نکات کلیدی
1. نابرابری اقتصادی در بریتانیا در حال تشدید است و ساختار جدیدی از طبقات اجتماعی را ایجاد میکند
انباشت جمعی ثروت در سه دهه گذشته بسیار چشمگیر است و گواهی بر تشدید قابل توجه حجم سرمایه اقتصادی در جامعه بریتانیا میباشد.
تمرکز ثروت. بریتانیا در چند دهه اخیر شاهد افزایش چشمگیر نابرابری اقتصادی بوده است. مجموع ثروت شخصی از سال 1980 سه برابر شده است، در حالی که نسبت ثروت به تولید ناخالص داخلی دو برابر شده است. این افزایش مطلق در ثروت، فاصله بین ثروتمندان و فقرا را گسترش داده و برای کسانی که با هیچ ثروتی شروع میکنند، صعود در نردبان اقتصادی را دشوارتر کرده است.
نابرابری درآمد. نابرابری درآمد در بریتانیا یکی از بالاترینها در میان کشورهای توسعهیافته است. 10 درصد بالای درآمدزایان تقریباً 17 برابر بیشتر از 10 درصد پایین درآمد دارند، در حالی که 1 درصد بالای درآمدزایان 124 برابر بیشتر از فقیرترین 1 درصد درآمد کسب میکند. این تقسیم واضح به طور کامل با تفاوتهای شغلی توضیح داده نمیشود، زیرا حتی در میان بالاترین طبقات شغلی نیز تفاوتهای قابل توجهی در درآمد وجود دارد.
عوامل ملک و سن. ثروت مسکن به یک جزء اصلی از سرمایه اقتصادی تبدیل شده و فاصلهای بین مالکان و مستأجران ایجاد کرده است. این روند به طور نامتناسبی نسلهای جوانتر را تحت تأثیر قرار میدهد که برای ورود به بازار مسکن با مشکل مواجه هستند. توزیع جغرافیایی ارزشهای ملکی همچنین نابرابریهای اقتصادی را تقویت میکند، به طوری که لندن و جنوب شرقی انگلستان ارزشهای ملکی به مراتب بالاتری نسبت به سایر مناطق دارند.
2. سرمایه فرهنگی در حال تحول است: از فرهنگهای برتر به اشکال نوظهور
ما شاهد ظهور نوعی سرمایه فرهنگی «مد» (یا هیپستر) هستیم که با جوانان مرتبط است. این نوع نیز زیرساخت خاص خود را دارد – رسانههای اجتماعی، و در صحنههای بار، کلاب و ورزشی، و همچنین ممکن است در محیطهای حرفهای و سبک زندگیهای جدید که بر توانایی انعطافپذیری و سازگاری تأکید دارند، نهادینه شده باشد.
چشمانداز فرهنگی در حال تغییر. سرمایه فرهنگی سنتی و برتر، که با قدردانی از هنرها و ادبیات کلاسیک مرتبط است، به طور فزایندهای به نسلهای مسنتر محدود شده است. یک شکل جدید از سرمایه فرهنگی «نوظهور» در حال ظهور است، به ویژه در میان جوانان تحصیلکرده. این شکل جدید به تعامل با فرهنگ معاصر، رسانههای اجتماعی و دامنه وسیعتری از تجربیات فرهنگی ارزش میدهد.
همهچیزخواری فرهنگی. نخبگان فرهنگی جدید نه تنها با سلیقههای انحصاری برتر تعریف میشوند، بلکه با توانایی خود در قدردانی و تعامل با دامنه وسیعی از اشکال فرهنگی. این همهچیزخواری فرهنگی با ویژگیهای زیر مشخص میشود:
- سلیقههای متنوع که شامل فرهنگهای برتر و عامهپسند میشود
- رویکردی دقیق و انتقادی به مصرف فرهنگی
- توانایی توجیه و توضیح سلیقههای فرهنگی
اشکال جدید تمایز. در حالی که به نظر میرسد این سرمایه فرهنگی نوظهور بیشتر برابر است، هنوز سلسلهمراتبهای ظریفی ایجاد میکند. تمایز کلیدی نه در آنچه مصرف میشود، بلکه در چگونگی مصرف و بحث درباره آن است. این امر نوع جدیدی از خودبرتربینی فرهنگی را بر اساس موارد زیر ایجاد میکند:
- نشان دادن دانش در زمینههای فرهنگی متنوع
- توانایی قضاوتها و انتقادات دقیق
- نمایش قدردانی detached و کنایهآمیز از فرهنگ عامه
3. شبکههای اجتماعی فرصتها را شکل میدهند و تقسیمات طبقاتی را تقویت میکنند
مفهوم سرمایه اجتماعی بوردیو با دیدگاه پوتنام متفاوت است. او به جای دیدن شبکهسازی اجتماعی به عنوان منفعتی برای جامعه به طور کلی، آن را به عنوان ابزاری میبیند که به افراد مرفه و قدرتمند اجازه میدهد تا از ارتباطات خود برای کمک به یکدیگر و حفاظت از منافع خود استفاده کنند و بدین ترتیب کسانی را که فاقد چنین سرمایه اجتماعی هستند، کنار بگذارند.
