نکات کلیدی
1. ایمان نیازمند تعلیق هدفمند اخلاق است
در عمل خود، او بهطور کامل از مرزهای اخلاق فراتر رفت و هدفی بالاتر از آن داشت که در ارتباط با آن، اخلاق را معلق کرد.
وظیفه اخلاقی در برابر فرمان الهی. کیرکهگور مفهوم «تعلیق هدفمند اخلاق» را معرفی میکند، جایی که ایمان نیازمند کنار گذاشتن الزامات اخلاقی متعارف برای تحقق یک هدف الهی بالاتر است. این موضوع با willingness ابراهیم به قربانی کردن اسحاق، عملی که با هنجارهای اخلاقی در تضاد است، اما در اطاعت از خدا انجام میشود، به وضوح نشان داده میشود.
اخلاق بهعنوان جهانی. از نظر کیرکهگور، اخلاق نمایانگر کد اخلاقی جهانی است که به همه افراد در همه زمانها اعمال میشود. این یک سیستم از وظایف و الزامات است که تعاملات اجتماعی را تنظیم کرده و نظم را حفظ میکند. با این حال، ایمان، همانطور که ابراهیم نشان میدهد، فراتر از این چارچوب اخلاقی جهانی است.
طبیعت پارادوکسیکال ایمان. تعلیق هدفمند اخلاق یک پارادوکس ایجاد میکند، زیرا از فرد میخواهد که بر خلاف آنچه که در نظر جامعه بهعنوان درست اخلاقی محسوب میشود، عمل کند. این پارادوکس درک کیرکهگور از ایمان را مرکزی میسازد و تنش و دشواری ذاتی آن را برجسته میکند.
2. فرد از طریق ایمان بر جهانی فائق میآید
زیرا ایمان همین پارادوکس است که فرد واحد بالاتر از جهانی است.
فرد در برابر جمع. کیرکهگور معتقد است که ایمان فرد را بالاتر از جهانی میبرد و به چالش میکشد که فرد تنها از طریق ادغام در جمع به کمال میرسد. willingness ابراهیم به قربانی کردن اسحاق نشاندهنده تعهد به یک رابطه شخصی با خدا است که انتظارات اجتماعی را فراتر میبرد.
رابطه مطلق با مطلق. این ارتقاء فردی تصادفی نیست، بلکه ناشی از یک رابطه مستقیم و بدون واسطه با الهی است. فرد، از طریق ایمان، وارد «رابطه مطلق با مطلق» میشود و نیازی به توجیه اخلاقی یا تأیید اجتماعی ندارد.
وظیفه اخلاقی بهعنوان نسبی. این وظیفه مطلق به خدا، وظایف اخلاقی را نسبی میسازد. اخلاق نه تنها لغو نمیشود، بلکه به شکلی پارادوکسیکال بیان میشود. عشق به خدا میتواند باعث شود که شوالیه ایمان، عشق خود به همسایه را به شکلی معکوس نسبت به آنچه که از نظر اخلاقی وظیفهاش است، ابراز کند.
3. سکوت ابراهیم ماهیت غیرقابل بیان ایمان را برجسته میکند
ابراهیم نمیتواند میانجیگری کند، که میتوان گفت او نمیتواند صحبت کند.
ناتوانی در بیان ایمان. ناتوانی ابراهیم در توضیح اعمالش به سارا، العازار یا اسحاق، ماهیت غیرقابل بیان ایمان را برجسته میکند. ایمان، از نظر کیرکهگور، فراتر از درک عقلانی است و نمیتوان بهطور کافی از طریق زبان منتقل شود.
جهانی در برابر خاص. سخن، بهطور طبیعی، در قلمرو جهانی عمل میکند و به دنبال ایجاد زمین مشترک و درک مشترک است. با این حال، ایمان، بهعنوان یک تجربه عمیق شخصی و ذهنی، از چنین جهانیسازی فراتر میرود.
اضطراب و رنج. سکوت ابراهیم نشانهای از ضعف یا فرار نیست، بلکه بازتابی از اضطراب و رنج عمیق است که همراه با ایمان واقعی است. او نمیتواند دلایل اعمالش را بیان کند زیرا آنها ریشه در قلمرویی فراتر از درک انسانی دارند.
4. رنج ذاتی پارادوکس ایمان است
آنچه از داستان ابراهیم حذف شده، رنج است.
شبهای بیخوابی. کیرکهگور تأکید میکند که داستان ابراهیم تنها درباره اطاعت نیست، بلکه درباره رنج عظیم ناشی از تصمیم به تعلیق اخلاق است. این رنج تنها یک ناراحتی عاطفی نیست، بلکه یک مبارزه عمیق وجودی است.
