Facebook Pixel
Searching...
فارسی
EnglishEnglish
EspañolSpanish
简体中文Chinese
FrançaisFrench
DeutschGerman
日本語Japanese
PortuguêsPortuguese
ItalianoItalian
한국어Korean
РусскийRussian
NederlandsDutch
العربيةArabic
PolskiPolish
हिन्दीHindi
Tiếng ViệtVietnamese
SvenskaSwedish
ΕλληνικάGreek
TürkçeTurkish
ไทยThai
ČeštinaCzech
RomânăRomanian
MagyarHungarian
УкраїнськаUkrainian
Bahasa IndonesiaIndonesian
DanskDanish
SuomiFinnish
БългарскиBulgarian
עבריתHebrew
NorskNorwegian
HrvatskiCroatian
CatalàCatalan
SlovenčinaSlovak
LietuviųLithuanian
SlovenščinaSlovenian
СрпскиSerbian
EestiEstonian
LatviešuLatvian
فارسیPersian
മലയാളംMalayalam
தமிழ்Tamil
اردوUrdu
Look Me in the Eye

Look Me in the Eye

My Life with Asperger's
توسط John Elder Robison 2007 306 صفحات
3.92
68k+ امتیازها
گوش دادن

نکات کلیدی

1. بزرگ شدن با تفاوت: چالش‌های یک کودک آسپرجری بدون تشخیص

"به چشمانم نگاه کن، جوان!"

رفتارهای نادرست درک شده. جان الدر رابیسون در دوران کودکی با انتقادات و سوءتفاهم‌های مداوم مواجه بود، زیرا نمی‌توانست به چشمان دیگران نگاه کند و رفتارهای اجتماعی غیرمعمولی داشت. این ویژگی‌ها که بعدها به عنوان علائم سندرم آسپرجری شناخته شدند، منجر به توبیخ‌های مکرر از سوی بزرگ‌ترها و انزوا از همسالانش شد. تجربیات اولیه رابیسون چالش‌های کودکان در طیف اوتیسم را که از تشخیص و حمایت مناسب محروم هستند، به تصویر می‌کشد.

مکانیسم‌های مقابله. برای عبور از دنیایی که به نظر خصمانه و گیج‌کننده می‌رسید، رابیسون استراتژی‌های مختلفی را توسعه داد:

  • عقب‌نشینی به دنیای خود از علایق و تخیلات
  • تمرکز شدید بر روی اشیاء مکانیکی و الکترونیکی
  • توسعه رویکرد منطقی به تعاملات اجتماعی
  • خلق شوخی‌ها و داستان‌های پیچیده برای جلب توجه و پذیرش

2. جستجوی ارتباط: تلاش برای دوستی و درک نشانه‌های اجتماعی

"من به تنهایی بازی می‌کردم چون در بازی با دیگران شکست خورده بودم. به خاطر محدودیت‌های خودم تنها بودم و تنهایی یکی از تلخ‌ترین ناامیدی‌های زندگی جوانم بود."

انزوا اجتماعی. ناتوانی رابیسون در درک و پاسخ‌دهی مناسب به نشانه‌های اجتماعی منجر به سوءتفاهم‌ها و رد شدن‌های مکرر از سوی همسالانش شد. تلاش‌های او برای ارتباط اغلب به دلیل:

  • تفسیر تحت‌اللفظی زبان
  • دشواری در خواندن زبان بدن و حالات چهره
  • تمایل به تمرکز بر علایق خود در مکالمات
  • رویکرد غیرمتعارف به تعاملات اجتماعی

آرزو برای دوستی. با وجود چالش‌هایش، رابیسون به شدت خواهان همراهی و پذیرش بود. تجربیات او بار عاطفی انزوا اجتماعی را بر روی افرادی که آسپرجری دارند، به تصویر می‌کشد و به چالش می‌کشد که آن‌ها ترجیح می‌دهند تنها باشند.

