نکات کلیدی
۱. درک اصول بازارهای آتی
قرارداد آتی تعهدی است برای تحویل یا دریافت مقدار و کیفیت استانداردی از یک کالا یا ابزار مالی در تاریخ مشخصی در آینده.
مبانی آتی. بازارهای آتی شامل معامله قراردادهایی برای تحویل در آینده هستند که با بازار نقدی فعلی تفاوت دارند. این بازارها مزایایی چون استانداردسازی، اجرای فوری، هزینههای معاملاتی پایین، قابلیت جبران و تضمینهای بورس را ارائه میدهند. در ابتدا تمرکز بر کالاها بود، اما اکنون ابزارهای مالی مانند شاخصهای سهام، نرخ بهره و ارزها سهم عمدهای دارند.
جزئیات کلیدی قرارداد. شناخت مشخصات قرارداد اهمیت فراوانی دارد که شامل موارد زیر است:
- بورس محل معامله
- نماد معاملاتی
- اندازه قرارداد (تعیینکننده ارزش دلاری)
- حداقل نوسان قیمت (اندازه و ارزش تیک)
- ماههای قرارداد و آخرین روز معامله
- محدودیتهای روزانه قیمت (که میتواند معاملات را متوقف کند)
- نوع تسویه (فیزیکی یا نقدی)
- روز اطلاعیه اول (برای تحویل فیزیکی)
- درجه قابل تحویل
نقدشوندگی بازار. حجم معاملات (کل قراردادهای معامله شده روزانه) و موقعیتهای باز (کل قراردادهای باز) شاخصهای نقدشوندگی بازار هستند. بازارهای کمنقدشونده به دلیل قیمتهای اجرای نامطلوب باید اجتناب شوند. معمولاً بازارهایی با موقعیت باز کمتر از ۵۰۰۰ یا حجم روزانه کمتر از ۱۰۰۰ مناسب نیستند.
۲. تحلیل تکنیکال دیدگاههای عملی به بازار ارائه میدهد
تحلیل نمودار وسیلهای برای کسب عقل سلیم در معامله است؛ هدفی که بهمراتب دشوارتر از آنچه به نظر میرسد، است.
فراتر از عقل سلیم. بسیاری از باورهای شهودی درباره بازار نادرستاند. تحلیل نمودار با مطالعه الگوهای قیمتی گذشته به توسعه «عقل سلیم» درباره رفتار بازار کمک میکند. اگرچه برخی آن را خرافه میدانند، اما بسیاری از معاملهگران موفق از آن بهره میبرند.
انواع نمودارها. نمودارهای مختلفی برای نمایش دادههای قیمتی وجود دارد:
- نمودار میلهای (نمایش قیمت باز، بالا، پایین و بسته)
- نمودار خطی (فقط قیمت بسته)
- نمودار نقطه و شکل (زمان را نادیده میگیرد و بر حرکت قیمت تمرکز دارد)
- نمودار شمعی (ابعاد بصری با «بدنه واقعی» اضافه میکند)
دیدگاه زمانی. استفاده از بازههای زمانی مختلف (ماهانه، هفتگی، روزانه، درونروزی) دیدگاههای متفاوتی ارائه میدهد. نمودارهای بلندمدت روندهای کلی و حمایت/مقاومتهای اصلی را نشان میدهند، در حالی که نمودارهای کوتاهمدت به زمانبندی کمک میکنند. برای تحلیل بلندمدت، استفاده از سری قراردادهای پیوسته ضروری است، هرچند قرارداد نزدیک ممکن است نوسانات قیمت را تحریف کند.
۳. تحلیل بنیادی نیازمند کاربرد دقیق است
حقیقت ساده این است که بسیاری از آنچه به عنوان تحلیل بنیادی ارائه میشود ناقص یا نادرست است و اغلب هر دو.
فراتر از عرضه و تقاضا. تحلیل بنیادی با استفاده از دادههای اقتصادی (تولید، مصرف، صادرات) قیمتها را پیشبینی میکند. اما صرفاً نگاه به آمار عرضه و تقاضا به تنهایی کافی نیست. بنیادیها فقط نسبت به قیمت میتوانند صعودی یا نزولی باشند.
