نکات کلیدی
1. مالکیت زمین در انگلستان همچنان متمرکز و پنهان است
مالکیت زمین همچنان قدیمیترین، تاریکترین و بهترین راز نگهداری شده ماست.
مالکیت متمرکز. در انگلستان، کمتر از ۱٪ از جمعیت بیش از ۵۰٪ از زمینها را در اختیار دارند. این تمرکز شدید ریشه در فتح نرماندی در سال ۱۰۶۶ دارد، زمانی که ویلیام فاتح زمینها را به گروه کوچکی از بارونها تقسیم کرد. با وجود قرنها تغییرات اجتماعی و اقتصادی، این نابرابری بنیادی همچنان ادامه دارد.
کمبود شفافیت. بر خلاف بسیاری از کشورهای دیگر، انگلستان فاقد یک ثبتنام زمین جامع و عمومی است. ثبتنام زمین ناقص باقی مانده و حدود ۱۷٪ از زمینها ثبت نشدهاند. حتی برای زمینهای ثبتشده، اطلاعات دقیق مالکیت غالباً پشت ساختارهای شرکتی پیچیده یا نهادهای خارج از کشور پنهان است. این عدم شفافیت باعث میشود که عموم مردم، محققان و سیاستگذاران نتوانند بهطور کامل الگوهای مالکیت زمین و پیامدهای آن را درک کنند.
موانع کلیدی برای شفافیت:
- ثبتنام زمین ناقص
- استفاده از شرکتها و تراستهای خارج از کشور
- مقاومت از سوی مالکان ثروتمند زمین
- کمبود اراده سیاسی برای اصلاح
2. تاج و کلیسا هنوز مالک زمینهای وسیع هستند که ریشه در امتیازات تاریخی دارند
دوکنشینهای کورنوال و لنکستر از آن زمان به عنوان فئودال شخصی سلطنت باقی ماندهاند.
زمینهای سلطنتی. سلطنت، از طریق نهادهای مختلفی مانند املاک سلطنتی، دوکنشین لنکستر و دوکنشین کورنوال، بیش از ۴۵۰,۰۰۰ جریب زمین در انگلستان را در اختیار دارد. در حالی که برخی از این زمینها درآمدی برای خزانه عمومی تولید میکنند، سایر داراییها درآمد خصوصی برای خانواده سلطنتی فراهم میآورند. وجود این املاک وسیع نشاندهنده تداوم ساختارهای فئودالی در انگلستان مدرن است.
داراییهای کلیسا. با وجود خسارات قابل توجه در قرن گذشته، کلیسای انگلستان هنوز حدود ۱۷۵,۰۰۰ جریب زمین را در اختیار دارد. این شامل املاک با ارزش شهری و همچنین زمینهای روستایی است. داراییهای کلیسایی، مانند داراییهای تاج، ریشه در امتیازات تاریخی دارند و سوالاتی درباره انصاف مالکیت نهادی زمین به این مقیاس مطرح میکنند.
داراییهای عمده زمین سلطنتی:
- املاک سلطنتی: ۲۶۴,۲۳۳ جریب
- دوکنشین کورنوال: ۱۳۰,۶۳۹ جریب
- دوکنشین لنکستر: ۴۱,۶۱۰ جریب
- املاک سندرینگهم: ۲۰,۰۰۰ جریب
3. خانوادههای اشرافی با وجود تغییرات اجتماعی همچنان بر مالکیت زمین تسلط دارند
مطمئن شوید که آنها یک جد دارند که دوست بسیار نزدیکی از ویلیام فاتح بوده است.
نخبگان مقاوم. با وجود پیشبینیهای نابودی آنها، خانوادههای اشرافی هنوز مالک بخشهای وسیعی از انگلستان هستند. بسیاری از بزرگترین املاک قرنهاست که در اختیار همان خانوادهها قرار دارد و قوانین وراثت مانند نخستزاده مذکر از آنها محافظت میکند. در حالی که برخی از اشرافزادگان با باز کردن املاک خود به روی گردشگری یا حفاظت به روز شدهاند، دیگران به ادامه شیوههای سنتی مانند شکار گراز ادامه میدهند که بر مناطق وسیعی از انگلستان تأثیر میگذارد.
نابرابری ریشهدار. تداوم مالکیت زمین اشرافی نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی گستردهتری را تداوم میبخشد. املاک بزرگ از یارانههای کشاورزی و معافیتهای مالیاتی بهرهمند میشوند و در عین حال دسترسی به زمین را برای ورودکنندگان جدید به کشاورزی محدود میکنند. تمرکز زمین در دستان معدودی نیز به بحران مسکن کمک میکند و عرضه زمینهای قابل توسعه را محدود میسازد.