نابرابری شبکهای. سرمایه اجتماعی، یا منابع موجود در شبکههای اجتماعی فرد، به طور نابرابر در جامعه توزیع شده است. افرادی که در موقعیتهای اجتماعی بالاتر قرار دارند، معمولاً شبکههای گستردهتر و متنوعتری دارند که به آنها دسترسی بیشتری به اطلاعات، فرصتها و منابع میدهد.
قدرت پیوندهای ضعیف. در حالی که روابط نزدیک مهم هستند، تحقیقات نشان میدهد که «پیوندهای ضعیف» – آشنایان و ارتباطات کمتر صمیمی – اغلب ارزشمندترین منابع را از نظر پیشرفت شغلی و دسترسی به فرصتها فراهم میکنند. این پدیده میتواند مزایای طبقاتی را تقویت کند، زیرا افرادی که در موقعیتهای مرفه قرار دارند، بیشتر احتمال دارد که پیوندهای ضعیفی با دیگر افراد تأثیرگذار داشته باشند.
تجمع شغلی. تحقیقات GBCS الگوهایی در ارتباطات اجتماعی بر اساس شغل را نشان میدهد. افراد بیشتر احتمال دارد که دیگران را در دستههای شغلی مشابه یا مجاور بشناسند و «خوشههایی» از سرمایه اجتماعی ایجاد کنند. این خوشهبندی میتواند تحرک اجتماعی را محدود کرده و ساختارهای طبقاتی موجود را تقویت کند:
- تمرکز اطلاعات و فرصتها درون دایرههای اجتماعی خاص
- ایجاد موانع برای کسانی که خارج از این شبکهها هستند تا به منابع دسترسی پیدا کنند
- تداوم هنجارها و انتظارات فرهنگی مشترک درون گروههای طبقاتی
4. طبقه نخبگان مزایای خود را از طریق سرمایه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تقویت میکند
افرادی که بالاترین سطوح سرمایه اقتصادی را دارند نه تنها از نظر مالی بسیار خوب هستند، بلکه به نظر میرسد که ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی متمایزی نیز دارند. خوب بودن از نظر مالی همچنین با داشتن شبکههای انحصاری بیشتر، احتمال بیشتری برای فکر کردن به خود به عنوان طبقه بالای متوسط یا بالاتر و احتمال بیشتری برای آمدن از پسزمینههای طبقاتی مرفه مرتبط است.
مزیت چندبعدی. طبقه نخبگان در بریتانیا با انباشت و ادغام سه نوع سرمایه مشخص میشود:
- سرمایه اقتصادی: درآمدهای بالا، پساندازهای قابل توجه و املاک با ارزش
- سرمایه فرهنگی: دانش و سلیقههای فرهنگی هم برتر و هم نوظهور
- سرمایه اجتماعی: شبکههای گسترده شامل دیگر افراد با وضعیت بالا
انتقال بین نسلی. نخبگان بیشتر احتمال دارد که از پسزمینههای مرفه بیایند که نقش مزیت به ارث رسیده را برجسته میکند. این شامل نه تنها ارث مالی مستقیم بلکه همچنین انتقال دانش فرهنگی، ارتباطات اجتماعی و فرصتهای آموزشی است.