تناقض اخلاقی. رنج ناشی از تناقض ذاتی بین وظیفه اخلاقی ابراهیم بهعنوان پدر و وظیفه مذهبیاش به خدا است. او بین عشقش به اسحاق و ایمان بیچون و چرایش دچار تردید است و این موضوع یک تضاد درونی عمیق ایجاد میکند.
آزمون ایمان. این رنج نشانهای از ضعف نیست، بلکه جزء حیاتی آزمون ایمان است. از طریق دست و پنجه نرم کردن با این درگیری درونی، ابراهیم عمق و صداقت تعهدش به خدا را نشان میدهد.
5. تسلیم پیش از ایمان وجود دارد و آن را پایهگذاری میکند
در تسلیم بینهایت، آرامش و آسایش وجود دارد؛ هر کسی که آن را بخواهد و خود را بهوسیلهی – آنچه که بدتر از خودبزرگبینی است – کوچک کردن، تحقیر نکرده باشد، میتواند خود را به انجام این حرکت انضباطی کند.
کنارهگیری از محدود. پیش از اینکه کسی بتواند به ایمان دست یابد، باید ابتدا فرآیند تسلیم بینهایت را طی کند و تمام ادعاهای خود نسبت به داراییهای دنیوی، خواستهها و انتظارات را رها کند. این شامل یک کنارهگیری آگاهانه و عمدی از محدود به نفع نامحدود است.
آگاهی ابدی. از طریق تسلیم، فرد به آگاهی ابدی دست مییابد، احساسی از ارتباط با چیزی فراتر از قلمرو زمانی. این پایهای برای ایمان فراهم میکند و به فرد اجازه میدهد تا از محدودیتهای وجود دنیوی فراتر رود.
انضباط و تلاش. تسلیم یک پذیرش منفعل از سرنوشت نیست، بلکه یک فرآیند فعال و منضبط است که نیاز به قدرت اراده و تمایل به مواجهه با درد از دست دادن دارد. این یک پیشنیاز ضروری برای پرش به ایمان است.
6. ابسورد قلمرو است که ایمان در آن عمل میکند
او بر اساس ابسورد ایمان آورد، زیرا هیچ سوالی از محاسبات انسانی وجود نداشت و واقعاً ابسورد بود که خدا که این را از او خواسته بود، در لحظه بعدی این خواسته را پس بگیرد.
فراتر از عقل و منطق. ایمان، بهگفته کیرکهگور، در قلمرو ابسورد عمل میکند، جایی که عقل و منطق دیگر کاربرد ندارند. این یک باور به چیزی است که فراتر از درک انسانی است و نمیتوان آن را از طریق وسایل عقلانی توجیه کرد.
حرکت دوگانه ایمان. ایمان ابراهیم با یک «حرکت دوگانه» مشخص میشود: اول، تسلیم بینهایت اسحاق و دوم، باور به اینکه او اسحاق را دوباره دریافت خواهد کرد با وجود غیرممکن بودن چنین رویدادی. این حرکت دوم «بر اساس قدرت ابسورد» انجام میشود.
امکان انسانی. ابسورد نه تنها غیرمحتمل یا بعید است، بلکه انسانی غیرممکن است. این یک وضعیت است که در آن تمام محاسبات عقلانی و انتظارات معلق میشود و فرد تنها بر ایمان به الهی تکیه میکند.
7. شوالیه ایمان تجسم محدودیت و بینهایت است
شوالیههای تسلیم بینهایت به راحتی قابل شناسایی هستند، راه رفتن آنها نرم و جسورانه است. اما کسانی که جواهر ایمان را به دوش دارند، به راحتی میتوانند ناامیدکننده باشند، زیرا ظاهر آنها شباهت شگفتانگیزی به آنچه که تسلیم بینهایت خود بهعنوان ایمان تحقیر میکند، یعنی بورژوازی فیلیستین دارد.
ظاهر عادی. «شوالیه ایمان»، فردی که بهطور موفقیتآمیز به ابسورد پرش کرده است، اغلب بهطور ظاهری عادی به نظر میرسد و از «بورژوازی فیلیستین» غیرقابل تشخیص است. این به این دلیل است که آنها بهطور کامل هم محدود و هم نامحدود را در آغوش گرفتهاند.
استادی بر هر دو قلمرو. شوالیه ایمان هنر ناوبری در هر دو قلمرو روحانی و دنیوی را تسلط یافته است. آنها درد کنارهگیری و خوشی ایمان را تجربه کردهاند، اما همچنان در واقعیتهای روزمره زندگی ریشهدار باقی میمانند.
