نکات کلیدی
1. زنان با وجود پیشرفتها با نابرابری اقتصادی سیستماتیک مواجهاند
در هر بخشی از زندگی که با پول در ارتباط است، زنان از نظر مالی در مضیقهاند، از کار تا مزایای دولتی، از پسانداز تا مراقبت از کودکان و کارآفرینی.
نابرابری پایدار: با وجود پیشرفتهای قابل توجه در حقوق و فرصتهای زنان، نابرابری اقتصادی بین جنسیتها در تمام جنبههای زندگی همچنان ریشهدار است. زنان کمتر درآمد دارند، کمتر پسانداز میکنند و با ناامنی مالی بیشتری نسبت به مردان مواجهاند.
- شکاف دستمزد: زنان به طور متوسط ۱۸-۱۹٪ کمتر از مردان در اروپا و استرالیا درآمد دارند
- شکاف ثروت: در سنین ۳۰-۴۴ سال، زنان ثروتی معادل ۲۹۳,۷۰۰ پوند در مقابل ۳۷۶,۵۰۰ پوند برای مردان دارند
- کارآفرینی: کمتر از ۱٪ سرمایهگذاریهای خطرپذیر به استارتاپهای تحت مدیریت زنان اختصاص مییابد
این نابرابری سیستماتیک ناشی از تعامل پیچیدهای از عوامل اجتماعی، فرهنگی و نهادی است که همچنان منافع اقتصادی مردان را بر زنان اولویت میدهد. برای رفع این نابرابری باید به گستردگی آن پی برد و تغییرات سیاستی گستردهای را اجرا کرد.
2. ستم تاریخی نابرابریهای مالی مدرن را شکل میدهد
تا سال ۱۹۵۰، در انگلستان تعریف فردی که قادر به پرداخت مالیات بر درآمد نیست، شامل: «هر کودک، زن متاهل، دیوانه، احمق یا فرد مجنون» بود.
میراث تبعیض: نابرابری اقتصادی کنونی که زنان با آن مواجهاند، ریشه در قرنها ستم قانونی و اجتماعی دارد که زنان را به عنوان دارایی تلقی میکرد و حقوق مالی اساسی را از آنها سلب میکرد.
- قبل از ۱۸۷۰: زنان در بسیاری از کشورهای غربی نمیتوانستند مالکیت داشته باشند
- تا دهه ۱۹۸۰: زنان اغلب به ضامنان مرد برای وامهای بانکی نیاز داشتند
- دهه ۱۹۷۰-۸۰: «موانع ازدواج» زنان متاهل را از کار در بسیاری از حرفهها منع میکرد
این زمینه تاریخی برای درک اینکه چرا زنان همچنان با نابرابریهای اقتصادی مواجهاند، حیاتی است. اثرات نسلهای زنانی که از استقلال مالی، آموزش و فرصتهای شغلی محروم بودند، همچنان در جامعه موج میزند و نابرابریهای مدرن در انباشت ثروت و قدرت اقتصادی را شکل میدهد.
3. افسانهها درباره زنان و پول نابرابری را تداوم میبخشند
افسانه زن ریسکگریز بر نحوه برخورد با ما هنگام جستجوی مشاوره مالی تأثیر میگذارد.
چالش کلیشهها: افسانههای گسترده درباره تواناییهای مالی و تحمل ریسک زنان به نابرابری اقتصادی آنها کمک میکند و باید از بین بروند.
افسانههای رایج شامل:
- زنان سرمایهگذاران ریسکگریز هستند (نادرست - وقتی سرمایهگذاری میکنند، زنان اغلب از مردان پیشی میگیرند)
- زنان فاقد درک تجاری هستند (نادرست - شرکتهایی که زنان بیشتری در رهبری دارند اغلب سودآورترند)
- زنان خرجکنندهاند، نه درآمدزا (نادرست - الگوهای خرجکردن بین جنسیتها مشابه است)
این افسانهها بر همه چیز از پیشرفت شغلی تا مشاوره سرمایهگذاری تأثیر میگذارند و پیشگویی خودتحققبخشی ایجاد میکنند که مانع از دستیابی زنان به پتانسیل کامل اقتصادیشان میشود. چالش این کلیشهها برای ایجاد یک چشمانداز مالی عادلانهتر ضروری است.
