نکات کلیدی
1. شخصیتهای جذاب پایه و اساس داستانهای بزرگ هستند
شخصیتها برای یک رماننویس همانند چوب برای نجار و آجر برای بنا هستند.
شخصیتهای کامل ایجاد کنید. شخصیتهای سهبعدی با انگیزههای پیچیده، خواستههای متضاد و زندگی درونی غنی توسعه دهید. با دادن ویژگیهای متناقض و خصوصیات غیرمنتظره به شخصیتها، از کلیشهها فراتر بروید. بیوگرافیهای دقیق شخصیتها را بسازید و ابعاد فیزیولوژیکی، جامعهشناختی و روانشناختی آنها را بررسی کنید.
هسته شخصیت را شناسایی کنید. اشتیاق حاکم بر هر شخصیت را کشف کنید - نیروی محرکه مرکزی که اعمال آنها را در طول داستان هدایت میکند. این اشتیاق باید در پیشینه آنها ریشه داشته باشد و تصمیمات و تعارضات آنها را شکل دهد. شخصیتها باید مصمم و با انگیزه باشند و در چارچوب ویژگیهای تعیینشده خود به حداکثر ظرفیت عمل کنند.
نمونههایی از شخصیتهای جذاب:
- مایکل کورلئونه در پدرخوانده
- اسکروج در سرود کریسمس
- اما بوواری در مادام بوواری
2. تعارض داستان را پیش میبرد و شخصیت را آشکار میکند
داستان مبارزه است. نحوه مبارزه یک شخصیت نشان میدهد که او کیست.
تعارض چندلایه ایجاد کنید. تعارضات خارجی بین شخصیتها و همچنین تعارضات داخلی درون خود شخصیتها را توسعه دهید. اطمینان حاصل کنید که تعارضات به طور مساوی مطابقت دارند و مخالفان با انگیزه در همه طرفها حضور دارند. از تعارض برای آشکار کردن ویژگیهای شخصیت، مجبور کردن به انتخابهای دشوار و پیشبرد طرح استفاده کنید.
تنش رو به افزایش را حفظ کنید. داستان خود را به گونهای ساختار دهید که تعارضات تشدید شوند و پیچیدگیها افزایش یابند و فشار بر شخصیتها افزایش یابد. از تعارضات ثابت یا پرشی اجتناب کنید و شخصیتها را به تدریج در پاسخ به موانع فزاینده تغییر دهید. یک "کوره" ایجاد کنید که شخصیتها را در تعارض نگه دارد تا به حل نهایی برسند.
انواع تعارض:
- انسان در برابر انسان
- انسان در برابر طبیعت
- انسان در برابر جامعه
- انسان در برابر خود
3. یک فرضیه قوی برای یک رمان منسجم ضروری است
نوشتن داستان بدون فرضیه مانند پارو زدن قایق بدون پارو است.
یک فرضیه واضح توسعه دهید. فرضیه خود را به عنوان یک بیانیه مختصر که تعارض اصلی و تحول داستان شما را در بر میگیرد، فرموله کنید. یک فرضیه خوب شامل شخصیت، تعارض و نتیجهگیری است. از فرضیه خود به عنوان یک اصل راهنما برای توسعه طرح و قوسهای شخصیت استفاده کنید.
بگذارید فرضیه داستان شما را شکل دهد. از فرضیه خود برای تعیین اینکه کدام صحنهها، شخصیتها و زیرپلاتها را شامل یا حذف کنید، استفاده کنید. هر عنصر باید به اثبات فرضیه کمک کند. آماده باشید تا صحنهها یا شخصیتهای محبوب را حذف کنید اگر به تز مرکزی داستان شما خدمت نمیکنند.
نمونههایی از فرضیههای قوی:
- "طمع به خود ویرانی منجر میشود" (گتسبی بزرگ)
- "عشق بر همه چیز غلبه میکند" (رومئو و ژولیت)
- "قدرت فساد میآورد" (مزرعه حیوانات)
4. هنر داستانگویی را از طریق ساختار و ریتم بیاموزید
داستان روایتی از رویدادهای مهم است که شامل شخصیتهای انسانی شایستهای است که در نتیجه آن رویدادها تغییر میکنند.
یک قوس روایی جذاب بسازید. داستان خود را با یک شروع، میانه و پایان واضح ساختار دهید. درست قبل از حادثه تحریککننده شروع کنید، تعارض را از طریق عمل رو به افزایش توسعه دهید، به یک لحظه اوج برسید و یک پایان رضایتبخش ارائه دهید. از یک برگه مرحلهای برای برنامهریزی رویدادهای کلیدی و توسعه شخصیتها استفاده کنید.
کنترل ریتم و تنش. ریتم داستانگویی خود را با تغییر بین صحنهها، نیمصحنهها و خلاصههای روایی متنوع کنید. برای حفظ سرعت سریع، مستقیماً به صحنههایی با تعارض رو به افزایش برش دهید. از پیشبینی برای ایجاد انتظار و حفظ علاقه خواننده در طول بخشهای ضروری اما کمتر دراماتیک استفاده کنید.
