نکات کلیدی
1. تاریخ واتیکان در همتنیدگی با قدرت دنیوی و دسیسههای مالی
کتاب «بانکداران خدا» به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه پول و انباشت و رقابت بر سر آن، موضوعی غالب در تاریخ کلیسای کاتولیکا بوده و بهطور مکرر در شکلدهی به مأموریت الهی آن نقش داشته است.
از نذورات تا امپراتوری. به مدت بیش از یک هزاره، کلیسای کاتولیکا قدرت دنیوی وسیعی را در اختیار داشت و بر ایالتهای پاپی حکومت میکرد و بر سلطنتهای اروپایی تأثیر میگذاشت. این قدرت دنیوی نیازمند سیستمهای مالی پیچیدهای بود که از نذورات و مالیاتهای ساده به روشهای پیشرفته انباشت ثروت تکامل یافت. دیوان، نهاد اداری واتیکان، به مرکزی برای دسیسههای سیاسی تبدیل شد و روحانیون برای کسب قدرت و کنترل بر منابع وسیع کلیسا رقابت میکردند.
ایالتهای پاپی. ایالتهای پاپی که بیش از هزار سال تحت کنترل کلیسا بودند، نماد دنیوی قدرت کلیسا بودند. این قلمرو منبع مالیاتها و هزینهها بود، اما همچنین فشار دائمی برای حفظ سبک زندگی ولخرجانه یکی از بزرگترین دربارهای اروپا را به همراه داشت. پاپها بر این باور بودند که خدا آنها را بر روی زمین قرار داده تا بر دیگر حاکمان دنیوی سلطنت کنند.
داستانی کلاسیک از تحقیق. جستجوی پول و قدرت موضوعی تکراری در تاریخ کلیسا بوده و مأموریت الهی آن را شکل داده و به رسواییهای شگفتانگیزی منجر شده است. این تاریخ درباره ایمان یا باور به خدا نیست، بلکه درباره دسیسههای سیاسی و کارکردهای پنهانی بزرگترین دین جهان است. داستان «بانکداران خدا» داستانی کلاسیک از تحقیق درباره دسیسههای سیاسی و کارکردهای پنهانی بزرگترین دین جهان است.
2. بخششها: منبعی جنجالی از ثروت و قدرت کلیسا
کلیسا پول مورد نیاز خود را از فروش آنچه که بهعنوان بخششهای معروف شناخته میشد، تأمین کرد؛ اختراعی از قرن ششم که در آن مؤمنان برای دریافت یک تکه کاغذ که وعده میداد خدا هرگونه مجازات دنیوی را برای گناهان خریدار نادیده میگیرد، پول پرداخت میکردند.
بخشش برای فروش. بخششها که در ابتدا برای کاهش مجازاتهای دنیوی طراحی شده بودند، به یک منبع درآمد سودآور برای کلیسا تبدیل شدند. تا دوران رنسانس، آنها بهطور گستردهای فروخته میشدند و وعده بخشش گناهان و حتی کاهش زمان در برزخ را میدادند. این عمل به منبع اصلی ثروت تبدیل شد و سبک زندگیهای مجلل و پروژههای بزرگی مانند کلیسای سیستین را تأمین مالی کرد.
از زیارتها تا بازاریابی انبوه. واتیکان قیمتها را بر اساس شدت گناه تعیین میکرد و در ابتدا فقط به کسانی که به رم زیارت میکردند، ارائه میشد. با گذشت زمان، کلیسا دامنه بخششها را گسترش داد و آنها را آسانتر در دسترس قرار داد و به ارواح در برزخ نیز قابل اعمال کرد. این تحول بخششها را به کالایی بسیار محبوب در میان کاتولیکهای عادی تبدیل کرد.
تحریک اصلاحات. فروش بخششها به نقطهای از تنش تبدیل شد که توسط شخصیتهایی مانند مارتین لوتر مورد انتقاد قرار گرفت و به اصلاحات پروتستانی کمک کرد. با وجود این شکاف، کلیسا به تکیه بر بخششها ادامه داد و رابطه پیچیده بین ایمان، قدرت و پول را برجسته کرد. سبک زندگی ولخرجانه دربار پاپ و سوءاستفادههای گسترده در فروش بخششها به یک شعار برای مارتین لوتر و اصلاحات تبدیل شد.
3. روتشیلدها: نجاتدهندگان ناخواسته مالیات پاپ
زمانی که گرگوری شانزدهم، پسر یک وکیل، در سال 1831 پاپ شد، وضعیت به قدری وخیم بود که او احساس کرد باید کاری شگفتانگیز انجام دهد: او از روتشیلدها، خاندان بانکی یهودی پیشرو در اروپا، وام گرفت.
