نکات کلیدی
1. شناسایی و رد کردن مغالطه «حق داشتن نظر»
شما واقعاً حق ندارید که نظر خود را داشته باشید.
نظرات مقدس نیستند. این ایده که هر کسی حق دارد نظر خود را داشته باشد، یک مفهوم محبوب اما نادرست است. این تصور اغلب به باور اشتباه منجر میشود که همه نظرات به یک اندازه معتبر یا مصون از انتقاد هستند. در واقع، نظرات باید بر اساس شواهد و استدلالهای منطقی بنا شوند.
- حق داشتن نظر، آن را درست یا مستند نمیکند
- حق سیاسی برای داشتن نظر با حق شناختی (بر اساس شواهد) متفاوت است
- ادعای «حق داشتن نظر» اغلب به منظور خاموش کردن بحث به کار میرود تا اینکه در آن شرکت کند
وقتی کسی حق خود را برای داشتن نظر مطرح میکند، معمولاً از مسئولیت دفاع از آن نظر با حقایق و منطق فرار میکند. به جای پذیرش این به عنوان یک استدلال معتبر، پایههای نظر را به چالش بکشید و بحثی عمیقتر را تشویق کنید.
2. مراقب استدلالهای مبتنی بر انگیزه باشید که شایستگی واقعی را نادیده میگیرند
کاملاً ممکن است که به داشتن یا بیان یک نظر علاقهمند باشید و آن نظر درست باشد.
انگیزهها حقیقت را تعیین نمیکنند. حمله به انگیزههای کسی برای داشتن یک باور یا ارائه یک استدلال، یک تاکتیک رایج اما مغالطهآمیز است. این رویکرد، که به عنوان مغالطه انگیزه شناخته میشود، توجه را از محتوای واقعی استدلال به نیتهای ادعایی آن منحرف میکند.
- انگیزههای یک فرد برای ارائه یک استدلال بر صداقت آن تأثیری ندارد
- حملات به شخصیت یا انگیزهها به خود استدلال نمیپردازند
- بر شواهد و استدلالها تمرکز کنید، نه اینکه چرا کسی ممکن است آن استدلال را مطرح کند
در بحثهای سیاسی، به عنوان مثال، رقبای سیاسی اغلب یکدیگر را به داشتن انگیزههای پنهان متهم میکنند به جای اینکه به محتوای سیاستها بپردازند. به یاد داشته باشید که حتی اگر کسی به نتیجه خاصی علاقهمند باشد، این به طور خودکار موضع او را بیاعتبار نمیکند. استدلالها را بر اساس شایستگیهایشان ارزیابی کنید، نه بر اساس فرضیات درباره انگیزههای گوینده.
3. به مقامات و تخصص در استدلالها شک کنید
مردم تنها یک منبع غیرقابل اعتماد نیستند که اغلب به عنوان کارشناس استناد میشود.
تخصص مهم است، اما باید تأیید شود. در حالی که نظر کارشناسان میتواند ارزشمند باشد، مهم است که بین تخصص واقعی و صرفاً مقام تمایز قائل شوید. مغالطه استناد به مقام زمانی رخ میدهد که نظر کسی به دلیل وضعیت یا مقامش بیش از حد مورد توجه قرار گیرد، نه به دلیل دانش یا شواهد واقعی او.
- بین مقام واقعی (قدرت تصمیمگیری) و مقام کارشناسی (دانش) تمایز قائل شوید
- به استناد به نظر عمومی یا باور اکثریت شک کنید
- به ارتباط حوزه تخصصی یک کارشناس با ادعای خاص توجه کنید
به عنوان مثال، نظر یک سلبریتی درباره یک مسئله پزشکی نباید به اندازه نظر یک پزشک اعتبار داشته باشد. به همین ترتیب، محبوبیت یک ایده آن را درست نمیکند. هنگام ارزیابی ادعاها، به دنبال شواهد و استدلال باشید نه اینکه صرفاً به مقام شخصی که ادعا را مطرح میکند تکیه کنید.
