نکات کلیدی
1. معادله حسابداری: بنیاد حقیقت مالی
معادله حسابداری بیان میکند که در هر زمان و بدون استثنا، رابطه زیر برقرار است: داراییها = بدهیها + حقوق صاحبان سهام
اصل بنیادی. معادله حسابداری (داراییها = بدهیها + حقوق صاحبان سهام) سنگ بنای تمام شیوههای حسابداری است. این معادله تعیین میکند که منابع یک شرکت (داراییها) از طریق آنچه که به دیگران بدهکار است (بدهیها) یا سرمایهگذاری مالکانش (حقوق صاحبان سهام) تأمین میشود. این معادله باید همیشه متعادل باشد و اطمینان حاصل کند که هر معامله از دو منظر حسابرسی میشود.
تجزیه و تحلیل. داراییها شامل آنچه که یک شرکت مالک آن است، از جمله نقدینگی، موجودی و تجهیزات میباشد. بدهیها نمایانگر دیون به طلبکاران، مانند وامها و حسابهای پرداختنی هستند. حقوق صاحبان سهام ارزش باقیمانده کسبوکار پس از کسر بدهیها از داراییها را نشان میدهد و سهم مالک در شرکت را نمایان میسازد.
مثال واقعی. تصور کنید یک صاحب کسبوکار کوچک یک ون تحویل به ارزش ۱۰,۰۰۰ دلار خریداری میکند که با یک وام ۶,۰۰۰ دلاری و ۴,۰۰۰ دلار از پول خود تأمین مالی شده است. ارزش ون (دارایی) ۱۰,۰۰۰ دلار است. وام (بدهی) ۶,۰۰۰ دلار و سرمایهگذاری مالک (حقوق صاحبان سهام) ۴,۰۰۰ دلار است. معادله متعادل است: ۱۰,۰۰۰ دلار (داراییها) = ۶,۰۰۰ دلار (بدهیها) + ۴,۰۰۰ دلار (حقوق صاحبان سهام). این معادله پایهای برای درک سلامت مالی یک شرکت است.
2. ترازنامه: نمای مالی در یک زمان مشخص
ترازنامه یک شرکت وضعیت مالی آن را در یک نقطه خاص از زمان نشان میدهد.
نمای نقطهای. ترازنامه نمایی از داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام یک شرکت در یک لحظه خاص ارائه میدهد. این مانند یک عکس از وضعیت مالی شرکت است که نشان میدهد در آن زمان چه چیزی دارد و چه چیزی بدهکار است. بر خلاف صورت سود و زیان که یک دوره زمانی را پوشش میدهد، ترازنامه نمایی ایستا است.
اجزای کلیدی. ترازنامه به سه بخش اصلی تقسیم میشود: داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام. داراییها به دو دسته جاری (که انتظار میرود در یک سال به نقد تبدیل شوند) و غیرجاری (داراییهای بلندمدت مانند املاک، کارخانه و تجهیزات) تقسیم میشوند. بدهیها نیز به دو دسته جاری (که در یک سال سررسید میشوند) و بلندمدت (که بیش از یک سال سررسید میشوند) تقسیم میشوند.
تجزیه و تحلیل ترازنامه. با تجزیه و تحلیل ترازنامه، ذینفعان میتوانند نقدینگی (توانایی برای برآورده کردن تعهدات کوتاهمدت)، توانایی پرداخت (توانایی برای برآورده کردن تعهدات بلندمدت) و ثبات مالی کلی یک شرکت را ارزیابی کنند. به عنوان مثال، سطح بالای داراییهای جاری نسبت به بدهیهای جاری نشاندهنده نقدینگی قوی است. ترازنامه ابزاری حیاتی برای سرمایهگذاران و طلبکاران است.
3. صورت سود و زیان: پیگیری عملکرد در طول زمان
صورت سود و زیان یک شرکت عملکرد مالی آن را در یک دوره زمانی (معمولاً یک سال) نشان میدهد.
عملکرد در یک دوره. صورت سود و زیان، که به عنوان صورت سود و زیان (P&L) نیز شناخته میشود، خلاصهای از درآمدها، هزینهها و سودهای یک شرکت در یک دوره خاص، مانند یک ماه، یک فصل یا یک سال ارائه میدهد. این مانند یک ویدئو است که عملکرد مالی شرکت را در طول زمان نشان میدهد و نشان میدهد که چگونه درآمد تولید کرده و هزینهها را مدیریت کرده است.
معیارهای کلیدی. صورت سود و زیان معمولاً با درآمد شروع میشود و سپس هزینه کالاهای فروخته شده (CoGS) را کسر میکند تا به سود ناخالص برسد. هزینههای عملیاتی (مانند اجاره، حقوق و بازاریابی) سپس از سود ناخالص کسر میشوند تا درآمد عملیاتی محاسبه شود. در نهایت، اقلام غیرعملیاتی (مانند درآمد یا هزینههای بهره) به درآمد خالص اضافه یا کسر میشوند تا به خط پایانی برسیم.
