نکات کلیدی
1. ریشههای دوحزبی جنبش سبز و فلج سیاسی اخیر
در 24 آبان 1369، رئیسجمهور جمهوریخواه جورج اچ. دبلیو. بوش، با حضور ویلیام کی. ریلی، مدیر آژانس حفاظت محیط زیست (که پیش از این رئیس صندوق جهانی حیات وحش بود)، قانون هوای پاک 1990 را امضا کرد که کاهش انتشار دیاکسید گوگرد و نیتروژن که باعث باران اسیدی میشود را به میزان حدود 50 درصد الزامی میکرد.
ریشههای دوحزبی. جنبش محیط زیستی مدرن در آمریکا با حمایت قوی دوحزبی آغاز شد. در دهه 1970، قوانین محیط زیستی مهمی مانند قانون هوای پاک و قانون آب پاک با اکثریت قاطع از هر دو حزب تصویب شد. رؤسایجمهور جمهوریخواهی مانند ریچارد نیکسون نقشهای حیاتی در ایجاد حفاظتهای کلیدی محیط زیستی و نهادها ایفا کردند.
فلج اخیر. با این حال، از دهه 1990 به بعد، مسائل محیط زیستی به طور فزایندهای در خطوط حزبی قطبی شدهاند. "جدایی بزرگ" بین محافظهکاران و محیطزیستگرایان منجر به بنبست در سیاستهای محیط زیستی عمده شده است. هیچ قانون فدرال محیط زیستی مهمی در بیش از 25 سال گذشته تصویب نشده است، با وجود چالشهای اکولوژیکی رو به رشد.
علل فلج:
- افزایش ایدئولوژی ضد تنظیمگری در راست
- گرایش به چپ گروههای محیط زیستی اصلی
- تغییرات آب و هوایی به عنوان مسئلهای تفرقهانگیز
- نفوذ منافع سوختهای فسیلی در سیاست
- کاهش همکاری دوحزبی در کنگره به طور کلی
2. بنیادگرایی بازار: ارتدوکسی ضد محیط زیستی راست
تعهد محافظهکاران به بازار چیزهای زیادی درباره ماهیت مناسب مداخله دولت در مسائل محیط زیستی به ما میآموزد.
دوگانگی کاذب. بنیادگرایان بازار در راست دوگانگی کاذبی بین حفاظت محیط زیست و رشد اقتصادی ترویج کردهاند. این چارچوب "شغل در مقابل محیط زیست" شواهدی را نادیده میگیرد که نشان میدهد مقررات محیط زیستی اغلب نوآوری را تحریک کرده و فرصتهای اقتصادی جدید ایجاد میکنند.
ضدیت با تنظیمگری. ضدیت محافظهکاران با تنظیمگری منجر به مخالفت کلی با حفاظتهای محیط زیستی شده است، به جای بررسی دقیق هزینهها و مزایا. این امر سنت طولانی محافظهکارانه استفاده از دولت به طور معقول برای اصلاح شکستهای بازار و حفاظت از کالاهای عمومی را نادیده میگیرد.
مطلقگرایی حقوق مالکیت. دیدگاه مطلقگرایانهای از حقوق مالکیت در راست ظهور کرده است که حتی با مقررات ملایم استفاده از زمین به عنوان تجاوز دولت مخالفت میکند. این امر اصل محافظهکارانهای را نادیده میگیرد که حقوق با مسئولیتها همراه است، از جمله مدیریت منابع طبیعی برای نسلهای آینده.
3. گرایشهای ضد سرمایهداری: دام محیط زیستی چپ
نجات طبیعت به نفع همه موجودات زنده، از جمله انسانیت است که به سیستمهای زیستی سالم وابسته است.
شک به رشد. بسیاری از محیطزیستگرایان به رشد اقتصادی شک دارند و آن را ذاتاً مخرب برای طبیعت میدانند. این امر متحدان بالقوه را بیگانه میکند و نادیده میگیرد که چگونه رفاه میتواند از تلاشهای حفاظتی حمایت کند.
تعصب ضد شرکتی. برخی در چپ شرکتها را ذاتاً مخرب برای محیط زیست میدانند، به جای اینکه آنها را به عنوان شرکای بالقوه در پایداری ببینند. این امر همکاریهای موفق شرکتی-محیط زیستی و قدرت انگیزههای بازار برای ایجاد تغییرات مثبت را نادیده میگیرد.
بدبینی تکنولوژیکی. جریانی از بومشناسی عمیق در جنبش به راهحلهای تکنولوژیکی برای مشکلات محیط زیستی شک دارد. این امر میتواند به درخواستهای غیرواقعی برای بازگشت به سبک زندگی پیشصنعتی منجر شود، به جای اینکه نوآوری را به عنوان ابزاری کلیدی برای پایداری بپذیرد.
