نکات کلیدی
1. اراده برای دانستن: نیرویی فراتر از تمایل ساده
اراده برای دانستن عنوانی است که میخواهم به سخنرانیهای امسال بدهم. راستش را بخواهید، فکر میکنم میتوانستم این عنوان را به بیشتر تحلیلهای تاریخی که تا به حال انجام دادهام نیز اختصاص دهم.
بیش از کنجکاوی. فوکو معتقد است که "اراده برای دانستن" یک تمایل منفعل برای اطلاعات نیست، بلکه نیرویی فعال است که درک ما از جهان را شکل میدهد. این یک نیروی محرکه است که فراتر از کنجکاوی ساده یا تشنگی برای دانش میرود. این اراده یک تعامل پیچیده از نیروهاست، نه یک انگیزه واحد و یکپارچه.
مورفولوژی اراده. فوکو پیشنهاد میکند که تحلیلهای او، چه گذشته و چه آینده، میتواند به عنوان "قطعاتی برای یک مورفولوژی اراده برای دانستن" دیده شود. این به معنای مطالعه اشکال و ابرازهای مختلف این اراده در طول تاریخ است، نه جستجوی منبع یا ذات واحد آن. او قصد دارد بررسی کند که این اراده چگونه در زمینههای مختلف، از فرآیندهای اقتصادی تا سازماندهی جنسیت، تجلی مییابد.
فراتر از گفتمان فلسفی. فوکو اشاره میکند که گفتمان فلسفی اغلب تمایل به دانستن را نادیده میگیرد و آن را به عنوان یک امر بدیهی تلقی میکند، نه موضوعی برای تحقیق. او در پی کشف نیروهای تاریخی و اجتماعی است که این اراده را شکل میدهند، نه اینکه به انتزاعات فلسفی تکیه کند. این اراده برای دانستن یک ویژگی طبیعی و ذاتی انسانی نیست، بلکه یک ساختار تاریخی است.
2. حقیقت به عنوان یک ساخت اجتماعی، نه یک امر بدیهی
به طور خلاصه، موضوع این است که ببینیم چه مبارزات واقعی و روابط سلطهای در اراده برای حقیقت وجود دارد.
حقیقت بیطرف نیست. فوکو استدلال میکند که "اراده برای حقیقت" یک جستجوی بیطرفانه برای واقعیت عینی نیست، بلکه یک ساخت اجتماعی و تاریخی است که به شدت با روابط قدرت در هم تنیده است. نظام حقیقت و کذب یک امر بدیهی نیست، بلکه محصول نیروها و مبارزات تاریخی خاصی است.
طرد و سلطه. اراده برای حقیقت، مانند سایر نظامهای طرد (جنون/عقل، ممنوعیت)، یک مفهوم جهانی یا بیزمان نیست. این یک پدیده تاریخی است که به طور مداوم توسط شبکههای نهادی تغییر و دوباره فعال میشود. این اراده برای حقیقت تنها به انتخاب حقیقت بر کذب مربوط نمیشود، بلکه به تحمیل یک نظام حقیقت و کذب خود مربوط است.
خشونت حقیقت. فوکو در پی آشکار کردن "خشونت" نهفته در نظام حقیقت و کذب است. او میکوشد نشان دهد که اراده برای حقیقت یک جستجوی بیضرر برای دانش نیست، بلکه نیرویی است که گفتمان و شیوهها را شکل میدهد و محدود میکند، اغلب از طریق سلطه و طرد. نظام حقیقت و کذب یک چارچوب بیطرف نیست، بلکه محلی برای مبارزه و قدرت است.
3. سوفیستها: دستکاریکنندگان گفتمان، نه جویندگان حقیقت
...در مورد سوفیستی، این تنها فلسفهای ظاهری بدون واقعیت است ( ... ē de sophistik ē phainomen ē , ousa d’ou ).
طرد از فلسفه. فوکو بر طرد سوفیستها از قلمرو فلسفه واقعی توسط ارسطو تأکید میکند. ارسطو سوفیستی را به عنوان "حکمت ظاهری بدون واقعیت" توصیف میکند و آن را به عنوان یک عمل فریبنده که گفتمان را برای منافع شخصی دستکاری میکند، قرار میدهد.
سوفیسم به عنوان تکنیک. فوکو تأکید میکند که ارسطو بر تکنیکهای سوفیسم تمرکز دارد نه بر شخصیتهای سوفیستها. او استدلالهای سوفیستی را به عنوان دستکاریهای ماده کلمات تحلیل میکند، نه به عنوان خطاهای منطقی. این رویکرد تمرکز را از نیتهای سوفیستها به مکانیکهای گفتمان آنها منتقل میکند.