اشتباهات رایج. خطاهای متداول در تحلیل بنیادی عبارتاند از:
- بررسی بنیادیها بدون توجه به قیمت
- استفاده از اطلاعات قدیمی به عنوان جدید
- تکیه بر مقایسههای ساده یکساله
- استفاده از بنیادیها برای زمانبندی (که پیشبینی ارزش است، نه زمان)
- فقدان دیدگاه کلی (نادیده گرفتن مقیاس رویدادها)
- نادیده گرفتن تأخیرهای زمانی مرتبط
- فرض اینکه قیمتها نمیتوانند زیر هزینه تولید بروند (در حالی که میتوانند)
- استنتاج نادرست از دادههای جزئی (مثلاً گاوهای تغذیه شده در مقابل کل کشتار)
- مقایسه قیمتهای اسمی بدون توجه به تورم
- نادیده گرفتن انتظارات (محصول جدید، روانشناسی موجودی)
- نادیده گرفتن ملاحظات فصلی
- انتظار تطابق قیمتها با توافقات تجاری
- نتیجهگیری از دادههای ناکافی
- اشتباه گرفتن تقاضا و مصرف (مصرف نتیجه قیمت است، نه عامل تعیینکننده)
تقاضا کلیدی است. تقاضا اغلب دشوار به کمیت است اما اهمیت فراوان دارد. روشهای وارد کردن تقاضا شامل فرض رشد پایدار، شناسایی متغیرهای مؤثر بر تقاضا (مانند شاخصهای اقتصادی) یا استفاده از مصرف به عنوان نماینده در موارد خاص (تقاضای بسیار غیرالاستیک) است.
۴. بحث میان تحلیل بنیادی و تکنیکال شخصی است
اینجا دو شرکتکننده بسیار موفق بازار با دیدگاههای کاملاً متضاد درباره اثربخشی تحلیل بنیادی و تکنیکال حضور دارند.
روش «بهترین» وجود ندارد. معاملهگران موفق دیدگاههای بسیار متفاوتی درباره برتری تحلیل بنیادی یا تکنیکال دارند. برخی کاملاً بنیادی، برخی کاملاً تکنیکال و بسیاری ترکیبی از هر دو هستند.
تناسب شخصیتی. مؤثرترین رویکرد آن است که با شخصیت و سطح راحتی معاملهگر هماهنگ باشد. برخی بلندمدت، برخی کوتاهمدت؛ برخی سیستماتیک، برخی اختیاری؛ برخی بنیادی و برخی تکنیکال را ترجیح میدهند.
ترکیب رویکردها. بسیاری از معاملهگران موفق از تحلیل بنیادی برای تعیین جهت حرکت اصلی و از تحلیل تکنیکال برای زمانبندی ورود و خروج استفاده میکنند. این ترکیب نقاط قوت هر دو روش را به کار میگیرد. در نهایت، هر معاملهگر باید هر دو را تجربه و ترکیب مناسب خود را بیابد.
۵. کنترل مؤثر ریسک در معامله حیاتی است
موفقیت در معاملات مبتنی بر نمودار به کنترل مؤثر زیانها وابسته است.
ضروری برای موفقیت. کنترل سختگیرانه زیانها شاید مهمترین پیشنیاز برای معامله سودآور باشد. بدون برنامه محدود کردن زیان، یک معامله بد میتواند فاجعهآفرین باشد.
عناصر کلیدی کنترل ریسک:
- حداکثر ریسک هر معامله: محدود به ۱ تا ۲ درصد کل سرمایه (ترجیحاً کمتر). تعیینکننده اندازه موقعیت.
- استراتژی توقف ضرر: تعیین نقطه خروج پیش از ورود به معامله. استفاده از سفارشهای GTC یا توقف ذهنی (در صورت انضباط).
- تنوعبخشی: در بازارها، سیستمها و انواع سیستمها ریسک را کاهش میدهد.
- کاهش اهرم: برای بازارهای با همبستگی بالا.
