نکات کلیدی
۱. صحنه جرم، شاهدی خاموش
صحنه، شاهدی خاموش است.
واکنش اولیه. هنگامی که جرمی جدی رخ میدهد، مأموران یگان انتظامی منطقه را ایمن میکنند و کارآگاه بررسی میکند که آیا موضوع مشکوک است یا خیر. اگر قتل محتمل باشد، صحنه حفظ میشود، محدودهای تعیین میگردد و ورود و خروج افراد ثبت میشود تا از آلودگی جلوگیری شود. سپس کارشناسان صحنه جرم (CSI) فراخوانده میشوند تا مدیریت و پردازش صحنه را بر عهده گیرند.
اصل لوکار. علم پزشکی قانونی بر پایه اصل تبادل ادموند لوکار استوار است: «هر تماس اثری به جا میگذارد.» مجرمان ناگزیر شواهدی مانند اثر انگشت، الیاف یا DNA به جا میگذارند و همچنین ممکن است شواهدی مانند خاک یا DNA قربانی را با خود ببرند. کارشناسان صحنه جرم با دقت این آثار را مستندسازی و جمعآوری میکنند، معمولاً ابتدا به سراغ شواهد اولیه مانند اثر انگشت تازه یا لکههای خون میروند که میتوانند به شناسایی سریع کمک کنند.
پردازش نظاممند. کارشناسان با استفاده از تجهیزات حفاظتی از آلودگی جلوگیری میکنند و با روشهای منظم مانند عکسبرداری از زوایای مختلف، استفاده از صفحات قدمگذاری و گاهی اسکن سهبعدی، صحنه را به صورت دیجیتال حفظ میکنند. آنها از مناطق کمدستکاری شده به سمت داخل حرکت کرده و شواهد را با دقت جمعآوری و بستهبندی میکنند. پرونده قتل شارون بشنیوسکی نمونهای است از اینکه چگونه پردازش دقیق صحنه، از جمله بررسی خودروهای فرار و مکانهای مرتبط، میتواند شواهد حیاتی برای محکومیت فراهم آورد.
۲. بررسی صحنه آتشسوزی، کشف ریشههای پنهان
چه آتش اموال کسی را نابود کند و چه عزیزترین فردش را، کارآگاه در نقطه برخورد خشنترین نیروی طبیعت با دنیای انسانی که ویران میکند، فعالیت میکند.
ویرانی پیچیده. کارآگاهان صحنه آتشسوزی با محیطهای دشواری روبرو هستند؛ تاریک، بدبو، طاقتفرسا و اغلب از نظر ساختاری ناپایدار. هدف آنها تعیین منشأ، علت و نحوه گسترش آتش است که معمولاً شامل «لایهبرداری» صحنه مانند کاوش باستانشناسی برای یافتن سرنخهای زیر سازههای فرو ریخته و آوار میشود.
درک دینامیک آتش. شناخت رفتار آتش بسیار مهم است. آتش معمولاً به سمت بالا و به صورت جانبی گسترش مییابد و گاهی الگوهای سوختگی به شکل حرف V را به جا میگذارد که به منشأ آتش اشاره دارد. منشأهای متعدد و پراکنده میتواند نشانه آتشسوزی عمدی باشد. کارآگاهان به دنبال منابع اشتعال (کبریت، فندک) و سوخت (مواد قابل اشتعال) میگردند و گاهی از سگهای جستجو برای شناسایی مواد شتابدهنده مانند بنزین استفاده میکنند.
بقا شگفتانگیز. با وجود ویرانی، بسیاری از اشیاء مانند فلزات، شیشه و حتی پلاستیکها باقی میمانند که میتوانند اثر انگشت یا شواهد دیگر را حفظ کنند. سیستمهای الکتریکی نیز میتوانند اطلاعات فیزیکی درباره علت یا گسترش آتش ارائه دهند. تحلیل بقایای آتش در آزمایشگاه میتواند شتابدهندهها را شناسایی کند و گاهی حتی برند بنزین مصرفی را مشخص نماید، همانند پرونده میک فیلپات که افزودنی شل روی لباس مظنون یافت شد.