4. پیشداوری را که به عنوان حکمت پنهان شده شناسایی و از آن اجتناب کنید
رمز و راز مجوزی کاملاً بیتبعیض برای باور است. این تنها آنچه را که منطقی و به خوبی با شواهد پشتیبانی میشود، رد میکند، که ممکن است دلیل محبوبیت رمز و راز در میان نوگرایان باشد که باور را به عنوان موضوعی برای ابراز خود بیقید و شرط میدانند.
عرفان حکمت نیست. مردم اغلب پیشداوریها یا باورهای بدون پشتوانه خود را به عنوان بینشهای عمیق با استناد به رمز و راز، ایمان یا شهود پنهان میکنند. این تاکتیک میتواند ایدههای غیرمنطقی را عمیق یا حکیمانه جلوه دهد، اما در واقع یک راه برای فرار از بررسی انتقادی است.
- مراقب ادعاهایی باشید که به دلیل «رمزآلود» یا «فراتر از منطق» بودن نمیتوانند مورد سوال قرار گیرند
- استدلالهای مبتنی بر ایمان شواهدی برای ادعاهای واقعی ارائه نمیدهند
- فیزیک کوانتوم و دیگر مفاهیم علمی پیچیده اغلب به نادرست برای حمایت از ایدههای نامربوط به کار میروند
وقتی کسی به رمز و راز یا ایمان برای حمایت از یک ادعا استناد میکند، از او شواهد عینی یا استدلال منطقی بخواهید. به یاد داشته باشید که رمز و رازهای واقعی در علم یا فلسفه به عنوان زمینههایی برای تحقیق بیشتر شناخته میشوند، نه اینکه به عنوان توضیحات کلی برای باورهای بدون پشتوانه استفاده شوند.
5. تاکتیکهای استفاده شده برای خاموش کردن دیدگاههای مخالف را شناسایی کنید
سوءاستفاده و ارعاب، نه رد.
خاموش کردن، بحث نیست. تاکتیکهای مختلفی برای خاموش کردن بحث بدون پرداختن به استدلالهای موجود استفاده میشود. این شامل حمله به حق سخن گفتن گوینده، رد کردن ایدهها به عنوان خستهکننده یا غیر اصلی، و ارتباط دادن دیدگاهها با شخصیتها یا ایدئولوژیهای جنجالی است.
- «شما حق صحبت کردن ندارید» - سوال کردن از حق یا صلاحیت کسی برای داشتن نظر
- «شما خستهکننده هستید» - رد کردن ایدهها به عنوان غیرجالب به جای پرداختن به اعتبار آنها
- «شما شبیه هیتلر به نظر میرسید» - ارتباط دادن ایدهها با شخصیتهای نامحبوب برای بیاعتبار کردن آنها
به جای شرکت در این تاکتیکها، بر محتوای استدلالها تمرکز کنید. اگر یک ایده به نظر غیر اصلی میرسد، بررسی کنید که آیا هنوز هم معتبر است یا خیر. اگر کسی در یک حوزه صلاحیت رسمی ندارد، استدلالهای واقعی او را ارزیابی کنید به جای اینکه به سادگی آنها را رد کنید. از گناه به دلیل ارتباط اجتناب کنید و به جای آن به ادعاهای خاص مطرح شده بپردازید.
6. مراقب کلمات توخالی و اصطلاحات فنی در استدلالها باشید
اصطلاحات فنی در مشاوره مدیریتی شامل جایگزینی کلمات عجیب، بزرگ و مبهم به جای کلمات عادی، کوچک و قابل فهم است.
اصطلاحات اغلب ابهام ایجاد میکنند. در حالی که اصطلاحات تخصصی میتوانند در زمینههای خاص مفید باشند، اغلب به نادرست برای پیچیدهتر یا تأثیرگذارتر جلوه دادن ایدههای ساده به کار میروند. این موضوع به ویژه در کسب و کار، سیاست و دانشگاه رایج است، جایی که اصطلاحات میتوانند برای پنهان کردن کمبود محتوا استفاده شوند.