- تنظیمات نوسان بازار: تغییر اندازه موقعیت بر اساس نوسان بازار.
- تنظیم اندازه موقعیت: بر اساس تغییرات سرمایه حساب.
- تنظیمات دوره زیان: کاهش اندازه یا استراحت در دورههای زیان (برای معاملهگران اختیاری).
اجتناب از اشتباهات رایج. از معامله بیش از حد، بهویژه در دورههای زیان، خودداری کنید. توقفها را برای افزایش ریسک تغییر ندهید. از اسپردها برای محافظت از موقعیت زیانده استفاده نکنید. معاملات سودده را نقد نکنید در حالی که زیاندهها را نگه میدارید.
۶. الگوهای نموداری سرنخ میدهند اما نیازمند تفسیرند
نمودارها رفتار بازار را نشان میدهند که تابع الگوهای تکرارشوندهای است.
شناسایی روندها. روندها با قلهها و درههای بالاتر (روند صعودی) یا پایینتر (روند نزولی) تعریف میشوند. خطوط روند این نقاط را به هم متصل میکنند و کانالها خطوط موازی هستند که روند را در بر میگیرند. نفوذ به خطوط روند میتواند نشانه بازگشت باشد، اما اغلب مجدداً تعریف میشوند.
محدودههای معاملاتی. بازارها بیشتر زمان خود را در محدودههای معاملاتی (حرکت جانبی) میگذرانند. شکست از این محدودهها میتواند نشانه روندهای آتی باشد، بهویژه اگر محدوده طولانی و باریک باشد و شکست تأیید شود (مثلاً با زمان یا نفوذ قیمت).
الگوهای ادامهدهنده. اینها تثبیتهایی در روند هستند که انتظار میرود در جهت روند حل شوند:
- مثلثها (متقارن، صعودی، نزولی)
- پرچمها و پرچمکها (کوتاهمدت، باندهای باریک)
الگوهای سقف و کف. الگوهایی که بازگشت روند را نشان میدهند:
- سقفها/کفهای V شکل (بازگشتهای تند)
- سقفها/کفهای دوگانه/سهگانه (چند قله/دره در سطوح مشابه)
- سر و شانه (الگوی سه قسمتی)
- سقفها/کفهای گرد (کاسهای)
- گُوهها (الگوهای همگرا)
۷. سیگنالهای ناموفق نموداری اغلب بسیار قابل اعتمادند
سیگنال ناموفق یکی از قابل اعتمادترین سیگنالهای نموداری است.
قدرت ضد روند. وقتی بازار در جهت سیگنال نموداری پیشبینی شده حرکت نمیکند، این نشانه قوی حرکت قابل توجه در جهت مخالف است. این حرکت برخلاف انتظار معمولاً نشانگر سقفها و کفهای مهم است.
انواع سیگنالهای ناموفق:
- تلههای گاوی/خرسی: شکستهای بزرگ که سریعاً با بازگشت به محدوده همراهاند.
- شکستهای کاذب خطوط روند: نفوذ به خط روند و سپس بازگشت به آن سوی خط.
- بازگشت به نقاط اوج/کفهای ناگهانی قبلی.
- بازگشت به نقاط اوج/کفهای روزهای پرنوسان.
- شکستهای خلاف انتظار پرچم/پرچمک.
- شکست خلاف جهت پرچم/پرچمک پس از شکست عادی.
- نفوذ به الگوهای سقف/کف مانند سقفهای دوگانه یا سر و شانه.
- شکست انحنا: حرکت قیمت برخلاف جهت الگوی منحنی.
تأیید اهمیت دارد. شرایط تأیید (مثلاً حداقل نفوذ قیمت، تأخیر زمانی، الگوهای بعدی) برای اعتبارسنجی سیگنالهای ناموفق و جلوگیری از سیگنالهای کاذب ضروری است. هرچه استفاده از مفهوم سیگنال ناموفق گستردهتر شود، ممکن است اعتبار آن کاهش یابد.