3. یافتن آرامش در ماشین‌ها: توسعه علاقه ویژه به الکترونیک و خودروها

"من در خواندن احساسات دیگران مشکل دارم. در نگاه کردن به مردم و دانستن اینکه آیا آن‌ها مرا دوست دارند، عصبانی هستند یا فقط منتظرند که من چیزی بگویم، خوب نیستم. با ماشین‌ها چنین مشکلاتی ندارم."

راحتی قابل پیش‌بینی. ماشین‌ها به رابیسون حس کنترل و پیش‌بینی‌پذیری می‌دادند که در تعاملات انسانی نمی‌توانست آن را پیدا کند. این علاقه منجر به:

  • توسعه مهارت‌های استثنایی در الکترونیک و مکانیک
  • یافتن حس هدف و ارزش خود از طریق توانایی‌هایش
  • ایجاد یک جایگاه برای خود در صنعت موسیقی و سپس در تعمیر خودرو

ترجمه مهارت‌ها. درک عمیق رابیسون از ماشین‌ها و سیستم‌ها به او این امکان را داد که به تعاملات انسانی به روشی سیستماتیک نزدیک شود و به تدریج مهارت‌های اجتماعی خود را بهبود بخشد.

4. عبور از دنیای موسیقی: کشف جایگاهی برای خلاقیت و پذیرش

"من جایگاهی پیدا کرده بودم که بسیاری از ویژگی‌های آسپرجری من واقعاً به نفعم بود."

خروجی خلاقانه. صنعت موسیقی محیطی را برای رابیسون فراهم کرد که در آن توانایی‌های منحصر به فردش ارزشمند بود و عجیب‌وغریب بودنش بیشتر پذیرفته می‌شد. تجربیات او در این دنیا شامل:

  • طراحی جلوه‌های ویژه نوآورانه برای گروه KISS و دیگر گروه‌ها
  • توسعه شهرت برای تخصص فنی و خلاقیت
  • یافتن حس تعلق در میان دیگر "غیرمتعارف‌های" خلاق

ساخت اعتماد به نفس. موفقیت در دنیای موسیقی به رابیسون کمک کرد تا اعتماد به نفس و مهارت‌های اجتماعی بیشتری پیدا کند و اهمیت یافتن محیط‌هایی که نقاط قوت نورودیوژنتیک را ارزشمند می‌شمارند، نشان دهد.

5. صعود در دنیای شرکتی: مواجهه با محدودیت‌های مسیرهای شغلی سنتی

"هرچه بالاتر می‌رفتم، حقوق افزایش می‌یافت. مهندس ارشد، مدیر توسعه پیشرفته، معاون مدیر برنامه‌ریزی، مدیر مهندسی و در نهایت، مدیر کل سیستم‌های قدرت. پس از ده سال، سالی 100,000 دلار درآمد داشتم. من حسادت همه کسانی بودم که در زنجیره غذایی پایین‌تر از من بودند، اما این یک تله وحشتناک بود."

انتظارات ناهماهنگ. با وجود مهارت‌های فنی‌اش، رابیسون در دنیای شرکتی به دلیل:

  • دشواری در سیاست‌های اداری و قوانین اجتماعی نانوشته
  • ناامیدی از نقش‌های مدیریتی که نیاز به کار کمتر عملی داشتند
  • احساس تقلب در موقعیت‌های بالاتر

درک محدودیت‌ها. تجربیات رابیسون چالش‌هایی را که بسیاری از افراد آسپرجری در مسیرهای شغلی سنتی با آن مواجه هستند، نشان می‌دهد، جایی که مهارت‌های اجتماعی و انطباق غالباً بر تخصص فنی و توانایی‌های حل مسئله منحصر به فرد ارجحیت دارد.

6. موفقیت کارآفرینی: ساخت یک کسب‌وکار موفق بر اساس نقاط قوت خود

"من در نهایت جایی برای خودم ساخته بودم که می‌توانستم احساس امنیت و آرامش کنم."

