نکات کلیدی
1. ایالات متحده به خطرناکترین مرحله جنگ داخلی نزدیک میشود
آمریکا به یک آنوکراسی جناحی تبدیل شده است که به سرعت به مرحله شورش آشکار نزدیک میشود، به این معنی که ما به جنگ داخلی نزدیکتر از آنچه که دوست داریم باور کنیم، هستیم.
افزایش بیثباتی سیاسی. ایالات متحده از سال ۲۰۱۶ کاهش شدیدی در رتبهبندی دموکراسی خود تجربه کرده است، از +۱۰ به +۵ در مقیاس Polity که توسط کارشناسان برای اندازهگیری انواع رژیمها استفاده میشود. این امر آمریکا را برای اولین بار در بیش از ۲۰۰ سال به طور محکم در منطقه "آنوکراسی" بین دموکراسی و خودکامگی قرار میدهد.
نشانههای هشداردهنده در حال انباشت. چندین عامل که معمولاً پیش از جنگهای داخلی وجود دارند، اکنون در ایالات متحده حاضر هستند:
- تضعیف نهادهای دموکراتیک
- افزایش قطببندی سیاسی بر اساس خطوط هویتی
- افزایش میلیشیاهای افراطی و تروریسم داخلی
- کاهش اعتماد به دولت و رسانهها
- افزایش پذیرش خشونت سیاسی
نگرانی کارشناسان. در حالی که بیشتر آمریکاییها نمیتوانند جنگ داخلی دیگری را تصور کنند، محققانی که خشونت سیاسی را مطالعه میکنند، شباهتهای نگرانکنندهای با کشورهای دیگر که به درگیری داخلی فرو رفتهاند، میبینند. سرعت عقبنشینی دموکراتیک آمریکا به ویژه برای محققان نگرانکننده بوده است.
2. آنوکراسیها در بالاترین خطر برای درگیری داخلی هستند
کشورها تقریباً هرگز از خودکامگی کامل به دموکراسی کامل بدون یک گذار پرچالش در میان نمیروند.
دموکراسیهای جزئی آسیبپذیر. آنوکراسیها - رژیمهایی که ویژگیهای دموکراتیک و خودکامگی را ترکیب میکنند - سه برابر بیشتر از دموکراسیهای کامل احتمال تجربه جنگ داخلی دارند. آنها فاقد توانایی سرکوب خودکامگیها برای خرد کردن نارضایتی هستند، اما همچنین نهادهای قوی دموکراسیها برای حل مسالمتآمیز درگیریها را ندارند.
زمین میانی ناپایدار. کشورهایی که به سمت دموکراسی حرکت میکنند یا از آن دور میشوند، از یک منطقه میانی خطرناک عبور میکنند که در آن خطر خشونت افزایش مییابد. عوامل کلیدی بیثباتکننده در آنوکراسیها شامل:
- دولتهای ضعیف و بینظم
- فرسایش هنجارها و نهادهای دموکراتیک
- نخبگان فرصتطلب که از بیثباتی بهرهبرداری میکنند
- گروههای تازه قدرتگرفته که خواستار تغییر سریع هستند
- گروههای قبلاً غالب که در برابر از دست دادن وضعیت مقاومت میکنند
ورود آمریکا به منطقه خطر. کاهش امتیاز دموکراسی آمریکا آن را به طور کامل در دسته آنوکراسی قرار میدهد که با خطر بالای درگیری همراه است. ادامه فرسایش محافظتهای دموکراتیک میتواند کشور را بیشتر به سمت بیثباتی سوق دهد.
3. جناحهای سیاسی مبتنی بر هویت بیثباتی را افزایش میدهند
امروزه بهترین پیشبینیکننده نحوه رأیدادن آمریکاییها نژاد آنهاست.
افزایش سیاستهای هویتی. احزاب سیاسی ایالات متحده به طور فزایندهای با هویتهای نژادی، مذهبی و جغرافیایی به جای ایدئولوژیها همسو شدهاند. این "جناحگرایی" مبتنی بر هویت یک پیشبینیکننده کلیدی درگیری مدنی است.
تقسیمات خطرناک در حال تعمیق. چشمانداز سیاسی آمریکا به طور فزایندهای توسط گروههای هویتی متقابل تعریف میشود:
- نژاد: ۹۰٪ جمهوریخواهان سفیدپوست هستند؛ دموکراتها بسیار متنوعتر هستند
- مذهب: انجیلیهای سفیدپوست حزب جمهوریخواه را تسلط دارند؛ رأیدهندگان سکولار به دموکراتها تمایل دارند
- جغرافیا: تقسیم روستایی در مقابل شهری به شدت با وابستگی حزبی همخوانی دارد
کارآفرینان قومی تنشها را تشدید میکنند. رهبران سیاسی از تقسیمات هویتی برای کسب قدرت بهرهبرداری و تشدید میکنند و گروههای رقیب را به عنوان تهدیدهای وجودی به تصویر میکشند. این ذهنیت ما در مقابل آنها، سازش را دشوار و خشونت را محتملتر میکند.