ماده کلمات. به گفته فوکو، سوفیسم ماده کلمات را دستکاری میکند و از ابهام، کمبود و نحوه ترکیب آنها بهرهبرداری میکند. سوفیستها به حقیقت گزارهها اهمیت نمیدهند، بلکه به قدرت کلمات برای متقاعد کردن و سلطهگری توجه دارند. آنها در قلمرو ظاهری عمل میکنند، نه در قلمرو استدلال واقعی.
4. مادهگرایی گفتمان: فراتر از منطق و معنا
در واقع، از آنجا که نمیتوانیم خود چیزها را به بحث بیاوریم، بلکه به جای چیزها باید از نامهای آنها به عنوان نماد استفاده کنیم، فرض میکنیم که آنچه در نامها اتفاق میافتد، در چیزها نیز اتفاق میافتد...
کلمات به عنوان چیزها. فوکو استدلال میکند که سوفیسم از دستکاری کلمات به عنوان اشیاء مادی ناشی میشود، نه به عنوان وسایل شفاف معنا. سوفیستها از فاصله بین کلمات و چیزها بهرهبرداری میکنند و از کمبود و ابهام زبان برای ایجاد توهمات استدلال استفاده میکنند.
فراتر از مفهوم. استدلالهای سوفیستی در سطح مفاهیم یا ضرورت منطقی عمل نمیکنند، بلکه در سطح مادهگرایی خود بیان عمل میکنند. آنها ویژگیهای فیزیکی کلمات، صداها، اشکال نوشته شده و توالی آنها در گفتمان را دستکاری میکنند.
سوفیسم به عنوان استدلال معکوس. فوکو سوفیسم را به عنوان "تصویر معکوس استدلال" توصیف میکند. جایی که استدلال به پیشفرضهای توافقشده و ضرورت منطقی وابسته است، سوفیسم از هویت مادی کلمات، شانس همپوشانی آنها و دستکاری توالی آنها بهرهبرداری میکند. این یک شکل معیوب از استدلال نیست، بلکه نوعی عملیات کاملاً متفاوت است.
5. حقیقت به عنوان یک ساخت اجتماعی: قدرت، آیین و طرد
حقیقت، باید بگویم، نظام حقیقت و کذب، چهرهای را که برای مدت طولانی از ما دور نگه داشته بود، آشکار خواهد کرد و آن چهره خشونت آن است.
حقیقت ذاتی نیست. فوکو تأکید میکند که حقیقت یک موجود پیشساخته نیست که منتظر کشف باشد، بلکه یک ساخت اجتماعی است که از طریق شیوهها و نهادهای خاص تولید و حفظ میشود. اراده برای حقیقت یک جستجوی بیطرفانه برای دانش نیست، بلکه نیرویی است که گفتمان را شکل میدهد و محدود میکند.
حقیقت و قدرت. ادعای حقیقت همیشه به اعمال قدرت مرتبط است. در یونان باستان، حقیقت موضوعی از واقعیتهای عینی نبود، بلکه چالشی برای مواجهه با نیرویی ترسناک بود. در یونان کلاسیک، حقیقت به اقتدار قاضی و قدرت دولت مرتبط شد.
طرد به عنوان یک مکانیزم. نظام حقیقت و کذب تنها به شناسایی آنچه که درست است مربوط نمیشود، بلکه به طرد آنچه که نادرست یا خطرناک تلقی میشود نیز مربوط است. سوفیستها، با دستکاری گفتمان خود، از قلمرو فلسفه واقعی طرد شدند و این طرد یک لحظه کلیدی در شکلگیری تفکر غربی بود.
6. از آزمایش به دانش: تغییر در ادعای حقیقت
حقیقت نه چندان قانونی است که بر مردان تحمیل شود، بلکه نیرویی است که ممکن است علیه آنها آزاد شود.
حقیقت به عنوان یک نیرو. در یونان باستان، حقیقت موضوعی از واقعیتهای عینی نبود، بلکه نیرویی بود که میتوانست علیه افراد آزاد شود. سوگند نه یک بیان حقیقت، بلکه چالشی برای مواجهه با این نیرو بود، آزمایشی از تمایل فرد برای مواجهه با ناشناخته.