تجزیه و تحلیل سودآوری. صورت سود و زیان بینشهایی درباره سودآوری و کارایی یک شرکت ارائه میدهد. نسبتهای کلیدی، مانند حاشیه سود ناخالص (سود ناخالص تقسیم بر درآمد) و حاشیه سود خالص (درآمد خالص تقسیم بر درآمد) میتوانند محاسبه شوند تا ارزیابی کنند که شرکت چگونه به طور مؤثر هزینهها را کنترل کرده و سود تولید میکند. صورت سود و زیان برای درک سلامت مالی یک شرکت ضروری است.
4. صورت سود انباشته: پل زدن بین صورتهای مالی
صورت سود انباشته به نوعی مانند پلی بین صورت سود و زیان و ترازنامه عمل میکند.
اتصال نقاط. صورت سود انباشته (SRE) تراز ابتدایی و پایانی سود انباشته را که نمایانگر سودهای انباشته یک شرکت است که به سهامداران به عنوان سود تقسیمی توزیع نشدهاند، آشتی میدهد. این به عنوان پلی بین صورت سود و زیان (که درآمد خالص را گزارش میکند) و ترازنامه (که شامل تراز پایانی سود انباشته است) عمل میکند.
اجزای کلیدی. SRE با تراز ابتدایی سود انباشته شروع میشود، درآمد خالص از صورت سود و زیان را اضافه میکند و سود تقسیمی پرداختی به سهامداران را کسر میکند. نتیجه تراز پایانی سود انباشته است که سپس در ترازنامه گزارش میشود.
درک سود انباشته. سود انباشته همانند نقدینگی نیست. این نمایانگر سودهای تجمعی است که در کسبوکار سرمایهگذاری شدهاند یا برای پرداخت بدهیها استفاده شدهاند. تراز سالم سود انباشته نشان میدهد که یک شرکت سودآور بوده و تصمیم به حفظ سود برای رشد آینده گرفته است. SRE ابزاری حیاتی برای درک سلامت مالی یک شرکت است.
5. صورت جریان نقدی: پیگیری جریان پول
صورت جریان نقدی دقیقاً همانطور که به نظر میرسد عمل میکند: جریانهای ورودی و خروجی نقدی یک شرکت را در یک دوره حسابداری گزارش میکند.
پیگیری حرکات نقدی. صورت جریان نقدی (CFS) تمام جریانهای ورودی نقدی (نقدی که به شرکت وارد میشود) و جریانهای خروجی نقدی (نقدی که از شرکت خارج میشود) را در یک دوره خاص گزارش میدهد. این تصویر روشنی از نحوه تولید و استفاده از نقدینگی توسط یک شرکت ارائه میدهد که برای ارزیابی نقدینگی و توانایی پرداخت آن ضروری است.
سه دسته. CFS به سه بخش اصلی تقسیم میشود: جریان نقدی از فعالیتهای عملیاتی (مربوط به عملیات اصلی کسبوکار شرکت)، جریان نقدی از فعالیتهای سرمایهگذاری (مربوط به خرید و فروش داراییهای بلندمدت) و جریان نقدی از فعالیتهای تأمین مالی (مربوط به بدهی، سهام و سود تقسیمی).
تجزیه و تحلیل جریان نقدی. تجزیه و تحلیل CFS میتواند بینشهای مهمی درباره سلامت مالی یک شرکت ارائه دهد. به عنوان مثال، جریان نقدی مثبت از فعالیتهای عملیاتی نشان میدهد که شرکت به اندازه کافی نقدینگی از کسبوکار اصلی خود تولید میکند تا هزینههای خود را پوشش دهد و در رشد آینده سرمایهگذاری کند. CFS ابزاری حیاتی برای درک سلامت مالی یک شرکت است.
6. نسبتهای مالی: کشف بینشها از صورتهای مالی
البته، حالا که میدانید چگونه صورتهای مالی را بخوانید، مرحله منطقی بعدی این است که نگاهی به نتایج مختلفی که میتوانید از صورتهای مالی یک شرکت بگیرید، بیندازید.
تجزیه و تحلیل سلامت مالی. نسبتهای مالی محاسباتی هستند که از دادههای صورتهای مالی برای ارزیابی عملکرد و سلامت مالی یک شرکت استفاده میکنند. آنها راهی استاندارد برای مقایسه عملکرد یک شرکت با همتایان، میانگینهای صنعتی و عملکرد تاریخی خود فراهم میکنند.