- بین اصطلاحات فنی ضروری و اصطلاحات غیرضروری تمایز قائل شوید
- به اصطلاحات و عبارات مبهم که معنای خاصی اضافه نمیکنند شک کنید
- به دنبال توضیحات واضح و مختصر از ایدههای پیچیده باشید
هنگام مواجهه با زبان پر از اصطلاحات، سعی کنید آن را به زبان سادهتر ترجمه کنید. اگر ایدهای نتواند به وضوح توضیح داده شود، ممکن است به خوبی درک نشده باشد یا به طور عمدی مبهم باشد. از زبان پیچیده نترسید؛ بلکه از فرد بخواهید که توضیحات بیشتری ارائه دهد و به دنبال ایدههای اصلی بیان شده باشید.
7. ناهماهنگیها در استدلال و باورها را شناسایی کنید
اگر خود را متناقض کنید، مطمئناً اشتباه خواهید کرد.
ثبات حیاتی است. داشتن باورهای متناقض یا ارائه استدلالهای متناقض اعتبار و انسجام منطقی فرد را تضعیف میکند. بسیاری از افراد به طور ناخودآگاه دیدگاههای متضاد دارند، اغلب به دلیل عدم توجه کامل به پیامدهای باورهای خود.
- تعمیمهای ضمنی که ممکن است به ناهماهنگیها منجر شوند را شناسایی کنید
- از ایدههای عجیب که با دانش مستقر متناقض هستند آگاه باشید
- تضادهای واقعی را از تضادهای ظاهری تشخیص دهید
برای جلوگیری از ناهماهنگی، به طور منظم باورها و استدلالهای خود را برای ناهماهنگیهای احتمالی بررسی کنید. وقتی با اطلاعات یا ایدههای جدید مواجه میشوید، در نظر بگیرید که چگونه با باورهای موجود شما سازگار هستند. اگر ناهماهنگیهای واقعی پیدا کردید، آماده باشید که دیدگاههای خود را اصلاح کنید، به جای اینکه سعی کنید مواضع متناقض را حفظ کنید.
8. از دوپهلو بودن و تعاریف لغزنده اجتناب کنید
کلماتی مانند استثمار و بیگانگی، در استفاده عادی، بار معنایی منفی قوی دارند، اما لطفاً همه اینها را کنار بگذارید.
تعاریف مهم هستند. دوپهلو بودن زمانی رخ میدهد که معنای یک کلمه در طول یک استدلال تغییر کند، که اغلب به نتایج نادرست منجر میشود. این ممکن است به طور تصادفی به دلیل ابهام در زبان یا به طور عمدی به عنوان یک تاکتیک بلاغی اتفاق بیفتد.
- از کلماتی که معانی یا بارهای معنایی چندگانه دارند آگاه باشید
- به تغییرات ظریف در نحوه استفاده از اصطلاحات در یک استدلال توجه کنید
- تعاریف واضحی از اصطلاحات مهم ارائه دهید تا از سوءتفاهمها جلوگیری شود
به عنوان مثال، کلمه «رایگان» میتواند به معنای «بدون هزینه» و «بدون محدودیت» باشد. استدلالی که بین این معانی دوپهلو میشود ممکن است به نتایج نادرست منجر شود. هنگام شرکت در یا ارزیابی استدلالها، اطمینان حاصل کنید که اصطلاحات کلیدی به طور مداوم تعریف و استفاده میشوند.
9. استدلالهای دایرهای و سوالبرانگیز را شناسایی کنید
سوالبرانگیز بودن زمانی رخ میدهد که افراد نتوانند به ریشه اختلاف خود برسند.
از فرض کردن آنچه که سعی دارید ثابت کنید اجتناب کنید. سوالبرانگیز بودن نوعی استدلال دایرهای است که در آن نتیجه در مقدمات یک استدلال فرض میشود. این اغلب زمانی اتفاق میافتد که افراد به فرضیات بنیادی خود توجه نمیکنند یا توضیح را با توجیه اشتباه میگیرند.
- به دنبال استدلالهایی باشید که آنچه را که سعی دارند ثابت کنند فرض میکنند
- از فرضیات پنهان در استدلالهای ظاهراً ساده آگاه باشید
- بین توضیح اینکه چرا چیزی درست است و اثبات اینکه درست است تمایز قائل شوید
به عنوان مثال، استدلال اینکه یک کتاب مقدس درست است زیرا در صفحات خود این را میگوید، سوالبرانگیز است. برای جلوگیری از این مغالطه، فرضیات زیرین در استدلالها را بررسی کنید و اطمینان حاصل کنید که نتایج با شواهد یا استدلالهای مستقل پشتیبانی میشوند.
