نکات کلیدی
1. زبان به طور مداوم در حال تحول است، نه یک موجودیت ثابت
یک کلمه چیزی است که در حرکت است.
زبان به عنوان یک موجود زنده. مانند موجودات زنده که در طول زمان تکامل مییابند، زبانها نیز دچار تغییرات مداوم میشوند. کلمات، تلفظها و ساختارهای دستوری به تدریج و اغلب به طور نامحسوس از نسلی به نسل دیگر تغییر میکنند. این فرآیند نشانهای از زوال یا انحطاط نیست، بلکه ویژگی طبیعی و اجتنابناپذیر ارتباط انسانی است.
عوامل محرک تغییر:
- تحولات اجتماعی و فناوری
- تعاملات فرهنگی و وامگیریها
- تأثیرات روانشناختی و شناختی بر الگوهای گفتاری
- خلاقیت و سازگاری ذاتی در استفاده از زبان انسانی
در حالی که برخی ممکن است این تغییرات را به عنوان از دست دادن زبان "صحیح" تلقی کنند، زبانشناسان آنها را به عنوان شواهدی جذاب از پویایی و پاسخگویی زبان به نیازها و تجربیات انسانی میبینند.
2. کلمات از طریق دلالت و زمینه معنای خود را تغییر میدهند
معانی به آرامی و گام به گام تغییر میکنند.
انحراف معنایی. کلمات به ندرت به طور ناگهانی از یک معنا به معنای دیگر میپرند. بلکه به تدریج از طریق استفاده مکرر در زمینههای خاص، معانی و تداعیهای جدیدی کسب میکنند. با گذشت زمان، این معانی ثانویه میتوانند به معانی اصلی تبدیل شوند، در حالی که تعاریف اصلی محو یا تغییر میکنند.
نمونههایی از تغییر معنایی:
- "ساده" در اصل به معنای "مبارک" یا "بیگناه" بود
- "خوب" زمانی به معنای "احمق" یا "ساده" بود
- "وحشتناک" از "الهامبخش" به "ترسناک" تغییر کرد
این فرآیند در زبان انگلیسی مدرن نیز ادامه دارد، با کلماتی مانند "literally" که از طریق استفاده گستردهی مجازی معانی جدید و ظاهراً متناقضی کسب میکنند. به جای مقاومت در برابر این تغییرات، میتوانیم آنها را به عنوان شواهدی از سازگاری زبان و راههای خلاقانهای که گویندگان برای بیان خود پیدا میکنند، قدردانی کنیم.
3. دستور زبان از کلماتی که استقلال خود را از دست میدهند، پدید میآید
دستور زبان تا حدی پیشوندها و پسوندها است، اما همچنین چیزهایی است که به عنوان کلمات جداگانه به خودی خود ایستادهاند.
دستوریسازی. آنچه ما به عنوان "دستور زبان" در نظر میگیریم، اغلب به عنوان کلمات مستقلی آغاز میشود که با گذشت زمان معنای اصلی خود را از دست میدهند و به ابزارهایی برای سازماندهی کلمات دیگر تبدیل میشوند. این فرآیند که به آن دستوریسازی میگویند، یک مکانیزم اساسی در تغییر زبان است.
نمونههایی از دستوریسازی:
- نشانگر زمان آینده در زبان انگلیسی "will" از فعلی به معنای "خواستن" یا "آرزو کردن" نشأت گرفته است
- پسوند زمان گذشته "-ed" احتمالاً از کلمه "did" مشتق شده است
- بسیاری از حروف اضافه از کلماتی که موقعیتها یا اعمال فیزیکی را توصیف میکردند، تکامل یافتهاند
درک دستوریسازی به ما کمک میکند تا ببینیم که تمایز بین "کلمات" و "دستور زبان" به آن وضوحی که ممکن است فرض کنیم، نیست. همچنین نشان میدهد که چگونه زبانها به طور مداوم مواد موجود را بازیافت و بازسازی میکنند تا راههای جدیدی برای بیان ایدهها ایجاد کنند.
4. تغییرات مصوتها یک پدیده طبیعی زبانی است
مصوتها در میدانی بدون مرز وجود دارند، به طوری که به هیچ وجه از حرکت باز نمیمانند—و حرکت میکنند.
تحرک مصوتها. برخلاف موقعیتهای ثابت که توسط املاء پیشنهاد میشود، صداهای مصوت در زبان گفتاری در حرکت مداوم و ظریف هستند. این تغییرات به تدریج در طول نسلها و مناطق رخ میدهند و به تنوع لهجهها و گویشهایی که مشاهده میکنیم منجر میشوند.
جنبههای کلیدی تغییرات مصوتها:
- به طور ناخودآگاه و سیستماتیک رخ میدهند
- از الگوهای قابل پیشبینی در "فضای مصوت" دهان پیروی میکنند
- میتوانند به طور چشمگیری تلفظ را در طول زمان تغییر دهند (مثلاً تغییر بزرگ مصوت در زبان انگلیسی)
- اغلب تا زمانی که گویندگان با گویشهای مختلف مواجه نشوند، نادیده گرفته میشوند
شناخت سیالیت صداهای مصوت به توضیح تغییرات تاریخی در تلفظ و اختلافات املایی کمک میکند. همچنین رویکردی انعطافپذیرتر و فراگیرتر به تنوعات زبانی منطقهای را تشویق میکند.
