نکات کلیدی
1. مغز: شگفتی فیزیکی چربی، آب و سلولها
بهطور متوسط، وزن مغز یک انسان بزرگسال بین ۱.۲ تا ۱.۴ کیلوگرم (۲.۶ تا ۳.۱ پوند) است که تقریباً ۲ درصد از وزن کل بدن را تشکیل میدهد.
ترکیب و ساختار: مغز، یک ارگان نرم و خاکستری مایل به صورتی، عمدتاً از چربی (۶۰٪)، آب (۷۳٪) و شبکهای وسیع از سلولها تشکیل شده است. این ارگان پیچیده حدود ۲٪ از وزن کل بدن را به خود اختصاص میدهد، اما ۲۰٪ از انرژی بدن را مصرف میکند. این ارگان پیچیده یک توده همگن نیست، بلکه مجموعهای از بیش از ۳۰۰ ناحیه متصل به هم است که هر یک عملکردهای خاصی دارند.
پایه سلولی: عملکرد مغز ناشی از حدود ۱۶۰ میلیارد سلول است که نیمی از آنها نورونها (سلولهای عصبی) و نیمی دیگر گلیا (سلولهای پشتیبان) هستند. نورونها سیگنالهای الکتریکی را منتقل میکنند، در حالی که گلیا پشتیبانی، عایقبندی و حفاظت را فراهم میکنند. این سلولها به دو دسته ماده خاکستری (بدنهای سلولی نورونها) و ماده سفید (آکسونهای میلینه) تقسیم میشوند که ارتباطات درون مغز را تسهیل میکنند.
افسانه مغز چپ و راست: ایدهای که یک سمت مغز بر دیگری تسلط دارد، یک سادهسازی بیش از حد است. در حالی که برخی عملکردها جانبی هستند (مانند مراکز گفتار در سمت چپ)، بیشتر وظایف ذهنی شامل همکاری هر دو نیمکره است. مغز یک شبکه بسیار متصل است، نه مجموعهای از بخشهای ایزوله.
2. سیستم عصبی: شبکه ارتباطی پیچیده بدن
طول کل سیستم عصبی جسمی حدود ۷۲ کیلومتر (۴۵ مایل) است.
سیستمهای مرکزی و محیطی: سیستم عصبی به دو بخش تقسیم میشود: سیستم عصبی مرکزی (CNS) که شامل مغز و نخاع است و سیستم عصبی محیطی (PNS) که در بقیه بدن نفوذ میکند. PNS به دو بخش دیگر تقسیم میشود: سیستم حرکتی (حرکات ارادی) و سیستم خودکار (عملکردهای غیرارادی).
عصبهای نخاعی و جمجمهای: عصبهای نخاعی CNS را به بدن متصل میکنند و دادههای حسی را به مغز و سیگنالهای حرکتی را به عقب منتقل میکنند. عصبهای جمجمهای بهطور مستقیم به مغز متصل میشوند و به چشمها، گوشها، بینی، زبان و عضلات صورت خدمت میکنند. عصب واگ، یک عصب جمجمهای، بهطور مستقیم به قلب، ریهها و اندامهای گوارشی متصل میشود.
کنترل خودکار: سیستم عصبی خودکار شرایط داخلی را از طریق سیستمهای سمپاتیک (مقابله یا فرار) و پاراسمپاتیک (استراحت و هضم) حفظ میکند. این سیستمها عملکردهای غیرارادی مانند ضربان قلب، تنفس و هضم را تنظیم میکنند و اطمینان حاصل میکنند که محیط داخلی بدن پایدار باقی بماند.
3. حواس: چگونه مغز جهان را درک میکند
مغز مقدار زیادی از دادههای حسی که بیربط تلقی میشوند را فیلتر میکند.
پردازش حسی: مغز اطلاعات حسی را از چشمها، گوشها، بینی، زبان و پوست پردازش میکند تا تصویری دقیق از محیط اطراف بدن ایجاد کند. این شامل تبدیل محرکهای فیزیکی به سیگنالهای الکتریکی است که مغز میتواند آنها را تفسیر کند. مغز همچنین دادههای حسی بیربط را فیلتر میکند و بر آنچه مهم تلقی میشود تمرکز میکند.
پنج حس: هر حس دارای مجموعهای از گیرندهها و نواحی پردازش اختصاصی در مغز است. بینایی شامل تبدیل نور به سیگنالهای الکتریکی توسط شبکیه است، شنوایی شامل تبدیل امواج صوتی توسط حلزون، بویایی شامل گیرندههای بویایی، چشایی شامل جوانههای چشایی و لامسه شامل گیرندهها در پوست است. پروپریوسپشن، حس موقعیت بدن، نیز بسیار مهم است.
