس نه تنها حافظه را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه نحوه درک و تعامل افراد با محیط اطرافشان از طریق حواس را نیز تغییر میدهد. این تغییرات میتوانند شامل موارد زیر باشند:
- تغییر در درک طعم و بو
- افزایش حساسیت به صدا (هایپراکوزیس)
- اختلالات بینایی و توهمات
- تغییرات در حساسیت به لمس
تطبیقها میتوانند کمک کنند. تغییرات ساده میتوانند به طور قابل توجهی کیفیت زندگی را بهبود بخشند:
- استفاده از رنگهای متضاد برای تشخیص بهتر بصری
- ارائه وعدههای غذایی با بافتها و طعمهای متنوع
- اجرای استراتژیهای کاهش نویز
- استفاده از فناوریهای کمکی مانند برنامههای یادآوری
با درک و تطبیق این تغییرات حسی، افراد مبتلا به دمانس میتوانند حس بیشتری از استقلال و لذت در فعالیتهای روزانه خود حفظ کنند.
2. روابط با دمانس تکامل مییابند و نیاز به ارتباط باز و درک دارند
ما زمان زیادی را صرف درک این میکنیم که دیگران دمانس ما را درک نمیکنند و چگونه هستیم و چگونه احساس میکنیم. ما مجبور میشویم برای آنها ملاحظاتی قائل شویم.
تغییر نقشها رایج است. با پیشرفت دمانس، روابط اغلب تغییر میکنند و اعضای خانواده مسئولیتهای مراقبتی بیشتری را بر عهده میگیرند. این میتواند برای هر دو طرف چالشبرانگیز باشد، زیرا دینامیکهای سنتی تغییر میکنند.
ارتباط باز حیاتی است. بحثهای صادقانه درباره نیازها، احساسات و انتظارات میتواند به هدایت این تغییرات کمک کند. برخی از استراتژیها شامل موارد زیر هستند:
- جلسات خانوادگی منظم برای بحث درباره برنامههای مراقبتی
- درگیر کردن فرد مبتلا به دمانس در تصمیمگیری در صورت امکان
- جستجوی حمایت از حرفهایها یا گروههای حمایتی
مهم است به یاد داشته باشید که فرد مبتلا به دمانس همچنان همان فرد در هسته خود است، حتی با تغییر تواناییهایشان. حفظ احترام، کرامت و ارتباط در روابط میتواند به طور قابل توجهی کیفیت زندگی را برای همه افراد درگیر بهبود بخشد.
3. ارتباط مؤثر حیاتی است، حتی زمانی که مهارتهای کلامی کاهش مییابد
ارتباط به اشکال و فرمهای مختلفی میآید. وقتی دمانس به طرز بیرحمانهای قدرت گفتار را تحت تأثیر قرار میدهد یا حتی آن را بهکلی میرباید، اغلب این دیگران هستند که انتخاب اشتباهی میکنند که با ما صحبت نکنند یا به دیدار ما نیایند – که به ما جایی در میز ندهند.
ارتباط غیرکلامی اهمیت پیدا میکند. با پیشرفت دمانس، افراد ممکن است در بیان کلامی مشکل داشته باشند، اما توانایی آنها در ارتباط از طریق روشهای دیگر اغلب دستنخورده باقی میماند. جنبههای کلیدی ارتباط مؤثر شامل موارد زیر است:
- زبان بدن و حالات چهره
- لمس و حضور فیزیکی
- لحن صدا و نشانههای احساسی
تطبیق سبکهای ارتباطی. مراقبان و عزیزان میتوانند با:
- صحبت کردن به وضوح و آهسته
- استفاده از کمکهای بصری یا حرکات
- دادن زمان کافی برای پاسخها
- تمرکز بر احساسات به جای دقت واقعی
حفظ خطوط باز ارتباطی، حتی زمانی که مهارتهای کلامی کاهش مییابد، به حفظ روابط کمک میکند و اطمینان میدهد که فرد مبتلا به دمانس احساس ارزشمندی و درک میکند.
4. ایجاد محیطهای دوستدار دمانس استقلال و رفاه را افزایش میدهد
من هشدار دارم که دفترچهام را برای روز کنار بگذارم یا به زیر پتو برگردم.
محیط فیزیکی اهمیت دارد. طراحی فضاهای زندگی میتواند به طور قابل توجهی بر استقلال و رفاه افراد مبتلا به دمانس تأثیر بگذارد. ملاحظات کلیدی شامل موارد زیر است:
- نشانههای واضح و نشانههای بصری
- نورپردازی کافی برای کاهش سردرگمی
- حذف خطرات احتمالی
- گنجاندن اشیاء آشنا و اقلام شخصی
حمایت جامعه حیاتی است. جوامع دوستدار دمانس میتوانند به طور قابل توجهی کیفیت زندگی را با:
- آموزش کسبوکارهای محلی برای خدمت بهتر به افراد مبتلا به دمانس
- ایجاد فضاهای عمومی قابل دسترس
- ارائه خدمات حمایتی و فعالیتهای اجتماعی
- افزایش آگاهی برای کاهش انگ
با تطبیق هر دو محیط خانه و جامعه، افراد مبتلا به دمانس میتوانند حس بیشتری از خودمختاری و مشارکت در زندگی روزمره خود حفظ کنند.
