نکات کلیدی
1. از ترک تحصیل در ییل تا رئیسدفتر کاخ سفید: صعود غیرمنتظره سیاسی چنی
در آن لحظه تصمیم گرفتم که اگر وقت خود را صرف بازسازی پنتاگون کنم، هیچ کاری انجام نخواهم داد.
شکستهای اولیه و رستاخیز. کارنامه سیاسی دیک چنی با شروعی نامناسب آغاز شد. او دو بار از ییل اخراج شد و به خاطر رانندگی در حالت مستی دستگیر گردید، به نظر نمیرسید که گزینهای مناسب برای مقامهای عالی باشد. اما این اشتباهات اولیه به نقطه عطفی تبدیل شد. چنی به وایومینگ بازگشت، تحصیلاتش را به پایان رساند و به کار در سیاست پرداخت و در نهایت نظر دونالد رامسفلد را جلب کرد که او را به واشنگتن آورد.
صعود سریع در واشنگتن. اخلاق کاری و تفکر استراتژیک چنی به سرعت او را در ردههای سیاسی بالا برد:
- در سن ۲۸ سالگی به عنوان کارآموز کنگره مشغول به کار شد
- در ۳۴ سالگی به عنوان رئیسدفتر کاخ سفید منصوب گردید
- در ۳۷ سالگی به کنگره انتخاب شد
- در ۴۷ سالگی به عنوان وکیل اقلیت مجلس منصوب گردید
- در ۴۸ سالگی به عنوان وزیر دفاع انتخاب شد
توانایی او در پیمایش در مناظر سیاسی پیچیده و تمرکز بر مسائل کلیدی به جای بازسازیهای بوروکراتیک، از ویژگیهای بارز سبک رهبری او شد.
2. مدیریت بحرانها: نقش چنی در دولت فورد و استعفای نیکسون
بیدار شدم و دیدم او رفته است و دور خانه به دنبالش میگشتم.
مدیریت استعفای نیکسون. به عنوان معاون رئیسدفتر، چنی نقش حیاتی در دوران پرتنش استعفای نیکسون و انتقال فورد به ریاستجمهوری ایفا کرد. او مسئولیتهای زیر را بر عهده داشت:
- هماهنگی لجستیک خروج نیکسون
- کمک به تأسیس دولت جدید فورد
- مدیریت جنبههای روابط عمومی انتقال
مشاوره به رئیسجمهور فورد. چنی به مشاور مورد اعتماد فورد تبدیل شد و در مدیریت موارد زیر کمک کرد:
- عفو جنجالی نیکسون
- چالشهای اقتصادی، از جمله تورم بالا
- مسائل سیاست خارجی، مانند سقوط سایگون
تجربه او در این دوره، دیدگاههایش را درباره قدرت اجرایی و اهمیت یک ریاستجمهوری قوی در زمان بحران شکل داد.
3. از کنگره به وزیر دفاع: گسترش نفوذ چنی در واشنگتن
من کنگره را دوست دارم. من به مدت ده سال در آنجا خدمت کردهام. اما همچنین حس میکردم که محدودیتهایی دارد.
ساختن یک سوابق محافظهکار. به عنوان تنها نماینده وایومینگ، چنی خود را به عنوان یک محافظهکار سرسخت معرفی کرد و بر روی موارد زیر تمرکز داشت:
- سیاست انرژی و مسائل اراضی عمومی
- مسائل دفاع و امنیت ملی
- بودجه و سیاست مالی
انتقال به قوه مجریه. انتصاب چنی به عنوان وزیر دفاع در دولت جورج بوش پدر، تغییر قابل توجهی در کارنامه او بود:
- نظارت بر عملیات نظامی در پاناما و فیلیپین
- نقش کلیدی در توسعه استراتژی دفاعی پس از جنگ سرد
- رهبری وزارت دفاع در طول جنگ خلیج فارس
تجربه او در هر دو قوه مقننه و مجریه، دیدگاه منحصر به فردی درباره عملیات دولت و تعادل قدرت بین قوا به او داد.
4. عملیات طوفان صحرا: نقش محوری چنی در جنگ خلیج فارس
من کاملاً شگفتزده نبودم. من شروع کرده بودم به درک اینکه چیزی فراتر از مشاوره به من در حال وقوع است.
آمادگی برای درگیری. به عنوان وزیر دفاع، چنی در موارد زیر نقش اساسی داشت:
- متقاعد کردن عربستان سعودی برای اجازه ورود نیروهای آمریکایی به خاک خود
- هماهنگی ائتلاف بینالمللی علیه عراق
- نظارت بر انباشت نظامی در خلیج فارس
مدیریت تلاشهای جنگی. رهبری چنی در عملیات طوفان صحرا با ویژگیهای زیر مشخص شد:
- همکاری نزدیک با ژنرال کالین پاول و نورمن شوارتسکوف
- تصمیمگیری استراتژیک در عملیات نظامی
- ارتباط مؤثر با عموم و کنگره
موفقیت جنگ خلیج فارس به طور قابل توجهی شهرت چنی را به عنوان یک کارشناس دفاع و سیاست خارجی افزایش داد و زمینهساز نقش آیندهاش به عنوان معاون رئیسجمهور شد.