از آزمایش به شهادت. فوکو تغییر از آزمایش، جایی که حقیقت از طریق آزمایش قدرت یا استقامت آشکار میشد، به شهادت، جایی که حقیقت از طریق مشاهده و گزارش حقایق تأسیس میشود، را پیگیری میکند. این تغییر نشانهای از انتقال از حقیقت مبتنی بر قدرت به حقیقت مبتنی بر دانش است.
نقش شاهد. ظهور شاهد به عنوان یک شخصیت حقیقت یک توسعه کلیدی در تاریخ تفکر غربی است. شاهد نه یک شرکتکننده در منازعه، بلکه یک طرف سوم است که supposed to report what they have seen or heard. این تغییر نشانهای از حرکت به سمت یک شکل حقیقت عینی و قابل تأییدتر است.
7. پول، قانون و نظم جهان: سیستمهای درهم تنیده
حقیقت بنابراین علت نهایی فلسفه است.
پول به عنوان یک تنظیمکننده اجتماعی. فوکو استدلال میکند که پول در ابتدا یک ابزار اقتصادی خالص نبود، بلکه یک تنظیمکننده اجتماعی بود که با شیوههای مذهبی و سیاسی در هم تنیده بود. این یک وسیله برای توزیع قدرت و حفظ نظم اجتماعی بود، نه تنها یک واسطه مبادله.
قانون به عنوان چارچوبی برای حقیقت. ظهور قانون مکتوب (نوموس) به تمایل برای یک نظم عادلانه (دیکایون) که منعکسکننده نظم جهان است، مرتبط است. قانون تنها مجموعهای از قواعد نیست، بلکه چارچوبی برای تأسیس حقیقت و حفظ هماهنگی اجتماعی است.
وابستگی سیستمها. فوکو بر وابستگی متقابل پول، قانون و دانش در شکلگیری جامعه یونانی تأکید میکند. این سیستمها موجودیتهای جداگانه نیستند، بلکه در یک شبکه پیچیده از روابط قدرت و شیوههای اجتماعی در هم تنیدهاند. حقیقت یک موجودیت جداگانه نیست، بلکه از طریق این سیستمها تولید و حفظ میشود.
8. اودیپ: یک تراژدی از دانش، نه تنها سرنوشت
به طور خلاصه، سوفیسم استدلال کاذب است ( faux raisonnement ) (و نه تنها استدلال معیوب ( raisonnement faux )).
اودیپ به عنوان یک شخصیت دانش. فوکو تراژدی اودیپ را نه به عنوان داستانی از سرنوشت، بلکه به عنوان درامی درباره ماهیت دانش و رابطه آن با قدرت تفسیر میکند. اودیپ تنها قربانی شرایط نیست، بلکه شخصیتی است که نوع خاصی از دانش را تجسم میبخشد.
محدودیتهای دانش استبدادی. دانش اودیپ، که بر اساس توانایی او در حل معماها و اتکای او به قضاوت خود است، در نهایت محدود و معیوب نشان داده میشود. جستجوی او برای حقیقت به ویرانی خود او منجر میشود و خطرات دانشی را که بر پایه تواضع و احترام به محدودیتهای فهم انسانی نیست، آشکار میکند.
قدرت شهادت. تراژدی اودیپ اهمیت شهادت و قدرت شاهد را برجسته میکند. حقیقت نه از طریق اعلامهای الهی یا تأملات فلسفی، بلکه از طریق روایتهای افراد عادی که آنچه را که اتفاق افتاده دیده و شنیدهاند، آشکار میشود. این تأکید بر شهادت نشانهای از حرکت به سمت یک شکل حقیقت تجربی و قابل تأییدتر است.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب درسهایی دربارهی اراده به دانستن به خاطر تحلیلهای عمیقش در زمینهی دانش، حقیقت و قدرت، مورد توجه خوانندگان قرار گرفته است. میشل فوکو به بررسی اندیشههای پیش از ارسطو در یونان میپردازد و به چالش کشیدن مفاهیم متعارف دربارهی ریشههای فلسفه میپردازد. این کتاب به خاطر کاوش در رابطهی بین عدالت، حقیقت و تبادل، مورد تحسین قرار گرفته است. خوانندگان از سبک نوشتاری جذاب فوکو و ارتباط این کتاب با درک آثار وسیعتر او قدردانی میکنند. با این حال، برخی اشاره میکنند که این کتاب نیاز به دانش قبلی از فلسفه و مفاهیم یونانی باستان دارد. بهطور کلی، این اثر به عنوان منبعی ارزشمند برای علاقهمندان به ایدههای فوکو و پژوهشهای فلسفی شناخته میشود.