استفاده از نقاط قوت. با راه‌اندازی کسب‌وکار تعمیر خودرو، رابیسون توانست:

  • بر مهارت‌های فنی و علایق خاص خود تمرکز کند
  • محیطی ایجاد کند که نیازهایش را برآورده کند
  • روابطی با مشتریان بر اساس شرایط خود بسازد

یافتن رضایت. موفقیت رابیسون به عنوان یک کارآفرین نشان می‌دهد که افراد آسپرجری می‌توانند در صورتی که بتوانند محیط‌های کاری را ایجاد یا پیدا کنند که به نقاط قوتشان توجه کنند و تفاوت‌هایشان را بپذیرند، شکوفا شوند.

7. تشخیص در چهل سالگی: درک آسپرجری و بازنگری تجربیات زندگی

"متوجه شدم که تمام روانشناسان و روانپزشکان و کارگران بهداشت روانی که به عنوان کودک به آن‌ها ارجاع داده شده بودم، کاملاً آنچه را که TR دیده بود، نادیده گرفته بودند."

افشای تغییر دهنده زندگی. دریافت تشخیص آسپرجری در بزرگسالی به رابیسون این امکان را داد که:

  • تجربیات گذشته‌اش را درک و بازنگری کند
  • استراتژی‌های جدیدی برای مدیریت چالش‌هایش توسعه دهد
  • حس تعلق و اعتبار پیدا کند

قدرت از طریق دانش. یادگیری درباره آسپرجری به رابیسون کمک کرد تا از احساس "تقلب" به شناسایی نقاط قوت و چالش‌های منحصر به فرد خود منتقل شود و اهمیت تشخیص و درک صحیح برای افراد در طیف اوتیسم را نشان دهد.

8. روابط و خانواده: یادگیری برای ارتباط و ساختن پیوندهای پایدار

"برای اولین بار در زندگی‌ام، هر صبح یک پیراهن دکمه‌دار زیبا و یک کراوات می‌پوشیدم. حتی بیشتر اوقات به موقع می‌رسیدم."

ساختن ارتباطات. با وجود چالش‌هایش، رابیسون توانست روابط معناداری برقرار کند، از جمله:

  • یافتن عشق و همراهی در ازدواج
  • توسعه رابطه نزدیک با پسرش
  • حفظ دوستی‌ها و ارتباطات حرفه‌ای

انطباق و رشد. تجربیات رابیسون نشان می‌دهد که افراد آسپرجری می‌توانند یاد بگیرند که در روابط حرکت کنند و پیوندهای عمیق برقرار کنند، اغلب با یافتن شریک و دوستانی که ویژگی‌های منحصر به فرد آن‌ها را درک و قدردانی می‌کنند.

9. توسعه استراتژی‌های مقابله: انطباق با دنیای نوروتیپیک

"من به خودم یاد داده‌ام که به یاد داشته باشم چه اتفاقی برای افرادی که نزدیک به دوستانم هستند، می‌افتد. وقتی کسی را می‌بینم که مدتی است ندیده‌ام، گاهی اوقات به یاد می‌آورم که بگویم 'مالوری در دانشگاه چطور است؟' یا 'آیا مادرت از بیمارستان خارج شده است؟'"

تلاش آگاهانه. رابیسون استراتژی‌های مختلفی را برای مدیریت مؤثرتر موقعیت‌های اجتماعی توسعه داد:

  • یادگیری برای برقراری تماس چشمی مناسب
  • تمرین مکالمات کوتاه و آداب اجتماعی
  • توسعه سیستم‌هایی برای به یاد سپردن جزئیات شخصی درباره دیگران

فرایند مداوم. سفر رابیسون نشان می‌دهد که در حالی که افراد آسپرجری ممکن است همیشه با چالش‌های خاصی مواجه باشند، آن‌ها می‌توانند از طریق تلاش آگاهانه و تمرین یاد بگیرند که در دنیای نوروتیپیک انطباق پیدا کنند و شکوفا شوند.