10. نقش تصادف در الگوهای ظاهری را درک کنید
حتی با وجود وجود خدا، کاملاً به شانس بستگی دارد که ما وجود داشته باشیم، زیرا کاملاً به شانس بستگی دارد که او این نوع جهان را ترجیح دهد.
تصادفها اتفاق میافتند. مردم اغلب به تصادفها یا رویدادهای غیرمحتمل اهمیت میدهند و نمیتوانند تشخیص دهند که چنین اتفاقاتی با توجه به فرصتهای کافی به طور آماری اجتنابناپذیر هستند. این میتواند به باورهای نادرست در مورد پدیدههای ماورایی، نظریههای توطئه یا سوءتفاهم در مورد علیت منجر شود.
- تشخیص دهید که رویدادهای غیرمحتمل با توجه به فرصتهای کافی اتفاق خواهند افتاد
- از تفاوت بین همبستگی و علیت آگاه باشید
- توضیحات جایگزین برای وقوعات ظاهراً غیرمحتمل را در نظر بگیرید
به عنوان مثال، ظاهراً تنظیم دقیق جهان برای زندگی اغلب به عنوان یک استدلال برای طراحی هوشمند استفاده میشود. با این حال، این به تعداد زیاد جهانهای ممکن و اجتنابناپذیری که برخی از آنها برای زندگی مناسب خواهند بود، توجه نمیکند. هنگام ارزیابی تصادفهای ظاهراً معنادار، نقش شانس را در نظر بگیرید و به دنبال شواهد دقیقتری از علیت یا طراحی باشید.
11. آمار و تفسیرهای آنها را به طور انتقادی ارزیابی کنید
حتی زمانی که اعداد درست هستند، اغلب آنچه را که ادعا میشود نشان نمیدهند.
اعداد میتوانند گمراهکننده باشند. آمار ابزارهای قدرتمندی برای درک جهان هستند، اما همچنین میتوانند به نادرست استفاده یا تفسیر شوند. ارزیابی انتقادی ادعاهای آماری و درک روششناسی پشت آنها بسیار مهم است.
- به دنبال سوگیری نمونه در نظرسنجیها و مطالعات باشید
- از تأثیر تعاریف و اندازهگیریها بر نتایج آماری آگاه باشید
- زمینه و مقیاس ادعاهای آماری را در نظر بگیرید
به عنوان مثال، ادعای اینکه «۳۵٪ از کودکان بریتانیایی در فقر زندگی میکنند» به شدت به این بستگی دارد که فقر چگونه تعریف میشود. به همین ترتیب، پاسخدهندگان خودانتخاب شده ممکن است نماینده جمعیت عمومی نباشند. هنگام مواجهه با آمار، سوالاتی درباره چگونگی جمعآوری دادهها، آنچه دقیقاً اندازهگیری میشود و اینکه آیا نتایج به دست آمده توسط اعداد توجیه میشوند، بپرسید.
12. قضاوتهای اخلاقی را از ادعاهای واقعی جدا کنید
تحمل در بحث سقط جنین بیمعناست. اگر سقط جنین قتل نیست، نیازی به تحمل نیست؛ اگر قتل است، تحمل آن یک عیب خواهد بود.
حقایق و ارزشها متمایز هستند. مردم اغلب قضاوتهای اخلاقی را با ادعاهای واقعی مخلوط میکنند و این منجر به سردرگمی در بحثها و تصمیمگیریها میشود. مهم است که بین آنچه درست است و آنچه خوب یا درست است تمایز قائل شوید.
