نکات کلیدی
1. راسپوتینیسم: کنترل نامطلوب فراتر از آنچه که به وضوح دیده میشود
هر جا که یک خیمهدار، یک شخصیت خاکستری، یک سوونگالی، یک دستکاریکننده یا یک کنترلکنندهی پنهانی وجود داشته باشد، آنجا راسپوتین است.
تعریف راسپوتینیسم. جوهرهی "راسپوتینیسم" در اعمال کنترل نامطلوب یک فرد بر فرد دیگر نهفته است، که غالباً از پشت صحنه انجام میشود. این کنترل جنجالی است، دشمنانی برای کنترلکننده به همراه دارد و به یک دستور کار شخصی خدمت میکند. راسپوتین فاقد تواناییهایی است که در دیگران پرورش میدهد و تأثیر او محصولی از دستکاری به جای عمل مستقیم است.
هفت قانون راسپوتین:
- کنترل بر دیگران
- کنترل جنجالی
- دشمنان به عنوان نتیجهی دستکاری
- یک دستور کار شخصی
- عمل از پشت صحنه
- کنترل بر معدود افراد قدرتمند
- فاقد تواناییهای خود
همگانی بودن راسپوتینیسم. راسپوتینیسم محدود به عرصههای سیاسی با ریسک بالا نیست؛ بلکه در هر جایی که دینامیکهای قدرت وجود دارد، از اتاقهای هیئت مدیرهی شرکتی تا همکاریهای هنری، شکوفا میشود. درک این آرchetype به روشن شدن روشهای ظریف و نه چندان ظریف که افراد در جنبههای مختلف زندگی تأثیر و کنترل میگذارند، کمک میکند.
2. موسیقی پاپ: زمین حاصلخیز برای راسپوتینها
ستارهای که در جلوی صحنه قرار دارد، تحسین جمعی و جلدهای مجلات را به دست میآورد؛ در حالی که اپراتور پشت پرده کنترل را حفظ میکند.
آرchetype سوونگالی. صنعت موسیقی، با عدم تعادلهای قدرت ذاتیاش، زمینهای برای پرورش راسپوتینها فراهم میکند. این شخصیتها، غالباً تولیدکنندگان یا مدیران، کنترل نامناسبی بر هنرمندان دارند و مسیرها و شخصیتهای آنها را شکل میدهند، گاهی با هزینههای شخصی زیاد.
نمونههای راسپوتینهای پاپ:
- فیل اسپکتور: کنترل دیکتاتوری بر روی رونتها، که به سوءاستفاده منجر شد
- آیک ترنر: دستکاری تصویر و اجرای تینا ترنر از طریق سوءاستفاده
- لو پرلمن: بهرهبرداری از بکاستریت بویز و *NSYNC از طریق تقلب مالی
- دکتر لوک: اتهامات سوءاستفاده و کنترل خلاق بر روی کشا
تشبیه گولم. مسیر راسپوتین پاپ غالباً منعکسکنندهی افسانهی یهودی سازندهی گولم است: او به خلق خود زندگی میبخشد، اما در نهایت، خلق او تهدیدی برای او میشود. عموم مردم، که در ابتدا مجذوب هنر هستند، زمانی که میزان کنترل او فاش میشود، علیه راسپوتین میشوند.
3. ضد راسپوتین: مدل جدیدی از تأثیر
از آنها میپرسم چرا "نه" میگویند. به آنها گوش میدهم. سپس یک نکته از استدلال آنها را انتخاب میکنم که میتوانم آن را تأیید کنم. و به آنها میگویم که میتوانم ببینم چرا اینگونه احساس میکنند. حالا آنها نرمتر میشوند تا بتوانند صدای مرا بشنوند. و سپس به آرامی دیدگاه آنها را تغییر میدهم. به شیوهای محترمانه.
رویکرد اسکوتر براون. اسکوتر براون، مدیر جاستین بیبر و دیگر ستارههای پاپ، مدل متضادی از تأثیر را ارائه میدهد. او بر احترام، همکاری و شفافیت تأکید میکند و به نظر میرسد که تاکتیکهای دستکاریکنندهی راسپوتینهای سنتی را رد میکند.