آخرین به‌روزرسانی::

نقد و بررسی

3.92 از 5
میانگین از 68k+ امتیازات از Goodreads و Amazon.

کتاب "به چشمانم نگاه کن" نوشته‌ی جان الدر رابیسون، خاطراتی از زندگی او با سندرم آسپرگر تشخیص‌نداده‌شده است. این کتاب نگاهی عمیق به آسپرگر و دیدگاه منحصر به فرد رابیسون در مورد تعاملات اجتماعی و روابط ارائه می‌دهد. بسیاری از خوانندگان این کتاب را طنزآمیز، آموزنده و احساسی یافتند و به‌ویژه توصیف‌های صریح رابیسون از تجربیاتش را مورد تحسین قرار دادند. برخی از منتقدان به سبک نوشتاری انتقاد کردند و احساس کردند که جنبه‌ی آسپرگر در مقایسه با داستان زندگی‌اش ثانوی است. به‌طور کلی، منتقدان این کتاب را به خاطر اصالتش و ارزش آن در ترویج درک تنوع عصبی ستایش کردند.

درباره نویسنده

جان الدر رابیسون نویسنده و حامی تنوع عصبی است. او در یک منطقه روستایی در جورجیا به دنیا آمد و در کلاس دهم از تحصیل انصراف داد و به دنبال مشاغل مختلفی در زمینه فناوری و موسیقی رفت، از جمله طراحی افکت برای گروه موسیقی KISS. پس از آنکه برادرش آگوستین باروگز او را در کتاب "دویدن با قیچی" معرفی کرد، رابیسون خاطرات خود را در کتاب "مرا در چشم نگاه کن" نوشت که درباره زندگی‌اش با سندرم آسپرگر است. این موضوع منجر به انتشار کتاب‌های بیشتر، سخنرانی‌ها و مشارکت در تحقیقات و فعالیت‌های مربوط به اوتیسم شد. رابیسون در کمیته‌ها و هیئت‌های مشاوره اوتیسم فعالیت می‌کند و صاحب یک کارگاه تعمیر خودرو است که به خودروهای اروپایی تخصص دارد. او به خاطر کمک‌هایش به درک تنوع عصبی و اوتیسم شناخته شده است.

Other books by John Elder Robison

0:00
-0:00
1x
Dan
Andrew
Michelle
Lauren
Select Speed
1.0×
+
200 words per minute
Create a free account to unlock:
Requests: Request new book summaries
Bookmarks: Save your favorite books
History: Revisit books later
Ratings: Rate books & see your ratings
Unlock Unlimited Listening
🎧 Listen while you drive, walk, run errands, or do other activities
2.8x more books Listening Reading
Today: Get Instant Access
Listen to full summaries of 73,530 books. That's 12,000+ hours of audio!
Day 4: Trial Reminder
We'll send you a notification that your trial is ending soon.
Day 7: Your subscription begins
You'll be charged on Jan 25,
cancel anytime before.
Compare Features Free Pro
Read full text summaries
Summaries are free to read for everyone
Listen to summaries
12,000+ hours of audio
Unlimited Bookmarks
Free users are limited to 10
Unlimited History
Free users are limited to 10
What our users say
30,000+ readers
"...I can 10x the number of books I can read..."
"...exceptionally accurate, engaging, and beautifully presented..."
"...better than any amazon review when I'm making a book-buying decision..."
Save 62%
Yearly
$119.88 $44.99/year
$3.75/mo
Monthly
$9.99/mo
Try Free & Unlock
7 days free, then $44.99/year. Cancel anytime.
Settings
Appearance
Black Friday Sale 🎉
$20 off Lifetime Access
$79.99 $59.99
Upgrade Now →