4. شکاف بازنشستگی جنسیتی به فقر در سنین پیری برای زنان منجر میشود
زنان بیشتر از مردان عمر میکنند. در طول تاریخ، در هر مکانی با سوابق قابل اعتماد و در هر سال، زنان بیشتر از مردان عمر کردهاند، از جامائیکا تا اسکاندیناوی، بنگلادش تا مالزی، حتی در کشورهایی با نابرابری جنسیتی و شکاف دستمزد گسترده.
ناامنی بازنشستگی: زنان با شکاف بازنشستگی قابل توجهی نسبت به مردان مواجهاند که منجر به نرخهای بالاتر فقر در سنین پیری میشود، با وجود امید به زندگی طولانیتر.
- شکاف بازنشستگی در بریتانیا: زنان با پسانداز متوسط ۱۵۷,۰۰۰ پوند در مقابل ۳۱۵,۰۰۰ پوند برای مردان بازنشسته میشوند
- علل: درآمد کمتر در طول زندگی، وقفههای شغلی برای مراقبت، کار پارهوقت
- نتیجه: ۷۰٪ از افرادی که پس از ۶۵ سالگی تنها زندگی میکنند، زنان هستند، بسیاری در فقر
شکاف بازنشستگی نمونهای آشکار از چگونگی انباشت نابرابریهای اقتصادی در طول زندگی است. رفع این مشکل نیازمند بازنگری در سیستمهای بازنشستگی برای در نظر گرفتن الگوهای شغلی و مسئولیتهای مراقبتی منحصر به فرد زنان است، همچنین تلاشهای گستردهتر برای بستن شکاف دستمزد جنسیتی و ارزشگذاری به کارهای مراقبتی بدون مزد.
5. سیاستهای اقتصادی اغلب زنان را نادیده میگیرند یا به آنها آسیب میزنند
هنگامی که دولتها، کارفرمایان یا زنجیرههای سوپرمارکت اقلام را به صورت عمده خریداری میکنند، از تخفیفهای قابل توجهی از تأمینکنندگان بهرهمند میشوند. دولت بریتانیا مناقصهای برای شرکتی برای تأمین محصولات بهداشتی در مدارس انگلیسی با هزینه ۲۰ میلیون پوند در سال اول، یا ۱۱ پوند به ازای هر دانشآموز، ارائه داد.
سیاستگذاری بدون توجه به جنسیت: سیاستهای اقتصادی و اجتماعی اغلب تأثیر نامتناسب خود بر زنان را در نظر نمیگیرند، و نابرابریهای جنسیتی را تداوم و گاهی تشدید میکنند.
نمونههایی از سیاستهای بدون توجه به جنسیت:
- تدابیر ریاضتی که خدمات عمومی را که زنان بیشتر به آنها وابستهاند، کاهش میدهد
- سیستمهای مالیاتی که به طور ناخواسته به درآمدهای ثانویه (اغلب زنان) آسیب میزنند
- عدم سرمایهگذاری در زیرساختهای مراقبت از کودکان
اجرای بودجهبندی و تحلیل سیاستهای پاسخگو به جنسیت میتواند به اطمینان از اینکه تصمیمات دولتی به طور ناخواسته به زنان آسیب نمیزنند، کمک کند. این رویکرد نیازها و شرایط متفاوت زنان و مردان را در تمام مراحل توسعه و اجرای سیاست در نظر میگیرد.
6. زنان هزینههای پنهان در زندگی روزمره و مراقبتهای بهداشتی را متحمل میشوند
پرداخت اجاره برای زنان به مشکل بزرگتری تبدیل شده است از زمانی که دولت کمک هزینه مسکن محلی را که به افراد با کمترین درآمد برای پرداخت اجاره و هزینههای مسکن کمک میکند، کاهش داد.
