نکات کلیدی
۱. سرنوشت سربازی که با گلوله و رؤیاها متوقف شد
آنچه در ساعتهای پس از آن رخ داد، همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده است، اما نتیجه آن آغاز دگرگونیای بود که زندگیام را بازتعریف کرد.
زندگی بهعنوان یک سرباز. دیوید مورهاوس در محیطی آکنده از زندگی نظامی بزرگ شد، راه پدرش را دنبال کرد و سرنوشتی میهنپرستانه را پذیرفت. با وجود دورهای کوتاه از شورش جوانی و پیگیری تحصیلات دانشگاهی، لحظهای قدرتمند در بالای دانشگاه بریگهام یانگ، او را به خدمت نظامی مصمم کرد و باعث شد در برنامه ROTC بدرخشد و به یکی از افسران پیادهنظام برجسته و نشاندار تبدیل شود. دوران ابتدایی حرفهاش با پیشرفت سریع و مأموریتهای چالشبرانگیز همراه بود، از جمله فرماندهی یک گردان چترباز در پاناما و خدمت در هنگ نخبه ۷۵ رنجر.
تأثیر گلوله. در سال ۱۹۸۷، هنگام آموزش رنجرهای اردنی در دره متروک باتن الغول، گلولهای از مسلسل به کلاهخود مورهاوس اصابت کرد و در عمق آن جا خوش کرد. اگرچه آسیب جسمی جدی جز سردرد شدید نداشت، این تجربه نزدیک به مرگ، رؤیاهای عمیق و نگرانکنندهای را در او برانگیخت. این رؤیاها شامل ملاقات با موجودات عجیب، پیامهایی درباره پیگیری صلح و کابوسهای ترسناکی بود که بسیار واقعی به نظر میرسیدند و آغاز تحولی غیرقابل توضیح و فراتر از درک معمول را رقم زدند.
پدیدههای غیرقابل توضیح. رؤیاها ادامه یافتند و شدت گرفتند، مورهاوس را گیج و ترساندند. او احساس خروج از بدن داشت، اشکالی را در تاریکی میدید و حس جدایی فزایندهای از واقعیت معمولی تجربه میکرد. این تغییر ناگهانی از دنیای قابل پیشبینی و ملموس پیادهنظام که همیشه میشناخت، او را به جستجوی پاسخ درباره ماهیت این تجربیات و تغییر درک خود از جهان واداشت.
۲. جذب شدن به دنیای مخفی جاسوسی روانی
من توسط گروهی از کارشناسان اطلاعات نظامی مصاحبه و معاینه شدم و به واحد عجیبی به نام ارتش مخفی ویرجینیای شمالی (SANV) منصوب گردیدم.
جستجوی پاسخ و کمک. مورهاوس که از رؤیاها و کابوسهای مداوم خود رنج میبرد، به دکتر اینیس بارکر، روانشناس واحد اطلاعات نظامی غیرمتعارف خود (با نام رمز کیپ مقدس) اعتماد کرد. بارکر این تجربیات را نه بهعنوان نشانههای بیماری روانی، بلکه بهعنوان نشانهای از توانایی منحصر به فرد دید. او مورهاوس را با مفهوم دید از راه دور و وجود برنامهای فوق سری در این زمینه آشنا کرد.
معرفی به سان استریک. بارکر اسناد محرمانهای را درباره فعالیتهای واحد دید از راه دور آژانس اطلاعات دفاعی (DIA) به نام سان استریک به مورهاوس نشان داد. این اسناد افراد قادر به سفر روانی به مکانهای دور، مشاهده رویدادهای گذشته و آینده و جمعآوری اطلاعات را توصیف میکردند. مورهاوس با شنیدن این داستانها که شباهتهایی با تجربیات ناخواسته خودش داشت، شگفتزده شد و این برنامه را بهعنوان توضیحی ممکن و راهی برای کنترل رؤیاهای نگرانکنندهاش پذیرفت.
فرآیند انتخاب. مورهاوس تحت ارزیابیهای روانشناختی و مصاحبهای با بیل لوی، مدیر سان استریک قرار گرفت. لوی تأیید کرد که این واحد افراد را برای «فراتر رفتن از زمان و مکان» به منظور جمعآوری اطلاعات آموزش میدهد و هشدار داد که این فرآیند شرکتکنندگان را برای همیشه تغییر خواهد داد. با وجود خطرات و غیرمتعارف بودن کار، مورهاوس که به دنبال درک و کنترل تواناییهای خود بود، علاقهمندی شدید نشان داد و به برنامه پذیرفته شد؛ نقطه عطفی در مسیر حرفه نظامی سنتیاش.