- شناسایی کنید که چه زمانی فرضیات اخلاقی به طور پنهانی به بحثهای واقعی وارد میشوند
- از مغالطه طبیعیگرایی (استنتاج «باید» از «هست») آگاه باشید
- بحثهای مربوط به آنچه هست را از بحثهای مربوط به آنچه باید باشد جدا کنید
در بحثهای مربوط به مسائل جنجالی مانند سقط جنین یا قانونی کردن مواد مخدر، ادعاهای واقعی (مانند توسعه جنین یا اثرات بهداشتی) اغلب با قضاوتهای اخلاقی مخلوط میشوند. برای داشتن بحثهای سازنده، ضروری است که این عناصر را جدا کرده و به طور جداگانه به آنها بپردازید. به یاد داشته باشید که دقت واقعی، درستی اخلاقی را تعیین نمیکند و اعتقادات اخلاقی، حقیقت واقعی را تعیین نمیکند.
آخرین بهروزرسانی::
FAQ
What's "Crimes Against Logic" about?
- Overview of the book: "Crimes Against Logic" by Jamie Whyte is a critical examination of the flawed reasoning and logical fallacies commonly found in public discourse, particularly among politicians, priests, journalists, and other influential figures.
- Purpose: The book aims to expose and dissect these logical errors to help readers recognize and resist them in everyday life.
- Structure: It is organized into chapters, each focusing on a specific type of fallacy or logical error, with real-world examples to illustrate these points.
- Target Audience: The book is intended for anyone interested in improving their critical thinking skills and becoming more discerning consumers of information.
Why should I read "Crimes Against Logic"?
- Enhance Critical Thinking: The book provides tools to identify and understand common logical fallacies, enhancing your ability to think critically and evaluate arguments.
- Practical Application: It offers practical examples from politics, media, and everyday life, making it relevant and applicable to real-world situations.
- Entertaining and Engaging: Jamie Whyte's writing style is witty and engaging, making complex logical concepts accessible and entertaining.
- Empowerment: By understanding these logical errors, readers can better protect themselves from manipulation and make more informed decisions.
What are the key takeaways of "Crimes Against Logic"?
- Common Fallacies: The book identifies and explains various logical fallacies, such as the Motive Fallacy, Authority Fallacy, and Begging the Question.
- Critical Analysis: It emphasizes the importance of questioning assumptions and analyzing arguments critically rather than accepting them at face value.
- Language and Logic: The book highlights how language can be used to obscure truth and how to see through such tactics.
- Rational Discourse: It advocates for rational discourse and the need to base arguments on evidence and sound reasoning.
What are the best quotes from "Crimes Against Logic" and what do they mean?
- "Errors in reasoning. Fallacies. Muddled thinking. Call it what you like; you know the kind of thing I mean." This quote underscores the book's focus on identifying and understanding logical errors that pervade public discourse.
- "Believing nothing is just as silly as believing everything." This highlights the danger of cynicism and gullibility, advocating for a balanced, critical approach to evaluating information.
- "The simple answer is that most people don’t notice the problem." This points to the widespread lack of awareness about logical fallacies and the importance of education in developing critical thinking skills.
- "If you start to feel during a discussion that you are not so much incorrect as insensitive, then you are probably dealing with a respectable bigot." This quote warns against being swayed by emotional manipulation rather than logical reasoning.
How does Jamie Whyte define the "Right to Your Opinion" in "Crimes Against Logic"?
- Misconception of Rights: Whyte argues that the commonly held belief in the "right to your opinion" is often misused and misunderstood.
- Irrelevance in Debate: He explains that claiming a right to an opinion does not contribute to resolving a debate, as it does not address the truth or falsity of the opinion.
- Entitlement and Evidence: The book distinguishes between political entitlement to an opinion and epistemic entitlement, which requires evidence and sound reasoning.
- Critical Examination: Whyte encourages readers to critically examine their opinions and the evidence supporting them, rather than hiding behind the notion of entitlement.
What is the "Motive Fallacy" according to "Crimes Against Logic"?
- Definition: The Motive Fallacy occurs when someone dismisses an argument by attacking the motives of the person making it, rather than addressing the argument itself.
- Irrelevance of Motives: Whyte argues that a person's motives for holding an opinion do not determine the truth of that opinion.
- Common in Politics: This fallacy is prevalent in political discourse, where opponents often speculate on each other's motives instead of engaging with the substance of their arguments.
- Spotting the Fallacy: The book provides tips for recognizing this fallacy, such as being wary of statements that include the word "just," as in "You're just saying that."