5. تغییر پسزمینه: چگونه کلمات مرکب به مفاهیم یکپارچه تبدیل میشوند
روشی که ما تختهسیاه را به عنوان "یک چیز" علامتگذاری میکنیم، متفاوت از هر تختهای که اتفاقاً سیاه است، با تغییر پسزمینه است.
یکپارچگی مفهومی. تغییر پسزمینه یک فرآیند زبانی است که در آن تأکید در کلمات مرکب به عنصر اول منتقل میشود، نشاندهنده این است که ترکیب به یک مفهوم یکپارچه تبدیل شده است نه یک توصیف ساده. این تغییر ظریف نشان میدهد که چگونه ذهن ما اطلاعات را پردازش و دستهبندی میکند.
نمونهها و پیامدهای تغییر پسزمینه:
- "پرنده سیاه" (هر پرندهای که سیاه است) در مقابل "پرندهسیاه" (یک گونه خاص)
- "سگ داغ" (سگی که داغ است) در مقابل "سگداغ" (یک نوع غذا)
- نشاندهنده انتقال از عبارات توصیفی به مفاهیم تثبیتشده
- به طور ناخودآگاه رخ میدهد زیرا اصطلاحات آشنا و به طور گسترده استفاده میشوند
درک تغییر پسزمینه به ما کمک میکند تا ببینیم چگونه زبان برای ایجاد راههای کارآمدتر برای بیان ایدههای پیچیده سازگار میشود و چگونه تغییرات کوچک در تلفظ میتوانند تغییرات مهمی در معنا را نشان دهند.
6. نوشتار طبیعت سیال زبان گفتاری را پنهان میکند
ما خود را به عنوان کسانی که نوشتار را صحبت میکنند، میبینیم، نه به عنوان کسانی که گفتار را مینویسند.
تعصب نوشتاری. درک ما از زبان به شدت تحت تأثیر نوشتار است که نسخهای ثابت و استاندارد از گفتار را ارائه میدهد. این اثر "مغز بر نوشتار" میتواند درک طبیعت پویا و همیشه در حال تغییر زبان گفتاری را دشوار کند.
پیامدهای دیدگاههای زبانمحور نوشتاری:
- تأکید بیش از حد بر املاء و دستور زبان "صحیح"
- مقاومت در برابر تغییرات و تنوعات زبانی
- دشواری در شناخت تغییرات صوتی تاریخی
- سوءتفاهم در رابطه بین گفتار و نوشتار
با شناخت اولویت گفتار و محدودیتهای نوشتار به عنوان نمایشی از زبان، میتوانیم درک دقیقتر و انعطافپذیرتری از چگونگی کارکرد و تغییر زبان در طول زمان توسعه دهیم.
7. تغییر زبان را به عنوان یک پدیده طبیعی و اجتنابناپذیر بپذیرید
تغییرات در معنا به همان اندازه طبیعی برای کلمات هستند که تغییرات در گام برای موسیقی.
ذهنباز زبانی. به جای دیدن تغییر زبان به عنوان زوال یا خطا، میتوانیم آن را به عنوان یک فرآیند جذاب و مداوم که خلاقیت و سازگاری ارتباط انسانی را منعکس میکند، قدردانی کنیم. این دیدگاه کنجکاوی را تشویق میکند و قضاوت درباره تنوعات زبانی را کاهش میدهد.
مزایای پذیرش تغییر زبان:
- درک بهتر از تغییرات تاریخی و فرهنگی
- قدردانی بیشتر از تنوع زبانی
- بهبود ارتباطات بین نسلها و فرهنگها
- رویکردی انعطافپذیرتر و خلاقانهتر به استفاده از زبان
با اتخاذ این ذهنیت، میتوانیم از نگرشهای تجویزی درباره زبان "صحیح" فراتر برویم و در عوض به جشن گرفتن بافت غنی و در حال تکامل بیان انسانی بپردازیم. این رویکرد نه تنها درک ما از زبان را غنی میکند، بلکه ارتباطات فراگیرتر و مؤثرتری را نیز ترویج میدهد.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب کلمات در حرکت به بررسی چگونگی تکامل زبان در طول زمان میپردازد و به چالش کشیدن مفاهیم دستوری از "استفادهی صحیح" را هدف قرار میدهد. مکورتر استدلال میکند که تغییر طبیعی و اجتنابناپذیر است و با استفاده از مثالهای متعدد، تغییرات در معانی کلمات، تلفظها و دستور زبان را به تصویر میکشد. او تأکید میکند که زبان نوشتاری معمولاً از تغییرات گفتاری عقبتر است و زمینه تعیینکنندهی استفادهی مناسب است. سبک جذاب و طنزآمیز کتاب و مشاهدات عمیق آن دربارهی تکامل زبانی با خوانندگان ارتباط برقرار میکند، هرچند برخی از مثالهای گسترده را تکراری مییابند. بهطور کلی، این کتاب دیدگاه تازهای دربارهی تغییر زبان برای علاقهمندان به زبان و همچنین شکگرایان ارائه میدهد.