رقص ایمان. کیرکهگور از استعاره یک رقصنده برای توصیف توانایی شوالیه ایمان در انتقال بیوقفه بین نامحدود و محدود استفاده میکند. آنها میتوانند «مستقیم به یک موقعیت مشخص بپرند» بدون اینکه تردید کنند یا تعادل خود را از دست بدهند.
8. اخلاق هگل نمیتواند ایمان ابراهیم را درک کند
جایی که هگل اشتباه میکند، در صحبت درباره ایمان است، در اینکه بهطور بلند و واضح علیه افتخار و شکوهی که ابراهیم بهعنوان پدر ایمان دارد، اعتراض نکند، در حالی که او واقعاً باید به یک دادگاه پایینتر ارجاع داده شود و بهعنوان یک قاتل معرفی شود.
تضاد جهانبینیها. کیرکهگور اخلاق هگلی را بهخاطر ناتوانیاش در حساب کردن پدیده ایمان مورد انتقاد قرار میدهد. تأکید هگل بر عقل، جهانی بودن و ادغام فرد در دولت با ماهیت پارادوکسیکال و ذهنی ایمان در تضاد است.
اخلاق در برابر مذهبی. اخلاق هگلی، بهگفته کیرکهگور، زندگی اخلاقی را در اولویت قرار میدهد، جایی که افراد از طریق کمک به رفاه جامعه به کمال میرسند. با این حال، ایمان، همانطور که ابراهیم نشان میدهد، فراتر از این چارچوب اخلاقی است و فرد را در یک رابطه مستقیم با الهی قرار میدهد.
ابراهیم بهعنوان یک قاتل. از منظر هگلی، willingness ابراهیم به قربانی کردن اسحاق بهعنوان یک فاجعه اخلاقی، عملی از بیعقلی و بربریت محسوب میشود. کیرکهگور استدلال میکند که اگر اخلاق هگلی استاندارد نهایی باشد، آنگاه ابراهیم باید بهعنوان یک قاتل محکوم شود.
9. شیطانی آینهای از الهی است، اما همچنان متمایز باقی میماند
شیطانی همان خاصیت الهی را دارد که فرد میتواند وارد یک رابطه مطلق با آن شود.
ایمان جعلی. کیرکهگور مفهوم «شیطانی» را بهعنوان یک بازتاب تحریفشده از الهی بررسی میکند. شیطانی، مانند ایمان، شامل یک رابطه مستقیم و بدون واسطه با یک مطلق است، اما این مطلق خدا نیست بلکه یک نیروی ویرانگر است.
انزوا و پنهانکاری. فرد شیطانی، مانند شوالیه ایمان، اغلب منزوی و پنهان است و خارج از مرزهای اخلاق متعارف عمل میکند. با این حال، اعمال آنها بهدلیل انگیزههای خودخواهانه و نه بهدلیل تعهد واقعی به الهی هدایت میشود.
افسانه آگنت و مروارید. افسانه آگنت و مروارید بهعنوان مثالی از شیطانی عمل میکند. مروارید، یک فریبنده از اعماق، جذابیت شیطانی را نمایان میکند، در حالی که معصومیت و ایمان آگنت راهی به سوی رستگاری را ارائه میدهد.
10. وظیفه هر نسل این است که ایمان را دوباره درک کند
در این زمینه، هر نسل از نو آغاز میشود، هیچ وظیفهای جز آنچه که هر نسل قبلی داشته، ندارد و به جایی نمیرسد، به شرطی که نسل قبلی وظیفهاش را ترک نکرده و خود را فریب ندهد.
عدم پیشرفت در ایمان. کیرکهگور تأکید میکند که ایمان چیزی نیست که بتوان آن را به ارث برد یا در طول زمان انباشته کرد. هر نسل باید با پارادوکس ایمان بهطور تازهای دست و پنجه نرم کند، بدون اینکه به تجربیات یا بینشهای نسلهای قبلی تکیه کند.
اصالت و اشتیاق. کلید ایمان واقعی، اصالت و اشتیاق است. هر فرد باید با صداقت و تمایل به پذیرش ابسورد، با چالشها و عدم قطعیتهای وجود مواجه شود.
اجتناب از خودفریبی. بزرگترین خطر در خودفریبی نهفته است، در تظاهر به داشتن ایمان بدون درک واقعی از الزامات و پیچیدگیهای آن. هر نسل باید در برابر راحتطلبی محافظت کند و تلاش کند تا جوهر ایمان را برای خود درک کند.