دستههای کلیدی. نسبتهای مالی معمولاً به چهار گروه اصلی تقسیم میشوند: نسبتهای نقدینگی (اندازهگیری توانایی یک شرکت برای برآورده کردن تعهدات کوتاهمدت)، نسبتهای سودآوری (اندازهگیری توانایی یک شرکت برای تولید سود)، نسبتهای توانایی پرداخت (اندازهگیری توانایی یک شرکت برای برآورده کردن تعهدات بلندمدت) و نسبتهای کارایی (اندازهگیری چگونگی استفاده مؤثر یک شرکت از داراییهای خود).
مثالهایی از نسبتها.
- نسبت جاری: داراییهای جاری / بدهیهای جاری (نقدینگی)
- حاشیه سود ناخالص: (درآمد - COGS) / درآمد (سودآوری)
- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام: کل بدهی / کل حقوق صاحبان سهام (توانایی پرداخت)
- چرخش موجودی: COGS / موجودی متوسط (کارایی)
با محاسبه و تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی، ذینفعان میتوانند درک عمیقتری از نقاط قوت و ضعف مالی یک شرکت به دست آورند.
7. GAAP: استانداردسازی زبان کسبوکار
در ایالات متحده، اصول حسابداری عمومی پذیرفته شده (GAAP) نام چارچوب قوانین حسابداری است که در تهیه صورتهای مالی استفاده میشود.
قوانین حسابداری منسجم. اصول حسابداری عمومی پذیرفته شده (GAAP) مجموعهای از استانداردها و راهنماهای حسابداری است که در ایالات متحده برای تهیه صورتهای مالی استفاده میشود. GAAP اطمینان حاصل میکند که صورتهای مالی به صورت منسجم و شفاف ارائه شوند و به سرمایهگذاران و طلبکاران این امکان را میدهد که عملکرد مالی شرکتهای مختلف را مقایسه کنند.
چه کسانی باید از GAAP پیروی کنند؟ شرکتهای عمومی در ایالات متحده ملزم به پیروی از GAAP در تهیه صورتهای مالی خود هستند. این الزام توسط کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC) اجرا میشود. بسیاری از شرکتهای خصوصی نیز انتخاب میکنند که از GAAP پیروی کنند تا اعتبار صورتهای مالی خود را افزایش دهند.
مزایای GAAP. GAAP چارچوب مشترکی برای حسابداری فراهم میکند و خطر تقلب و تحریف را کاهش میدهد. همچنین درک و تجزیه و تحلیل صورتهای مالی را برای سرمایهگذاران و طلبکاران آسانتر میکند و منجر به تصمیمات سرمایهگذاری آگاهانهتر میشود. GAAP برای حفظ یکپارچگی بازارهای مالی ضروری است.
8. بدهیها و اعتبارها: سیستم دوطرفه
احتمالاً مهمترین جنبه GAAP استفاده از حسابداری دوطرفه و سیستم همراه آن از بدهیها و اعتبارها است.
دو طرف هر داستان. حسابداری دوطرفه سیستمی است که در آن هر معامله حداقل بر دو حساب تأثیر میگذارد. برای هر بدهی (افزایش در داراییها یا هزینهها، یا کاهش در بدهیها یا حقوق صاحبان سهام) باید یک اعتبار برابر و معکوس وجود داشته باشد (افزایش در بدهیها یا حقوق صاحبان سهام، یا کاهش در داراییها یا هزینهها). این اطمینان میدهد که معادله حسابداری (داراییها = بدهیها + حقوق صاحبان سهام) همیشه در تعادل باقی بماند.
توضیح بدهیها و اعتبارها. بدهیها در سمت چپ یک ورودی حسابداری ثبت میشوند، در حالی که اعتبارها در سمت راست ثبت میشوند. حسابهای خاصی که بدهکار و بستانکار میشوند بستگی به ماهیت معامله دارد.
معامله مثال. یک شرکت ۱,۰۰۰ دلار موجودی را با نقد خریداری میکند. ورودی روزنامه به صورت زیر خواهد بود:
- بدهی موجودی (یک دارایی) به مبلغ ۱,۰۰۰ دلار
- اعتبار نقد (یک دارایی) به مبلغ ۱,۰۰۰ دلار
این ورودی حساب موجودی را افزایش و حساب نقد را کاهش میدهد و تعادل معادله حسابداری را حفظ میکند.
9. نقدی در مقابل انباشته: زمان همه چیز است
برای اینکه با GAAP مطابقت داشته باشد، کسبوکارها باید از روشی به نام "حسابداری انباشته" استفاده کنند.
دو روش حسابداری. دو روش اصلی حسابداری وجود دارد: حسابداری نقدی و حسابداری انباشته. تحت روش نقدی، درآمد زمانی شناسایی میشود که نقد دریافت شود و هزینهها زمانی شناسایی میشوند که نقد پرداخت شود. تحت روش انباشته، درآمد زمانی شناسایی میشود که کسب شده باشد و هزینهها زمانی شناسایی میشوند که متحمل شده باشند، صرفنظر از اینکه نقد در چه زمانی جابجا میشود.