۳. حشرهشناسی، خواندن زمان پوسیدگی
قلمرو حشرات به قربانیان مرده کمک میکند تا به طور ناخواسته اما قانعکنندهای علیه قاتلانشان شهادت دهند.
حشرات به مثابه ساعت. حشرهشناسی قانونی از چرخه زندگی حشرات برای تخمین زمان گذشته از مرگ استفاده میکند، به ویژه پس از ۴۸ تا ۷۲ ساعت اول که روشهای دیگر مانند سفتی جسد کارایی ندارند. گونههای مختلف حشرات به ترتیب مشخصی روی جسد مستقر میشوند و این ترتیب، خط زمانی پوسیدگی را نشان میدهد.
مگسهای دمنده کلیدی هستند. مگسهای دمنده به دلیل حس بویایی قوی معمولاً نخستین حشراتی هستند که میرسند و تخمهای خود را در منافذ طبیعی یا زخمها میگذارند. مراحل رشد لاروهای مگس (تخم، لارو، شفیره، بالغ) به خوبی مستند شده و وابسته به دما است، که به حشرهشناسان اجازه میدهد از قدیمیترین نمونهها به عقب برگردند و حداقل زمان دسترسی مگسها به جسد را تخمین بزنند.
فراتر از زمان مرگ. اگرچه تخمین زمان مرگ نقش اصلی است، حشرات میتوانند سرنخهای دیگری نیز ارائه دهند. تفاوتهای منطقهای در گونههای حشرات میتواند نشان دهد که جسد جابهجا شده است. تحلیل سمشناسی لاروها یا کیسهای شفیره میتواند داروها یا سموم موجود در بدن قربانی را آشکار کند، همانند پروندهای که در آن متابولیتهای هروئین و DNA انسانی در کیسهای شفیره یافت شد و منجر به محکومیت قتل گردید.
۴. آسیبشناسی، رمزگشایی داستان بدن
آسیبشناسی قانونی شبیه یک پازل است.
هدف کالبدشکافی. آسیبشناسان قانونی کالبدشکافی انجام میدهند («دیدن با چشم خود») تا علت و نحوه مرگ (طبیعی، تصادفی، خودکشی، قتل، نامشخص) را تعیین کنند. آنها بدن را به دقت از بیرون و داخل معاینه کرده، جراحات، شرایط پزشکی را مستند میکنند و نمونههایی برای تحلیلهای بیشتر جمعآوری مینمایند.
تخمین زمان مرگ. آسیبشناسان از پدیدههایی مانند سرد شدن بدن (آلگور مورتیس)، سفتی عضلات (ریگور مورتیس) و تجمع خون (لیور مورتیس) برای تخمین زمان گذشته از مرگ استفاده میکنند، هرچند این عوامل تحت تأثیر متغیرهای زیادی هستند. مراحل تجزیه (گندیدگی، استخوانی شدن) برای تخمینهای طولانیتر به کار میروند و در مراکزی مانند «مزرعه جسد» به طور نظاممند مطالعه میشوند.
خواندن بدن. آسیبشناسان به دنبال نشانههای خاصی از آسیب (کبودی، شکستگی، زخمهای چاقو) و ویژگیهای آنها (اندازه، شکل، عمق) هستند تا نحوه وارد آمدن جراحات را بفهمند. معاینه داخلی آسیب به اندامها را نشان میدهد. پروندههایی مانند خفگی ریچل مکلین یا مسمومیت انسولین خانم بارلو نمونههایی از این هستند که چگونه بررسی دقیق آسیبشناسی، گاهی همراه با آزمایشهای دیگر، میتواند علتهای پنهان مرگ را آشکار و روایتهای نادرست را رد کند.
