Searching...
فارسی
EnglishEnglish
EspañolSpanish
简体中文Chinese
FrançaisFrench
DeutschGerman
日本語Japanese
PortuguêsPortuguese
ItalianoItalian
한국어Korean
РусскийRussian
NederlandsDutch
العربيةArabic
PolskiPolish
हिन्दीHindi
Tiếng ViệtVietnamese
SvenskaSwedish
ΕλληνικάGreek
TürkçeTurkish
ไทยThai
ČeštinaCzech
RomânăRomanian
MagyarHungarian
УкраїнськаUkrainian
Bahasa IndonesiaIndonesian
DanskDanish
SuomiFinnish
БългарскиBulgarian
עבריתHebrew
NorskNorwegian
HrvatskiCroatian
CatalàCatalan
SlovenčinaSlovak
LietuviųLithuanian
SlovenščinaSlovenian
СрпскиSerbian
EestiEstonian
LatviešuLatvian
فارسیPersian
മലയാളംMalayalam
தமிழ்Tamil
اردوUrdu
Contesting Democracy

Contesting Democracy

Political Ideas in Twentieth-Century Europe
توسط Jan-Werner Müller 2006 304 صفحات
4.03
100+ امتیازها
گوش دادن
Try Full Access for 7 Days
Unlock listening & more!
Continue

نکات کلیدی

۱. جنگ جهانی اول نظم قدیم را در هم شکست و سیاست‌های توده‌ای را آزاد کرد

کل وضعیت جامعه تا حدی ذوب شده است و شما می‌توانید بر آن توده ذوب‌شده تقریباً هر چیزی را با قاطعیت و اراده حک کنید.

عصر امنیت به پایان رسید. نظم پیش از جنگ اروپا که با صلح نسبی، وابستگی اقتصادی متقابل و استمرار قدرت‌های سلطنتی و اشرافی شناخته می‌شد، با آغاز جنگ جهانی اول فروپاشید. این دوره که برخی آن را «عصر طلایی امنیت» می‌نامند، بر فرض‌های پیشرفت استوار بود و چالش‌های سیاسی را در چارچوب‌های تثبیت‌شده محدود می‌کرد.

بسیج توده‌ای دولت‌ها را دگرگون کرد. جنگ نیازمند مداخله بی‌سابقه دولت و بسیج کل جمعیت‌ها بود و مرزهای میان دولت و جامعه را مبهم ساخت. میلیون‌ها نفر به خدمت فراخوانده شدند، غیرنظامیان تحت نظم قرار گرفتند و اقتصادها به صورت متمرکز هدایت شدند. این امر قدرت دولت را به شدت افزایش داد و حس امکان‌پذیری اجتماعی را ایجاد کرد، اما همزمان نگرانی‌هایی درباره ظهور «توده‌ها» در سیاست برانگیخت.

مشروعیت‌های قدیمی ناپدید شدند. جنگ امپراتوری‌های بزرگ قاره‌ای (آلمان، هابسبورگ، روسیه، عثمانی) را از میان برد و مشروعیت‌های سلطنتی و الهی را بی‌اعتبار کرد. جمهوری‌ها به هنجار تبدیل شدند و حکومت سیاسی اکنون نیازمند توجیه توده‌ای بود. جنگ همچنین محدودیت‌های رویکردهای سنتی لیبرال را آشکار ساخت که در مقابله با مقیاس تعارضات اجتماعی و خواسته‌های مشارکت سیاسی گسترده‌تر ناتوان بودند.

۲. اروپا در دوره بین دو جنگ آزمایشگاهی برای تجربیات سیاسی رادیکال شد

بحران دقیقاً در این است که کهنه در حال مرگ است و نو نمی‌تواند متولد شود. در این دوره گذار، پدیده‌های متنوعی ظاهر می‌شوند.

خلأ مشروعیت. با از میان رفتن اقتدار سنتی و دشواری دموکراسی لیبرال در ریشه‌دواندن یا حفظ ثبات، دوره بین دو جنگ زمانی برای آزمایش‌های شدید با اشکال جدید سیاسی شد. اندیشمندان و سیاستمداران به دنبال جایگزین‌هایی برای شکست‌های پارلمان‌گرایی لیبرال و انقلاب سوسیالیستی تحقق‌نیافته بودند.

