نکات کلیدی
1. کاخ سفید ترامپ: یک مدیریت آشفته و تقسیمشده
"اگر ترامپ مردی بود که به نظر میرسید در آشفتگی شکوفا میشود، برای همه واضح بود که او به چالشی پرداخته که نه تنها از نظر فکری و سازمانی، بلکه از نظر روانی و احساسی نیز او را به چالش میکشد."
آشفتگی مداوم. کاخ سفید ترامپ با وجود گروههای رقیب، تغییرات سریع کارکنان و عدم وجود زنجیرهی فرماندهی واضح مشخص میشد. این محیط آشفته هم بازتابی از سبک مدیریت ترامپ بود و هم منبعی از ناپایداری مداوم.
مبارزات قدرت. شخصیتهای کلیدی مانند استیو بانون، جارد کوشنر و رینس پریبوس در رقابت دائمی برای نفوذ بر رئیسجمهور بودند. این درگیریهای داخلی اغلب منجر به سیاستها و پیامهای متناقضی از سوی دولت میشد.
رویکرد غیرمتعارف. ریاستجمهوری ترامپ با بسیاری از هنجارها و رویههای established شکسته شد، از استفاده او از توییتر برای ارتباط مستقیم با مردم تا تصمیمات غیرمتعارف در انتخاب کارکنان. این رویکرد هم پایگاه او را انرژی بخشید و هم چالشهای زیادی برای حکمرانی ایجاد کرد.
2. استیو بانون: نیروی ایدئولوژیک پشت ریاستجمهوری ترامپ
"بانون به طرز عجیبی توانست ترامپ را در آغوش بگیرد در حالی که در عین حال پیشنهاد میکرد که او را به طور کامل جدی نمیگیرد."
برنامه ملیگرایانه. بانون معمار سیاست "آمریکا اول" ترامپ بود و خواستار کنترلهای سختگیرانهتر بر مهاجرت، حمایت از تجارت و عقبنشینی از تعهدات بینالمللی بود.
نفوذ و درگیری. در حالی که بانون در روزهای اولیه دولت نفوذ قابل توجهی داشت، سبک مقابلهای و سختگیرانه او اغلب او را در تضاد با دیگر گروهها در کاخ سفید، به ویژه جارد و ایوانکا قرار میداد.
آگاهی رسانهای. پیشینه بانون در رسانه، به ویژه رهبری او در Breitbart News، رویکرد او را در شکلدهی به روایتهای عمومی و درگیر شدن در جنگهای سیاسی علیه دشمنان اداری آگاه کرد.
3. جارد و ایوانکا: مبارزه برای نفوذ در حلقه نزدیک ترامپ
"جارد و ایوانکا تنها کارمندان نبودند بلکه اعضای خانوادهای بودند که وظیفهای تقریباً فرزندی برای رام کردن ترامپ و هدایت او به سمت میانهروی و دولتمردی داشتند."
نفوذ میانهرو. جارد و ایوانکا اغلب خود را به عنوان صدای عقل در دولت معرفی میکردند و خواستار مواضع میانهروتر در مسائلی مانند تغییرات اقلیمی و حقوق LGBTQ بودند.
تنش با سنتگرایان. حضور و نفوذ آنها در کاخ سفید تنشهایی با کارگزاران سیاسی با تجربهتر و ایدئولوگهای محافظهکار مانند بانون ایجاد کرد.
گسترش سبد سیاستها. با وجود عدم تجربه سیاسی، جارد و ایوانکا مسئولیتهای قابل توجهی را بر عهده گرفتند، از جمله مذاکرات صلح خاورمیانه و ابتکارات توسعه نیروی کار.
4. تحقیقات روسیه: تهدیدی در حال ظهور برای ریاستجمهوری ترامپ
"داستان روسیه—تنها دو هفته پس از آغاز ریاستجمهوری جدید—خط تقسیم بود که هر طرف دیگری را به عنوان پخشکننده اخبار جعلی میدید."
حواسپرتی مداوم. تحقیقات درباره دخالت روسیه در انتخابات 2016 و احتمال همدستی با کمپین ترامپ به یک ابر دائمی بر فراز دولت تبدیل شد.