۳. آموزش سختگیرانه، گشایش تواناییهای خارقالعاده دید از راه دور
کاری که ما اینجا انجام میدهیم، آموزش افراد برای فراتر رفتن از زمان و مکان، مشاهده اشخاص، مکانها و اشیاء دوردست و جمعآوری اطلاعات است.
غوطهوری در واقعیتی نو. مورهاوس آموزشهای فشردهای را در سان استریک زیر نظر دیدگان باتجربهای چون مل رایلی و کاتلین میلر آغاز کرد. آموزش شامل سخنرانیهایی درباره تاریخ و نظریه پدیدههای روانی و تمرینهای عملی در محیطهای کنترلشده برای کاهش «نویز»های خارجی بود. او تکنیکهایی مانند دید از راه دور مختصات (CRV) و دید از راه دور گسترده (ERV) را برای دسترسی روانی به اطلاعات آموخت.
پرورش «چشمها». با تمرین مستمر، مورهاوس مهارتهای دید از راه دور خود را به سرعت توسعه داد. او یاد گرفت وارد حالات تغییر یافته هوشیاری شود، ایگوگرامها (واکنشهای خودکار به اهداف) را تفسیر کند و در «اتر» – فضای غیرمادی که دید از راه دور در آن رخ میدهد – حرکت کند. توانایی دو مکانی شدن (پروژکت کردن آگاهی به هدف) او به سرعت و دقت، مربیانش را تحت تأثیر قرار داد و نشاندهنده استعداد طبیعی، احتمالاً تقویتشده توسط آسیب گلوله بود.
تجربه نادیدنیها. اهداف آموزشی از اشیاء معمولی تا مکانهای تاریخی مهم مانند کوه فوجی و اردوگاه کار اجباری داخائو متغیر بودند. این جلسات اغلب از نظر عاطفی و جسمی طاقتفرسا بودند، زیرا مورهاوس یاد گرفت نه تنها اطلاعات بصری بلکه باقیماندههای احساسی و انرژی مکانها و رویدادها را نیز درک کند. او «روح» اشیاء و مکانها را تجربه کرد و مرزهای میان دنیای فیزیکی و غیر فیزیکی را محو کرد و باورش به واقعیت دید از راه دور را مستحکم ساخت.
۴. مأموریتهای عملیاتی، کشف حقایق پنهان و تعارضات اخلاقی
ما جاسوسانی روانی بودیم که توسط دولت آموزش دیده و حقوق میگرفتیم و دشمنان ایالات متحده را زیر نظر داشتیم؛ چرا باید درباره روش بهکار رفته ناراحت شویم؟
بهکارگیری هدیه. پس از تبدیل شدن به یک بیننده عملیاتی، مورهاوس در مأموریتهای واقعی اطلاعاتی شرکت کرد. این مأموریتها شامل جستجوی گروگانها مانند سرهنگ دوم مارینز هیگینز در لبنان، بررسی بمبگذاری پرواز پان آم ۱۰۳ بر فراز لاکربی اسکاتلند و شناسایی محمولهها و سرکردگان مواد مخدر در جنگ علیه مواد مخدر بود. بینندگان از راه دور اطلاعات منحصربهفرد و اغلب دقیق و ترسناکی ارائه میدادند که روشهای اطلاعاتی سنتی را تکمیل میکرد.
شاهد عینی تراژدی. مأموریتهایی مانند بررسی لاکربی تأثیر عمیقی داشتند، زیرا بینندگان روانی لحظات پایانی قربانیان را بازسازی کرده و جزئیاتی درباره دستگاههای انفجاری و عاملان آنها شناسایی کردند. مورهاوس و دیگران درد و رنج کسانی را که مشاهده میکردند حس میکردند، که بار عاطفی کار و پیچیدگیهای اخلاقی استفاده از چنین تواناییهایی برای جاسوسی را برجسته میکرد، بهویژه وقتی اطلاعات بهدستآمده همیشه به اقدام منجر نمیشد.
کشف احتمال سرپوشگذاری. مأموریتی پس از طوفان صحرا برای ارزیابی احتمال استفاده از عوامل شیمیایی یا بیولوژیکی در کویت، مورهاوس و مل رایلی را به کشف نگرانکنندهای رساند. با مقایسه نتایج جلساتشان (که نقض پروتکل بود)، دریافتند هر دو منطقه یکسانی را هدف قرار داده و قوطیهای عجیبی نزدیک چاههای نفت در حال سوختن شناسایی کردهاند، با وجود اینکه دستورالعملهای متفاوتی دریافت کرده بودند. آنها گمان کردند دولت از دید از راه دور برای تأیید استفاده عراق از سلاحهای غیرمتعارف بهره میبرد و همزمان در حال سازماندهی سرپوشی برای جلوگیری از پیامدهای عمومی و حقوقی است، که معضل اخلاقی عمیقی ایجاد کرد.