مبارزه بر سر معنای دموکراسی. حتی رژیم‌هایی که صراحتاً با دموکراسی لیبرال مخالف بودند، مانند فاشیسم و سوسیالیسم دولتی، اغلب ادعا می‌کردند که ارزش‌های واقعی دموکراتیک را نمایندگی می‌کنند، از جمله:

  • برابری واقعی فراتر از حقوق قانونی رسمی
  • شمول حقیقی در یک جامعه سیاسی
  • مشارکت واقعی و مستمر در سیاست
    آن‌ها وعده ایجاد سوژه‌های جمعی جدیدی را می‌دادند که قادر به تسلط بر سرنوشت خود باشند.

جستجو برای بنیان‌های نوین. روشنفکران در سراسر طیف سیاسی در تلاش بودند تا چگونه دولت‌های پایدار بدون «عنصر متعالی» سلطنت را بسازند. برخی به پلورالیسم و تمرکززدایی قدرت پرداختند و برخی دیگر بر بهره‌گیری از قدرت دولت برای تحول اجتماعی یا پرورش فرهنگ ملی مشترک به عنوان پایه مشروعیت تمرکز کردند.

۳. فاشیسم اسطوره دولت تمام‌عیار و سوژه ملی پاک‌شده را ساخت

ناسیونال سوسیالیسم چیزی جز زیست‌شناسی کاربردی نیست.

فراتر از محافظه‌کاری سنتی. فاشیسم که از «توده ذوب‌شده» پس از جنگ جهانی اول برخاست، با جنبش‌های راست‌گرای قدیمی تفاوت داشت و بسیج توده‌ای، جوانان و تجلیل از خشونت و مبارزه را در آغوش گرفت. خود را انقلابی علیه زوال جامعه بورژوایی لیبرال معرفی کرد و به دنبال خلق انسانی جدید و قهرمان بود.

ملت به عنوان اسطوره. فاشیست‌ها با الهام از اندیشمندانی چون ژرژ سورل، مبارزه طبقاتی را با ملت به عنوان اسطوره مرکزی جایگزین کردند که قادر به بسیج جمعیت‌ها بود. آن‌ها مفهوم مبارزه را به گروه‌های ملی منتقل کردند و جنگ را برای سرزندگی و تجدید اخلاقی ملت ضروری دانستند. این منجر به مفاهیمی چون «ملت پرولتاریا» و جستجوی «فضای حیاتی» شد.

دولت تمام‌عیار و بدن نژادی. فاشیسم ایتالیایی «دولت اخلاقی» را به عنوان نیرویی معنوی که همه را در بر می‌گرفت، نظریه‌پردازی کرد و به دنبال ترکیب «تمامیت‌خواهانه» دولت و فرد بود. نازیسم این ایده را رادیکال‌تر کرد و ایدئولوژی خود را بر نژاد و زیست‌شناسی متمرکز ساخت. «فولکس‌گماین‌شافت» (جامعه ملی) به عنوان بدنی نژادی تصور شد که نیازمند پاک‌سازی و حذف «بیگانگان جامعه» بود و به کنترل بیوپولیتیکی و ضدجهانی‌گرایی بی‌سابقه انجامید.

۴. استالینیسم با کنترل حزب و ترور به دنبال خلق انسان نوین شوروی بود

یک مرگ تراژدی است، یک میلیون فقط آمار.

از کمون تا سرمایه‌داری دولتی. چشم‌انداز اولیه لنین برای «دولت کمون» غیرمتمرکز به سرعت جای خود را به ضرورت بقا و مدرنیزاسیون داد و منجر به دولتی بوروکراتیک و متمرکز شد که از «سرمایه‌داری دولتی آلمانی» الگوبرداری می‌کرد. حزب، نه طبقه کارگر، سوژه قهرمان شد و «عینیت بخشیدن به اراده پرولتاریا» را به عهده گرفت.