4. تغییرات آب و هوایی: مسئله تفرقهانگیز نهایی
دستور کار سبز در حالت ایستایی است. در طول بیست و پنج سال گذشته، نه تنها نتوانستهایم هیچ قطعهای از قانون فدرال محیط زیستی مهم را به حرکت درآوریم، بلکه هزینههای فدرال برای محیط زیست و حفاظت از حدود 4 درصد از بودجه ملی به کمتر از 1 درصد کاهش یافته است.
قطبش سیاسی. تغییرات آب و هوایی به مسئلهای بسیار تفرقهانگیز تبدیل شده است، با تفاوتهای حزبی شدید در باورها درباره واقعیت، علل و راهحلهای آن. این امر سازش را در سیاستهای آب و هوایی تقریباً غیرممکن کرده است.
شکستهای سیاستی. با وجود اجماع علمی بر ضرورت اقدام، تلاشها برای تصویب قانون جامع آب و هوایی بارها در ایالات متحده شکست خورده است. فروپاشی قانون تجارت و سقف در سال 2010 یک شکست بهویژه ویرانگر بود.
رویکرد مرکز سبز:
- پذیرش اجماع علمی در حالی که عدم قطعیت درباره تأثیرات خاص را میپذیرد
- تمرکز بر گامهای قابل دستیابی و تدریجی به جای راهحلهای جامع جهانی
- تأکید بر مقاومت و سازگاری با تغییرات آب و هوایی در کنار کاهش انتشار
- برجستهسازی فرصتهای اقتصادی در انرژی پاک و بهرهوری
- استفاده از استدلالهای اخلاقی درباره مدیریت برای جلب نظر محافظهکاران
5. جنبش اعتماد زمین: الگویی برای حفاظت دوحزبی
ملت به خوبی رفتار میکند اگر منابع طبیعی را به عنوان داراییهایی ببیند که باید به نسل بعدی به صورت افزایشیافته و نه کاهشیافته در ارزش منتقل کند.
موفقیت دوحزبی. جنبش اعتماد زمین به طور منحصر به فردی در حفظ حمایت گسترده دوحزبی برای حفاظت موفق بوده است. این جنبش میلیونها هکتار را از طریق ابزارهای داوطلبانه و مبتنی بر بازار مانند حقالامتیازهای حفاظتی محافظت کرده است.
کلیدهای موفقیت:
- تمرکز بر مزایای محلی و ملموس حفاظت
- استفاده از ابزارهای داوطلبانه و مبتنی بر بازار به جای تنظیمگری
- جلب انگیزههای متنوع (شکار، کشاورزی، مناظر و غیره)
- ساختار سازمانی مبتنی بر جامعه و ریشهدار
- تأکید بر مدیریت و حقوق مالکیت
درسهایی برای جنبش گستردهتر. مدل اعتماد زمین نشان میدهد که اهداف محیط زیستی میتوانند از طریق روشهایی که برای هر دو محافظهکاران و لیبرالها جذاب است، به دست آیند. این مدل قدرت تمرکز بر ارزشهای مشترک و ارتباطات محلی با طبیعت را نشان میدهد.
6. مرکز سبز: رویکردی عملگرایانه به سیاست محیط زیستی
مرکز سبز تغییری متواضع در رویکرد است که در واقعیت آمریکا ریشه دارد، نه یک چشمانداز آرمانشهری از آنچه میتواند باشد. این رویکرد، پیش از هر چیز، عملگرایانه و غیرایدئولوژیک است، جایی که سیاست نه بر اساس اینکه آیا بهترین راهحل است، بلکه بر اساس دو آزمون اینکه آیا به طور معناداری به یک مشکل محیط زیستی کمک میکند و آیا از نظر سیاسی قابل دستیابی است، سنجیده میشود.
تمرکز عملگرایانه. مرکز سبز به دنبال پیشرفت محیط زیستی قابل دستیابی به جای خلوص ایدئولوژیک است. این رویکرد اولویت را به سیاستهایی میدهد که میتوانند حمایت دوحزبی را جلب کنند و بهبودهای معناداری ایجاد کنند، حتی اگر راهحلهای جامع نباشند.
اصول کلیدی:
- استفاده از ابزارهای مبتنی بر بازار در صورت امکان، اما پذیرش تنظیمگری در صورت لزوم
- پذیرش نوآوری تکنولوژیکی به عنوان بخشی از راهحل
- تمرکز بر اقدام در سطح محلی و ایالتی در صورت وجود بنبست فدرال
- برجستهسازی فرصتهای اقتصادی در حفاظت محیط زیست
- استفاده از استدلالهای اخلاقی درباره مدیریت برای جلب نظر در خطوط ایدئولوژیک
- پذیرش پیشرفت تدریجی به جای درخواست کمال
نمونهها:
- حمایت از گاز طبیعی به عنوان سوخت پل برای کاهش استفاده از زغالسنگ
- تمرکز بر بهبود به جای ممنوعیت شکست هیدرولیکی
- تأکید بر مقاومت در برابر تغییرات آب و هوایی در کنار کاهش انتشار
7. بازپیوند محافظهکاران با حفاظت: یک الزام اخلاقی
محافظهکار اصولی موظف است که به طور محتاطانه همه منابع جامعه را مدیریت کند: سرمایه مدنی که شامل نهادها و قوانین جامعه است، ثروت ملی و ظرفیت تولیدی که سرمایه اقتصادی آن است، و منابع طبیعی آن.