آسیبپذیریهای قانونی. این تحقیق، که به رهبری مشاور ویژه رابرت مولر انجام میشد، نگرانیهایی درباره احتمال آسیبپذیری قانونی برای ترامپ، اعضای خانوادهاش و نزدیکانش ایجاد کرد.
پیامدهای سیاسی. این تحقیق به یک نقطه تجمع برای مخالفان ترامپ تبدیل شد و منبعی از ناامیدی برای رئیسجمهور بود که بارها آن را به عنوان "شکار جادوگران" رد کرد.
5. سبک رهبری ترامپ: تکانشی، غیرمتعارف و تقسیمکننده
"ترامپ یک سیاستمدار نبود که بتواند گروههای حمایتی و مخالف را تفکیک کند؛ او یک فروشنده بود که نیاز به فروش داشت."
ارتباطات مختلکننده. استفاده ترامپ از توییتر و تمایل او به بیان اظهارات جنجالی به طور مداوم بر چرخههای خبری تسلط داشت و اغلب تلاشهای پیامرسانی دولت خود را تضعیف میکرد.
تمرکز بر وفاداری. ترامپ بر وفاداری شخصی تأکید میکرد، اغلب به قیمت تخصص یا تجربه، که منجر به درگیری با مقامات و نهادهای دولتی حرفهای میشد.
فرآیند تصمیمگیری. تمایل رئیسجمهور به اتخاذ تصمیمات تکانشی، اغلب بر اساس آخرین فردی که با او صحبت کرده یا آنچه که در تلویزیون دیده، چالشهایی برای کارکنان و سیاستگذارانش ایجاد میکرد.
6. نقش رسانه: هم دشمن و هم تسهیلکننده ترامپ
"رسانه ارزش دونالد ترامپ را کشف کرده بود، اما تعداد کمی در رسانه بهطور مستقیم و شخصی مانند جو اسکاربرو و میکا برزینسکی آن را کشف کرده بودند."
رابطه متخاصم. ریاستجمهوری ترامپ با درگیری مداوم با رسانههای اصلی مشخص میشد که او به طور مکرر آنها را به عنوان "اخبار جعلی" توصیف میکرد.
افزایش بیننده. با وجود خصومت، ریاستجمهوری ترامپ باعث افزایش قابل توجهی در بینندهها و خوانندگان برای بسیاری از سازمانهای خبری شد.
رسانههای جایگزین. ظهور ترامپ تا حدی به وسیله پلتفرمهای رسانهای جایگزین و اجتماعی تسهیل شد که به او اجازه میداد تا از دروازهبانهای سنتی عبور کند و بهطور مستقیم با پایگاه خود صحبت کند.
7. بازیگران کلیدی: درب چرخان دولت ترامپ
"محاسبه ترامپ، که کاملاً آگاهانه بود، متفاوت بود. نامزد و دستیاران ارشد او معتقد بودند که میتوانند تمام مزایای تقریباً رئیسجمهور شدن را بدون تغییر رفتار یا جهانبینی بنیادی خود به دست آورند."
نرخ بالای تغییر. دولت ترامپ شاهد نرخ غیرمعمول بالای تغییر کارکنان بود، با تغییر مکرر در موقعیتهای کلیدی مانند رئیسدفتر، مدیر ارتباطات و مشاور امنیت ملی.
انتخابهای غیرمتعارف. ترامپ اغلب افرادی را با تجربه کم در دولت برای نقشهای کلیدی انتخاب میکرد و وفاداری شخصی و موفقیت در بخش خصوصی را به صلاحیتهای سنتی ترجیح میداد.
درگیریهای داخلی. بسیاری از منصوبان ترامپ خود را در تضاد با سبک یا برنامه رئیسجمهور یافتند که منجر به درگیریهای عمومی و استعفاها شد.
8. چالشهای سیاست خارجی: از کره شمالی تا خاورمیانه
"دولت ترامپ به راحتی میتوانست به یک رژیم جمهوریخواه باشگاه کشور یا دموکرات وال استریت تبدیل شود. یا فقط تلاشی مداوم برای خوشحال نگهداشتن دونالد ترامپ."