ساخت سوسیالیسم در یک کشور. استالین با تأکید بر «سوسیالیسم در یک کشور» قدرت را تثبیت کرد و صنعتی‌سازی اجباری و جمعی‌سازی را به عنوان گام‌های ضروری توجیه نمود. این شامل «پاکسازی طبقاتی کولاک‌ها» و قحطی گسترده بود که نشان‌دهنده تعصب عمیق ضددهقانی در رهبری بلشویک‌ها بود.

ترور و انسان نوین شوروی. رژیم با استفاده از ترور سیستماتیک، دادگاه‌های نمایشی و پاکسازی‌ها دشمنان و شاهدان را حذف کرد و فضای ترس و همدستی ایجاد نمود. همزمان، تلاش کرد انسان نوین شوروی را از طریق مشارکت کنترل‌شده توده‌ای و ترویج «انسان نوین شوروی» که کارگری منضبط و مولد بود، بسازد. هدف ادغام کامل دولت و جامعه بود، هرچند اغلب به هرج‌ومرج بوروکراتیک و «دیکتاتوری دبیرخانه» انجامید.

۵. اروپای غربی پس از جنگ دموکراسی‌های محدودشده‌ای بر پایه ثبات ساخت

واضح است که سرزندگی حاصل از نبردهای پرشور ایده‌ها نمی‌تواند در فضای دموکراسی موفق که بر مبنای همسان‌سازی و مصالحه است حفظ شود. نمی‌توان هر دو را همزمان داشت...

الزام ضدتمامیت‌خواهی. با تجربه فاشیسم و خطرات تصورشده حاکمیت نامحدود مردم، نخبگان اروپای غربی پس از ۱۹۴۵ ثبات را در اولویت قرار دادند و شکلی بسیار محدودشده از دموکراسی ساختند. این شامل محدود کردن قدرت پارلمان و اتکا به نهادهای غیرمنتخب بود.

مشروعیت قانون اساسی و نظارت قضایی. نوآوری‌های کلیدی شامل پذیرش گسترده دادگاه‌های قانون اساسی با قدرت نظارت قضایی بود که به عنوان «نگهبانان» ضروری در برابر افراط‌های دموکراتیک دیده می‌شدند. این بازتاب بی‌اعتمادی به حکومت اکثریت مطلق و هدف حفاظت از حقوق فردی و حاکمیت قانون بود که گاهی با احیای اندیشه حقوق طبیعی توجیه می‌شد.

سیاست اجماعی و تکنوکراسی. این دوره با حرکت به سوی سیاست اجماعی مشخص شد که در آن احزاب اصلی بر اهدافی چون رشد اقتصادی، رفاه اجتماعی و ثبات توافق داشتند. رویکردهای تکنوکراتیک در حکمرانی که بر مدیریت و برنامه‌ریزی تخصصی تأکید داشت، به عنوان راهی برای کاهش تعارض ایدئولوژیک و تضمین رفاه دیده می‌شد و برخی از آن به عنوان «مرگ سیاست» یاد کردند.

۶. دموکراسی مسیحی به عنوان نیروی کلیدی در آشتی ایمان و دموکراسی ظهور کرد

هیچ متفکر سیاسی بیش از ژاک ماریتن در بازسازی نگرش کلیسای کاتولیک نسبت به دموکراسی لیبرال و حقوق بشر نقش نداشت: ماریتن در سال ۱۹۶۴ با پاپ پل ششم مشورت می‌کند.

آشتی با مدرنیته. دموکراسی مسیحی پس از جنگ تحولی بزرگ بود که کاتولیسیسم را با دموکراسی لیبرال و حقوق بشر پس از قرن‌ها تضاد آشتی داد. چهره‌هایی مانند ژاک ماریتن توجیهات فلسفی برای این آشتی ارائه کردند و دموکراسی را «تجلی اخلاقی الهام انجیل» دانستند.

ساخت احزاب توده‌ای و دولت رفاه. احزاب دموکراسی مسیحی نقش مرکزی در ساختار نظم پساجنگ ایفا کردند، ائتلاف‌های گسترده‌ای (اغلب میان طبقه متوسط و دهقانان) شکل دادند و سیاست‌های دولت رفاه را اجرا کردند. آن‌ها خود را به عنوان سد ضدکمونیستی و طرفدار «اقتصاد بازار اجتماعی» معرفی کردند که تعادل میان لیبرالیسم اقتصادی و شبکه‌های ایمنی اجتماعی را حفظ می‌کرد.

