نکات کلیدی
1. شهرها تحت تأثیر تعامل سیاست و بحرانهای زیستمحیطی شکل میگیرند.
رهبران شهری به دلایل سیاسی منابع را به نمایشهای زیبا اختصاص میدهند، به جای اینکه به تأمین جادههای خوب، سیستمهای فاضلاب کارآمد، بازارهای نسبتاً ایمن و سایر امکانات اساسی زندگی شهری بپردازند.
نمایشهای سیاسی به جای نیازهای عملی. در طول تاریخ، رهبران شهری اغلب پروژههای بصری چشمگیر را برای کسب منافع سیاسی در اولویت قرار میدهند و زیرساختهای ضروری مانند جادهها و بهداشت را نادیده میگیرند. این میتواند در زمان بحرانهای زیستمحیطی آسیبپذیریهایی ایجاد کند، همانطور که در سیستم ذخیرهسازی آب ناکارآمد آنگکور مشاهده میشود.
چرخه معیوب ناپایداری. بلایای زیستمحیطی تنشهای سیاسی را تشدید میکنند و ترمیم زیرساختهای آسیبدیده و رسیدگی به نیازهای اساسی را دشوارتر میسازند. این امر چرخهای از افول ایجاد میکند که میتواند در نهایت به رها شدن شهری منجر شود.
تابآوری نیاز به تعادل دارد. شهرهایی که هم جذابیت ظاهری و هم کارکرد عملی را در اولویت قرار میدهند، بیشتر قادر به مقابله با چالشهای زیستمحیطی و حفظ ثبات اجتماعی هستند. نادیده گرفتن هر یک از این جنبهها میتواند به عواقب بلندمدت منجر شود.
2. رهاسازی شهری یک عمل عمدی است که ناشی از شرایط ناپایدار است.
این شهرها مانند آتلانتیس ناپدید نشدند، که ناگهان به زیر آب بروند و به قلمرو افسانهها بروند. آنها گم نشدهاند. مردم به دلایل خوب بهطور عمدی آنها را رها کردند.
رهاسازی به عنوان یک انتخاب. شهرها به سادگی به دلیل شرایط مرموز "گم" نمیشوند. مردم زمانی که شرایط ناپایدار میشود، تصمیمات آگاهانهای برای ترک میگیرند، که اغلب ناشی از ترکیبی از ناپایداری سیاسی و بحرانهای زیستمحیطی است.
دورههای طولانی سختی. رهاسازی شهرهایی مانند چاتالهویوک، پمپئی، آنگکور و کاهوکیا یک رویداد ناگهانی نبود، بلکه نتیجه دورههای طولانی سختی، از جمله خشکسالی، سیلاب و ناآرامیهای اجتماعی بود.
جستجوی آیندهای بهتر. ساکنان شهری زندگی خود را رها کرده و به خانههای خود پشت میکنند، اغلب با هزینههای شخصی زیاد، در جستجوی آیندهای پایدارتر و امیدوارکنندهتر در جای دیگر. این تصمیم نشاندهنده از دست دادن ایمان به توانایی شهر در تأمین نیازهای ساکنانش است.
3. زندگی شهری اولیه شامل یک مذاکره پیچیده بین اهلیسازی و طبیعت وحشی بود.
اهلیسازی به معنای دور کردن طبیعت نیست. بلکه بیشتر یک فرآیند فیلتر کردن است که به برخی از اشکال زندگی اجازه ورود میدهد و دیگران را دور نگه میدارد.
تأثیر اهلیسازی. انتقال به زندگی مستقر و کشاورزی منجر به اهلیسازی گیاهان، حیوانات و حتی انسانها شد که تغییرات فیزیکی و فرهنگی را به همراه داشت. این فرآیند همچنین مرز مشخصی بین حوزه خانگی و طبیعت وحشی ایجاد کرد.
اهمیت نمادین طبیعت وحشی. با وجود پذیرش اهلیسازی، جوامع شهری اولیه مانند چاتالهویوک همچنان به طبیعت وحشی علاقهمند بودند و تصاویری از حیوانات را در هنر و مراسم خود گنجانده بودند. این ممکن است راهی برای فراخوانی قدرت، احترام به نیاکان یا شناخت آسیبپذیری سکونتگاههای انسانی بوده باشد.
