نکات کلیدی
1. تاریخ فراموششدهی آمریکای مرکزی بحرانهای مهاجرتی کنونی را شکل میدهد
"برای درک آنچه امروز در حال وقوع است، باید آن روایت را به چالش بکشیم و بر تاریخهای مشترک و درهمتنیدهی خود تأکید کنیم."
تاریخهای درهمتنیده. بحران مهاجرت کنونی از آمریکای مرکزی به ایالات متحده بدون بررسی تاریخ طولانی مداخلهی ایالات متحده در این منطقه قابل درک نیست. این تاریخ که اغلب فراموش یا حذف شده است، شامل موارد زیر است:
- اشغالهای نظامی ایالات متحده (مثلاً نیکاراگوئه 1912-1933)
- حمایت از دیکتاتوریهای سرکوبگر
- عملیات مخفی سیا برای سرنگونی دولتها (مثلاً گواتمالا 1954)
- سیاستهای اقتصادی که به نفع شرکتهای آمریکایی بر توسعهی محلی اولویت دارند
تأثیرات مداوم. میراث این مداخلات همچنان جوامع آمریکای مرکزی را از طریق موارد زیر شکل میدهد:
- نابرابری و فقر ریشهدار
- نهادهای دموکراتیک ضعیف
- فرهنگهای خشونت و مصونیت
- وابستگی اقتصادی به ایالات متحده
درک این تاریخ مشترک برای توسعهی پاسخهای مؤثر و عادلانه به مهاجرت ضروری است.
2. مداخلهی ایالات متحده و "جمهوریهای موز" آمریکای مرکزی اوایل قرن بیستم را تعریف کردند
"طرح شورویها برای خرد کردن خودمختاری مردم آزاد، برای خرد کردن دموکراسی در کاستاریکا، هندوراس، السالوادور، گواتمالا و پاناما طراحی شده است. این یک طرح برای تبدیل آمریکای مرکزی به پایگاه تجاوز شوروی است."
جمهوریهای موز. در اوایل قرن بیستم، شرکتهای میوهای آمریکایی مانند یونایتد فروت بر اقتصاد و سیاست کشورهای آمریکای مرکزی تسلط داشتند و منجر به اصطلاح "جمهوریهای موز" شدند. این دوره با موارد زیر مشخص میشد:
- خریدهای گستردهی زمین توسط شرکتهای آمریکایی
- مداخلات نظامی ایالات متحده برای حفاظت از منافع شرکتی
- نصب و حمایت از دیکتاتورهای مطیع
- بهرهبرداری از نیروی کار و منابع محلی
توجیه مداخله. سیاستگذاران آمریکایی از دکترینهای مختلفی برای توجیه مداخله استفاده کردند:
- دکترین مونرو (1823): ادعای تسلط ایالات متحده در نیمکرهی غربی
- متمم روزولت (1904): ادعای حق مداخله در امور آمریکای لاتین
- دیپلماسی دلار: استفاده از قدرت اقتصادی برای تأمین منافع ایالات متحده
این سیاستها زمینه را برای دههها تسلط و بیثباتی ایالات متحده در منطقه فراهم کردند.
3. سیاستهای جنگ سرد خشونت و بیثباتی را در منطقه تشدید کردند
"تا پایان جنگ سرد، نیروهای امنیتی آمریکای لاتین که توسط واشنگتن آموزش دیده، تأمین مالی شده، تجهیز شده و تحریک شده بودند، حکومتی از ترور خونین را اجرا کردند—صدها هزار نفر کشته شدند، تعداد برابر شکنجه شدند، میلیونها نفر به تبعید رانده شدند—که منطقه هنوز از آن بهبود نیافته است."
جنگ صلیبی ضد کمونیستی. در طول جنگ سرد، ایالات متحده به آمریکای مرکزی از منظر ضد کمونیسم نگاه میکرد و منجر به سیاستهایی شد که:
- از رژیمهای راستگرای سرکوبگر حمایت میکرد
- نیروهای ضد شورش را تأمین مالی و آموزش میداد
- جنبشها و اصلاحات دموکراتیک را تضعیف میکرد
پیامدهای ویرانگر. این سیاستها منجر به:
- جنگهای داخلی در گواتمالا، السالوادور و نیکاراگوئه
- نقض گسترده حقوق بشر و کشتارها
- جابجایی میلیونها نفر
- تخریب زیرساختها و توسعه اقتصادی
میراث این خشونت همچنان منطقه را شکل میدهد و به بیثباتی و مهاجرت مداوم کمک میکند.