یکپارچگی اروپایی به عنوان پروژه دموکراسی مسیحی. رهبرانی چون دگاسپری، آدناور و شومان که اغلب از مناطق مرزی با سابقه درگیری بودند، پیشگام یکپارچگی اروپا شدند. آن‌ها که به دولت-ملت و حاکمیت سنتی بی‌اعتماد بودند، به نهادهای فراملی و رویکرد تدریجی و تکنوکراتیک برای ساخت اروپای متحد بر پایه میراث «مسیحی-انسان‌گرایانه» تمایل داشتند.

۷. اروپای شرقی پس از جنگ دموکراسی‌های بوروکراتیک «مردمی» را توسعه داد

درس اصلی این است که هیچ ملتی نباید کنار گذاشته شود – و بسیاری کنار گذاشته شده‌اند، از آلمانی‌ها تا مالایی‌ها – به عنوان کسانی که خواست آزادی ندارند.

الگوی شوروی تحمیل شد. رژیم‌های اروپای مرکزی و شرقی ابتدا مدل‌های «دموکراسی مردمی» را پذیرفتند که شامل ائتلاف‌های ضدفاشیستی و ملی‌سازی بود. اما تحت تأثیر استالین، عمدتاً به مدل شوروی پایبند ماندند که با حزب پیشرو، کنترل متمرکز و سرکوب مخالفت مشخص می‌شد.

ظاهر ایدئولوژیک و حکومت بوروکراتیک. این رژیم‌ها با وجود ادعای ارزش‌های دموکراتیک و مشارکت توده‌ای، تحت سلطه حزب کمونیست بودند که نقش رهبری آن قانوناً تثبیت شده بود. ایدئولوژی اغلب به پوسته‌ای سخت تبدیل شد و قدرت به طبقه بوروکراتیک ممتاز «طبقه نو» منتقل گردید، همان‌طور که میلوان جیلاس تحلیل کرده است.

اصلاحات محدود و کنترل مستمر. پس از ۱۹۵۶ دوران‌هایی از اصلاحات محدود و گرایش به «قانون‌مداری سوسیالیستی» پدید آمد، اما چالش‌های بنیادین به کنترل حزب به شدت سرکوب شد، همانند وقایع مجارستان (۱۹۵۶) و چکسلواکی (۱۹۶۸). با وجود برخی حرکت‌ها به سوی «کمونیسم رفاهی»، ساختار اصلی اقتدارگرا باقی ماند و ثبات بر تغییر سیاسی واقعی اولویت داشت.

۸. دهه ۱۹۶۰ سیاست اجماعی و تکنوکراسی را با خواسته‌های خودمختاری به چالش کشید

دولت انحصار خشونت فیزیکی را در دست دارد و بدین وسیله امتیاز بی‌حد و حصری برای تمایز میان آنچه متعلق به مبادله ایده‌هاست و آنچه تبادل ضربات است، ادعا می‌کند... با انحصار خشونت و تعیین استفاده از ایده‌ها، دولت در نهایت اعلام می‌کند: «من تنها فیلسوفم.»

شورش علیه «سیستم». دهه ۱۹۶۰ با نارضایتی گسترده، به ویژه در میان جوانان و روشنفکران، همراه بود که سیاست اجماعی پساجنگ، تکنوکراسی و محدودیت‌های دموکراسی غربی را به چالش کشیدند. این «انزجار وجودی» با مسائلی چون جنگ ویتنام و ریاکاری قدرت‌های غربی تشدید شد.

خودمختاری و اقدام مستقیم. خواسته مرکزی خودمختاری بود – هدایت فردی و جمعی – در برابر کنترل بوروکراتیک و همسان‌سازی مصرف‌گرایانه. این منجر به درخواست‌هایی برای «دموکراسی مستقیم»، «خودمدیریتی» در حوزه‌های مختلف (دانشگاه‌ها، کارخانه‌ها) و «اقدام مستقیم» خارج از نهادهای سیاسی سنتی شد که اغلب ایده قدرت واگذار شده را رد می‌کرد.