آخرین بهروزرسانی::
FAQ
1. What is "Fear and Trembling" by Søren Kierkegaard about?
- Central focus on Abraham: The book centers on the biblical story of Abraham’s willingness to sacrifice his son Isaac, using it as a lens to explore the nature of faith.
- Exploration of faith and ethics: Kierkegaard, writing under the pseudonym Johannes de silentio, investigates the paradoxes and challenges of true faith, especially when it conflicts with ethical norms.
- Critique of modern attitudes: The text critiques how faith has become “cheapened” in modern times, arguing that true faith is a lifelong, difficult task, not a simple starting point.
- Philosophical and literary approach: The book blends philosophical argument, literary narrative, and personal reflection to probe the limits of human understanding and the meaning of religious experience.
2. Why should I read "Fear and Trembling" by Søren Kierkegaard?
- Foundational existentialist work: The book is a cornerstone of existentialist philosophy and has deeply influenced modern theology and philosophy.
- Profound exploration of faith: It offers a unique, challenging perspective on what it means to have faith, going beyond conventional religious or ethical interpretations.
- Engages with universal dilemmas: The text addresses timeless questions about duty, ethics, individuality, and the relationship between humans and the divine.
- Rich literary style: Kierkegaard’s use of pseudonyms, narrative retellings, and rhetorical flourishes make the book both intellectually stimulating and artistically engaging.
3. What are the key takeaways from "Fear and Trembling" by Søren Kierkegaard?
- Faith as paradox: True faith involves a “teleological suspension of the ethical,” where the individual’s relationship with God can override universal moral laws.
- The “knight of faith”: Kierkegaard distinguishes between the “knight of infinite resignation” and the “knight of faith,” emphasizing that faith requires both renunciation and the belief in the impossible.
- The isolation of faith: Genuine faith is deeply personal and often cannot be explained or justified to others, leading to existential loneliness.
- Critique of Hegelian ethics: The book challenges Hegel’s view that the ethical (the universal) is the highest human calling, arguing instead for the primacy of the individual’s absolute relation to God.
4. How does Kierkegaard retell the story of Abraham and Isaac in "Fear and Trembling"?
- Multiple retellings: Kierkegaard presents four different versions of the Abraham and Isaac story, each highlighting different emotional and ethical dimensions.
- Focus on Abraham’s suffering: The retellings emphasize Abraham’s anguish, isolation, and the incomprehensibility of his faith-driven actions.
- Contrast with traditional readings: Unlike traditional interpretations that celebrate Abraham’s obedience, Kierkegaard’s versions stress the paradox and horror of his situation.
- Illustrates the limits of understanding: The variations show that no retelling can fully capture the “fear and trembling” at the heart of Abraham’s faith.
5. What is the "teleological suspension of the ethical" in "Fear and Trembling" by Søren Kierkegaard?
- Definition of the concept: The “teleological suspension of the ethical” means that the ethical (universal moral law) can be suspended for a higher purpose (telos), namely, the individual’s absolute duty to God.
- Abraham as the example: Abraham’s willingness to sacrifice Isaac is seen as an act that suspends ethical duty (not to kill) for a divine command.
- Paradox of faith: This concept creates a paradox where the individual is “higher than the universal,” justified not by ethics but by faith.
- Critique of universalism: Kierkegaard uses this idea to challenge the Hegelian notion that the ethical is always supreme.
6. How does Kierkegaard distinguish between the "knight of infinite resignation" and the "knight of faith" in "Fear and Trembling"?
- Knight of infinite resignation: This figure renounces their deepest desire, accepting loss and finding peace in resignation, but does not expect to regain what is lost.
- Knight of faith: Goes beyond resignation by believing, “on the strength of the absurd,” that the lost object (e.g., Isaac, the beloved) will be restored in this life.
- Example of Abraham: Abraham is the knight of faith because he both gives up Isaac and believes he will receive him back, despite all human logic.
- Everyday illustration: Kierkegaard uses the example of a shopman or a young lover to show how the knight of faith lives fully in the world while holding onto the absurd hope.
7. What is Kierkegaard’s critique of Hegelian philosophy in "Fear and Trembling"?
- Ethical as the universal: Hegel claims that morality is realized in the individual’s identification with the universal (society, state, ethical norms).
- Faith as a higher category: Kierkegaard argues that faith cannot be subsumed under the ethical; it is a higher, paradoxical relationship between the individual and the absolute (God).
- Incommensurability of faith: For Kierkegaard, faith is not something that can be mediated or explained by philosophical systems—it is a leap beyond reason.
- Abraham as a challenge: The story of Abraham exposes the limits of Hegelian ethics, as Abraham’s act cannot be justified by universal moral standards.