مثالهایی از مالکان بزرگ اشرافی:
- دوک وستمینستر: ۱۲۹,۳۰۰ جریب
- دوک نورثامبرلند: بیش از ۱۰۰,۰۰۰ جریب
- دوک داونشایر: ۷۳,۰۰۰ جریب
- ارل کادگان: ۹۳ جریب در مرکز لندن
4. پولهای جدید و شرکتهای خارج از کشور در حال تغییر چشمانداز مالکیت زمین هستند
لندن پایتخت پولشویی جهان است.
جریانهای ثروت جهانی. از دهه ۱۹۷۰، امواجی از پولهای جدید به بازار املاک انگلستان وارد شده است. این شامل ثروت نفتی خاورمیانه، اولیگارشهای روسی و تاجرهای جهانی است. بسیاری از آنها املاک با ارزش در لندن و همچنین املاک روستایی را خریداری کردهاند، غالباً از طریق شرکتهای خارج از کشور برای حفظ پنهانکاری و کاهش مسئولیتهای مالیاتی.
پیامدها برای جوامع. ورود سرمایه جهانی به بازارهای زمین و املاک انگلستان تأثیرات عمیقی بر جوامع محلی دارد. در لندن، این امر به افزایش قیمتهای مسکن و پدیده "خانههای روح" که توسط مالکان غایب خالی ماندهاند، کمک میکند. در مناطق روستایی، مالکان جدید ممکن است شیوههای مدیریت زمین سنتی را تغییر دهند یا دسترسی عمومی را محدود کنند.
روندهای کلیدی در مالکیت جدید:
- استفاده از شرکتهای خارج از کشور برای خرید املاک
- تمرکز بر املاک با ارزش در لندن
- خرید املاک سنتی توسط نخبگان جهانی
- سرمایهگذاری در زمین به عنوان یک دارایی مالی به جای استفاده تولیدی
5. زمینهای بخش عمومی به سرعت در حال فروش هستند، غالباً به هزینه منافع عمومی
زمان آن رسیده که فروش زمین – زمین ما – را متوقف کنیم و به جای آن از ما بپرسید که چگونه میخواهیم بهترین استفاده را از آن بکنیم.
فشار برای خصوصیسازی. از دهه ۱۹۸۰، دولتهای متوالی مقادیر زیادی از زمینهای عمومی را به نام کارایی و کاهش کسری فروختهاند. این شامل پایگاههای نظامی سابق، املاک NHS و داراییهای مقامات محلی است. در حالی که این فروشها درآمد کوتاهمدت تولید میکنند، غالباً نیازهای عمومی بلندمدت یا استفادههای جایگزین ممکن را در نظر نمیگیرند.
فرصتهای از دست رفته. فروش زمینهای عمومی نمایانگر یک فرصت از دست رفته برای رسیدگی به نیازهای اجتماعی فوری مانند مسکن مقرون به صرفه یا فضای سبز است. پس از خصوصیسازی، بازپسگیری زمین برای استفاده عمومی دشوار است. فروش مزارع شهرستانی که نقاط ورود برای کشاورزان جدید فراهم میکرد، نگرانی خاصی برای جوامع روستایی و امنیت غذایی است.
مثالهایی از فروش زمینهای عمومی:
- وزارت دفاع: برنامهریزی برای فروش ۳۲,۵۰۰ جریب تا سال ۲۰۴۰
- NHS: ۷۱۸ سایت که به عنوان مازاد بر نیازها در سال ۲۰۱۷ شناخته شدند
- مقامات محلی: مجبور به فروش داراییها برای مقابله با کاهش بودجه
- کمیسیون جنگلها: تلاش برای خصوصیسازی در سال ۲۰۱۰ (که بعداً معکوس شد)
6. مالکیت زمین شرکتی چالشهایی برای شفافیت و پاسخگویی ایجاد میکند
طرحهای پیچیده معمولاً تا زمانی که به واقعیت تبدیل نشدهاند و کنسرسیوم مطمئن باشد که به جلو میرود، بدون توجه به نظر عمومی، به چشم نمیآیند.
ساختارهای پیچیده. بسیاری از مالکان بزرگ زمین شرکتی از شبکههای پیچیدهای از شرکتهای فرعی و هلدینگها استفاده میکنند که ردیابی مالکیت نهایی را دشوار میسازد. این عدم شفافیت میتواند فرآیندهای برنامهریزی محلی و مشارکت جامعه را مختل کند. شرکتهایی مانند Peel Holdings مقادیر زیادی از زمین را در سراسر انگلستان با کمترین نظارت عمومی خریداری کردهاند.