خودآگاهی و تمایز. اعضای طبقه نخبگان بیشتر احتمال دارد که:
- خود را به عنوان طبقه بالاتر یا بالای متوسط شناسایی کنند
- در سلیقهها و قضاوتهای فرهنگی خود اعتماد به نفس داشته باشند
- شبکههای اجتماعی انحصاری، از جمله ارتباطات با دیگر نخبگان داشته باشند
- هم فرهنگهای سنتی برتر و هم سرمایه فرهنگی نوظهور را نمایش دهند
این ترکیب سرمایهها به نخبگان اجازه میدهد تا موقعیت مرفه خود را در طول نسلها حفظ و بازتولید کنند و موانعی برای تحرک اجتماعی ایجاد کنند.
5. پرکارات: یک طبقه جدید آسیبپذیر با مشکلات امنیت شغلی
به همین دلیل است که ممکن است تمایل داشته باشیم تقسیم اقتصادی کلیدی را نه بین کارگران دستی و غیر دستی – همانطور که در تقسیم کلاسهای سنتی کارگری/میانهطبقه وجود دارد – بلکه بین گروه کوچکی از «پرکارات» در پایین مقیاس قرار دهیم، که کمبود سرمایه اقتصادی و وابستگی مکرر آنها به مسکن اجارهای ویژگی تعیینکنندهای از ناامنی و آسیبپذیری آنهاست و هرگونه چشمانداز واقعی برای ورود به بازار مسکن را مانع میشود.
تعریف پرکارات. پرکارات نمایانگر یک طبقه جدید آسیبپذیر است که با ویژگیهای زیر مشخص میشود:
- اشتغال ناامن: قراردادهای موقت، نیمهوقت یا بدون ساعت
- سرمایه اقتصادی محدود: درآمدهای پایین، پساندازهای حداقلی و عدم دارایی ملکی
- دسترسی محدود به مزایا و حمایتهای اجتماعی
- عدم هویت شغلی یا چشمانداز شغلی
ناامنی مسکن. یک ویژگی کلیدی پرکارات، exclusion آنها از مالکیت ملک است. این امر فاصلهای عمیق بین آنها و سایر طبقات ایجاد میکند، زیرا آنها:
- با هزینههای اجارهای رو به افزایش بدون ایجاد سرمایه مواجه هستند
- ثبات و امنیت مسکن محدودی دارند
- از انباشت ثروت مرتبط با مالکیت ملک محروم هستند
سرمایههای محدود. پرکارات معمولاً نه تنها از سرمایه اقتصادی بلکه همچنین از:
- سرمایه فرهنگی: کمتر احتمال دارد که در فعالیتهای فرهنگی «معتبر» شرکت کنند
- سرمایه اجتماعی: شبکههای اجتماعی محدود و محلیتر
- سرمایه نمادین: عدم وجود مدارک یا وضعیت شناختهشده
این آسیبپذیری چندبعدی باعث میشود که اعضای پرکارات به شدت در بهبود موقعیت طبقاتی خود با مشکل مواجه شوند و چرخهای از ناامنی و نابرابری را تداوم بخشند.
6. آموزش و جغرافیا نقشهای حیاتی در شکلگیری طبقات ایفا میکنند
ما میتوانیم به راحتی منافع و تنشهایی را که این تاریخ تولید کرده است شناسایی کنیم. برای برخی افراد، طبقات کارگری نیروی خطرناکی از عامه مردم بودند که اگر به آنها اجازه تأثیرگذاری بیش از حد داده میشد، استانداردها را پایین میآوردند و به زوال اجتماعی و فرهنگی منجر میشدند. اما برای سوسیالیستها و کسانی که در جنبش کارگری فعال بودند، طبقات کارگری پیشگام یک اخلاق بیشتر برابر و دلسوز بودند که به نوبه خود، ملت واقعیتری را به ارمغان میآورد که قادر به فراتر رفتن از ریاکاریهای فرهنگ مردان طبقه بالا بود.