۸. سیستمهای معاملاتی مکانیکی انضباط میآورند اما نیازمند آزمون دقیقاند
بهینهسازی همیشه، تکرار میکنم همیشه، عملکرد بالقوه آینده سیستم را بیش از حد برآورد میکند—معمولاً با اختلاف زیاد...
مزایای سیستمها. سیستمهای معاملاتی مکانیکی احساسات را حذف، ثبات را تضمین و روشی برای کنترل ریسک فراهم میکنند. این سیستمها میتوانند روندی، ضد روند یا مبتنی بر شناسایی الگو باشند.
مشکلات رایج. سیستمهای استاندارد دنبالکننده روند با مشکلاتی مانند:
- سیگنالهای مشابه زیاد (شلوغی)
- سیگنالهای کاذب (ویپسها)
- عدم بهرهبرداری از حرکات بزرگ (اندازه موقعیت ثابت)
- از دست دادن سودهای بزرگ (سیستمهای کند)
- عدم سود در محدودههای معاملاتی
- زیانهای بزرگ موقت
- نوسان شدید در بهترین سیستمها
- عملکرد ضعیف پس از آزمون («بمبها»)
- تغییر پارامترها (بهترین پارامترها تغییر میکنند)
- لغزش (تفاوت بین پر شدن نظری و واقعی سفارش)
دامهای آزمون. آزمون دقیق ضروری است اما با مشکلاتی همراه است:
- «نمونه انتخاب شده خوب» (انتخاب گزینشی نتایج گذشته)
- فرضیات غیرواقعی (نادیده گرفتن لغزش، روزهای محدود)
- افسانه بهینهسازی: بهترین پارامترهای گذشته به ندرت بهترین پارامترهای آیندهاند. بهینهسازی اغراق میکند.
ارزیابی معتبر. سیستمها باید با روشهایی که سوگیری پسنگری را حذف میکنند ارزیابی شوند:
- شبیهسازی کور (آزمون پارامترهای بهینه شده روی دادههای بعدی)
- عملکرد میانگین پارامترها (میانگین نتایج تمام پارامترهای آزمون شده)
۹. عملکرد را فراتر از بازده ساده ارزیابی کنید
مقایسه بازده بدون ریسک مانند مقایسه قیمت هتلهای بینالمللی بدون توجه به واحد پول است.
ریسک واحد اندازهگیری است. بازده به تنهایی بدون در نظر گرفتن ریسک بیمعنی است. ریسک و بازده از طریق اهرم (تغییر میزان در معرض بودن) قابل تبدیلاند. نسبت بازده به ریسک بالاتر بهتر از بازده صرف است.
معیارهای تعدیل شده بر ریسک. شاخصهای مختلفی عملکرد را نسبت به ریسک میسنجند:
- نسبت شارپ: (بازده اضافی متوسط) تقسیم بر انحراف معیار. نوسانات همهجانبه را جریمه میکند. نسبت شارپ منفی بیمعنی است.
- نسبت سورتینو: (بازده مرکب منهای حداقل بازده قابل قبول) تقسیم بر انحراف معیار نزولی. فقط ریسک نزولی را میسنجد.
- نسبت شارپ ریسک نزولی متقارن: مشابه سورتینو اما قابل مقایسه با شارپ.
- نسبت سود به درد (GPR): مجموع بازدههای ماهانه تقسیم بر قدر مطلق مجموع زیانهای ماهانه. زیانها را متناسب جریمه میکند.
- نسبت دم: تمایل به بازدههای شدید مثبت یا منفی را اندازه میگیرد.
- نسبت MAR/Calmar: (بازده مرکب سالانه) تقسیم بر بیشینه افت سرمایه. بر اساس بدترین رویداد منفرد.
- نسبت بازگشت بازده (RRR): (بازده مرکب سالانه منهای بازده بدون ریسک) تقسیم بر میانگین بیشینه بازگشت. همه انحرافات نزولی و زیانهای نزدیک را جریمه میکند.