استراتژیهای براون:
- برنامهریزی استراتژیک: شناسایی شکافها در بازار و ایجاد هنرمندانی برای پر کردن آنها
- بازاریابی ویروسی: استفاده از رسانههای اجتماعی و تأییدیههای سلبریتیها
- تصمیمگیری مبتنی بر داده: تحلیل نمودارها و روندها برای حداکثر کردن موفقیت
توهم کنترل. در حالی که براون خود را به عنوان یک راهنمای نیکوکار معرفی میکند، دینامیکهای قدرت ذاتی صنعت موسیقی هنوز وجود دارند. مرز بین تأثیر و دستکاری همچنان باریک است و پتانسیل بهرهبرداری همچنان باقی است.
4. دستکاری ادبی: ویراستار به عنوان سوونگالی
در آثار کارور چیزی دیدم که میتوانستم با آن بازی کنم. قطعاً یک چشمانداز وجود داشت. جوانهی آن چیز، در آثار ری، در کاتالوگ تجربیاتش نمایان شد. در آن وعدهای وجود داشت، چیزی که میتوانستم با آن بازی کنم و چیزی جدید بسازم.
گوردون لیش و ریمون کارور. رابطهی بین ویراستار گوردون لیش و نویسندهی ریمون کارور نمونهای از راسپوتینیسم در دنیای ادبیات است. لیش به شدت داستانهای کارور را ویرایش کرد و آنها را از احساسات خالی کرد و سبک مینیمالیستی او را شکل داد و سؤالاتی دربارهی نویسندگی و یکپارچگی هنری به وجود آورد.
چروکهای کارور:
- لیش به طور چشمگیری داستانهای کارور را کوتاه و بازنویسی کرد، گاهی تا 70% متن اصلی را حذف کرد.
- کارور در ابتدا در برابر ویرایشهای لیش مقاومت کرد اما در نهایت تسلیم شد، از ترس عواقب حرفهای.
- پس از مرگ کارور، میزان تأثیر لیش به عموم مردم فاش شد و بحثی دربارهی نویسندهی واقعی سبک نمادین کارور به وجود آمد.
معضل اخلاقی. داستان لیش و کارور سؤالات اخلاقی دربارهی نقش ویراستاران و میزان تأثیری که باید بر کار نویسنده داشته باشند، به وجود میآورد. در حالی که ویرایشهای لیش ممکن است به موفقیت کارور کمک کرده باشد، اما همچنین نگرانیهایی دربارهی خودمختاری هنری و پتانسیل دستکاری را به وجود میآورد.
5. کنترل سینمایی: جنبه تاریک آتور
بازیگران، دام هستند.
کارگردان سلطهجو. صنعت فیلم، با ساختار سلسلهمراتبی و تأکید بر دیدگاه کارگردان، میتواند رفتارهای راسپوتینی را پرورش دهد. آتورها، که به دنبال دستور کار هنری خود هستند، ممکن است کنترل نامناسبی بر بازیگران اعمال کنند و آنها را به افراط بکشانند و مرزهای بین هنر و سوءاستفاده را محو کنند.
نمونههای راسپوتینیسم سینمایی:
- وینسنت گالو: دستکاری در اجرای کریستینا ریچی در بوفالو '66
- عبدللطیف کیشیش: آسیب زدن به لئا سیدو و آدل اکسارچوپولوس در حین فیلمبرداری آبی گرمترین رنگ است
- استنلی کوبریک: فشار به تام کروز و نیکول کیدمن برای رسیدن به افراطهای احساسی در طول فیلمبرداری طولانی چشمهای بسته
افسون کوبریک. کنترل دقیق و روشهای سختگیرانهی استنلی کوبریک به افسانهای تبدیل شده و نسلهای فیلمسازان را تحت تأثیر قرار داده است. در حالی که فیلمهای او به وضوح استادانه هستند، رویکرد او سؤالاتی دربارهی رفتار اخلاقی با بازیگران و پتانسیل سوءاستفاده در پیگیری کمال هنری به وجود میآورد.
6. ورزش و گورو: قیمت عملکرد اوج
من بهترین تبلیغی هستم که میتوانم داشته باشم.
الکس گوررو و تام بردی. رابطهی بین تام بردی و مربی بدنیاش، الکس گوررو، جذابیت و پتانسیل خطرات راسپوتینیسم را در دنیای ورزش حرفهای نشان میدهد. روشهای غیرمتعارف و گذشتهی مشکوک گوررو نگرانیهایی دربارهی میزان تأثیر او بر تصمیمات شغلی و سلامتی بردی به وجود میآورد.