رویکرد غیرقابل پیشبینی. سیاست خارجی ترامپ با تغییرات دراماتیک مشخص میشد، از تهدید به "آتش و خشم" علیه کره شمالی تا درگیر شدن در دیپلماسی شخصی با کیم جونگ-اون.
فشار بر اتحادها. لحن "آمریکا اول" ترامپ و انتقاد از نهادهای بینالمللی مانند ناتو و سازمان ملل تنشهایی با متحدان سنتی ایالات متحده ایجاد کرد.
تمرکز بر خاورمیانه. دولت بر سیاست خاورمیانه تأکید زیادی داشت، از جمله انتقال سفارت ایالات متحده در اسرائیل به اورشلیم و خروج از توافق هستهای ایران.
9. حزب جمهوریخواه: در حال پاره شدن بین ترامپ و محافظهکاری سنتی
"مؤسسه جمهوریخواه، رایان را به عنوان شخصیتی نه تنها بالغ بلکه حکیمانه ترویج کرده بود، در حالی که جناح تیپارتی–بانون–برایتبارت یک کمپین اتهامی علیه رایان به راه انداخت و او را به عنوان فردی غیرمتعهد به این cause و یک استراتژیست ناکارآمد و رهبر ناتوان معرفی کرد."
تحول حزب. ریاستجمهوری ترامپ یک حسابرسی درونحزبی را در حزب جمهوریخواه به وجود آورد و هنجارهای سنتی محافظهکاری را در مسائلی مانند تجارت آزاد و سیاست خارجی به چالش کشید.
روابط کنگرهای. رابطه ترامپ با رهبری جمهوریخواه در کنگره اغلب تحت فشار بود، به ویژه با شخصیتهایی مانند رئیس مجلس نمایندگان پل رایان و رهبر اکثریت سنا میچ مککانل.
اولویتهای سیاستی. با وجود تنشها، کنگره تحت کنترل جمهوریخواهان و دولت ترامپ در زمینه اولویتهای کلیدی محافظهکار مانند اصلاحات مالیاتی و انتصابات قضایی همکاری کردند.
10. پایگاه ترامپ: حمایت بیچون و چرا در میان جنجالها
"ترامپ یک هدیه خاص برای ایجاد حس وفاداری اغراقآمیز، حتی گاهی اوقات اپرایی، داشت."
فرقه شخصیت. ترامپ پایگاه حامیان بسیار وفاداری را پرورش داد که با وجود جنجالها و شکستهای سیاسی متعدد، به او متعهد ماندند.
سیاستهای تجمعی. ترامپ در طول ریاستجمهوری خود به برگزاری تجمعات به سبک کمپین ادامه داد و از آنها برای انرژی بخشیدن به پایگاه خود و شکلدهی به روایتهای رسانهای استفاده کرد.
تغییرات سیاسی. جذابیت ترامپ برای رأیدهندگان طبقه کارگر در مناطق سنتی دموکراتیک به بازسازی نقشه انتخاباتی و ائتلافهای سیاسی کمک کرد.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب آتش و خشم با نقدهای متفاوتی مواجه شد و بسیاری از خوانندگان آن را پر از شایعات و فاقد اطلاعات جدید دانستند. منتقدان به دیدگاه درونی آن اشاره کردند اما نوشتار ضعیف و عدم استناد به منابع را مورد انتقاد قرار دادند. این کتاب بهعنوان تأییدی بر تصورات موجود از هرج و مرج در کاخ سفید ترامپ تلقی شد و نه بهعنوان افشای جزئیات شگفتانگیز. برخی آن را روایت سرگرمکنندهای اما دارای نقص دانستند، در حالی که دیگران احساس کردند که بیش از حد بزرگنمایی شده است. بهطور کلی، خوانندگان در مورد اعتبار و ارزش ادبی آن دچار تردید بودند، هرچند بسیاری بر این نکته توافق داشتند که نگاهی جذاب به کارکردهای درونی دولت ارائه میدهد.