نگرانیهای زیستمحیطی. مالکیت زمین شرکتی میتواند منجر به جستجوی سود کوتاهمدت به هزینه نگهداری زیستمحیطی بلندمدت شود. مثالهایی شامل ایجاد زمینهای شکار گراز برای ورزش نخبگان، شیوههای کشاورزی فشرده و بیتوجهی به سایتهای صنعتی آلوده سابق است. کمبود شفافیت در مالکیت شرکتی، چالشهایی برای پاسخگویی شرکتها در برابر آسیبهای زیستمحیطی ایجاد میکند.
مسائل مربوط به مالکیت زمین شرکتی:
- استفاده از ساختارهای شرکتی پیچیده برای پنهانسازی مالکیت
- دشواری در ردیابی مالکان نهایی
- پتانسیل فرار مالیاتی از طریق ترتیبات خارج از کشور
- چالشها در اجرای مقررات زیستمحیطی
- کاهش پاسخگویی محلی در تصمیمات استفاده از زمین
7. سازمانهای حفاظت از محیط زیست نقش حیاتی در نگهداری زمین و دسترسی عمومی ایفا میکنند
بنیاد ملی اکنون بخشی ریشهدار از آن چشمانداز است: پس از همه، ۶۱۴,۰۰۰ جریب از آن را در اختیار دارد – ۲ درصد از انگلستان و ولز، که بخش عمده آن در انگلستان است.
حفاظت از زمین. سازمانهایی مانند بنیاد ملی، RSPB و بنیادهای حیاتوحش بهطور جمعی نزدیک به یک میلیون جریب زمین در انگلستان را در اختیار دارند. این گروهها نقش حیاتی در حفظ زیستگاههای طبیعی، مناظر تاریخی و دسترسی عمومی به طبیعت ایفا میکنند. داراییهای آنها غالباً بهعنوان یک حائل در برابر فشارهای توسعه و کشاورزی فشرده عمل میکند.
اولویتهای در حال تحول. در حالی که گروههای حفاظت از محیط زیست سهم قابل توجهی داشتهاند، آنها همچنین با چالشهایی در تعادل اولویتهای متضاد مواجه هستند. به عنوان مثال، بنیاد ملی به خاطر تمرکز بیش از حد بر خانههای اشرافی به قیمت مناظر طبیعی مورد انتقاد قرار گرفته است. بحثهای جاری درباره بازگشت به طبیعت در مقابل شیوههای مدیریت زمین سنتی در زمینهای حفاظتشده وجود دارد.
مالکان عمده زمینهای حفاظتی:
- بنیاد ملی: ۴۷۴,۶۴۱ جریب
- RSPB: ۱۲۷,۰۳۲ جریب
- بنیادهای حیاتوحش: ۳۴,۲۴۱ جریب (بنیاد جنگل)
8. بحران مسکن اساساً یک بحران زمین است که ناشی از مالکیت متمرکز است
در قلب بحران مسکن، بحران زمین نهفته است.
افزایش ارزش زمین. افزایش قیمت مسکن در انگلستان عمدتاً ناشی از افزایش ارزش زمین است، نه هزینههای ساخت و ساز. از سال ۱۹۹۵، ارزش زمین پنج برابر شده است. این افزایش به دلیل تمرکز زمینهای قابل توسعه در دستان تعداد کمی از مالکان و توسعهدهندگان تشدید میشود.
شکستهای سیاستی. سیاستهای کنونی غالباً به مسئله بنیادی زمین توجه نمیکنند. اقداماتی مانند کمک به خرید، تقاضا را افزایش داده بدون اینکه عرضه را افزایش دهد، در حالی که اصلاحات برنامهریزی به مشکل بنیادی دسترسی به زمین نپرداختهاند. عمل "بانکداری زمین" توسط توسعهدهندگان، که سایتها را بدون ساخت و ساز نگه میدارند تا از افزایش ارزشها بهرهبرداری کنند، عرضه مسکن را بیشتر محدود میکند.
جنبههای کلیدی بحران زمین/مسکن:
- ارزش زمین، نه هزینههای ساخت، افزایش قیمت خانهها را هدایت میکند
- تمرکز زمینهای قابل توسعه در دستان معدودی
- بانکداری زمین حدسی توسط توسعهدهندگان
- مکانیزمهای ناکافی برای جذب افزایش ارزش زمین به نفع عمومی
- کمبود مسکن مقرون به صرفه در زمینهای عمومی فروخته شده برای توسعه
9. سیاستها و یارانههای کشاورزی الگوهای موجود نابرابری زمین را تقویت میکنند
هفده دوک بریتانیا در سال ۲۰۱۵ بهطور مشترک ۸ میلیون پوند یارانه کشاورزی دریافت کردند.