حریم خصوصی و حوزه عمومی. ظهور شهرها همچنین منجر به توسعه مفهوم حریم خصوصی شد، زیرا مردم در تلاش بودند تا مرزهایی بین زندگی شخصی و حوزه عمومی خود ایجاد کنند. این امر دینامیکهای اجتماعی جدیدی را ایجاد کرده و نیاز به نشانههای نمادین هویت را به وجود آورد.
4. شهرهای باستانی ساختارهای اجتماعی در حال تحول را نشان میدهند، نه فقط پیشرفتهای تکنولوژیکی.
در فرآیندهای توزیعشده زندگی روزمره است که اعمال کوچک به عواقب بزرگ تبدیل میشوند.
فراتر از تعیینگرایی تکنولوژیکی. توسعه شهرها تنها به پیشرفتهای تکنولوژیکی مانند کشاورزی یا آبیاری وابسته نبود. عوامل اجتماعی و فرهنگی، مانند سازماندهی کار، ظهور سلسلهمراتب و شکلگیری جوامع، نقش حیاتی ایفا کردند.
قدرت اعمال کوچک. شهرنشینی از گسترش مداوم خانهها ناشی شد، جایی که انسانها صنایع دستی، ابزار و نمادهایی را توسعه دادند که هنوز هم با وجود معایب فراوان، شهرها را جذاب میسازد.
پیچیدگی مادی. با زندگی مردم در یک مکان برای مدت طولانیتر، هویت آنها به طور فزایندهای با اشیای فیزیکی اطرافشان، از خانهها و ابزارها تا اشیای آیینی و بقایای نیاکان، گره خورده بود. این "پیچیدگی مادی" حس خود و جامعه آنها را شکل میداد.
5. خیابانهای پمپئی زندگی عمومی پرجنبوجوش و جهانی را به نمایش میگذارند.
پمپئی ممکن است گم شده باشد، اما شهرنشینی رومی همچنان شکوفا بود.
خیابان به عنوان مرکز اجتماعی. بر خلاف زندگی متمرکز بر خانه در چاتالهویوک، خیابانهای پمپئی مرکز زندگی عمومی بودند، جایی که مردم کار میکردند، اجتماعی میشدند و در تجارت شرکت میکردند. این امر فرهنگی پویا و جهانی را ایجاد کرد.
فرهنگ جهانی. پمپئی یک کورهگاه فرهنگی بود، با تأثیراتی از شمال آفریقا، مصر و سایر نقاط امپراتوری روم. این تنوع در هنر، معماری و مراسم مذهبی شهر منعکس شده است.
قدرت فضاهای عمومی. خیابانها، حمامها و تابیرنهای پمپئی فضاهایی را برای تعامل افراد از تمام طبقات و زمینهها فراهم میکردند و حس هویت مشترک و مشارکت مدنی را تقویت میکردند.
6. جامعه رومی در حال تجربه یک انقلاب اجتماعی بود که سلسلهمراتبهای سنتی را به چالش میکشید.
سرنوشت پمپئی گواهی است بر اینکه نابودی یک شهر به معنای فروپاشی فرهنگی نیست که آن را پشتیبانی میکند.
تحرک اجتماعی و تغییر نقشها. قرن منتهی به نابودی پمپئی زمان تغییرات بزرگ بود، با زنان، بردگان و مهاجران که حقوقی کسب کرده و به درون دایرههای قدرت سیاسی نفوذ کردند. این امر سلسلهمراتبهای اجتماعی سنتی را به چالش کشید و فرصتهای جدیدی برای پیشرفت ایجاد کرد.
تأثیر زنان. زنانی مانند جولیا فلیکس و ائومچیا نقشهای مهمی در اقتصاد و زندگی عمومی پمپئی ایفا کردند و کسبوکارهایی را اداره کرده، پروژههای عمومی را تأمین مالی کرده و به چالشهای نقشهای جنسیتی سنتی پرداختهاند.