5. احساسات در دمانس باقی میمانند، اگرچه بیان آنها ممکن است تغییر کند
من معتقدم که ما از نظر احساسی تا پایان کارکرد داریم، فقط – همانطور که دوستم گفت – مردم نمیتوانند آن را ببینند، اما اگر به دقت نگاه کنید، قابل مشاهده است.
ظرفیت احساسی باقی میماند. با وجود کاهش شناختی، افراد مبتلا به دمانس همچنان طیف کاملی از احساسات را تجربه میکنند. با این حال، توانایی آنها در بیان این احساسات ممکن است با گذشت زمان تغییر کند.
درک نشانههای احساسی. مراقبان و عزیزان میتوانند با:
- توجه به نشانههای غیرکلامی
- تأیید احساسات، حتی اگر علت آن مشخص نباشد
- فراهم کردن فرصتهایی برای بیان احساسی از طریق هنر، موسیقی یا لمس فیزیکی
- حفظ روالها و محیطهای آشنا برای ترویج ثبات احساسی
شناخت و احترام به زندگی احساسی افراد مبتلا به دمانس برای حفظ کرامت و کیفیت زندگی آنها در طول پیشرفت بیماری حیاتی است.
6. نگرش مثبت و استراتژیهای مقابلهای برای زندگی خوب با دمانس حیاتی هستند
نگرش نیمی از نبرد است وقتی صحبت از بیماری مانند دمانس میشود. نحوهای که ما به این مهها، این مدارهای کوتاه – هر چه میخواهید آنها را بنامید – میپردازیم میتواند آنچه برای ما اتفاق میافتد را به حداقل یا حداکثر برساند.
ذهنیت اهمیت دارد. نگرش مثبت میتواند به طور قابل توجهی بر نحوه مقابله افراد با دمانس تأثیر بگذارد. جنبههای کلیدی یک ذهنیت مثبت شامل موارد زیر است:
- تمرکز بر تواناییهای باقیمانده به جای از دست دادنها
- یافتن لذت در لذتهای ساده و لحظات روزمره
- حفظ حس شوخطبعی
- ماندن در تعامل اجتماعی و پیگیری سرگرمیها
توسعه استراتژیهای مقابلهای. افراد مبتلا به دمانس میتوانند با:
- ایجاد روالها و استفاده از کمکهای حافظه
- تقسیم وظایف به مراحل کوچکتر و قابل مدیریت
- تمرین تکنیکهای ذهنآگاهی و آرامش
- جستجوی حمایت از همتایان و حرفهایها
با پرورش نگرش مثبت و توسعه استراتژیهای مقابلهای مؤثر، افراد مبتلا به دمانس میتوانند کیفیت زندگی بالاتری را حفظ کنند و چالشهای مرتبط با بیماری را بهتر مدیریت کنند.
7. حرفهایها و اعضای خانواده نقش کلیدی در شکلدهی تجربه دمانس ایفا میکنند
این حرفهایها هستند که میتوانند شما را نسبت به تشخیص خود منفی یا مثبت کنند. آنها میگویند: "هیچ کاری نمیتوانیم انجام دهیم و شما فقط باید آنچه ما میگوییم انجام دهید و برای پایان آماده شوید."
آموزش حیاتی است. حرفهایهای بهداشتی و اعضای خانواده به اطلاعات دقیق و بهروز درباره دمانس نیاز دارند تا حمایت مؤثری ارائه دهند. این شامل درک موارد زیر است:
- انواع و مراحل مختلف دمانس
- رویکردهای مراقبت متمرکز بر فرد
- استراتژیهای ارتباطی
- منابع و خدمات حمایتی موجود
نگرش بر مراقبت تأثیر میگذارد. نگرشهای حرفهایها و اعضای خانواده به طور قابل توجهی بر تجربه افراد مبتلا به دمانس تأثیر میگذارد. رویکردهای مثبت شامل موارد زیر است:
- تمرکز بر تواناییهای باقیمانده به جای نقصها
- ترویج استقلال و کرامت
- درگیر کردن فرد مبتلا به دمانس در تصمیمگیری در صورت امکان
- ارائه حمایت احساسی و درک
با اتخاذ رویکردی مثبت و آگاهانه، حرفهایها و اعضای خانواده میتوانند به طور قابل توجهی کیفیت زندگی افراد مبتلا به دمانس را بهبود بخشند و به آنها کمک کنند تا حس خود و هدف را در طول سفر خود حفظ کنند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب آنچه آرزو دارم مردم درباره زوال عقل بدانند به خاطر توصیف عمیق و صادقانهاش از زندگی با زوال عقل مورد تحسین قرار گرفته است. خوانندگان از مشاورههای عملی میچل، داستانهای شخصی و رویکرد مثبت او به چالشها قدردانی میکنند. این کتاب تصورات نادرست را به چالش میکشد و دیدگاههای ارزشمندی را برای افرادی که با زوال عقل دست و پنجه نرم میکنند و همچنین مراقبان آنها ارائه میدهد. بسیاری آن را روشنگر، دلگرمکننده و خواندنی ضروری میدانند. در حالی که برخی به همپوشانی با آثار قبلی میچل اشاره میکنند، بیشتر افراد به پوشش جامع این کتاب از تأثیر زوال عقل بر جنبههای مختلف زندگی تقدیر میکنند. منتقدان بهطور مداوم بر اهمیت این کتاب در افزایش آگاهی و ترویج درک تأکید میکنند.