4. جنبشهای انقلابی در پاسخ به نابرابری و سرکوب شکل گرفتند
"اگر نیکاراگوئه پیروز شود، السالوادور نیز پیروز خواهد شد!"
قیامهای مردمی. در پاسخ به دههها سرکوب و نابرابری، جنبشهای انقلابی در سراسر آمریکای مرکزی در دهههای 1970 و 1980 ظهور کردند:
- نیکاراگوئه: جبهه آزادیبخش ملی ساندینیستا (FSLN)
- السالوادور: جبهه آزادیبخش ملی فارابوندو مارتی (FMLN)
- گواتمالا: وحدت انقلابی ملی گواتمالا (URNG)
الهیات رهاییبخش. کلیسای کاتولیک نقش مهمی در این جنبشها ایفا کرد:
- تأکید بر "گزینه ترجیحی برای فقرا"
- تشکیل جوامع پایه مسیحی برای فعالیت
- ارائه حمایت اخلاقی و سازمانی به انقلابیون
این جنبشها رژیمهای مورد حمایت ایالات متحده را به چالش کشیدند و به دنبال ایجاد جوامع عادلانهتر بودند، اما با سرکوب وحشیانه و مخالفت ایالات متحده مواجه شدند.
5. توافقنامههای صلح نتوانستند به علل ریشهای درگیری بپردازند
"برای بسیاری از رأیدهندگان، احساس میشد که انتخاب بین ریاضت ساندینیستا و جنگ، یا ریاضت چامورو با صلح است."
توافقنامههای مذاکرهشده. توافقنامههای صلح در دهه 1990 به جنگهای داخلی پایان دادند اما بسیاری از مسائل اساسی را حلنشده باقی گذاشتند:
- گواتمالا (1996)
- السالوادور (1992)
- نیکاراگوئه (1990 - شکست انتخاباتی ساندینیستا)
محدودیتها. توافقنامهها با چالشهای متعددی مواجه شدند:
- عدم پرداختن به نابرابری اقتصادی و توزیع زمین
- مسئولیتپذیری محدود برای نقض حقوق بشر
- ادامه نفوذ نخبگان نظامی و اقتصادی
- فشار از سوی نهادهای مالی بینالمللی برای اصلاحات نئولیبرالی
در حالی که به درگیریهای آشکار پایان دادند، توافقنامهها شرایط لازم برای صلح و توسعه پایدار را ایجاد نکردند.
6. سیاستهای نئولیبرالی فقر و خشونت را پس از درگیری تشدید کردند
"کمبود منابع دولتی موجود برای توزیع . . . این روابط مشتریمدار پساجنگ را نسبتاً ناپایدار و متزلزل کرد."
تعدیل ساختاری. نهادهای مالی بینالمللی اصلاحات نئولیبرالی را پیش بردند که:
- شرکتهای دولتی را خصوصیسازی کردند
- هزینههای اجتماعی و اشتغال بخش عمومی را کاهش دادند
- بازارها را به سرمایهگذاری و رقابت خارجی باز کردند
تأثیرات منفی. این سیاستها اغلب شرایط را برای فقرا بدتر کردند:
- افزایش بیکاری و کار در بخش غیررسمی
- کاهش دسترسی به آموزش و بهداشت
- تضعیف حمایتهای کارگری و اتحادیهها
- کمک به افزایش جرم و خشونت باندی
عدم پرداختن به فقر و نابرابری در دوره پس از جنگ زمینه را برای اشکال جدید خشونت و بیثباتی فراهم کرد.
7. مهاجرت آمریکای مرکزی به ایالات متحده ریشه در سیاستهای تاریخی ایالات متحده دارد
"برای آمریکای مرکزیهایی که در ساحل زندگی میکنند، تگوسیگالپا [پایتخت کشور] ممکن است دنیای دیگری باشد. انگلیسی زبان اقتدار بود."