ظهور آزادگان. بردگان سابق، که به آنها آزادگان گفته میشود، در پمپئی ثروت و نفوذ کسب کردند و اغلب به بازرگانان و کارآفرینان موفق تبدیل شدند. این امر جامعهای متنوع و پویا ایجاد کرد.
7. موفقیت آنگکور ناشی از تسلط بر مدیریت آب در یک محیط چالشبرانگیز بود.
در فرآیندهای توزیعشده زندگی روزمره است که اعمال کوچک به عواقب بزرگ تبدیل میشوند.
نوسانات اقلیمی. آنگکور با اقلیمی چالشبرانگیز مواجه بود که شامل دورههای متناوب بارش شدید و خشکسالی بود. برای شکوفایی، خمرها سیستمهای پیشرفته مدیریت آب، از جمله مخازن، کانالها و تکنیکهای آبیاری را توسعه دادند.
بارایها به عنوان اهداف عملی و نمادین. بارایها، یا مخازن، هم اهداف عملی و هم نمادین داشتند، آب را برای کشاورزی و نوشیدن فراهم میکردند و در عین حال نمایانگر کیهانشناسی خمر و قدرت پادشاه بودند.
اهمیت کار. ساخت و نگهداری زیرساختهای آبی آنگکور نیاز به نیروی کار وسیعی داشت که از سرتاسر امپراتوری جذب میشد. این کار از طریق یک سیستم پیچیده از بدهی و حمایت سازماندهی میشد.
8. جامعه خمر بر اساس یک سیستم پیچیده از کار و حمایت بنا شده بود.
در فرآیندهای توزیعشده زندگی روزمره است که اعمال کوچک به عواقب بزرگ تبدیل میشوند.
بردگی بدهی و سلسلهمراتب اجتماعی. جامعه خمر بر اساس یک سیستم بردگی بدهی سازماندهی شده بود، جایی که مردم به پادشاه و دیگر نخبگان کار میکردند و در عوض زمین، حفاظت و سایر مزایا دریافت میکردند. این سیستم سلسلهمراتب اجتماعی سختی را ایجاد کرد.
نقش حمایت. پادشاه و دیگر شخصیتهای قدرتمند قدرت خود را از طریق یک سیستم حمایت حفظ میکردند و زمین، منابع و موقعیتهای تشریفاتی را به متحدان و حامیان خود توزیع میکردند.
آسیبپذیری سیستم. سیستم کار و حمایت خمر به طور ذاتی ناپایدار بود و منجر به درگیریها بر سر جانشینی، شورشهای محلی و چرخههای مکرر هرج و مرج میشد.
9. میدانهای کاهوکیا فضایی منحصر به فرد برای زندگی عمومی مبتنی بر جامعه و معنویت را پرورش میدهند.
حتی یک مجسمه با جزئیات فراوان که به ما اجازه میدهد امروز بگوییم "این تصویر یک زن است" ممکن است در ابتدا به عنوان تصویر یک شخص خاص، زنده یا مرده، یا به عنوان تجسم یک مفهوم انتزاعی—مانند نمایندگی آزادی به عنوان یک زن—شناسایی شده باشد، یا حتی به عنوان نمایندگی یک دسته از مردم، مانند سالخوردگان یا جوانان، که با ویژگیای که امروز هنگام تقسیم تصاویر بر اساس ویژگیهای جنسی که در هویت مدرن بسیار مهم است، نادیده میگیریم، متحد شدهاند.
میدانها به عنوان مراکز زندگی عمومی. میدانهای کاهوکیا، بهویژه میدان بزرگ، به عنوان مکانهای مرکزی برای مراسم، رویدادهای ورزشی و سایر فعالیتهای عمومی عمل میکردند. این فضاها حس جامعه و هویت مشترک را تقویت میکردند.
شهری ساخته شده بر اساس معنویت. تأسیس کاهوکیا احتمالاً ناشی از یک حرکت معنوی بود، با رهبرانی که وعده تولدی فرهنگی و مذهبی را میدادند. تپهها، میدانها و مراسم این شهر این تمرکز معنوی را منعکس میکردند.
