Facebook Pixel
Searching...
فارسی
EnglishEnglish
EspañolSpanish
简体中文Chinese
FrançaisFrench
DeutschGerman
日本語Japanese
PortuguêsPortuguese
ItalianoItalian
한국어Korean
РусскийRussian
NederlandsDutch
العربيةArabic
PolskiPolish
हिन्दीHindi
Tiếng ViệtVietnamese
SvenskaSwedish
ΕλληνικάGreek
TürkçeTurkish
ไทยThai
ČeštinaCzech
RomânăRomanian
MagyarHungarian
УкраїнськаUkrainian
Bahasa IndonesiaIndonesian
DanskDanish
SuomiFinnish
БългарскиBulgarian
עבריתHebrew
NorskNorwegian
HrvatskiCroatian
CatalàCatalan
SlovenčinaSlovak
LietuviųLithuanian
SlovenščinaSlovenian
СрпскиSerbian
EestiEstonian
LatviešuLatvian
فارسیPersian
മലയാളംMalayalam
தமிழ்Tamil
اردوUrdu
Look Me in the Eye

Look Me in the Eye

توسط John Elder Robison 2007 288 صفحات
3.92
68k+ امتیازها
گوش دادن
گوش دادن

نکات کلیدی

1. بزرگ شدن با تفاوت: چالش‌های یک کودک آسپرجری بدون تشخیص

"به چشمانم نگاه کن، جوان!"

رفتارهای نادرست درک شده. جان الدر رابیسون در دوران کودکی با انتقادات و سوءتفاهم‌های مداوم مواجه بود، زیرا نمی‌توانست به چشمان دیگران نگاه کند و رفتارهای اجتماعی غیرمعمولی داشت. این ویژگی‌ها که بعدها به عنوان علائم سندرم آسپرجری شناخته شدند، منجر به توبیخ‌های مکرر از سوی بزرگ‌ترها و انزوا از همسالانش شد. تجربیات اولیه رابیسون چالش‌های کودکان در طیف اوتیسم را که از تشخیص و حمایت مناسب محروم هستند، به تصویر می‌کشد.

مکانیسم‌های مقابله. برای عبور از دنیایی که به نظر خصمانه و گیج‌کننده می‌رسید، رابیسون استراتژی‌های مختلفی را توسعه داد:

  • عقب‌نشینی به دنیای خود از علایق و تخیلات
  • تمرکز شدید بر روی اشیاء مکانیکی و الکترونیکی
  • توسعه رویکرد منطقی به تعاملات اجتماعی
  • خلق شوخی‌ها و داستان‌های پیچیده برای جلب توجه و پذیرش

2. جستجوی ارتباط: تلاش برای دوستی و درک نشانه‌های اجتماعی

"من به تنهایی بازی می‌کردم چون در بازی با دیگران شکست خورده بودم. به خاطر محدودیت‌های خودم تنها بودم و تنهایی یکی از تلخ‌ترین ناامیدی‌های زندگی جوانم بود."

انزوا اجتماعی. ناتوانی رابیسون در درک و پاسخ‌دهی مناسب به نشانه‌های اجتماعی منجر به سوءتفاهم‌ها و رد شدن‌های مکرر از سوی همسالانش شد. تلاش‌های او برای ارتباط اغلب به دلیل:

  • تفسیر تحت‌اللفظی زبان
  • دشواری در خواندن زبان بدن و حالات چهره
  • تمایل به تمرکز بر علایق خود در مکالمات
  • رویکرد غیرمتعارف به تعاملات اجتماعی

آرزو برای دوستی. با وجود چالش‌هایش، رابیسون به شدت خواهان همراهی و پذیرش بود. تجربیات او بار عاطفی انزوا اجتماعی را بر روی افرادی که آسپرجری دارند، به تصویر می‌کشد و به چالش می‌کشد که آن‌ها ترجیح می‌دهند تنها باشند.

3. یافتن آرامش در ماشین‌ها: توسعه علاقه ویژه به الکترونیک و خودروها

"من در خواندن احساسات دیگران مشکل دارم. در نگاه کردن به مردم و دانستن اینکه آیا آن‌ها مرا دوست دارند، عصبانی هستند یا فقط منتظرند که من چیزی بگویم، خوب نیستم. با ماشین‌ها چنین مشکلاتی ندارم."