روش TB12:
- تأکید بر "انعطافپذیری" و تکنیکهای تمرینی غیرمتعارف
- وابستگی به محصولات و مکملهای اختصاصی
- ادعاهای نادرستی دربارهی مقابله با پیری و پیشگیری از آسیبها
قیمت جاودانگی. در حالی که بردی گوررو را به خاطر طول عمر و موفقیتش ستایش میکند، منتقدان به اعتبار علمی روش TB12 و پتانسیل بهرهبرداری از آن شک دارند. پیگیری عملکرد اوج میتواند ورزشکاران را به اعتماد بیش از حد به افرادی سوق دهد که ممکن است بهترین منافع آنها را در نظر نداشته باشند.
7. سرکردگان کارتل: قدرت در سایهها
او همیشه قدرت داشته است. همیشه.
انیدینا آرهلانو فلیکس. در دنیای کارتلهای مواد مخدر، راسپوتینیسم به شکلی بهویژه شوم به خود میگیرد. انیدینا آرهلانو فلیکس، خواهر برادران معروف آرهلانو فلیکس، این آرchetype را به تصویر میکشد. در حالی که برادرانش به خاطر خشونت و نمایشگری شناخته شده بودند، انیدینا از پشت صحنه عمل میکرد و امور مالی کارتل را مدیریت میکرد و نفوذ قابل توجهی داشت.
ال مایو زامبادا. ال مایو زامبادا، یکی از رهبران کارتل سینالوا، نمونهی دیگری از راسپوتین کارتل است. در حالی که ال چاپو گوزمان توجه بینالمللی را جلب کرد، ال مایو در سایهها باقی ماند و بر لجستیک و امنیت نظارت داشت.
مزایای ناشناسی. با حفظ یک پروفایل پایین، این راسپوتینهای کارتل از نظارت قانونگذاران و عموم مردم دوری میکنند و به آنها اجازه میدهد با آزادی بیشتری عمل کنند. قدرت آنها نه در دیداری بودن بلکه در توانایی کنترل رویدادها از پشت صحنه نهفته است.
8. رادیکالیزه شدن: شبکهی واعظ کاریزماتیک
او چیزی شبیه به یک ستاره پاپ جهاد بود.
خالد زرقانی و ابوالوالا. در حوزهی رادیکالیزه شدن، واعظان کاریزماتیک مانند خالد زرقانی و ابوالوالا نقش راسپوتینها را ایفا میکنند و افراد آسیبپذیر را به ایدئولوژیهای افراطی جذب میکنند. این شخصیتها از نارضایتیهای اجتماعی و اقتصادی بهرهبرداری میکنند و پاسخهای سادهای به مشکلات پیچیده ارائه میدهند و حس تعلق و هدف را تقویت میکنند.
فرایند جذب:
- هدفگیری جوانان ناراضی، غالباً از جوامع مهاجر
- استفاده از رسانههای اجتماعی و ارجاعات به فرهنگ پاپ برای جذب نیروها
- ارائه حس جامعه و هدف
- ارائه تفسیر تحریفشدهای از متون مذهبی برای توجیه خشونت
دنیس کاسپرت. داستان دنیس کاسپرت، یک رپر آلمانی که به یک تبلیغکننده داعش تبدیل شد، قدرت این شخصیتها را در تبدیل افراد و الهامبخشی به اعمال تروریستی نشان میدهد. با بهرهبرداری از آسیبپذیریهای کاسپرت و ارائه حس تعلق، محمد محمود او را به مسیری از خشونت و ویرانی سوق داد.
9. وضعیت لیدی مکبث: قدرت از طریق شراکت
او به یک اتحاد قدرتی روی آورد.
روزاریو موریلو و دانیل اورتگا. رابطهی بین رئیسجمهور نیکاراگوئه دانیل اورتگا و همسرش، معاون رئیسجمهور روزاریو موریلو، نمونهای از "وضعیت لیدی مکبث" است. موریلو، یک شخصیت قدرتمند و جاهطلب، تأثیر قابل توجهی بر سیاستها و تصمیمات اورتگا داشته و قدرت را در خانوادهی خود متمرکز کرده است.
اتهامات زویلامریکا. اتهامات سوءاستفاده جنسی علیه اورتگا، همراه با حمایت بیچون و چرای موریلو از همسرش، پیچیدگیها و پتانسیل سوءاستفاده در چنین شراکتهایی را برجسته میکند. جاهطلبی و تمایل موریلو به کنترل ممکن است او را به اولویت دادن به قدرت بر رفاه دختر خود سوق داده باشد.