اهمیت جامعه. موفقیت کاهوکیا به توانایی آن در جذب و ادغام مهاجران از زمینههای مختلف بستگی داشت و حس مشترکی از هدف و تعلق را ایجاد میکرد.
10. رهاسازی عمدی کاهوکیا بازتابی از دیدگاه چرخهای زندگی شهری است.
وقتی در یک شهر زندگی میکنید، دیوارهای خانههای دیگران بر روی شما میافتد. چیزها در خیابان جمع میشوند که بر شما تأثیر میگذارد. شما بار اضافی زیادی را به دوش میکشید.
پایان برنامهریزی شده. ساکنان کاهوکیا در هنگام رها کردن خانهها و محلهها در مراسم "بستن" شرکت میکردند، که نشاندهنده اعتقادی به این بود که هر محیط ساخته شده یک عمر مشخص دارد. این ممکن است راهی برای پذیرش اجتنابناپذیری تغییر و زوال باشد.
تمرکززدایی و تکهتکه شدن. با افول کاهوکیا، جمعیت آن به روستاهای کوچکتر پراکنده شد و قدرت مرکزی آن تضعیف گردید. این امر نشاندهنده تغییر از شهرنشینی بزرگمقیاس به اشکال محلیتر جامعه است.
زندهمانی و تداوم فرهنگی. با وجود رهاسازی کاهوکیا، فرهنگ میسیسیپی در سنتهای قبایل سیوان زنده ماند و همچنان الهامبخش هنرمندان و فعالان بومی امروز است.
11. مطالعه شهرهای گمشده بینشهایی برای ساخت آیندههای شهری مقاومتر ارائه میدهد.
امروز در شهرهای سراسر جهان، با همان مشکلاتی مواجه هستیم که اجداد شهری ما با آنها روبرو بودند، زیرا سیاستها تحت تأثیر فساد قرار گرفته و فاجعههای اقلیمی در حال نزدیک شدن هستند.
چالشهای مکرر. شهرها در طول تاریخ با چالشهای مشابهی مواجه بودهاند، از جمله ناپایداری سیاسی، بحرانهای زیستمحیطی و نابرابری اجتماعی. مطالعه این شکستهای گذشته میتواند به ما کمک کند تا نقاط ضعف احتمالی را شناسایی کرده و راهحلهای مؤثرتری توسعه دهیم.
اهمیت تعادل. شهرهای مقاوم نیاز به تعادل بین توسعه اقتصادی، عدالت اجتماعی و پایداری زیستمحیطی دارند. نادیده گرفتن هر یک از این جنبهها میتواند به عواقب بلندمدت منجر شود.
تابآوری و سازگاری انسانی. با وجود چالشهایی که با آنها روبرو هستند، شهرها در طول زمان ثابت کردهاند که به طرز شگفتانگیزی مقاوم هستند. با یادگیری از گذشته و پذیرش نوآوری، میتوانیم محیطهای شهری ایجاد کنیم که بهتر بتوانند با چالشهای آینده مقابله کنند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب چهار شهر گمشده به بررسی ظهور و سقوط چهار مرکز شهری باستانی میپردازد: چاتالهویوک، پمپئی، آنگکور و کاهوکیا. نویسنده، نیوتز، یافتههای باستانشناسی و نظریههایی دربارهی زندگی روزمره، ساختارهای اجتماعی و دلایل abandono را مورد بررسی قرار میدهد. منتقدان به تمرکز بر شهروندان عادی و رد افسانههای مربوط به "شهرهای گمشده" ارج مینهند. بسیاری از خوانندگان نوشتار را جذاب و آموزنده یافته و بهویژه از بخش پمپئی لذت بردهاند. برخی به کیفیت ناهماهنگ کتاب و نتایج گمانهزنی شده انتقاد کردهاند. بهطور کلی، خوانندگان به بینشهای ارائه شده دربارهی زندگی شهری باستانی و ارتباط کتاب با چالشهای شهرهای مدرن ارزش میدهند.