توجه به "کشندگان مسیح." در مواجهه با ورشکستگی مالی در قرن نوزدهم، کلیسا به ناچار به روتشیلدها، یک خانواده بانکی یهودی، برای وام روی آورد. این تصمیم در واتیکان جنجالبرانگیز شد و سنتگرایان به تکیه بر "کشندگان مسیح" برای حمایت مالی اعتراض کردند. با این حال، روتشیلدها یک خط اعتباری فراهم کردند و مالیات کلیسا را تثبیت کردند و به بانکداران رسمی آن تبدیل شدند.
شرّی ضروری. رهبران کلیسا ممکن است روتشیلدها را دوست نداشتند، اما پول آنها را دوست داشتند. روتشیلدها شهرت خوبی در نجات دولتهای در حال بحران داشتند. آنها پس از جنگهای ناپلئونی، مالیات اتریش را تثبیت کردند و پول کافی برای سرکوب دو شورش در سیسیل فراهم کردند.
تضاد فرهنگها. روتشیلدها واتیکان را بینظم و آشفته یافتند و از فقدان شیوههای مالی پایهای رنج میبردند. با وجود پیشنهادات آنها برای اصلاح، کلیسا در برابر مدرنیزاسیون مقاومت کرد و به دیدگاههای سنتی خود در مورد پول و مالیه چسبید. این اتحاد ناپایدار تنش بین مأموریت روحانی کلیسا و نیازهای دنیوی آن را برجسته کرد.
4. اصلاحات مالی آنتونلی و از دست دادن ایالتهای پاپی
آنتونلی به زودی طرحی را برای دور زدن کامل روتشیلدها طراحی کرد: کلیسا بدهیهای با بهره را مستقیماً به مؤمنان بفروشد بدون اینکه از یک بانک سرمایهگذاری استفاده کند.
شخصیتی جنجالی. برای کاهش وابستگی به روتشیلدها، پاپ پیوس نهم، جیاکومو آنتونلی را بهعنوان وزیر امور خارجه کاردینال و رئیس خزانهداری پاپ منصوب کرد. آنتونلی، اگرچه جنجالی بود، اصلاحات جاهطلبانهای را اجرا کرد، از جمله افزایش مالیاتها و بازسازی بدهیهای کلیسا. او همچنین تلاش کرد تا با فروش بدهیهای با بهره بهطور مستقیم به مؤمنان، از روتشیلدها دوری کند.
پایان یک عصر. ظهور ملیگرایی ایتالیایی تهدیدی برای کنترل کلیسا بر ایالتهای پاپی بود. با وجود تلاشها برای راضی کردن ملیگرایان، پیوس نهم مجبور به فرار از رم شد و ایالتهای پاپی در نهایت به جمهوری ایتالیا ملحق شدند. این از دست دادن قلمرو و درآمد نقطه عطفی برای کلیسا بود و آن را مجبور به سازگاری با واقعیت جدید کرد.
پنس پتر. از دست دادن ایالتهای پاپی منجر به احیای پنس پتر شد، یک روش جمعآوری کمک مالی که هزار سال پیش با ساکسونها در انگلستان محبوب بود. این روش جمعآوری کمک مالی که هزار سال پیش با ساکسونها در انگلستان محبوب بود (قبل از اینکه هنری هشتم آن را ممنوع کند) به زبان ایتالیایی "Obolo di San Pietro" و به معنای "نذورات از مؤمنان" شامل نه تنها نذورات، بلکه هزینههایی بود که کاتولیکهای وفادار برای خدماتی مانند ازدواج، تشییع جنازه و تأیید پرداخت میکردند.
5. پذیرش سرمایهداری توسط پیوس یازدهم و ظهور ارنستو پاسیلی
تا آغاز قرن بیستم، واتیکان به حدی پیش رفته بود که چهل و چهار بانک کوچک کاتولیک در سراسر ایتالیا تأسیس کرده بود، که همگی به ارائه مکانی مطمئن برای کارگران کاتولیک برای سپردهگذاری درآمدهایشان اختصاص داشتند.
یک پاپ جدید، یک رویکرد جدید. جانشین پیوس نهم، پیوس یازدهم، نیاز به اصلاحات مالی را تشخیص داد و به آرامی سرمایهداری را پذیرفت. او وامهای با بهره محدود را تأیید کرد و در املاک رم سرمایهگذاری کرد و از رونق ساختوساز بهرهبرداری کرد. این تغییر از محکومیت سنتی کلیسا نسبت به رباخواری و بیاعتمادی به مالیه مدرن حکایت دارد.