قیمت جاهطلبی. وضعیت لیدی مکبث سؤالاتی دربارهی نقش زنان در قدرت و قربانیهایی که ممکن است برای دستیابی به اهداف خود بپردازند، به وجود میآورد. در حالی که داستان موریلو منحصر به فرد است، اما الگوی گستردهتری از زنان را نشان میدهد که در ساختارهای پدرسالارانه حرکت میکنند و از طریق روابط خود با مردان قدرتمند به دنبال نفوذ هستند.
10. جذابیت و خطر "راسپوتین کرهای"
من گناهی مرتکب شدم که سزاوار مرگ است.
چوی سون-سیل و پارک گئون-هه. رسوایی "راسپوتین کرهای"، که شامل چوی سون-سیل و رئیسجمهور سابق کرهجنوبی پارک گئون-هه میشود، داستانی عبرتآموز دربارهی خطرات نفوذ بیحد و مرز و پتانسیل فساد در سیستمهای سیاسی را ارائه میدهد. رابطهی چندین سالهی چوی با پارک، همراه با ادعای سوءاستفاده از ارتباطشان برای منافع شخصی، منجر به استیضاح و زندانی شدن پارک شد.
میراث چوی تائه-مین. این رسوایی همچنین تأثیر پدر چوی سون-سیل، چوی تائه-مین، یک رهبر فرقهای را که پس از ترور والدین پارک با او دوست شده بود، فاش کرد. کنترل طولانیمدت چویها بر پارک نشاندهندهی پتانسیل افرادی با باورهای غیرمتعارف برای دسترسی به قدرت و دستکاری رهبران سیاسی است.
قیمت نفوذ. رسوایی چوی سون-سیل یادآور اهمیت شفافیت و پاسخگویی در دولت است. خشم عمومی نسبت به اقدامات چوی تأکید بر نیاز به تدابیر حفاظتی برای جلوگیری از نفوذ نامناسب و اطمینان از اینکه تصمیمات سیاسی به نفع مردم اتخاذ میشود، دارد.
11. چشمانداز سیاسی مدرن: نبرد راسپوتینها
دولت مانند انقلاب فرانسه است. هرگز نمیدانید که بعدی که سرش بریده میشود کیست.
دایرهی داخلی ترامپ. دولت ترامپ با یک جنگ قدرت مداوم بین مشاوران رقیب مشخص شده است که هر یک در تلاش برای جلب توجه رئیسجمهور هستند. شخصیتهایی مانند استیو بنن، جارد کشنر و کلیان کانوی همگی در تلاش برای تأثیرگذاری بر سیاستها و تصمیمات ترامپ بودهاند، غالباً با دستور کارهای متضاد.
ظهور و سقوط بنن. دورهی استیو بنن در کاخ سفید نمونهای از خطرات راسپوتینیسم بیحد و مرز است. در حالی که دیدگاههای ملیگرایانهی سختگیرانهی بنن با پایگاه ترامپ همخوانی داشت، تاکتیکهای تقسیمکننده و رفتار خودستایانهاش در نهایت به سقوط او منجر شد.
نفوذ پایدار کشنر. با وجود جنجالهای متعدد و سؤالاتی دربارهی صلاحیتهایش، جارد کشنر همچنان نقش برجستهای در دولت ترامپ ایفا کرده است. توانایی او در ناوبری در آبهای خطرناک سیاست واشنگتن و حفظ اعتماد رئیسجمهور به نفوذ و قدرت منحصر به فرد او اشاره دارد.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب هیچکس نباید تمام این قدرت را داشته باشد به بررسی "راسپوتینهای" مدرن میپردازد - تأثیرگذاران پشت صحنه در زمینههای مختلف. خوانندگان این کتاب را سرگرمکننده و آموزنده یافتند و از سبک نوشتاری و تحقیقات بارشاد تقدیر کردند. بسیاری از آنها به زمینه تاریخی و مثالهای معاصر اشاره کردند. برخی احساس کردند که مفهوم در برخی زمینهها بیش از حد کشیده شده یا عمق کافی ندارد. بهطور کلی، منتقدان این کتاب را خواندنی و تحریککنندهی تفکر در زمینه قدرت و دستکاری دانستند، هرچند نظرات در مورد کارایی آن در بررسی کامل آرchetype "راسپوتین" متفاوت بود.