تقسیم آموزشی. آموزش به یک عامل کلیدی در شکلگیری طبقات و تحرک اجتماعی تبدیل شده است:
- تحصیلات دانشگاهی به طور فزایندهای برای دسترسی به مشاغل با وضعیت بالاتر ضروری است
- مؤسسات آموزشی نقش مهمی در انتقال سرمایه فرهنگی ایفا میکنند
- نوع و اعتبار مؤسسات آموزشی که در آنها تحصیل میشود میتواند بر فرصتهای آینده تأثیر بگذارد
نابرابریهای جغرافیایی. تقسیمات طبقاتی به طور فزایندهای بر روی فضای جغرافیایی نقشهبرداری میشوند:
- تفاوتهای چشمگیر در ارزشهای ملکی بین مناطق، به ویژه لندن و جنوب شرقی در مقابل سایر نقاط بریتانیا
- تمرکز مشاغل با دستمزد بالا و امکانات فرهنگی در برخی مناطق شهری
- تأثیر «قرعهکشی کدپستی» بر دسترسی به آموزش و خدمات عمومی با کیفیت
عوامل متقاطع. آموزش و جغرافیا به طور متقابل برای تقویت تقسیمات طبقاتی تعامل دارند:
- دانشگاههای برتر در برخی مناطق متمرکز هستند
- دسترسی به مؤسسات فرهنگی و تجربیات بسته به مکان متفاوت است
- شرایط اقتصادی محلی بر فرصتهای آموزشی و شغلی تأثیر میگذارد
این الگوها چرخههای خودتقویتکنندهای از مزیت و آسیبپذیری را ایجاد میکنند که به هر دو عامل تحصیلات و موقعیت جغرافیایی مرتبط است.
7. آگاهی طبقاتی ادامه دارد، اما در اشکال جدیدی از خودبرتربینی ظریف تجلی مییابد
بنابراین خودبرتربینی به موازات سرمایه فرهنگی خود دوباره ترسیم میشود. با این که اشکال فرهنگی که قبلاً محدود به طبقات میانه تحصیلکرده بودند، به تدریج به بخشهای وسیعتری از جمعیت نفوذ میکنند، خطوط تقسیم دوباره ترسیم میشود به طوری که نحوه لذت بردن از فعالیتهای فرهنگی خاص اهمیت پیدا میکند.
آگاهی طبقاتی در حال تحول. در حالی که هویتهای طبقاتی سنتی تضعیف شدهاند، آگاهی طبقاتی در اشکال جدیدی ادامه دارد:
- افراد معمولاً reluctant هستند که به طور صریح با یک طبقه شناسایی شوند
- آگاهی بیشتری از ماهیت چندبعدی طبقه وجود دارد (فراتر از فقط درآمد)
- نشانهها و قضاوتهای ظریفی بر اساس سلیقههای فرهنگی و الگوهای مصرف وجود دارد
اشکال جدید تمایز. خودبرتربینی طبقاتی مدرن از طریق مکانیزمهای پیچیدهتری عمل میکند:
- تأکید بر نحوه مصرف فرهنگ به جای آنچه مصرف میشود
- ارزشگذاری سلیقههای «همهچیزخواری» و انعطافپذیری فرهنگی
- قضاوتها بر اساس «اصالت» و دقت در تشخیص
انکار خودبرتربینی. به طور پارادوکسیکال، خودبرتربینی صریح اکنون به عنوان امری ناخوشایند دیده میشود که منجر به:
- ادعاهای باز بودن و تنوع فرهنگی
- قضاوتهایی که به صورت انتخاب شخصی به جای طبقه قالببندی میشوند
- ترسیم مرزهای ظریف از طریق دانش فرهنگی و الگوهای مصرف
این چشمانداز جدید از تمایز طبقاتی چالشهایی برای تحرک اجتماعی ایجاد میکند، زیرا «قوانین بازی» کمتر صریح اما به همان اندازه قدرتمند در شکلدهی به فرصتها و مرزهای اجتماعی میشوند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب طبقه اجتماعی در قرن بیست و یکم به خاطر تحلیل قابل دسترس خود از ساختار طبقهای معاصر بریتانیا مورد تحسین قرار گرفته است. خوانندگان از استفادهی این کتاب از دادههای نظرسنجی برای بازتعریف دستهبندیهای طبقهای فراتر از تقسیمات سنتی کارگری/میانه/بالا قدردانی میکنند. بررسی سرمایه فرهنگی و نشانههای طبقهای نوظهور در این کتاب با بسیاری از افراد همخوانی دارد. برخی به تمرکز آن بر نتایج واضح یا کمبود عمق در برخی زمینهها انتقاد میکنند. بهطور کلی، این کتاب بهعنوان یک مقدمهی تحریککننده برای دینامیکهای مدرن طبقهای در نظر گرفته میشود، هرچند عمدتاً بر بستر بریتانیا متمرکز است.