8. How does "Fear and Trembling" by Søren Kierkegaard address the problem of communication and silence in faith?
- Faith is incommunicable: Kierkegaard argues that true faith cannot be fully explained or justified to others; it is a private, inward experience.
- Abraham’s silence: Abraham cannot explain his actions to Sarah, Isaac, or his servant, highlighting the isolation and unintelligibility of faith.
- Language and the universal: Speaking translates experience into the universal, but faith exists outside the universal, making it unspeakable.
- The risk of misunderstanding: Attempts to communicate faith often lead to misunderstanding, suspicion, or accusations of madness or immorality.
9. What is the significance of "anguish" and "paradox" in "Fear and Trembling" by Søren Kierkegaard?
- Anguish as essential: Kierkegaard insists that the true experience of faith involves deep anguish, not just obedience or resignation.
- Paradox at the core: Faith is defined by the paradox that the individual is higher than the universal, and that one can believe the impossible (“on the strength of the absurd”).
- No rational resolution: The paradox and anguish cannot be resolved by reason or ethics; they must be lived and endured.
- Faith as a lifelong task: The book argues that faith is not a simple or easy state, but a continual, passionate struggle with paradox and anxiety.
10. How does "Fear and Trembling" by Søren Kierkegaard use pseudonyms and literary style to convey its message?
- Use of Johannes de silentio: Kierkegaard writes under a pseudonym to distance himself from the text and to highlight the subjective, limited perspective of the narrator.
- Dialectical lyric: The book blends philosophical argument with literary narrative, parables, and rhetorical flourishes, creating a unique “dialectical lyric.”
- Irony and indirection: The pseudonymous approach allows Kierkegaard to explore ideas without directly asserting them as his own, inviting readers to wrestle with the text.
- Emphasis on subjectivity: The style reinforces the book’s central theme that faith is a subjective, inward passion that cannot be systematized or universally communicated.
11. What are the best quotes from "Fear and Trembling" by Søren Kierkegaard and what do they mean?
- “Faith begins precisely where thinking leaves off.”: This highlights the idea that faith is not a product of rational thought, but a leap beyond it.
- “The ethical expression for what Abraham did is that he was willing to murder Isaac; the religious expression is that he was willing to sacrifice Isaac; but in this contradiction lies the very anguish that can indeed make one sleepless.”: This quote encapsulates the central paradox and the existential anxiety at the heart of faith.
- “Only one who works gets bread, and only one who knows anguish finds rest, only one who descends to the underworld saves the loved one, only one who draws the knife gets Isaac.”: This emphasizes that spiritual achievement requires personal struggle and suffering.
- “Faith is the highest passion in a human being. Many in every generation may not come that far, but none comes further.”: This underscores Kierkegaard’s view that faith is the ultimate human achievement, but also the most difficult.
12. How does "Fear and Trembling" by Søren Kierkegaard relate to Kierkegaard’s own life and the broader context of existentialism?
- Biographical parallels: Kierkegaard’s own experiences—his broken engagement, his sense of isolation, and his struggle with faith—inform the book’s themes of sacrifice and inwardness.
- Existentialist foundations: The book lays the groundwork for existentialist thought by emphasizing individual choice, subjective truth, and the limits of rational systems.
- Influence on theology and philosophy: "Fear and Trembling" has inspired both modern Protestant theology and existentialist philosophers like Jean-Paul Sartre and Martin Heidegger.
- Enduring relevance: The book continues to challenge readers to confront the demands of authentic faith, individuality, and the meaning of ethical and religious life.
نقد و بررسی
کتاب ترس و لرز یک اثر فلسفی چالشبرانگیز است که به بررسی ایمان از طریق داستان ابراهیم و اسحاق میپردازد. کیرکهگارد پارادوکس ایمان را مورد بررسی قرار میدهد و استدلال میکند که ایمان فراتر از اخلاق و عقل است. بسیاری از خوانندگان این کتاب را عمیق اما دشوار مییابند و به بینشهای آن در مورد باورهای مذهبی و وجود انسانی ارج مینهند. برخی با نثر متراکم و ایدههای پیچیده آن دست و پنجه نرم میکنند. این اثر به عنوان یک متن بنیادی در اگزیستانسیالیسم و فلسفه مسیحی شناخته میشود، هرچند ستایش آن از ایمان کورکورانه برای برخی نگرانکننده است. بهطور کلی، خوانندگان از دیدگاه منحصر به فرد کیرکهگارد در مورد ایمان، اخلاق و وضعیت انسانی قدردانی میکنند.