۵. سمشناسی، کشف سموم پنهان
دُز، سم را میسازد.
شناسایی سموم. سمشناسان قانونی نمونههای زیستی (خون، ادرار، اندامها، مو) را برای شناسایی و اندازهگیری داروها، سموم یا مواد شیمیایی دیگر موجود در بدن تحلیل میکنند. این امر در موارد مشکوک به مسمومیت، اوردوز دارویی یا رانندگی تحت تأثیر اهمیت دارد.
چالشهای تاریخی. اثبات مسمومیت در گذشته دشوار بود به دلیل نبود آزمایشهای قابل اعتماد و توانایی برخی سموم مانند آرسنیک در تقلید بیماریهای طبیعی. کارهای متیو اورفیلا در قرن نوزدهم، با بهبود آزمایشهایی مانند تست مارش برای آرسنیک، انقلابی در این زمینه ایجاد کرد و فرار مسمومکنندگان را دشوارتر ساخت، هرچند پروندههایی مانند مری آن کاتن نشان داد که حتی در برابر علم نوین نیز پایداری وجود دارد.
روشهای مدرن. امروزه تکنیکهای پیشرفتهای مانند کروماتوگرافی گازی و طیفسنجی جرمی قادر به شناسایی مقادیر بسیار کم از طیف وسیعی از مواد هستند. سمشناسان غلظت داروها و متابولیتها را تحلیل میکنند و گاهی با بررسی مو، خط زمانی مصرف دارو را تعیین مینمایند. آنها همچنین تغییرات پس از مرگ در توزیع و غلظت داروها را در نظر میگیرند که میتواند تفسیر را پیچیده کند.
۶. اثر انگشت، شناسایی یکتا
در تمام سالهایی که اثر انگشت به کار رفته، هنوز دو اثر کاملاً واضح و کامل یکسان از دو انگشت متفاوت یافت نشده است.
الگوهای منحصر به فرد. اثر انگشت که از الگوهای یکتای برجستگیهای نوک انگشتان تشکیل شده، پایهای برای شناسایی قانونی است. این روش از مشاهدات اولیه ویلیام هرشل و هنری فولدز آغاز و توسط فرانسیس گالتون و ادوارد هنری نظاممند شد و ابزاری قدرتمند برای ارتباط افراد با صحنه جرم فراهم آورد.
جمعآوری و تحلیل. کارشناسان صحنه جرم با استفاده از روشهای مختلف، از پودرهای گرد و غبار تا مواد شیمیایی، اثرات پنهان (نامرئی) را روی سطوح مختلف آشکار میکنند. این اثرات سپس با استفاده از سیستمهای طبقهبندی (مانند سیستم هنری) و پایگاههای داده خودکار (مانند IAFIS یا IDENT1) با نمونههای شناخته شده مقایسه میشوند تا تطابقهای احتمالی بر اساس الگوهای کلی و جزئیات ریز (مینوشیا) یافت شود.
چالشها و نقدها. اگرچه اغلب به عنوان بیخطا ارائه میشود، تحلیل اثر انگشت شامل قضاوتهای ذهنی است، به ویژه در مورد اثرات مبهم یا ناقص. پروندههایی مانند ماجرای شرلی مککی و اشتباه شناسایی برندون میفیلد نشان دادند که خطاهای انسانی و سوگیریهای زمینهای ممکن است رخ دهد و خواستار شفافیت بیشتر، معیارهای استاندارد و برخورد با شواهد اثر انگشت به عنوان نظر کارشناسی به جای حقیقت مطلق شدند.
۷. لکههای خون و DNA، پیوند افراد به رویدادها
زمانی که اندکی بعد، آن دو رشته سرخرنگی را در خانهای تنها در کنار جاده بریگستون کشف میکنند، واتسون در صحنه تقریباً بیمار میشود، که با توجه به اینکه پزشک و خدمتکرده در جنگهای افغانستان است، به نظر غیرممکن میرسد.