سینستزی و همپوشانی حسی: سینستزی حالتی است که در آن یک محرک بهطور همزمان توسط چند حس تفسیر میشود. اطلاعات حسی در نواحی خاصی از قشر مغز پردازش میشود، اما این نواحی گاهی میتوانند به ورودیهای حسی دیگر واکنش نشان دهند و به همپیوندی طبیعت ادراک حسی اشاره کنند.
4. حافظه: رمزگذاری، ذخیرهسازی و یادآوری تجربیات
عملکرد حافظه کمک به بقا در آینده از طریق رمزگذاری اطلاعات مفید از گذشته است.
رمزگذاری و ذخیرهسازی: حافظه شامل رمزگذاری اطلاعات، ذخیرهسازی آن و سپس یادآوری است. هیپوکامپوس برای شکلگیری حافظههای اپیزودیک جدید بسیار حیاتی است، در حالی که قشر مغز جایی است که حافظههای بلندمدت ذخیره میشوند. فعالسازی مکرر مسیرهای عصبی اتصالات را تقویت میکند که به این فرآیند پتانسیلسازی بلندمدت گفته میشود.
انواع حافظه: حافظه به دو دسته حافظه کوتاهمدت و بلندمدت تقسیم میشود. حافظه بلندمدت به دو دسته حافظه بیانی (صریح) و غیر بیانی (ضمنی) تقسیم میشود. حافظه بیانی شامل حافظههای اپیزودیک (رویدادهای شخصی) و معنایی (دانش عمومی) است، در حالی که حافظه غیر بیانی شامل حافظههای رویهای (مهارتها) است.
یادآوری و فراموشی: یادآوری یک حافظه شامل فعالسازی مجدد شبکه عصبی است که آن را ذخیره کرده است. این فرآیند میتواند تحت تأثیر نشانهها، احساسات و زمینهای که حافظه در آن شکل گرفته است قرار گیرد. فراموشی میتواند به دلیل زوال، تداخل با حافظههای دیگر یا ناتوانی در دسترسی به حافظه رخ دهد.
5. احساسات: واکنش مغز به جهان
بیشتر نظریههای احساسات پیشنهاد میکنند که آنها حالتهای رفتاری از پیش تعیینشدهای هستند که شانس بقا ما را در مواجهه با موقعیتهای گیجکننده یا خطرناک افزایش میدهند.
واکنشهای فیزیولوژیکی و روانشناختی: احساسات پاسخهای پیچیده فیزیولوژیکی و روانشناختی به رویدادهای خارجی هستند. آنها شامل تغییرات در ضربان قلب، جریان خون و تنش عضلانی، همچنین احساسات ذهنی هستند. تصور میشود که احساسات برای افزایش بقا تکامل یافتهاند و ما را به واکنشهای مناسب در برابر موقعیتهای مختلف ترغیب میکنند.
احساسات پایه: تحقیقات نشان میدهد که چهار احساس پایه وجود دارد: خشم، ترس، شادی و غم. سایر احساسات بهعنوان ترکیبی از اینها در نظر گرفته میشوند. سیستم لیمبیک، بهویژه آمیگدال و هیپوتالاموس، نقش کلیدی در پردازش احساسات ایفا میکند.
پاداش و تنبیه: سیستم لیمبیک به شدت با احساسات لذت و تنفر مرتبط است. مراکز پاداش، بهویژه در هیپوتالاموس، با دوپامین فعال میشوند و تمایل به تکرار رفتارهایی که احساس پاداش را ایجاد میکنند، ایجاد میکنند. مراکز تنبیه یک واکنش پایه به تجربیات ایجاد میکنند و به ما کمک میکنند تا یاد بگیریم چه چیزهایی را باید اجتناب کنیم.
6. خود: ساختاری پیچیده از هویت و آگاهی
خود جایی است که تفکر و تخیل در آن رخ میدهد.
خود فیزیکی و ذهنی: خود یک مفهوم پیچیده است که شامل خود فیزیکی ما (آگاهی از بدنمان) و خود ذهنی ما (حافظه خودنگاری و حس هویت ما) میشود. مغز اطلاعات حسی، حافظهها و احساسات را یکپارچه میکند تا حس خود را ایجاد کند.