تحلیل بصری. نمودارها ارزیابی شهودی عملکرد را فراهم میکنند:
- نمودار ارزش خالص دارایی (NAV) (برای دورههای طولانی از مقیاس لگاریتمی استفاده شود)
- نمودار بازده پنجرهای متحرک (بازده دورههای ثابت پایانیافته در هر ماه را نشان میدهد)
- منحنی زیرآب (بدترین زیان تجمعی از اوج قبلی را نشان میدهد)
- نمودار ۲DUC (منحنی زیرآب دو جهته) (حداکثر زیان تجمعی از اوج قبلی یا زیان از نقطه فعلی تا پایین بعدی را نشان میدهد)
۱۰. معاملات اسپرد مدیریت ریسک و فرصتهای منحصربهفرد ارائه میدهد
معامله اسپرد شامل خرید همزمان یک قرارداد آتی و فروش قرارداد آتی دیگر در همان بازار یا بازار مرتبط است.
فراتر از معاملات ساده. اسپردها معامله تفاوت قیمت بین دو قرارداد هستند. مزایایی چون کاهش ریسک (دسترسی معاملهگران کوچکتر به بازارهای پرنوسان)، نسبت پاداش به ریسک بهتر، محافظت در برابر حرکات شدید قیمت و بینش درباره جهت بازار ارائه میدهند.
انواع اسپرد:
- درونبازاری (بین تحویلها): ماههای مختلف یک کالا (رایجترین نوع). بینمحصولی حالت خاصی است.
- بینکالایی: کالاهای مرتبط مختلف (مثلاً گاو و خوک).
- بینبازاری: یک کالا در بورسهای مختلف (آربیتراژ).
نسبت قراردادها. در اسپردهای بینکالایی یا بینبازاری، استفاده از تعداد برابر قراردادها ممکن است به دلیل تفاوت اندازه قرارداد و سطح قیمت، معامله را تحریف کند. رویکرد ارزش دلاری برابر (نسبت قرارداد معکوس نسبت ارزش قرارداد) معمولاً ترجیح داده میشود تا معامله نسبت به تغییرات درصدی برابر بیتفاوت باشد.
۱۱. اختیار معامله پروفایلهای ریسک/پاداش انعطافپذیر ارائه میدهد
خرید اختیار خرید روی آتی به خریدار حق، اما نه تعهد، خرید قرارداد آتی پایه با قیمت مشخصی به نام قیمت اعمال تا تاریخ انقضا میدهد.
اختیار خرید و فروش. اختیارها به خریدار حق (نه تعهد) خرید (اختیار خرید) یا فروش (اختیار فروش) قرارداد آتی پایه با قیمت اعمال قبل از انقضا میدهند. قیمت اختیار، حقالزحمه است. خریداران ریسک محدود (حقالزحمه پرداختی) و پتانسیل نامحدود دارند؛ فروشندگان حقالزحمه دریافت میکنند اما ریسک نامحدود دارند.
اجزای حقالزحمه. حقالزحمه = ارزش ذاتی + ارزش زمانی. ارزش ذاتی مقدار درونپول است. ارزش زمانی به عوامل زیر بستگی دارد:
- رابطه قیمت اعمال و قیمت آتی (حداکثر در حالت همقیمت)
- زمان باقیمانده تا ان
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب «راهنمای کامل بازارهای آتی» نظرات متفاوتی را به خود جلب کرده است. برخی خوانندگان آن را منبعی جامع برای معامله در بازار کالاها میدانند که بینشها و استراتژیهای ارزشمندی ارائه میدهد. با این حال، گروهی دیگر معتقدند تمرکز کتاب بیش از حد بر تحلیل تکنیکال است که ممکن است برای همه سرمایهگذاران جذاب نباشد. طول و پیچیدگی کتاب نیز مورد توجه قرار گرفته و برخی بر این باورند که برای درک کامل آن نیاز به دانش قبلی وجود دارد. در حالی که برخی خوانندگان این کتاب را بهخاطر پوشش عمیق موضوعات بهشدت توصیه میکنند، عدهای دیگر از محدودیت در پرداختن به عوامل بنیادی مؤثر بر قیمت کالاها ابراز ناامیدی کردهاند. به طور کلی، این کتاب به عنوان یک مرجع دقیق و مفصل برای بازارهای آتی شناخته میشود.