بارهای نامرئی: زنان با هزینههای پنهان متعددی در زندگی روزمره مواجهاند، از قیمتهای بالاتر برای محصولات جنسیتی تا پوشش ناکافی مراقبتهای بهداشتی برای مسائل خاص زنان.
هزینههای پنهان شامل:
- «مالیات صورتی» بر محصولات بازاریابی شده برای زنان
- عدم پوشش برای محصولات بهداشتی و کنترل بارداری
- هزینههای بالاتر مراقبتهای بهداشتی به دلیل نادیده گرفتن درد و علائم زنان
این هزینهها در طول زندگی انباشته میشوند و به طور قابل توجهی به نابرابری اقتصادی کلی که زنان با آن مواجهاند، کمک میکنند. رفع این بارهای پنهان نیازمند افزایش آگاهی، حمایت مصرفکننده و تغییرات سیاستی برای اطمینان از قیمتگذاری و پوشش مراقبتهای بهداشتی عادلانه است.
7. محیط کار همچنان علیه موفقیت زنان متعصب است
زنان با حقوق شروعی پایینتر از مردان مستقیماً از دانشگاه پیشنهاد میشوند، در حالی که گزارشی از انجمن زنان دانشگاهی آمریکا شکاف دستمزد ۷ درصدی غیرقابل توضیحی برای زنان تنها یک سال پس از فارغالتحصیلی پیدا کرد - حتی پس از در نظر گرفتن عواملی از جمله رشته تحصیلی و انتخاب شغلی.
موانع پایدار در محیط کار: با وجود پیشرفتها، زنان همچنان با موانع قابل توجهی برای پیشرفت شغلی و جبران عادلانه در محیط کار مواجهاند.
مسائل کلیدی در محیط کار:
- شکاف دستمزد جنسیتی از اوایل شروع میشود و با گذشت زمان گسترش مییابد
- کمبود زنان در موقعیتهای رهبری (تنها ۵٪ از مدیران عامل شرکتهای فورچون ۵۰۰ زن هستند)
- تعصب در استخدام، ارتقاء و ارزیابی عملکرد
رفع این مسائل نیازمند رویکردی چندوجهی است، از جمله قوانین قویتر برای برابری دستمزد، آموزش تعصب ناخودآگاه، برنامههای راهنمایی و تلاش برای تغییر فرهنگ شرکتی. شرکتها باید به «مجازات مادری» نیز بپردازند و حمایت بهتری برای تعادل کار و زندگی فراهم کنند.
8. استانداردهای زیبایی و انتظارات اجتماعی زنان را از نظر اقتصادی محدود میکنند
نتیجه نهایی فشار زیبایی، محدود کردن آرزوها و مشارکت اجتماعی دختران است. مطالعهای که در بالا به آن اشاره شد، نشان داد که اقلیت قابل توجهی از زنان بالغ به دلیل نگرانیهای مربوط به تصویر بدنی به کار یا مصاحبههای شغلی نمیروند.
انتظارات پرهزینه: استانداردهای زیبایی اجتماعی و هنجارهای جنسیتی بارهای اقتصادی اضافی بر زنان میگذارند و میتوانند آرزوها و انتخابهای شغلی آنها را محدود کنند.
تأثیرات اقتصادی استانداردهای زیبایی:
- هزینههای بالاتر مراقبت شخصی برای زنان
- زمانی که برای ظاهر صرف میشود از توسعه شغلی میکاهد
- انتظارات زیبایی در برخی حرفهها موانع اضافی ایجاد میکند
این فشارها نه تنها هزینههای مالی مستقیم دارند، بلکه میتوانند بر اعتماد به نفس زنان و تمایل آنها برای دنبال کردن برخی مشاغل یا موقعیتهای رهبری تأثیر بگذارند. چالش این هنجارها و ترویج تعاریف فراگیرتر از حرفهایگری و زیبایی برای برابری اقتصادی ضروری است.