نفوذ پاسیلی. ارنستو پاسیلی، یک مشاور غیرروحانی، نقش مهمی در شکلدهی به سیاستهای مالی پیوس یازدهم ایفا کرد. بهعنوان رئیس بانک رم، پاسیلی به سرمایهگذاری در بانکها، شرکتهای ساختمانی و شرکتهای خدماتی تأکید کرد و استدلال کرد که اینها به نفع کاتولیکهای عادی است. او همچنین بهعنوان یک میانجی غیررسمی بین واتیکان و دولت ایتالیا عمل کرد.
بازگشت به عقب. با وجود پیشرفتهای اولیه، پیوس یازدهم در سالهای پایانی خود مسیر خود را تغییر داد و بهطور فزایندهای غیرقابل تحمل شد و دیدگاههای واکنشی را تأیید کرد. این موضوع تنش مداوم بین سنت و مدرنیته در کلیسا را برجسته میکند. تا پایان پاپیاش، پیوس به همان اندازه واکنشی بود که پیوس نهم بود.
6. ضدمدرنیسم پیوس دهم و محدودیتهای اصلاحات
پیوس گفت: «این مردم انتظار دارند با روغن، صابون و آغوشها با آنها رفتار شود. آنچه آنها نیاز دارند—و آنچه خواهند گرفت—یک مشت خوب است.»
واکنش محافظهکارانه. پیوس دهم، که بهخاطر دیدگاههای ضدمدرنیستیاش شناخته میشود، برخی از اصلاحات پیوس یازدهم را معکوس کرد و بر کسانی که به چالش کشیدن دکترینهای سنتی کاتولیکا میپرداختند، فشار آورد. او همچنین تلاش کرد تا دیوان را سادهسازی کند، اما با مقاومت از سوی قدرتهای مستقر مواجه شد.
مدرنیزاسیون مالی محدود. با وجود محافظهکاریاش، پیوس دهم اجازه برخی سرمایهگذاریهای محدود در بانکها و صنایع ضروری را داد. او همچنین فروش "اوراق قرضه" واتیکان به مؤمنان را تأیید کرد و رویکردی عملی به مالیه کلیسا نشان داد.
کاهش نفوذ پاسیلی. پاپ در زمانی نامناسب برای آزمایش محدودیتهای قدرت دنیوی خود اقدام کرد. اگرچه فرانسویها پیوس را به رم بازگرداندند، ملیگرایان از جستجوی خود برای وحدت ایتالیا دست نکشیده بودند. موج جدیدی از شورشهای خونین در سراسر شبهجزیره در سال 1859 آغاز شد. بیثباتی دوباره در داخل سنت پیتر اضطراب ایجاد کرد. ارتشهای ناپلئون به میلتشیهای ساردینی در جنگ با نیروهای اتریشی پیوستند و به زودی تمام ایتالیا در جنگ داخلی غرق شد.
7. چالشهای جنگی و مشکلات مالی پیوس یازدهم
فاجعهای که بهدلیل کاهش درآمدها ایجاد شده بود، با پیوس که بهعنوان یک ولخرج شناخته میشد، تشدید شد.
ناوبری در دنیای جنگ. پیوس یازدهم در طول جنگ جهانی اول با چالشهای عظیمی مواجه بود، از جمله کاهش درآمدها و آشفتگی سیاسی. او تلاش کرد تا صلح را میانجیگری کند، اما بهطور عمده از سوی کشورهای درگیر نادیده گرفته شد. جنگ همچنین ارتباطات پنهانی کلیسا با قدرتهای مرکزی را فاش کرد و به شهرت آن آسیب زد.
مدیریت مالی ضعیف. عادات ولخرجی پیوس یازدهم و تصمیمات مالی نادرست او مشکلات مالی کلیسا را تشدید کرد. او در بانکهای در حال ورشکستگی و روزنامههای کاتولیک سرمایهگذاریهای نادرستی انجام داد و منابع واتیکان را بیشتر کاهش داد.
یک "ماموریت گدایی." در desperate برای تأمین مالی، پیوس یازدهم مونسینیور سررتی را به آمریکا فرستاد تا برای کمک مالی درخواست کند. اگرچه اسقفهای ایالات متحده وام را رد کردند، اما آنها برای کلیسای کاتولیک یک هدیه قابل توجه از طرف شوالیههای کلمبوس ترتیب دادند و به وابستگی فزاینده کلیسا به کاتولیکهای آمریکایی اشاره کردند.
8. پیوس یازدهم، موسولینی و پیمانهای لاتران: یک معامله فاستوسی
پاپ به روزنامه واتیکان «اوزرواتوره رمانو» گفت: «ایتالیا به خدا بازگردانده شده است» و «خدا به ایتالیا.»
ظهور فاشیسم. پیوس یازدهم در ابتدا با فاشیسم مخالفت کرد، اما بعداً موسولینی را بهعنوان وسیلهای برای بازگرداندن نظم و حفاظت از منافع کلیسا دید. این منجر به پیمانهای لاتران شد، مجموعهای از توافقات که به کلیسا قدرت و جبران مالی قابل توجهی در ازای شناسایی دولت ایتالیا اعطا کرد.