تحلیل الگوی لکه خون. بررسی اندازه، شکل و توزیع لکههای خون در صحنه جرم میتواند به بازسازی رویدادها کمک کند. کارشناسان میتوانند زاویه و نیروی ضربه، نوع سلاح، موقعیت قربانی و مجرم و اینکه آیا اجساد جابهجا شدهاند را تعیین کنند، روشی که توسط ادوارد پیوتروسکی پایهگذاری و در پروندههایی مانند دادگاه ساموئل شپارد به کار گرفته شده است.
انقلاب DNA. کشف پروفایل DNA توسط الک جفریز در سال ۱۹۸۴، علم پزشکی قانونی را متحول کرد و ابزاری بسیار قدرتمند برای شناسایی فردی فراهم آورد. DNA موجود در خون، منی، بزاق، مو یا سلولهای پوستی میتواند مظنونان را به صحنه جرم مرتبط یا بیگناهان را تبرئه کند، همانند پرونده کالین پیچفورک و بسیاری از تبرئههای پس از محکومیت.
پیشرفتها و اخلاق. تکنیکهایی مانند پروفایل DNA با تعداد نسخه کم (LCN) امکان تحلیل از آثار بسیار کوچک را فراهم کردهاند و جستجوی DNA خانوادگی میتواند بستگان مجرمان را در پایگاههای داده شناسایی کند که منجر به پیشرفت در پروندههای سرد شده است، هرچند این موضوع نگرانیهای جدی درباره حریم خصوصی و سوگیریهای احتمالی در جمعیتهای پایگاه داده ایجاد کرده است.
۸. انسانشناسی، شناسایی اجساد و مجرمان
اگر جسد سالم و کمتر تجزیه شده باشد، آسیبشناس ممکن است به این پرسشها پاسخ دهد. در غیر این صورت، انسانشناس قانونی برای تحلیل نه تنها استخوانها بلکه تمام «بقایای انسانی» باقیمانده لازم است.
تحلیل اسکلتی. انسانشناسان قانونی در تحلیل بقایای اسکلتی انسان تخصص دارند تا تعیین کنند آیا باقیمانده انسانی است و در صورت مثبت بودن، جنسیت، سن، قد، نژاد و نشانههای آسیب یا بیماری را مشخص کنند. این امر در مواردی که اجساد تجزیه شده، سوخته یا قطعهقطعه شدهاند یا در حوادث با تلفات جمعی اهمیت دارد.
توسعه تاریخی. این رشته از مطالعات اولیه آناتومی و اندازهگیری بدن انسان (آنتروپومتری) تا تحلیل نظاممند مجموعههای اسکلتی، به ویژه از کشتهشدگان جنگ، تکامل یافته است تا روشهایی برای تخمین پروفایل زیستی توسعه یابد. پیشگامانی مانند آلش هردلیچکا و تی. دی. استوارت پایگاههای دادهای بنیادین ایجاد کردند که هنوز مورد استفاده است.
فراتر از شناسایی. انسانشناسی قانونی مدرن به شناسایی مجرمان از شواهد غیر اسکلتی نیز میپردازد. کارشناسان میتوانند ویژگیهای فیزیکی منحصر به فرد قابل مشاهده در تصاویر یا ویدئو، مانند الگوهای رگهای ساعد یا خالهای دست را تحلیل کنند تا افراد را به جرایم مرتبط سازند، همانند کارهای سو بلک در پروندههای سوءاستفاده از کودکان.
۹. بازسازی چهره، بازگرداندن هویت
اثر انگشت یا DNA مهم نیست. آنچه ما را برای یکدیگر قابل تشخیص میکند، البته چهرههایمان است.
بازسازی چهره. بازسازی چهره فرایند بازآفرینی چهره فرد ناشناس از جمجمه اوست، با استفاده از دانش آناتومی و دادههای ضخامت بافت نرم. هدف تولید تصویری قابل شناسایی است که باعث شود کسی که فرد را میشناسد، او را تشخیص دهد.