How does "Crimes Against Logic" address the "Authority Fallacy"?
- Confusion of Authority Types: The Authority Fallacy involves confusing literal authority (power to decide) with expert authority (knowledge on a subject).
- Misplaced Trust: Whyte explains that people often mistakenly trust opinions based on the speaker's authority rather than their expertise.
- Examples: The book uses examples like celebrity endorsements in politics to illustrate how authority is misused.
- Critical Evaluation: Readers are encouraged to evaluate the expertise of the source rather than accepting opinions based on authority alone.
What does Jamie Whyte mean by "Prejudice in Fancy Dress"?
- Disguised Prejudice: This concept refers to the practice of dressing up prejudices in grand or sanctimonious language to make them seem respectable.
- Mystery and Faith: Whyte discusses how appeals to mystery or faith are often used to shield prejudices from scrutiny.
- Irrelevance of Sanctimony: The book argues that sanctimonious language does not provide evidence or support for an opinion.
- Critical Awareness: Readers are urged to be aware of how language can be used to obscure the lack of evidence behind certain beliefs.
What is the "Begging the Question" fallacy in "Crimes Against Logic"?
- Definition: Begging the Question is a fallacy where the conclusion is assumed in the premises, effectively taking for granted what is in dispute.
- Examples: Whyte provides examples such as debates on tolerance and prohibition, where arguments often assume the very point being contested.
- Avoiding the Fallacy: The book advises readers to identify and challenge assumptions in arguments to avoid this fallacy.
- Importance of Clarity: Clear and logical reasoning is emphasized as essential for meaningful debate and discussion.
How does "Crimes Against Logic" explain the role of "Coincidence"?
- Misinterpretation of Events: The book discusses how people often misinterpret coincidences as meaningful or causal relationships.
- Statistical Expectation: Whyte explains that coincidences are statistically expected and do not necessarily indicate a deeper connection.
- Examples: The book uses examples like financial trading and personal anecdotes to illustrate how coincidences are often mistaken for causation.
- Rational Understanding: Readers are encouraged to adopt a rational understanding of coincidences and avoid attributing undue significance to them.
What are "Shocking Statistics" according to Jamie Whyte?
- Misleading Numbers: "Shocking Statistics" refers to the use of statistics that are either incorrect or misinterpreted to support a particular argument.
- Improper Measures: Whyte highlights how improper measures can lead to misleading conclusions, such as the misrepresentation of poverty statistics.
- Sample Bias: The book discusses how biased samples can skew results, leading to false or exaggerated claims.
- Critical Evaluation: Readers are encouraged to critically evaluate statistical claims and consider the methodology behind them.
How does "Crimes Against Logic" address "Morality Fever"?
- Moral Overheating: Morality Fever describes the tendency for moral outrage to cloud logical reasoning and lead to irrational conclusions.
- Confusion of Facts and Values: Whyte discusses how moral certainty can lead to the rejection of factual claims without proper examination.
- Examples: The book uses examples like debates on homosexuality and racial differences in IQ to illustrate how moral concerns can distort reasoning.
- Rational Discourse: The importance of maintaining rational discourse, even on morally charged issues, is emphasized to ensure sound decision-making.
نقد و بررسی
کتاب جنایات علیه منطق با نظرات متنوعی مواجه شده و میانگین امتیاز آن ۳.۶۷ از ۵ است. خوانندگان از بررسی هوشمندانهی این کتاب در مورد مغالطات منطقی و مثالهای عملی آن قدردانی میکنند. بسیاری آن را بینشزا و سرگرمکننده میدانند و توانایی آن در افشای استدلالهای نادرست را ستایش میکنند. با این حال، برخی از لحن نویسنده به عنوان تحقیرآمیز و آموزشی انتقاد کردهاند. برخورد کتاب با موضوعات مذهبی و سیاسی جنجالی است و برخی خوانندگان آن را جانبدارانه مییابند. با وجود این اختلاف نظرها، بیشتر منتقدان به ارزش یادگیری شناسایی خطاهای منطقی در استدلالهای روزمره اذعان دارند.
Similar Books