راحتی قابل پیش‌بینی. ماشین‌ها به رابیسون حس کنترل و پیش‌بینی‌پذیری می‌دادند که در تعاملات انسانی نمی‌توانست آن را پیدا کند. این علاقه منجر به:

  • توسعه مهارت‌های استثنایی در الکترونیک و مکانیک
  • یافتن حس هدف و ارزش خود از طریق توانایی‌هایش
  • ایجاد یک جایگاه برای خود در صنعت موسیقی و سپس در تعمیر خودرو

ترجمه مهارت‌ها. درک عمیق رابیسون از ماشین‌ها و سیستم‌ها به او این امکان را داد که به تعاملات انسانی به روشی سیستماتیک نزدیک شود و به تدریج مهارت‌های اجتماعی خود را بهبود بخشد.

4. عبور از دنیای موسیقی: کشف جایگاهی برای خلاقیت و پذیرش

"من جایگاهی پیدا کرده بودم که بسیاری از ویژگی‌های آسپرجری من واقعاً به نفعم بود."

خروجی خلاقانه. صنعت موسیقی محیطی را برای رابیسون فراهم کرد که در آن توانایی‌های منحصر به فردش ارزشمند بود و عجیب‌وغریب بودنش بیشتر پذیرفته می‌شد. تجربیات او در این دنیا شامل:

  • طراحی جلوه‌های ویژه نوآورانه برای گروه KISS و دیگر گروه‌ها
  • توسعه شهرت برای تخصص فنی و خلاقیت
  • یافتن حس تعلق در میان دیگر "غیرمتعارف‌های" خلاق

ساخت اعتماد به نفس. موفقیت در دنیای موسیقی به رابیسون کمک کرد تا اعتماد به نفس و مهارت‌های اجتماعی بیشتری پیدا کند و اهمیت یافتن محیط‌هایی که نقاط قوت نورودیوژنتیک را ارزشمند می‌شمارند، نشان دهد.

5. صعود در دنیای شرکتی: مواجهه با محدودیت‌های مسیرهای شغلی سنتی

"هرچه بالاتر می‌رفتم، حقوق افزایش می‌یافت. مهندس ارشد، مدیر توسعه پیشرفته، معاون مدیر برنامه‌ریزی، مدیر مهندسی و در نهایت، مدیر کل سیستم‌های قدرت. پس از ده سال، سالی 100,000 دلار درآمد داشتم. من حسادت همه کسانی بودم که در زنجیره غذایی پایین‌تر از من بودند، اما این یک تله وحشتناک بود."

انتظارات ناهماهنگ. با وجود مهارت‌های فنی‌اش، رابیسون در دنیای شرکتی به دلیل:

  • دشواری در سیاست‌های اداری و قوانین اجتماعی نانوشته
  • ناامیدی از نقش‌های مدیریتی که نیاز به کار کمتر عملی داشتند
  • احساس تقلب در موقعیت‌های بالاتر

درک محدودیت‌ها. تجربیات رابیسون چالش‌هایی را که بسیاری از افراد آسپرجری در مسیرهای شغلی سنتی با آن مواجه هستند، نشان می‌دهد، جایی که مهارت‌های اجتماعی و انطباق غالباً بر تخصص فنی و توانایی‌های حل مسئله منحصر به فرد ارجحیت دارد.

6. موفقیت کارآفرینی: ساخت یک کسب‌وکار موفق بر اساس نقاط قوت خود

"من در نهایت جایی برای خودم ساخته بودم که می‌توانستم احساس امنیت و آرامش کنم."

استفاده از نقاط قوت. با راه‌اندازی کسب‌وکار تعمیر خودرو، رابیسون توانست:

  • بر مهارت‌های فنی و علایق خاص خود تمرکز کند
  • محیطی ایجاد کند که نیازهایش را برآورده کند
  • روابطی با مشتریان بر اساس شرایط خود بسازد

یافتن رضایت. موفقیت رابیسون به عنوان یک کارآفرین نشان می‌دهد که افراد آسپرجری می‌توانند در صورتی که بتوانند محیط‌های کاری را ایجاد یا پیدا کنند که به نقاط قوتشان توجه کنند و تفاوت‌هایشان را بپذیرند، شکوفا شوند.