یک اتحاد جنجالی. پیمانهای لاتران یک نقطه عطف بودند که حاکمیت پاپی را بازگرداند و به کلیسا امتیازات زیادی اعطا کرد. با این حال، آنها همچنین کلیسا را به رژیم فاشیستی موسولینی پیوند دادند و سؤالات اخلاقی درباره نقش کلیسا در یک دولت توتالیتر را به وجود آوردند.
قیمت قدرت. پیمانهای لاتران موسولینی را به قهرمانی برای ایتالیاییهای متدین تبدیل کرد. به زودی بسیاری از خانهها عکسی از ایل دوچه را در کنار یکی از پاپ یا یک صلیب آویزان کردند. همکاری بین واتیکان و موسولینی به اوج خود رسید.
9. درایت مالی نوگارا و مدرنیزاسیون واتیکان
او دو سال قبل از پیوس درگذشت. تنها اکنون بود که لئو از عواقب غمانگیز خودمختاری بیقید و شرطی که کاردینال آنتونلی در اختیار داشت، آگاه شد.
لمس یک غیرروحانی. پیوس یازدهم، با درک نیاز به تخصص مالی، برناردینو نوگارا را برای مدیریت ثروت کلیسا منصوب کرد. نوگارا، یک کاتولیک متدین با پیشینهای در مهندسی و مالیه بینالمللی، رویکردی مدرن به سرمایهگذاریهای واتیکان آورد.
تنوع و نوآوری. نوگارا داراییهای کلیسا را متنوع کرد و در املاک، بانکها و صنایع مختلف سرمایهگذاری کرد. او همچنین از شرکتهای هلدینگ و آربیتراژ برای حداکثر کردن سود استفاده کرد و واتیکان را به یک بازیگر مالی پیشرفته تبدیل کرد.
ناوبری در رکود. سقوط وال استریت در سال 1929 و رکود بزرگ چالشهای قابل توجهی را به وجود آورد. راهنمایی محتاطانه نوگارا و استراتژیهای تنوع به کلیسا کمک کرد تا طوفان را پشت سر بگذارد و موقعیت او را بهعنوان یک مشاور مورد اعتماد تقویت کرد.
10. سکوت پیوس دوازدهم در طول هولوکاست: یک محاسبه اخلاقی
در نهایت، آنها انسان هستند و به همان ضعفها و کاستیهایی که برای بقیه ما رایج است، دچارند.
یک اتحاد ناپاک. همکاری واتیکان و موسولینی در پسزمینه اتحاد شکوفای ایتالیا با رژیم نازی آلمان، بهنام محور رم-برلین، قرار داشت. کلیسا دلایل خوبی برای نظارت بر این اتحاد سیاسی داشت. یکسوم آلمانیها کاتولیک بودند. با وجود ایدئولوژی بیخدایی که حزب نازی به رهبری آدولف هیتلر ترویج میکرد، کلیسا متوجه شد که باید با نازیها همکاری کند اگر به معنای حفظ حقوق کاتولیکها باشد.
رایشکونکوردات. واتیکان در نازیها همان ضدکمونیسم شدید را دید که جزء جداییناپذیر فاشیسم موسولینی بود. با این حال، پیوس میدانست که تصمیمگیری درباره بهترین راه برای برخورد با آلمان به سادگی این نیست که نتیجه بگیرد هیتلر کمتر از دیکتاتور شوروی، جوزف استالین، شرور است. واتیکان از این میترسید که هیتلر نسبت به لفاظیهای ضدکلیسایی خود از موسولینی بیشتر شور و شوق داشته باشد.
یک شکست اخلاقی. با وجود شواهد فزاینده از جنایات نازیها، پیوس دوازدهم سیاست سکوت را حفظ کرد و منافع کلیسا را بر
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب بانکداران خدا یک اثر کاملاً پژوهششده اما جنجالی درباره تاریخ مالی واتیکان است. این کتاب به خاطر جزئیات گستردهاش و افشای فساد مورد تحسین قرار گرفته، اما برخی از خوانندگان آن را سنگین و خستهکننده یافتند. کتاب به بررسی نقش واتیکان در رسواییهای بانکی قرن بیستم، طلاهای نازی و پولشویی میپردازد. خوانندگان در مورد سبک نوشتاری پوزنر و تمرکزش دچار اختلاف نظر بودند؛ برخی آن را جذاب و برخی دیگر تکراری دانستند. بسیاری از افشاگریها درباره معاملات مالی کلیسا آنها را شگفتزده کرد، هرچند برخی احساس کردند که کتاب تحلیل کافی از اطلاعات ارائهشده را ندارد.