5. سقوط اتحاد جماهیر شوروی: بازنگری در استراتژی دفاعی آمریکا
ما این جنگ را با ارتش، نیروی دریایی، نیروی هوایی و سپاه تفنگداران دریایی که او کمک کرده بود بسازیم، پیروز شدیم.
سازگاری با نظم جهانی جدید. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی فرصتها و چالشهایی را برای سیاست دفاعی ایالات متحده به همراه داشت. چنی رهبری تلاشها برای:
- کاهش زرادخانههای هستهای از طریق اقدام یکجانبه و مذاکره
- تغییر تمرکز از درگیری جهانی به تهدیدات منطقهای
- حفظ برتری نظامی ایالات متحده در دنیای در حال تغییر
توسعه مفهوم "نیروی پایه". چنی تلاش کرد تا نظامی را برای دوران پس از جنگ سرد بازنگری کند:
- کاهش نیروها در حالی که قابلیتها حفظ شود
- تأکید بر انعطافپذیری و استقرار سریع
- سرمایهگذاری در فناوریهای جدید و سلاحهای دقیق
رهبری او در این دوره انتقال، زمینهساز استراتژی نظامی ایالات متحده در دهههای آینده شد.
6. از مدیرعامل هالیبرتون تا نامزد غیرمنتظره معاونت: بازگشت چنی به سیاست
بعد از آن عناوین زیادی داشتم، اما هیچکدام به اندازه آنچه که داشتم، برایم افتخارآمیز نبود.
موفقیت در بخش خصوصی. پس از ترک دولت، چنی به مدیرعاملی هالیبرتون منصوب شد:
- نظارت بر رشد و خریدهای قابل توجه
- کسب تجربه ارزشمند در بخش انرژی
- توسعه دیدگاه جهانی در کسب و کار
بازگشت غیرمنتظره به سیاست. در ابتدا برای رهبری جستجوی معاونت جورج بوش انتخاب شد، اما در نهایت به نامزد تبدیل شد:
- تجربه گستردهای در دولت و سیاست خارجی به بلیط انتخاباتی آورد
- با انتقادات درباره ارتباطات تجاری و سوابق محافظهکارانهاش مواجه شد
- انتقال از یک شهروند خصوصی به یک شخصیت عمومی را دوباره مدیریت کرد
انتخاب او به عنوان نامزد معاونت، تغییر قابل توجهی در کمپین ۲۰۰۰ بود و gravitas و تجربه را به بلیط جمهوریخواهان آورد.
7. چالشهای مسیر انتخاباتی: سازگاری با یک چشمانداز سیاسی جدید در سال ۲۰۰۰
این یک حادثه وحشتناک بود. ما خوششانس بودیم که بدتر نشد.
نکات یادگیری در مسیر انتخاباتی. چنی با چالشهای اولیهای در سازگاری با کمپینهای مدرن مواجه شد:
- در برخی از حضورهای عمومی و پیامرسانی دچار مشکل شد
- با انتقادات درباره سوابق رأیگیری و ارتباطات تجاری مواجه گردید
- یاد گرفت که چگونه بحثهای سیاسی را با سیاستهای خردهفروشی متعادل کند
آمادگی و عملکرد در مناظره. مناظره معاونت به یک لحظه حیاتی تبدیل شد:
- آمادگی گسترده برای مقابله با مهارتهای مناظره جو لیبرمن
- تمرکز بر ارائه پیامهای کلیدی و جملات به یادماندنی
- اهمیت نمایش شایستگی و تجربه
با وجود لغزشهای اولیه، تجربه و تفکر استراتژیک چنی در نهایت به کمپین بوش کمک کرد و به پیروزی باریک آنها در انتخابات ۲۰۰۰ کمک کرد.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب در زمان من نقدهای متفاوتی دریافت کرده است و امتیازاتی از 1 تا 5 ستاره به آن داده شده است. بسیاری از خوانندگان از روایت صریح چنی دربارهی دوران سیاسیاش و نقش او در رویدادهای تاریخی مهم قدردانی میکنند. منتقدان معتقدند که این خاطرات خودمحور است و فاقد عینیت میباشد. برخی سبک نوشتاری و بینشهای چنی را تحسین میکنند، در حالی که دیگران کتاب را خشک و فاقد اطلاعات جدید میدانند. خوانندگان به طور کلی توافق دارند که کتاب دیدگاه منحصربهفردی از تاریخ اخیر آمریکا ارائه میدهد، صرفنظر از نظرات شخصیشان دربارهی چنی.