7. تشخیص در چهل سالگی: درک آسپرجری و بازنگری تجربیات زندگی

"متوجه شدم که تمام روانشناسان و روانپزشکان و کارگران بهداشت روانی که به عنوان کودک به آن‌ها ارجاع داده شده بودم، کاملاً آنچه را که TR دیده بود، نادیده گرفته بودند."

افشای تغییر دهنده زندگی. دریافت تشخیص آسپرجری در بزرگسالی به رابیسون این امکان را داد که:

  • تجربیات گذشته‌اش را درک و بازنگری کند
  • استراتژی‌های جدیدی برای مدیریت چالش‌هایش توسعه دهد
  • حس تعلق و اعتبار پیدا کند

قدرت از طریق دانش. یادگیری درباره آسپرجری به رابیسون کمک کرد تا از احساس "تقلب" به شناسایی نقاط قوت و چالش‌های منحصر به فرد خود منتقل شود و اهمیت تشخیص و درک صحیح برای افراد در طیف اوتیسم را نشان دهد.

8. روابط و خانواده: یادگیری برای ارتباط و ساختن پیوندهای پایدار

"برای اولین بار در زندگی‌ام، هر صبح یک پیراهن دکمه‌دار زیبا و یک کراوات می‌پوشیدم. حتی بیشتر اوقات به موقع می‌رسیدم."

ساختن ارتباطات. با وجود چالش‌هایش، رابیسون توانست روابط معناداری برقرار کند، از جمله:

  • یافتن عشق و همراهی در ازدواج
  • توسعه رابطه نزدیک با پسرش
  • حفظ دوستی‌ها و ارتباطات حرفه‌ای

انطباق و رشد. تجربیات رابیسون نشان می‌دهد که افراد آسپرجری می‌توانند یاد بگیرند که در روابط حرکت کنند و پیوندهای عمیق برقرار کنند، اغلب با یافتن شریک و دوستانی که ویژگی‌های منحصر به فرد آن‌ها را درک و قدردانی می‌کنند.

9. توسعه استراتژی‌های مقابله: انطباق با دنیای نوروتیپیک

"من به خودم یاد داده‌ام که به یاد داشته باشم چه اتفاقی برای افرادی که نزدیک به دوستانم هستند، می‌افتد. وقتی کسی را می‌بینم که مدتی است ندیده‌ام، گاهی اوقات به یاد می‌آورم که بگویم 'مالوری در دانشگاه چطور است؟' یا 'آیا مادرت از بیمارستان خارج شده است؟'"

تلاش آگاهانه. رابیسون استراتژی‌های مختلفی را برای مدیریت مؤثرتر موقعیت‌های اجتماعی توسعه داد:

  • یادگیری برای برقراری تماس چشمی مناسب
  • تمرین مکالمات کوتاه و آداب اجتماعی
  • توسعه سیستم‌هایی برای به یاد سپردن جزئیات شخصی درباره دیگران

فرایند مداوم. سفر رابیسون نشان می‌دهد که در حالی که افراد آسپرجری ممکن است همیشه با چالش‌های خاصی مواجه باشند، آن‌ها می‌توانند از طریق تلاش آگاهانه و تمرین یاد بگیرند که در دنیای نوروتیپیک انطباق پیدا کنند و شکوفا شوند.

آخرین به‌روزرسانی::

FAQ

What's Look Me in the Eye: My Life with Asperger's about?

  • Personal Journey: The memoir by John Elder Robison details his life with Asperger's syndrome, focusing on his struggles with social interactions and family dynamics.
  • Family Dynamics: Robison describes a chaotic childhood influenced by his father's alcoholism and his mother's mental health issues, shaping his understanding of relationships.
  • Passion for Engineering: The book highlights his passion for electronics and music, leading to a successful career in sound engineering with famous bands like KISS.

Why should I read Look Me in the Eye: My Life with Asperger's?