GAAP نیاز به انباشته دارد. GAAP الزامی میکند که شرکتها از روش حسابداری انباشته استفاده کنند. این به این دلیل است که روش انباشته تصویر دقیقتری از عملکرد مالی یک شرکت ارائه میدهد زیرا درآمدها و هزینهها را به دورههایی که در آنها کسب یا متحمل شدهاند، مرتبط میکند.
مثال حسابداری انباشته. یک شرکت در دسامبر خدماتی به یک مشتری ارائه میدهد اما پرداخت را تا ژانویه دریافت نمیکند. تحت روش انباشته، شرکت درآمد را در دسامبر شناسایی میکند، زمانی که خدمات ارائه شدهاند، نه در ژانویه، زمانی که نقد دریافت شده است. حسابداری انباشته برای ارائه یک نمای واقعی و عادلانه از عملکرد مالی یک شرکت ضروری است.
10. استهلاک و تخصیص: پخش هزینه داراییها
زمانی که یک شرکت داراییای را خریداری میکند که احتمالاً بیش از یک سال عمر خواهد داشت، هزینه آن دارایی به عنوان هزینه فوری حساب نمیشود.
تخصیص هزینههای دارایی. استهلاک و تخصیص روشهای حسابداری هستند که برای تخصیص هزینه یک دارایی در طول عمر مفید آن استفاده میشوند. استهلاک برای داراییهای مشهود (مانند تجهیزات و ساختمانها) استفاده میشود، در حالی که تخصیص برای داراییهای نامشهود (مانند حق اختراع و علامت تجاری) به کار میرود.
روش خط مستقیم. رایجترین روش استهلاک و تخصیص، روش خط مستقیم است که مقدار مساوی از هزینه دارایی را به هر دوره از عمر مفید آن تخصیص میدهد.
مثال استهلاک. یک شرکت ماشینی به ارزش ۱۰,۰۰۰ دلار با عمر مفید تخمینی ۵ سال خریداری میکند. با استفاده از روش خط مستقیم، شرکت هر سال ۲,۰۰۰ دلار هزینه استهلاک ثبت میکند (۱۰,۰۰۰ دلار / ۵ سال). استهلاک و تخصیص برای تطبیق هزینههای داراییها با درآمدی که در طول زمان تولید میکنند، ضروری است.
11. موجودی و COGS: پیگیری جریان کالا
تحت GAAP، دو روش اصلی برای پیگیری موجودی وجود دارد: روش دائمی و روش دورهای.
مدیریت هزینههای موجودی. موجودی یک دارایی مهم برای بسیاری از شرکتها است و پیگیری هزینههای موجودی به دقت اهمیت دارد. دو روش اصلی برای حسابداری موجودی وجود دارد: روش دائمی و روش دورهای.
دائمی در مقابل دورهای. تحت روش دائمی، سطوح موجودی به طور مداوم با هر خرید و فروش بهروزرسانی میشوند. تحت روش دورهای، سطوح موجودی تنها در پایان هر دوره حسابداری بهروزرسانی میشوند.
هزینه کالاهای فروخته شده (COGS). هزینه کالاهای فروخته شده (COGS) نمایانگر هزینههای مستقیم مرتبط با تولید یا خرید کالاهایی است که یک شرکت میفروشد. COGS یک هزینه کلیدی در صورت سود و زیان است و بسته به روش موجودی مورد استفاده، به طور متفاوتی محاسبه میشود. حسابداری دقیق موجودی برای تعیین سودآوری یک شرکت ضروری است.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب حسابداری به زبان ساده عمدتاً نظرات مثبتی را به خاطر توضیحات مختصر و واضحش در مورد مفاهیم پایه حسابداری دریافت میکند. خوانندگان از اختصار و دسترسی آسان آن برای مبتدیان یا کسانی که به دنبال یک مرور سریع هستند، قدردانی میکنند. این کتاب به خاطر خلاصهسازی مؤثر اصول کلیدی در کمتر از ۱۰۰ صفحه مورد تحسین قرار گرفته است. برخی از منتقدان سادگی آن را هم به عنوان یک نقطه قوت و هم به عنوان یک نقطه ضعف میدانند و پیشنهاد میکنند که ممکن است برای کسانی که به دنبال دانش عمیقتری هستند، بیش از حد ساده باشد. به طور کلی، این کتاب به عنوان یک متن مقدماتی یا راهنمای مرجع برای غیرحسابداران که میخواهند صورتهای مالی و اصول حسابداری را درک کنند، توصیه میشود.
Similar Books