4. کاهش وضعیت گروهها را به خشونت سوق میدهد
در قرن بیست و یکم، خطرناکترین جناحها گروههایی هستند که زمانی غالب بودند و اکنون با کاهش مواجهاند.
از دست دادن قدرت انگیزه افراطگرایی است. گروههایی که به طور تاریخی قدرت داشتهاند اما وضعیت خود را در حال کاهش میبینند، بیشتر احتمال دارد که خشونت را آغاز کنند. این "کاهش" حس رنجش و ناامیدی ایجاد میکند.
اضطراب سفیدپوستان در آمریکا. بسیاری از آمریکاییهای سفیدپوست، به ویژه در مناطق روستایی، احساس میکنند که وضعیت و سبک زندگی آنها توسط:
- تغییرات جمعیتی به سمت یک ملت اکثریت-اقلیت
- تغییرات اقتصادی به نفع حرفهایهای شهری تحصیلکرده
- تغییرات فرهنگی که ارزشهای سنتی را به چالش میکشند
شباهتها به دیگر درگیریها. پویاییهای مشابه کاهش وضعیت گروهها که به خشونت منجر میشود در:
- ایرلند شمالی (پروتستانها در برابر توانمندسازی کاتولیکها مقاومت میکنند)
- یوگسلاوی (صربها در برابر از دست دادن تسلط میجنگند)
- عراق (سنیها در برابر حکومت اکثریت شیعه مقاومت میکنند)
5. اصلاحات ناکام و از دست دادن امید جنگهای داخلی را تحریک میکند
زمانی که یک گروه به آینده نگاه میکند و چیزی جز درد بیشتر نمیبیند، شروع به دیدن خشونت به عنوان تنها راه پیشرفت میکند.
تلاشهای مسالمتآمیز پیش از خشونت. بیشتر گروههای شورشی ابتدا روشهای غیرخشونتآمیز مانند اعتراضات، انتخابات و چالشهای قانونی را امتحان میکنند قبل از اینکه به درگیری مسلحانه روی آورند. تنها زمانی که اینها به طور مکرر ناکام میمانند، امید به تغییر مسالمتآمیز از بین میرود.
کاتالیزورهای درگیری. محرکهای کلیدی که اغلب پیش از بروز جنگ داخلی رخ میدهند:
- پاسخ وحشیانه دولت به اعتراضات
- انتخابات تقلبی یا لغو شده
- ناکامی تلاشهای اصلاحی امیدوارکننده
- سرکوب سیاسی گروههای مخالف
آمریکا در حال تجربه نشانههای هشداردهنده. رویدادهای اخیر مانند پاسخ خشونتآمیز به اعتراضات BLM، ادعاهای تقلب در انتخابات و حمله ۶ ژانویه پژواکهایی از محرکهای دیده شده در دیگر زمینههای پیش از جنگ دارند. ادامه فرسایش اعتماد به فرآیندهای سیاسی مسالمتآمیز خطر را افزایش میدهد.
6. رسانههای اجتماعی قطببندی و افراطگرایی را تسریع میکنند
اگر بلندگوی رسانههای اجتماعی را بردارید، صدای قلدرها، نظریهپردازان توطئه، رباتها، ترولها، ماشینهای اطلاعات نادرست، نفرتپراکنان و دشمنان دموکراسی را کاهش میدهید.
الگوریتمها تقسیم را تقویت میکنند. پلتفرمهای رسانههای اجتماعی برای حداکثر کردن "تعامل" طراحی شدهاند، که اغلب به معنای ترویج محتوای بحثبرانگیز و افراطی است که تنشها بین گروهها را تشدید میکند.
اتاقهای پژواک رادیکالسازی میکنند. فضاهای آنلاین اجازه میدهند ایدههای افراطی به سرعت گسترش یابند و کاربران به حبابهای ایدئولوژیک خود جدا شوند، که مواجهه با دیدگاههای معتدل را کاهش میدهد. این زمینهای حاصلخیز برای نظریههای توطئه و رادیکالسازی ایجاد میکند.
بازیگران خارجی بهرهبرداری میکنند. دشمنان آمریکا از رسانههای اجتماعی برای عمداً ایجاد نفاق و تشدید تقسیمات داخلی استفاده میکنند، و آن را به عنوان یک شکل جدید از جنگ اطلاعاتی تلقی میکنند.
چالشهای تنظیمگری. ماهیت بدون مرز رسانههای اجتماعی و نگرانیهای مربوط به آزادی بیان تنظیم افراطگرایی آنلاین را دشوار میکند، و اجازه میدهد ایدئولوژیهای خطرناک بدون کنترل گسترش یابند.
7. افراطگرایی داخلی تهدیدی رو به رشد در آمریکا است
اگر بدانیم تروریستها به دنبال چه هستند و چگونه احتمالاً اهداف خود را دنبال میکنند، میتوانیم استراتژی مقابلهای خود را تدوین کنیم، با استفاده از تجربیات دیگر کشورها در سراسر جهان.