ریشههای محافظهکارانه. حفاظت ریشههای عمیقی در اندیشه محافظهکارانه دارد، از ادموند برک تا تئودور روزولت. این امر با اصول اصلی محافظهکارانه مانند مدیریت، مسئولیت به نسلهای آینده و مدیریت محتاطانه منابع همخوانی دارد.
چارچوب اخلاقی. جلب نظر به ارزشهای اخلاقی محافظهکارانه میتواند به بازپیوند راست با محیطزیستگرایی کمک کند:
- مدیریت و مسئولیت
- احتیاط و احتیاط در مواجهه با عدم قطعیت
- میهنپرستی و عشق به میراث طبیعی آمریکا
- فضیلتهایی مانند اعتدال و خودکنترلی
فرصت سیاسی. پذیرش حفاظت میتواند به جمهوریخواهان کمک کند تا به میانهروها و مستقلها، به ویژه رأیدهندگان جوانتر که نگران مسائل محیط زیستی هستند، جلب نظر کنند. این امر راهی برای بهروزرسانی محافظهکاری برای قرن بیست و یکم ارائه میدهد.
8. اصلاح جنبش سبز: ده فرمان برای پیشرفت
مرکز سبز از استفاده از "پایداری" به عنوان نوعی الزام شبهعلمی که بحثهای عادی درباره سیاست را تحتالشعاع قرار میدهد، خودداری میکند.
صداقت و تواضع. گروههای محیط زیستی باید درباره عدم قطعیتها شفافتر باشند و از اغراق خودداری کنند. پذیرش پیچیدگی مسائل اعتبار را میسازد.
چشمانداز مثبت. به جای تمرکز صرف بر هشدارهای شدید، تصویری الهامبخش از آیندهای پایدار ترسیم کنید. نشان دهید که حفاظت محیط زیست کیفیت زندگی را بهبود میبخشد.
پذیرش سازش. آماده باشید تا پیشرفت تدریجی را بپذیرید و با متحدان متنوع، از جمله کسبوکارها در صورت لزوم، همکاری کنید.
واقعگرایی اقتصادی. ضرورت رشد اقتصادی را بپذیرید و تلاش کنید تا آن را پایدار کنید به جای اینکه به طور کلی با رشد مخالفت کنید.
گسترش پایه. عضویت و رهبری را متنوع کنید تا بهتر بازتابدهنده جمعیتشناسی آمریکا باشد. مسائل محیط زیستی شهری را در کنار حفاظت از مناطق وحشی بپذیرید.
مشارکت سیاسی. قدرت سیاسی مردمی را از طریق سازماندهی محلی و ائتلافسازی بسازید. استراتژیهای لابیگری و انتخاباتی پیچیدهتری توسعه دهید.
اصلاحات کلیدی:
- حقیقت را بگویید، عدم قطعیت را بپذیرید و متواضع باشید
- امیدوار باشید و چشمانداز مثبتی را بیان کنید
- سازش و پیشرفت تدریجی را بپذیرید
- ضرورت رشد را بپذیرید
- سرمایهداری را بپذیرید
- بپذیرید که کسبوکار همیشه دشمن نیست
- استدلالهای اخلاقی برای حفاظت ارائه دهید
- از انحراف از مأموریت خودداری کنید
- در سطح مردمی ارتباط برقرار کنید و بسیج شوید
- شهرها را به عنوان بخشی از دستور کار محیط زیستی بپذیرید
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب رسیدن به سبز عمدتاً نقدهای مثبتی به دلیل رویکرد متعادلش به مسائل محیطزیستی و راهحلهای دوحزبی دریافت میکند. خوانندگان دیدگاه تاریخی ریچ، پیشنهادات عملگرایانه و دعوت او به یک جنبش محیطزیستی فراگیرتر را تحسین میکنند. بسیاری آن را بینشافزا و جذاب یافتند و تواناییاش در پل زدن بر شکافهای سیاسی را ستودند. برخی منتقدان احساس کردند که سبک نوشتاری خشک یا بیش از حد پیچیده است. دیدگاه کتاب قبل از انتخابات ۲۰۱۶ توسط برخی از منتقدان به عنوان احتمالا قدیمی تلقی میشود. به طور کلی، این کتاب به عنوان یک مشارکت مهم در گفتمان محیطزیستی دیده میشود که به تشویق گفتوگو بین محافظهکاران و پیشروان میپردازد.