پایه علمی. اگرچه اغلب هنری به نظر میرسد، بازسازی چهره مدرن بر اصول علمی استوار است، با استفاده از اندازهگیریهای متوسط ضخامت بافت (که از ویلهلم هیس در ۱۸۹۴ آغاز شده) و درک آناتومی صورت. تکنیکها از مدلسازی با گل رس (ریچارد نیو) تا بازسازی دیجیتال سهبعدی با اسکن CT پیشرفت کردهاند.
ابزار شناسایی. چهرههای بازسازی شده شناسایی قطعی نیستند بلکه ابزارهای قدرتمند تحقیقاتیاند. آنها به صورت عمومی منتشر میشوند تا سرنخهایی ایجاد کنند، همانند پروندههای رووینا ریکرز و عدنان السانه. تکنیکهای پیشرفت سنی نیز میتوانند تصاویر افراد مفقود شده را پس از سالها بهروزرسانی کنند تا شناسایی آسانتر شود.
۱۰. پزشکی قانونی دیجیتال، ردپای مدرن
مجرمان نیز از اینترنت برای کارهای عادی استفاده میکنند. به خانواده ایمیل میزنند و از فروشگاههای آنلاین خرید میکنند. اما وقتی به مسیرهای غیرقانونی قدم میگذارند، ردپایی به جا میگذارند که تحلیلگران دیجیتال پزشکی قانونی مانند انگوس بهتر از بسیاری از آنها میتوانند رمزگشایی کنند.
شواهد دیجیتال. تحلیلگران دیجیتال پزشکی قانونی دادههای دستگاههای الکترونیکی (رایانه، تلفن هوشمند، تبلت) را بازیابی و بررسی میکنند تا شواهد فعالیتهای مجرمانه را بیابند. این شامل بازیابی فایلهای حذف شده، تحلیل تاریخچه مرور، ایمیلها، پیامها و ایجاد جدول زمانی فعالیتهای دیجیتال است.
چالشهای در حال تحول. این حوزه از بازیابی ساده داده آغاز شده اما با گسترش و پیچیدگی دستگاهها و خدمات آنلاین به سرعت رشد کرده است. تحلیلگران باید با حجم زیاد دادهها، رمزگذاری، تکنیکهای ضد پزشکی قانونی مجرمان و افزایش ذخیرهسازی دادهها در «ابر» که موانع قانونی و فنی برای دسترسی ایجاد میکند، مقابله کنند.
مکان و فراداده. دستگاههای دیجیتال اغلب دادههای مکانی ارزشمندی دارند، چه از طریق مختصات GPS در فراداده عکسها و ویدئوها و چه از طریق ثبت ارتباط با دکلهای تلفن همراه. این دادهها میتوانند مظنونان یا قربانیان را در زمانهای حساس در مکانهای مشخص قرار دهند، همانند پروندههای استوارت کمپبل و دیوید گیل
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب «علوم جنایی» نوشتهی وال مکدرمید، بررسی جامعی از شاخههای مختلف علوم جنایی از تحلیل صحنه جرم تا جرمشناسی دیجیتال ارائه میدهد. خوانندگان به سبک نگارش روان و قابل فهم کتاب، مطالعات موردی جذاب و پژوهشهای دقیق آن بسیار علاقهمند شدند. بسیاری این اثر را آموزنده و گیرا دانستند و رویکرد متعادل مکدرمید را در بیان نقاط قوت و محدودیتهای علوم جنایی ستودند. برخی از روایت صوتی کتاب و بخشهایی که گاه کمی خشک بودند، انتقاد کردند. به طور کلی، این کتاب برای علاقهمندان به جنایات واقعی و کسانی که به علم پشت پرده تحقیقات جنایی علاقهمندند، بهشدت توصیه میشود.