9. سرمایهگذاری و سواد مالی برای توانمندسازی زنان حیاتی است
سرمایهگذاری میتواند هیجانانگیز باشد - حوزههایی که امروز برای پتانسیل سرمایهگذاری بلندمدت خود توصیه میشوند شامل خودروهای بدون راننده، انرژی پاک، بیوتکنولوژی و چین هستند.
توانمندسازی مالی: بهبود سواد مالی زنان و تشویق آنها به مشارکت در سرمایهگذاری برای بستن شکاف ثروت و دستیابی به برابری اقتصادی ضروری است.
نکات کلیدی:
- زنان کمتر از مردان سرمایهگذاری میکنند و از انباشت ثروت بالقوه باز میمانند
- آموزش مالی باید از سنین پایین شروع شود و به نیازهای زنان اختصاص یابد
- تشویق زنان به سرمایهگذاری میتواند به بستن شکاف پسانداز بازنشستگی کمک کند
ترویج سواد مالی و سرمایهگذاری در میان زنان تنها به معنای توانمندسازی فردی نیست، بلکه به معنای تغییر چشمانداز کنترل و بهرهمندی از سرمایه در جامعه است. این تغییر پتانسیل ایجاد تغییرات اقتصادی و اجتماعی گستردهتری را دارد.
10. اقدام جمعی و تغییرات سیاستی برای دستیابی به برابری لازم است
این کتاب برخی از دلایل متعدد را که چرا برابری در پول و ثروت همچنان از ما دور میماند، آشکار کرده است. نابرابری اقتصادی زنان مانند کاسهای از اسپاگتی است: دهها رشته در هم تنیده و سخت است که ببینیم هر کدام از کجا شروع و پایان مییابد. اما با کشیدن یک رشته، دیگران شروع به باز شدن میکنند.
راهحلهای سیستماتیک مورد نیاز: دستیابی به برابری اقتصادی واقعی برای زنان نیازمند اقدام جمعی، تغییرات سیاستی و بازاندیشی در سیستمهای اقتصادی است.
راهحلهای بالقوه:
- بودجهبندی پاسخگو به جنسیت در تمام سطوح دولت
- سیاستهای مراقبت از کودکان جهانی و مرخصی خانوادگی با حقوق
- سهمیهبندی برای زنان در موقعیتهای رهبری در تجارت و سیاست
- ارزشگذاری و جبران کارهای مراقبتی بدون مزد
اقدامات فردی مهم هستند، اما باید با تغییرات گستردهتر اجتماعی تکمیل شوند. این شامل به چالش کشیدن هنجارهای فرهنگی عمیقاً ریشهدار، اصلاح نهادها و ایجاد سیستمهای اقتصادی است که به کارها و ویژگیهای سنتی زنانه ارزش میدهند. تنها از طریق تغییرات جامع و سیستماتیک میتوانیم به برابری اقتصادی واقعی برای زنان دست یابیم.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب چرا زنان فقیرتر از مردان هستند و چه کاری میتوانیم در این باره انجام دهیم عمدتاً نقدهای مثبتی دریافت میکند و به خاطر دیدگاههای روشنگرانهاش در مورد نابرابری مالی تحسین میشود. خوانندگان تحلیل جامع مسائل سیستماتیک، زمینه تاریخی و توصیههای عملی را میپسندند. بسیاری آن را به عنوان مطالعهای ضروری برای هر دو جنس زن و مرد توصیه میکنند. برخی از منتقدان به تعصب کتاب و تمرکز محدود آن بر دیدگاههای بریتانیا و ایالات متحده انتقاد دارند. به طور کلی، منتقدان آن را آموزنده، قابل دسترس و تحریککننده تفکر میدانند، اگرچه گاهی تکرار استدلالهای آشنا مشاهده میشود. توصیههای سرمایهگذاری و راهحلهای ارائه شده عموماً به خوبی پذیرفته میشوند، هرچند برخی خوانندگان خواهان توصیههای عمیقتری هستند.