نقد نمایش و یک‌بعدی‌بودن. اندیشمندانی چون گای دبورد و هربرت مارکوزه چارچوب‌های نظری این نقد را فراهم کردند. دبورد «جامعه نمایش» را تحلیل کرد که در آن زندگی به نمایش تقلیل یافته بود و مارکوزه «انسان یک‌بعدی» را تشخیص داد که با جامعه صنعتی سرکوبگر سازگار شده بود. آن‌ها به دنبال سوژه‌های انقلابی نوین فراتر از طبقه کارگر سنتی بودند و بر نقد فرهنگی و «انقلاب زندگی روزمره» تأکید داشتند.

۹. بحران‌های اواخر قرن بیستم نئولیبرالیسم و نقدهای دولت را تقویت کرد

اقتصاد روش است؛ هدف تغییر روح است.

بحران حکمرانی. شوک‌های اقتصادی و ناآرامی‌های اجتماعی دهه ۱۹۷۰ منجر به «بحران دموکراسی» شد که دولت‌ها در مدیریت خواسته‌ها و حفظ ثبات دچار مشکل شدند. این امر اعتماد به سیاست‌های کینزی و برنامه‌ریزی دولتی را تضعیف کرد و راه را برای ایده‌های اقتصادی و سیاسی جایگزین باز کرد.

چالش نئولیبرال. اندیشمندانی چون فریدریش فون هایک که پیش‌تر حاشیه‌ای بودند، به شهرت رسیدند و استدلال کردند که مداخله دولت ناگزیر به بردگی می‌انجامد و تنها بازارهای آزاد می‌توانند آزادی و رفاه را تضمین کنند. اگرچه این ایده‌ها همیشه به طور کامل اجرا نشد، اما بر سیاستمدارانی چون مارگارت تاچر تأثیر گذاشت که به دنبال کاهش قدرت اتحادیه‌ها و وارد کردن منطق بازار به زندگی عمومی بود و هدفش «اخلاقی‌سازی مجدد» جامعه از طریق انضباط بازار بود.

نقد قدرت دولت. فیلسوفانی چون میشل فوکو نقدهای پیچیده‌ای از قدرت دولت ارائه دادند و آن را نه تنها به عنوان سرکوب بلکه به عنوان نیرویی مولد که افراد را از طریق «حکمرانی» و «بیوپولیتیک» شکل می‌دهد، دیدند. این دیدگاه با بی‌اعتمادی گسترده‌تر به اقتدار متمرکز همخوانی داشت و به فضایی کمک کرد که نقش دولت به طور فزاینده‌ای مورد سؤال قرار گرفت، حتی توسط کسانی که با ایدئولوژی بازار آزاد همسو نبودند.

۱۰. «ضدسیاسی» مخالفان در شرق رژیم‌های تمامیت‌خواه را تضعیف کرد

دموکرات بودن یعنی، پیش از هر چیز، نترسیدن...

گرفتن رژیم‌ها به حرف‌شان. مخالفان در اروپای مرکزی و شرقی، با درس گرفتن از شکست‌های گذشته، استراتژی «ضدسیاسی» را اتخاذ کردند که بر حقوق بشر و جامعه مدنی تمرکز داشت تا مقابله مستقیم برای قدرت دولتی. الهام‌گرفته از چهره‌هایی چون الکساندر یسینین-ولپین و واکلاو هاول، آن‌ها به دنبال افشای ریاکاری رژیم‌هایی بودند که موافقت‌نامه‌های بین‌المللی حقوق بشر را امضا کرده اما نقض می‌کردند.

زندگی در حقیقت. مفهوم «زندگی در حقیقت» هاول افراد را تشویق می‌کرد تا از همدستی با دروغ‌های ایدئولوژیک دولت خودداری کنند و شکنندگی «پساتمامی‌گرایی» را نشان دهند. این موضع اخلاقی که ریشه در اندیشه‌هایی چون «مراقبت از روح» یان پاتوچکا داشت، هدفش بازسازی اعتماد و همبستگی از پایین بود و «شهر موازی» از انجمن‌های مستقل مدنی ایجاد کرد.