تمرکز یارانهها. سیستم کنونی یارانههای کشاورزی بهطور نامتناسبی به نفع مالکان بزرگ زمین است. پرداختها معمولاً بر اساس مساحت زمین و نه منافع عمومی ارائهشده است، به این معنی که بزرگترین مزارع بیشترین پول را دریافت میکنند. این امر نابرابریهای موجود را تقویت کرده و دسترسی کشاورزان جدید به زمین را دشوارتر میکند.
نگرانیهای زیستمحیطی. سیستم یارانه همچنین شیوههای زیانآور برای محیط زیست را تشویق کرده است، مانند حذف درختچهها برای حداکثر کردن مساحت یارانهای. در حالی که اقداماتی برای اصلاح یارانهها به سمت "پول عمومی برای کالاهای عمومی" در حال انجام است، ساختار کلی همچنان به نفع مالکان بزرگ زمین باقی مانده است.
مسائل مربوط به سیاستهای کشاورزی کنونی:
- پرداختهای مبتنی بر مساحت به نفع بزرگترین مالکان زمین
- آستانههای حداقلی اندازه، بسیاری از کشاورزان کوچک را مستثنی میکند
- حمایت ناکافی از ورودکنندگان جدید به کشاورزی
- شرایط زیستمحیطی ضعیف در پرداختهای یارانه
- ادامه حمایت از شیوههای ناپایدار (مانند زمینهای شکار گراز)
10. مالکیت جامعه و اصلاحات زمین میتوانند راهحلهای بالقوهای برای تمرکز ارائه دهند
در حال حاضر تخمین زده میشود که نیم میلیون جریب زمین در اسکاتلند در مالکیت جامعه است؛ ما باید هدفگذاری کنیم که یک میلیون جریب از انگلستان تا سال ۲۰۳۰ در مالکیت گروههای جامعه باشد.
مثال اسکاتلند. اسکاتلند در اصلاحات زمین پیشرفتهای قابل توجهی داشته است، از جمله اقداماتی برای افزایش شفافیت، حق خرید جامعه و حمایت از تراستهای زمین جامعه. این اصلاحات منجر به افزایش قابل توجهی در زمینهای متعلق به جامعه، بهویژه در مناطق روستایی شده است.
امکانهای انگلیس. در حالی که انگلستان فاقد یک دستور کار جامع اصلاحات زمین است، درخواستهای فزایندهای برای تغییر وجود دارد. اقداماتی که میتوانند شامل تکمیل و باز کردن ثبتنام زمین، تقویت قدرتهای حق خرید جامعه، اصلاح مالیات وراثت بر املاک زمیندار و معرفی مالیات بر ارزش زمین باشد. مدلهای مالکیت جامعه، مانند تراستهای زمین جامعه برای مسکن مقرون به صرفه، راههای امیدوارکنندهای برای توزیع عادلانهتر زمین ارائه میدهند.
اقدامات بالقوه اصلاحات زمین برای انگلستان:
- شفافیت کامل در سوابق مالکیت زمین
- حق خرید جامعه مشابه اسکاتلند
- اصلاح مشوقهای مالیاتی که به نفع مالکان بزرگ زمین است
- حمایت از تراستهای زمین جامعه و سایر مدلهای مالکیت جمعی
- مالیات بر ارزش زمین برای جذب افزایشهای غیرقابلاجتناب در ارزش زمین
- تقویت قدرتهای مقامات محلی برای تصاحب زمین به نفع عمومی
نقد و بررسی
کتاب "مالکیت انگلستان از آن کیست؟" به عنوان یک اثر جذاب، روشنگر و مهم شناخته شد که نابرابری شگفتانگیز در مالکیت زمین را به تصویر میکشد. بسیاری از خوانندگان از افشاگریها درباره کنترل اشرافی و شرکتی بر مناطق وسیع متعجب شدند. سبک دسترسپذیر و تحقیقات جامع کتاب بهطور گستردهای مورد تحسین قرار گرفت. برخی از خوانندگان احساس کردند که باید در زمینه اصلاحات زمین اقدام کنند، در حالی که دیگران به زمینه تاریخی ارائهشده توجه کردند. عدهای بخشهایی از کتاب را خشک یا تکراری یافتند، اما بهطور کلی این کتاب بهعنوان منبعی بسیار توصیهشده برای هر کسی که به برابری، پایداری و عدالت اجتماعی در انگلستان علاقهمند است، شناخته میشود.