عوامل فشار. مهاجرت از آمریکای مرکزی به ایالات متحده در دهه 1980 به شدت افزایش یافت به دلیل:
- جنگهای داخلی و خشونت سیاسی
- اختلال اقتصادی و فقر
- بلایای طبیعی (مثلاً زلزلهها، طوفانها)
روندهای مداوم. مهاجرت در دهههای اخیر ادامه یافته و تکامل یافته است:
- تغییر از انگیزههای عمدتاً سیاسی به اقتصادی
- افزایش در کودکان بدون همراه و خانوادهها
- افزایش تعداد از هندوراس (پس از کودتای 2009)
- تأثیرات تغییرات اقلیمی بر کشاورزی و معیشت
سیاستهای ایالات متحده که به بیثباتی در آمریکای مرکزی کمک کردهاند، به طور مستقیم الگوهای مهاجرت به ایالات متحده را شکل دادهاند.
8. حقیقت، عدالت و آشتی در جوامع پس از جنگ همچنان دستنیافتنی هستند
"همانطور که مرگ او بهطور غمانگیزی نشان داد، حافظه یک ابزار سیاسی خطرناک در گواتمالا است؛ این قتل وحشیانه نیز نمادین بود، تلاشی برای نابود کردن امکان بازنگری حقایق گذشته."
کمیسیونهای حقیقت. کشورهای پس از درگیری کمیسیونهای حقیقت را برای بررسی نقضهای زمان جنگ تأسیس کردند:
- السالوادور (1993)
- گواتمالا (1999)
محدودیتها. این تلاشها با چالشهای قابل توجهی مواجه شدند:
- قوانین عفو که از مجرمان محافظت میکنند
- ادامه نفوذ نخبگان نظامی و اقتصادی
- کمبود منابع برای تحقیقات و جبران خسارت
- تهدیدها و خشونت علیه شاهدان و محققان
ترور اسقف خوان جراردی در گواتمالا، تنها چند روز پس از انتشار گزارشی دربارهی جنایات زمان جنگ، خطرات مداوم پیگیری حقیقت و عدالت را برجسته میکند.
9. جنبشهای حقوق بومی نئولیبرالیسم چندفرهنگی را به چالش میکشند
"خودمختاری بدون منابع" توانایی آنها را برای پرداختن به فقر و ویرانی فراگیر در جوامعشان تضعیف کرد.
احیای هویت. جنبشهای بومی در دهههای 1990 و 2000 قدرت گرفتند:
- به چالش کشیدن حذف تاریخی و سیاستهای همگونسازی
- درخواست به رسمیت شناختن حقوق فرهنگی و زمینی
- اتصال مبارزات محلی به چارچوبهای جهانی حقوق بومی
نئولیبرالیسم چندفرهنگی. دولتها اغلب با به رسمیت شناختن محدود پاسخ دادند که:
- تنوع فرهنگی را جشن میگرفتند بدون پرداختن به نابرابریهای ساختاری
- تمرکززدایی را ترویج میکردند بدون ارائه منابع کافی
- اجازه استخراج منابع از سرزمینهای بومی را میدادند
فعالان بومی همچنان برای حقوق و کنترل بیشتر بر سرزمینها و آیندههای خود تلاش میکنند.
10. صنایع استخراجی جوامع را تهدید میکنند و مقاومت را برمیانگیزند
"فقر به عنوان بستری برای کشتن امید ایجاد میشود. آنها ما را بدبختتر میکنند تا جوانان ما امیدی در جوامع نبینند و مهاجرت کنند. و وقتی مهاجرت میکنند، دیگران میآیند تا زمین را تصاحب کنند. این یک فرآیند سیستماتیک جابجایی است."
استخراجگرایی جدید. آمریکای مرکزی پس از جنگ شاهد رونق در استخراج منابع بوده است:
- معدنکاری (طلا، نقره، نیکل)
- سدهای هیدروالکتریک
- مزارع نخل روغنی
- جنگلزدایی
تأثیرات جامعه. این پروژهها اغلب:
- جوامع محلی را جابجا میکنند
- منابع آب و زمین را آلوده میکنند
- منافع اقتصادی محلی محدودی ارائه میدهند
- با مخالفت گروههای بومی و دهقانی مواجه میشوند
مقاومت در برابر پروژههای استخراجی به یک محل کلیدی برای درگیری و بسیج در منطقه تبدیل شده است.