**اقدام خودمحدودکننده

آخرین به‌روزرسانی::

نقد و بررسی

4.03 از 5
میانگین از 100+ امتیازات از Goodreads و Amazon.

نقدها و بررسی‌های کتاب «مبارزه بر سر دموکراسی» متنوع و متفاوت است. بسیاری این اثر را به‌عنوان پژوهشی دقیق و عمیق در اندیشه سیاسی اروپا در قرن بیستم ستایش می‌کنند که به رویدادها و شخصیت‌های کمتر شناخته‌شده می‌پردازد. خوانندگان از عمق مطالب و ارائه منسجم مفاهیم پیچیده در این کتاب استقبال کرده‌اند. با این حال، برخی منتقدان آن را پراکنده، سطحی یا بیش‌ازحد ساده‌انگارانه ارزیابی کرده‌اند. این کتاب به‌دلیل محتوای فشرده و پیچیده‌اش نیازمند مطالعه دقیق و موشکافانه است. «مبارزه بر سر دموکراسی» به‌عنوان منبعی ارزشمند برای درک روند شکل‌گیری دموکراسی مدرن شناخته می‌شود، هرچند ممکن است برای تازه‌واردان چالش‌برانگیز باشد. در مجموع، این اثر با وجود برخی محدودیت‌ها، جایگاه مهمی در تاریخ سیاسی اروپا دارد.

Your rating:
4.38
5 امتیازها

درباره نویسنده

یان-ورنر مولر، استاد برجسته‌ی علوم سیاسی و تاریخ اندیشه‌ی سیاسی، در دانشگاه پرینستون به تدریس و پژوهش می‌پردازد و ریاست پروژه‌ی تاریخ اندیشه‌ی سیاسی را بر عهده دارد. مولر نویسنده‌ی چندین کتاب تأثیرگذار از جمله «پوپولیسم چیست؟» و «چالش دموکراسی: ایده‌های سیاسی در اروپا در قرن بیستم» است. تخصص او شامل تاریخ سیاسی معاصر اروپا و مسائل سیاسی روز می‌شود. او به‌طور منظم در نشریات معتبری همچون گاردین، لندن ریویو آو بوکز و نیویورک ریویو آو بوکز مقاله می‌نویسد و به‌عنوان یکی از صداهای معتبر در تحلیل و تفسیر سیاسی شناخته می‌شود. آثار مولر اغلب به بررسی پیچیدگی‌های دموکراسی و ایدئولوژی‌های سیاسی در اروپا و فراتر از آن می‌پردازد.

Listen to Summary
0:00
-0:00
1x
Dan
Andrew
Michelle
Lauren
Select Speed
1.0×
+
200 words per minute
Home
Library
Get App
Create a free account to unlock:
Requests: Request new book summaries
Bookmarks: Save your favorite books
History: Revisit books later
Recommendations: Personalized for you
Ratings: Rate books & see your ratings
100,000+ readers
Try Full Access for 7 Days
Listen, bookmark, and more
Compare Features Free Pro
📖 Read Summaries
All summaries are free to read in 40 languages
🎧 Listen to Summaries
Listen to unlimited summaries in 40 languages
❤️ Unlimited Bookmarks
Free users are limited to 4
📜 Unlimited History
Free users are limited to 4
📥 Unlimited Downloads
Free users are limited to 1
Risk-Free Timeline
Today: Get Instant Access
Listen to full summaries of 73,530 books. That's 12,000+ hours of audio!
Day 4: Trial Reminder
We'll send you a notification that your trial is ending soon.
Day 7: Your subscription begins
You'll be charged on May 24,
cancel anytime before.
Consume 2.8x More Books
2.8x more books Listening Reading
Our users love us
100,000+ readers
"...I can 10x the number of books I can read..."
"...exceptionally accurate, engaging, and beautifully presented..."
"...better than any amazon review when I'm making a book-buying decision..."
Save 62%
Yearly
$119.88 $44.99/year
$3.75/mo
Monthly
$9.99/mo
Try Free & Unlock
7 days free, then $44.99/year. Cancel anytime.
Scanner
Find a barcode to scan

Settings
General
Widget
Loading...