  • Insight into Asperger's: The memoir offers a personal perspective on living with Asperger's, fostering understanding and empathy by breaking down stereotypes.
  • Relatable Experiences: Readers may find Robison's experiences relatable, especially those who have felt like outsiders or faced social challenges.
  • Inspiration and Resilience: Robison's journey from misfit to success is an inspiring tale of resilience, encouraging readers to embrace their differences.

What are the key takeaways of Look Me in the Eye: My Life with Asperger's?

  • Understanding Asperger's: The memoir emphasizes recognizing Asperger's as a unique way of being, not a disorder needing a cure.
  • Value of Passion: Robison's success in engineering and music underscores the importance of pursuing one's passions.
  • Family Impact: The book highlights how family dynamics affect personal development and mental health, encouraging reflection on one's own family relationships.

What are the best quotes from Look Me in the Eye: My Life with Asperger's and what do they mean?

  • "Look me in the eye, young man!": This symbolizes societal pressure to conform to social norms, like making eye contact, which was uncomfortable for Robison.
  • "I was raised without a diagnosis.": Reflects the challenges of growing up undiagnosed, highlighting the importance of awareness of autism spectrum disorders.
  • "I hope this book demonstrates... we do have deep emotions.": Counters the stereotype that people with Asperger's lack empathy, emphasizing their emotional complexity.

How does John Elder Robison describe his childhood experiences in Look Me in the Eye: My Life with Asperger's?

  • Feeling Different: Robison felt like a misfit, struggling to connect with peers and often misunderstood by adults.
  • Family Turmoil: He describes a chaotic home life with a father struggling with alcoholism and a mother facing mental health challenges.
  • Social Challenges: Robison shares anecdotes of social interactions that went awry, highlighting difficulties in understanding social cues.

What role does music play in Robison's life as described in Look Me in the Eye: My Life with Asperger's?

  • Passion for Sound: Music serves as an outlet for Robison, allowing him to channel creativity and technical skills.
  • Connection with Others: Through music, he forms connections with fellow musicians, providing a sense of belonging.
  • Career Development: His passion leads to a successful career, demonstrating the importance of following one's interests.

How does Robison's diagnosis of Asperger's affect his relationships in Look Me in the Eye: My Life with Asperger's?

  • Struggles with Empathy: His diagnosis impacted his ability to understand and express empathy, leading to relationship misunderstandings.
  • Family Relationships: His complex relationship with his parents was marked by love and conflict, affected by a lack of understanding of his condition.
  • Friendships: Robison's friendships faced challenges due to social awkwardness, but he found acceptance in the music community.

What insights does Robison provide about Asperger's syndrome in Look Me in the Eye: My Life with Asperger's?

  • Unique Perspective: Robison offers a firsthand account, emphasizing Asperger's as a different way of experiencing the world.
  • Misunderstandings: He challenges misconceptions, particularly the belief that individuals on the spectrum lack emotions or empathy.
  • Need for Awareness: Robison advocates for greater awareness and acceptance of Asperger's in society.

How does Robison's relationship with his brother evolve throughout Look Me in the Eye: My Life with Asperger's?

  • Protective Instinct: Robison feels responsible for his younger brother, Varmint, trying to shield him from their parents' tumultuous relationship.
  • Shared Experiences: Their shared experiences create a bond, with Robison showing deep care and concern for Varmint.
  • Independence: As Varmint asserts his independence, their dynamic shifts, and Robison learns to respect his brother's choices.

What challenges does Robison face in school as described in Look Me in the Eye: My Life with Asperger's?

  • Academic Struggles: Robison felt overwhelmed and misunderstood in traditional school settings, leading to declining grades.
  • Social Isolation: He experienced bullying and ostracism, exacerbating feelings of loneliness and frustration.
  • Dropout Decision: Ultimately, he drops out of high school, marking a turning point that allows him to pursue his interests.

How does Robison's career in engineering and special effects relate to his experiences with Asperger's in Look Me in the Eye: My Life with Asperger's?

  • Affinity for Machines: Robison finds comfort in working with machines, which are predictable and non-judgmental.
  • Creative Problem Solving: His unique perspective leads to innovative solutions in engineering and special effects.
  • Success in the Industry: His intense focus and passion result in significant achievements, like designing effects for KISS.