11. خشونت باندی از عوامل تاریخی و اجتماعی پیچیده ناشی میشود
"نیکاراگوئه کمتر از همسایگانش قتلعام میکند، نه به دلیل کماهمیت بودن، بلکه به دلیل راههایی که انقلاب به رهبران جوان انقلابی و دولتهای غیرساندینیستا بعدی اجازه داد تا با مدلهای جایگزین پلیس و سیاستها و برنامههای اجتماعی دیگر، به ویژه آنهایی که بر تغییر مردانگی نیکاراگوئهای متمرکز بودند، آزمایش کنند و سپس آنها را نهادینه کنند."
ریشههای فراملی. باندهای آمریکای مرکزی مانند MS-13 ریشههای پیچیدهای دارند:
- توسط پناهندگان السالوادوری در لسآنجلس تشکیل شدند
- از طریق اخراجها در دهههای 1990 و 2000 گسترش یافتند
- به زمینههای محلی در آمریکای مرکزی تطبیق یافتند
عوامل مؤثر. خشونت باندی توسط عوامل زیر تغذیه میشود:
- فقر و کمبود فرصتهای اقتصادی
- نهادهای دولتی ضعیف و مصونیت
- میراث خشونت جنگ داخلی و نظامیگری
- سیاستهای اخراج ایالات متحده
- شبکههای قاچاق مواد مخدر
سطوح پایینتر خشونت باندی در نیکاراگوئه نشان میدهد که چگونه رویکردهای سیاستی مختلف میتوانند بر نتایج تأثیر بگذارند.
12. پاسخهای بشردوستانه به تنهایی نمیتوانند بحران مهاجرت را حل کنند
"ما به کمک شما نیاز نداریم. ما نیاز داریم که به خانه برگردید و سیاست دولت خود را تغییر دهید تا بتوانیم انقلاب خود را اینجا، بدون دخالت شما، انجام دهیم."
علل ریشهای. پرداختن به مهاجرت آمریکای مرکزی نیازمند رسیدگی به مسائل زیر است:
- فقر و نابرابری
- نهادهای دموکراتیک ضعیف
- خشونت و ناامنی
- تأثیرات تغییرات اقلیمی
- سیاست خارجی و نفوذ اقتصادی ایالات متحده
رویکرد جامع. راهحلهای مؤثر باید شامل موارد زیر باشند:
- پرداختن به بیعدالتیهای تاریخی و میراث آنها
- حمایت از توسعه اقتصادی پایدار
- تقویت نهادهای دموکراتیک و حقوق بشر
- اصلاح سیاستهای مهاجرتی و خارجی ایالات متحده
- توانمندسازی جوامع و جنبشهای محلی
کمکهای بشردوستانه و اجرای مرزی به تنهایی نمیتوانند به عوامل تاریخی و ساختاری پیچیدهای که مهاجرت از آمریکای مرکزی را تحریک میکنند، بپردازند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب تاریخ فراموششدهی آمریکای مرکزی به دلیل ارائهی جامع از مداخلهی ایالات متحده در آمریکای مرکزی و تأثیرات ماندگار آن، عمدتاً نقدهای مثبتی دریافت میکند. خوانندگان از روایت تاریخی دقیق و ارتباط آن با مسائل مهاجرتی کنونی قدردانی میکنند. برخی منتقدان سازماندهی کتاب را چالشبرانگیز و دیدگاه آن را یکجانبه میدانند. بسیاری از منتقدان بر اهمیت کتاب در درک علل ریشهای مهاجرت از آمریکای مرکزی و نقش ایالات متحده در شکلدهی به تاریخ این منطقه تأکید میکنند. این کتاب به دلیل روشنسازی جنبههای اغلب نادیدهگرفتهشدهی سیاست خارجی ایالات متحده مورد تحسین قرار میگیرد.