عناصر کلیدی ساختار داستان:
- حادثه تحریککننده
- عمل رو به افزایش
- اوج
- عمل نزولی
- پایان
5. دیدگاه و صدای روایی تجربه خواننده را شکل میدهند
جادوی شناسایی، بزرگترین ترفند همه.
دیدگاه مناسب را انتخاب کنید. دیدگاه روایتی را انتخاب کنید که بهترین خدمت را به داستان و ژانر شما میکند. نقاط قوت و محدودیتهای دیدگاه اول شخص، سوم شخص محدود، دانای کل و عینی را در نظر بگیرید. از دیدگاه برای کنترل دسترسی خواننده به اطلاعات و ایجاد شناسایی با شخصیتهای کلیدی استفاده کنید.
یک صدای روایی متمایز توسعه دهید. یک صدای روایی مناسب برای ژانر و داستان خود بسازید. چه از یک راوی سوم شخص "نامرئی" استفاده کنید یا یک صدای اول شخص مداخلهگر، ثبات را حفظ کنید و از صدا برای بهبود تجربه خواننده از دنیای داستان استفاده کنید.
گزینههای دیدگاه:
- اول شخص
- سوم شخص محدود
- دانای کل
- عینی
6. دیالوگ پویا و نثر حسی بسازید
دیالوگ خوب باید در تعارض، غیرمستقیم، هوشمندانه و رنگارنگ باشد.
دیالوگ جذاب بنویسید. دیالوگی ایجاد کنید که شخصیت را آشکار کند، طرح را پیش ببرد و تعارض را حفظ کند. از تبادلهای مستقیم به نفع زیرمتن و غیرمستقیم اجتناب کنید. به هر شخصیت یک صدای منحصر به فرد و شیوه گفتار بدهید. از دیالوگ برای نشان دادن به جای گفتن هر جا که ممکن است استفاده کنید.
تصاویر کلامی زنده بکشید. از جزئیات حسی و زبان تصویری برای زنده کردن صحنههای خود استفاده کنید. به همه حواس پنجگانه در توصیفات خود توجه کنید. از زبان خاص و ملموس به جای کلیات مبهم استفاده کنید. از دستگاههای شاعرانه مانند استعاره و تشبیه استفاده کنید، اما از نثر بنفش یا استعارههای مختلط اجتناب کنید.
نکاتی برای نثر پویا:
- خاص و ملموس باشید
- به همه حواس توجه کنید
- از استعارهها و تشبیههای تازه استفاده کنید
- ساختار و ریتم جملات را متنوع کنید
7. بازنویسی جایی است که جادو اتفاق میافتد
فقط نویسندگان میدانند چگونه بازنویسی کنند. این توانایی به تنهایی است که آماتور را به حرفهای تبدیل میکند.
بازنگری را بپذیرید. تشخیص دهید که پیشنویسهای اولیه به ندرت قابل انتشار هستند و کار واقعی نوشتن در بازنگری اتفاق میافتد. توانایی نگاه کردن به کار خود به صورت عینی و شناسایی مناطق نیازمند بهبود را توسعه دهید. آماده باشید تا تغییرات قابل توجهی در طرح، شخصیت و نثر ایجاد کنید تا داستان خود را تقویت کنید.
بازخورد سازنده بگیرید. به یک گروه نویسندگان بپیوندید یا خوانندگان بتا پیدا کنید که بتوانند بازخورد صادقانه و انتقادی ارائه دهند. یاد بگیرید که خود را از کارتان جدا کنید و انتقاد را بدون دفاعی شدن در نظر بگیرید. از بازخورد برای شناسایی نقاط کور در نوشتن خود و هدایت فرآیند بازنگری استفاده کنید.
مراحل بازنگری مؤثر:
- بگذارید دستنوشته استراحت کند
- با چشمان تازه بخوانید
- ساختار و ریتم را تحلیل کنید
- شخصیتپردازی را عمیقتر کنید
- نثر را فشرده کنید
- دیالوگ را صیقل دهید
- اطمینان از ثبات
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب چگونه یک رمان خوب بنویسیم نقدهای متفاوتی دریافت میکند. بسیاری از خوانندگان از توصیههای عملی آن در زمینهی توسعه شخصیت، تعارض و تکنیکهای داستانگویی تمجید میکنند و آن را برای مبتدیان مفید میدانند. منتقدان معتقدند که این کتاب قدیمی و بیش از حد دگماتیک است و برخی با روشهای فری مخالفند. خوانندگان از مثالهای ارائه شده از ادبیات کلاسیک قدردانی میکنند، اگرچه برخی آنها را برای نوشتن مدرن بیربط میدانند. لحن کتاب هم جذاب و هم ناخوشایند توصیف میشود. به طور کلی، این کتاب به عنوان نقطه شروعی مفید برای نویسندگان نوپا دیده میشود، اما نه به عنوان یک راهنمای قطعی.