What specific methods or advice does Robison offer for navigating social situations in Look Me in the Eye: My Life with Asperger's?

  • Practice Eye Contact: Robison emphasizes making eye contact to improve social interactions.
  • Ask Questions: He advises asking open-ended questions to encourage dialogue and build rapport.
  • Be Patient with Yourself: Robison encourages patience and forgiveness as one develops social skills, acknowledging that mistakes are part of the process.

نقد و بررسی

3.92 از 5
میانگین از 68k+ امتیازات از Goodreads و Amazon.

کتاب "به چشمانم نگاه کن" نوشته‌ی جان الدر رابیسون، خاطراتی از زندگی او با سندرم آسپرگر تشخیص‌نداده‌شده است. این کتاب نگاهی عمیق به آسپرگر و دیدگاه منحصر به فرد رابیسون در مورد تعاملات اجتماعی و روابط ارائه می‌دهد. بسیاری از خوانندگان این کتاب را طنزآمیز، آموزنده و احساسی یافتند و به‌ویژه توصیف‌های صریح رابیسون از تجربیاتش را مورد تحسین قرار دادند. برخی از منتقدان به سبک نوشتاری انتقاد کردند و احساس کردند که جنبه‌ی آسپرگر در مقایسه با داستان زندگی‌اش ثانوی است. به‌طور کلی، منتقدان این کتاب را به خاطر اصالتش و ارزش آن در ترویج درک تنوع عصبی ستایش کردند.

درباره نویسنده

جان الدر رابیسون نویسنده و حامی تنوع عصبی است. او در یک منطقه روستایی در جورجیا به دنیا آمد و در کلاس دهم از تحصیل انصراف داد و به دنبال مشاغل مختلفی در زمینه فناوری و موسیقی رفت، از جمله طراحی افکت برای گروه موسیقی KISS. پس از آنکه برادرش آگوستین باروگز او را در کتاب "دویدن با قیچی" معرفی کرد، رابیسون خاطرات خود را در کتاب "مرا در چشم نگاه کن" نوشت که درباره زندگی‌اش با سندرم آسپرگر است. این موضوع منجر به انتشار کتاب‌های بیشتر، سخنرانی‌ها و مشارکت در تحقیقات و فعالیت‌های مربوط به اوتیسم شد. رابیسون در کمیته‌ها و هیئت‌های مشاوره اوتیسم فعالیت می‌کند و صاحب یک کارگاه تعمیر خودرو است که به خودروهای اروپایی تخصص دارد. او به خاطر کمک‌هایش به درک تنوع عصبی و اوتیسم شناخته شده است.

Other books by John Elder Robison

0:00
-0:00
1x
Dan
Andrew
Michelle
Lauren
Select Speed
1.0×
+
200 words per minute
Create a free account to unlock:
Requests: Request new book summaries
Bookmarks: Save your favorite books
History: Revisit books later
Ratings: Rate books & see your ratings
Try Full Access for 7 Days
Listen, bookmark, and more
Compare Features Free Pro
📖 Read Summaries
All summaries are free to read in 40 languages
🎧 Listen to Summaries
Listen to unlimited summaries in 40 languages
❤️ Unlimited Bookmarks
Free users are limited to 10
📜 Unlimited History
Free users are limited to 10
Risk-Free Timeline
Today: Get Instant Access
Listen to full summaries of 73,530 books. That's 12,000+ hours of audio!
Day 4: Trial Reminder
We'll send you a notification that your trial is ending soon.
Day 7: Your subscription begins
You'll be charged on Mar 1,
cancel anytime before.
Consume 2.8x More Books
2.8x more books Listening Reading
Our users love us
50,000+ readers
"...I can 10x the number of books I can read..."
"...exceptionally accurate, engaging, and beautifully presented..."
"...better than any amazon review when I'm making a book-buying decision..."
Save 62%
Yearly
$119.88 $44.99/year
$3.75/mo
Monthly
$9.99/mo
Try Free & Unlock
7 days free, then $44.99/year. Cancel anytime.
Settings
Appearance
Black Friday Sale 🎉
$20 off Lifetime Access
$79.99 $59.99
Upgrade Now →