گروههای راستگرای افراطی در حال گسترش. تعداد گروههای افراطی ضد دولتی فعال در ایالات متحده از سال ۲۰۰۸ افزایش یافته است، با رشد ویژه در سازمانهای ملیگرای سفیدپوست.
افزایش خشونت. حوادث تروریسم داخلی، به ویژه آنهایی که با ایدئولوژیهای راستگرای افراطی مرتبط هستند، در سالهای اخیر به شدت افزایش یافتهاند. حملات قابل توجه شامل:
- تیراندازی کلیسای چارلستون در ۲۰۱۵
- حمله خودرویی شارلوتزویل در ۲۰۱۷
- تیراندازی کنیسه پیتسبورگ در ۲۰۱۸
- تیراندازی والمارت ال پاسو در ۲۰۱۹
- شورش کنگره در ۲۰۲۱
پاسخ دولت کند است. نهادهای اجرای قانون و اطلاعاتی ایالات متحده در شناسایی و پاسخ به تهدید رو به رشد تروریسم داخلی کند بودهاند، و به جای آن بر افراطگرایان خارجی تمرکز کردهاند.
8. جنگ داخلی دوم آمریکا غیرمتمرکز و به سبک چریکی خواهد بود
اگر آمریکا جنگ داخلی دومی داشته باشد، مبارزان در میدانها جمع نخواهند شد و یونیفرم نخواهند پوشید.
نبردهای متعارف وجود نخواهد داشت. برخلاف جنگ داخلی اول، یک درگیری مدرن احتمالاً شامل خواهد شد:
- گروههای میلیشیای کوچک و غیرمتمرکز
- ترورهای هدفمند مقامات و غیرنظامیان
- بمبگذاریهای زیرساختها و فضاهای عمومی
- حملات سایبری به سیستمهای دولتی و مالی
خطوط مبهم. تمایز بین غیرنظامیان و مبارزان دشوار خواهد بود، با افراطگرایان که در جوامع مخلوط میشوند.
تاکتیکهای نامتقارن. شورشیان از جنگ چریکی و تروریسم برای تحریک واکنش بیش از حد دولت و ایجاد هرج و مرج استفاده خواهند کرد.
احتمال دخالت خارجی. دشمنان آمریکا احتمالاً به طور مخفیانه از گروههای شورشی برای بیثبات کردن کشور حمایت خواهند کرد.
9. تقویت دموکراسی کلید جلوگیری از درگیری است
ما نیاز داریم که دولت خود را اصلاح کنیم تا شفافتر، پاسخگوتر به رأیدهندگان و عادلانهتر و فراگیرتر برای همه شهروندان باشد.
تقویت نهادها. اصلاحات کلیدی برای کاهش خطر درگیری:
- تقویت حقوق رأی و یکپارچگی انتخابات
- کاهش جریمندی و فساد مالی کمپینها
- بهبود آموزش مدنی و سواد رسانهای
- تنظیم رسانههای اجتماعی برای کاهش افراطگرایی
رسیدگی به نارضایتیها. به طور فعال به مسائل سوخترسانی به رنجشها بپردازید:
- سرمایهگذاری در مناطق روستایی و صنعتیزداییشده
- بهبود تحرک اقتصادی و کاهش نابرابری
- اصلاح سیستم مهاجرت
- ترویج هویت ملی فراگیر
همکاری دو حزبی حیاتی است. رهبران سیاسی باید افراطگرایی را رد کنند و در خطوط حزبی برای تقویت هنجارها و نهادهای دموکراتیک همکاری کنند.
یادگیری از تاریخ. کشورهایی مانند آفریقای جنوبی از طریق سازش و اصلاحات فراگیر از گذارهای خطرناک عبور کردهاند. ایالات متحده میتواند از این تجربیات درس بگیرد تا مسیری مسالمتآمیز به جلو ترسیم کند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب چگونه جنگهای داخلی آغاز میشوند نوشتهی باربارا اف. والتر به بررسی شرایطی میپردازد که منجر به جنگهای داخلی میشوند و از مثالهای تاریخی و تحلیل دادهها بهره میبرد. منتقدان این کتاب را بینشمند و هشداردهنده توصیف کردهاند و از بررسی والتر در مورد عواملی مانند آنوکراسیها، جناحگرایی و نقش رسانههای اجتماعی در درگیریها تمجید کردهاند. بسیاری از خوانندگان از کاربرد این مفاهیم در زمینهی سیاسی کنونی ایالات متحده توسط نویسنده قدردانی کردهاند. با این حال، برخی از کتاب به دلیل تعصب سیاسی درکشده، بهویژه در فصلهای پایانی، انتقاد کردهاند. بهطور کلی، خوانندگان کتاب را اندیشهبرانگیز و مرتبط دانستهاند، هرچند در برخی نکات خاص اختلاف نظر داشتهاند.