توسعه خود: حس خود ما به مرور زمان توسعه مییابد، از آگاهی ابتدایی از وجود خود شروع میشود و به درک پیچیدهتری از هویت ما پیشرفت میکند. این فرآیند تحت تأثیر ژنتیک، محیط و تعاملات اجتماعی قرار دارد. قشر پیشانی نقش کلیدی در خودآگاهی و خودکنترلی ایفا میکند.
آزمون آینه: آزمون آینه برای تعیین اینکه آیا یک حیوان یا انسان حس خود را دارد یا خیر، استفاده میشود. توانایی شناسایی خود در آینه در حدود دو سالگی در انسانها توسعه مییابد. این آزمون به فرآیندهای شناختی پیچیدهای که در خودآگاهی دخیل هستند، اشاره دارد.
7. اختلالات: زمانی که سیستمهای مغز دچار اختلال میشوند
نه ناشر و نه نویسنده در ارائه مشاوره یا خدمات حرفهای به خواننده فردی مشغول نیستند.
سردردها و میگرن: سردردها یک علامت شایع با علل مختلف، از جمله تنش و استرس هستند. میگرنها سردردهای شدیدی هستند که معمولاً با اختلالات حسی، تهوع و استفراغ همراهند. هر دو بهعنوان ناشی از فعالیت غیرطبیعی مغز در نظر گرفته میشوند.
اختلالات عصبی: صرع یک وضعیت است که با تشنجهای مکرر به دلیل فعالیت غیرطبیعی الکتریکی در مغز مشخص میشود. مننژیت و انسفالیت بیماریهای التهابی هستند که به دلیل عفونتها بر مغز و نخاع تأثیر میگذارند. بیماری پارکینسون یک اختلال تحلیلبرنده است که بر حرکت تأثیر میگذارد، در حالی که بیماری هانتینگتون یک اختلال ژنتیکی است که حرکات غیرارادی و کاهش شناختی را ایجاد میکند.
اختلالات سلامت روان: اسکیزوفرنی یک اختلال روانی است که با توهمات و هذیانها مشخص میشود. اختلالات اضطرابی شامل احساسات بیش از حد ترس و نگرانی هستند. اختلال دوقطبی با دورههای متناوب شیدایی و افسردگی مشخص میشود. اختلالات شخصیتی شامل رفتارهای غیرقابل انعطاف و نامناسب هستند. اعتیاد یک اختلال مزمن در سیستم پاداش مغز است.
8. مغز آینده: تقویت و گسترش پتانسیل انسانی
مغز پلاستیک است، به این معنی که سلولها و اتصالات بین آنها میتوانند بارها و بارها بهعنوان نیاز تغییر یابند.
حواس فوقانسانی: فناوریهایی مانند ایمپلنتهای شبکیه و حلزونی در حال بازگرداندن عملکرد حسی از دست رفته هستند. نسخههای آینده ممکن است حتی دامنه احساسات ما را گسترش دهند. بینیهای الکترونیکی و پوستهای مصنوعی نیز در حال توسعه هستند تا قابلیتهای حسی ما را افزایش دهند.
رابطهای مغز-کامپیوتر: اندامهای بیونیک و تحریک عمیق مغز (DBS) نمونههایی از فناوریهایی هستند که بهطور مستقیم با مغز ارتباط برقرار میکنند. این فناوریها برای درمان طیف وسیعی از اختلالات استفاده میشوند و ممکن است در نهایت برای تقویت عملکردهای طبیعی مغز به کار روند.
مغز جهانی: مفهوم رابط مغز/ابر (B/CI) در حال بررسی است که میتواند به مغزهای انسانی اجازه دهد به اینترنت متصل شوند و به مقادیر زیادی از اطلاعات دسترسی پیدا کنند. این فناوری سؤالات اخلاقی و عملی زیادی را درباره آینده آگاهی و هوش انسانی مطرح میکند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب چگونه مغز کار میکند با استقبال بسیار مثبت خوانندگان به خاطر محتوای آموزنده و ارائه بصری جذاب خود مواجه شده است. خوانندگان از پوشش جامع آن در زمینه آناتومی مغز، عملکردها و اختلالات آن تقدیر میکنند. بسیاری این کتاب را برای مبتدیان قابل دسترس میدانند و در عین حال بینشهای ارزشمندی برای علاقهمندان به علوم اعصاب ارائه میدهد. سازماندهی کتاب، تصاویر و توضیحات سادهشده در مورد موضوعات پیچیده به شدت مورد تحسین قرار گرفته است. برخی انتقادات شامل اطلاعات قدیمی و احتمال وجود تعصب در محتوا میباشد. به طور کلی، بیشتر منتقدان این کتاب را منبعی عالی برای درک مغز انسان میدانند.