۵. هدیه روانی، هزینهای ویرانگر بر زندگی شخصی
وقتی لوی گفت این واحد زندگیات را برای همیشه تغییر خواهد داد، درست میگفت. این تغییر از همان ابتدا آغاز شده بود.
فشار بر خانواده. فشارهای کار محرمانه، ناتوانی در به اشتراک گذاشتن تجربیات و شدت فزاینده رؤیاها و کابوسها، ازدواج مورهاوس و رابطهاش با فرزندانش را به شدت تحت تأثیر قرار داد. همسرش، دبی، در مواجهه با تغییر شخصیت او، حالات غیرقابل پیشبینی و تجربیات ترسناک شبانهاش دچار مشکل شد. فرزندان از پدرشان ترسیدند و او را موجودی بیگانه میدیدند که توسط نیروهای نامرئی تسخیر شده است.
انزوا و زوال. با عمیقتر شدن ارتباطش با اتر، مورهاوس منزویتر شد و برقراری ارتباط با دنیای عادی و افرادی که واقعیت او را درک نمیکردند، برایش دشوار گردید. او دیگر به کلیسا نمیرفت، از دوستان قدیمی فاصله گرفت و در نهایت از خانواده جدا شد، تنها زندگی کرد و برای حفظ ثبات عاطفی و روحی خود تلاش میکرد. نبود حمایت مستمر از سوی واحد پس از ترک آن، وضعیتش را وخیمتر کرد.
از دست دادن کنترل. بدون ساختار و نظارت برنامه سان استریک، تغییرات ناخواسته مورهاوس بین واقعیت و اتر بیشتر و غیرقابل پیشبینیتر شد. او در حالت بیداری دچار توهمات ترسناک میشد، با خواب مشکل داشت و همواره احساس میکرد در آستانه از دست دادن عقل است. این دوره بحران شخصی شدیدی بود که او را گمگشته، منزوی و در جستجوی کمکی که پزشکی متعارف قادر به ارائه آن نبود، رها کرد.
۶. نیروهای دولتی نویسنده را هدف قرار میدهند تا راز را سرکوب کنند
نمیتوانی محاکمه نظامی را ادامه دهی. این یک تله است.
تصمیم به علنی شدن. با مشاهده احتمال سرپوشگذاری دولت درباره عوامل شیمیایی جنگ خلیج و ناامیدی از سوءاستفاده و احتمال پایان برنامه دید از راه دور، مورهاوس و مل رایلی تصمیم گرفتند وجود و تواناییهای سان استریک را به عموم اعلام کنند. آنها معتقد بودند این ابزار قدرتمند باید برای خیر بشریت به کار رود، نه اینکه پنهان یا به سلاح تبدیل شود.
آزار و اذیت اولیه. تلاشهای آنها برای بیان داستانشان، از جمله تماس با خبرنگاران و نمایندگان ادبی، به سرعت توجه ناخواستهای را جلب کرد. مورهاوس و خانوادهاش با آزارهای فزایندهای مواجه شدند، از تماسهای ناشناس تلفنی و بستههای مشکوک حاوی نوارهای مکالماتش گرفته تا ورود غیرمجاز به خانه و به هم ریختن دفتر کارش، که آشکارا برای ترساندن و سکوت آنها طراحی شده بود.
اتهامات ساختگی و محاکمه نظامی. تلاشهای دولت شدت گرفت و به اتهامات ظاهراً ساختگی علیه مورهاوس انجامید، از جمله زنا، سرقت و رفتار نامناسب یک افسر. این اتهامات که هر کدام بهتنهایی کوچک به نظر میرسیدند، بهطور استراتژیک برای بیاعتبار کردن او و مجبور کردنش به محاکمه نظامی طراحی شده بودند. این نبرد حقوقی به ابزار اصلی جامعه اطلاعاتی برای ساکت کردن او و جلوگیری از افشای برنامه دید از راه دور تبدیل شد.
۷. سقوط از مقام، تولدی دردناک و هدفی نوین
تو هنوز آنچه باید باشی نیستی؛ فقط در مسیر حرکت میکنی.
بستری شدن و خیانت. فشار شدید محاکمه نظامی و آزارهای مداوم منجر به فروپاشی شدید روانی مورهاوس شد و او را به بیمارستان نظامی والتر رید کشاند. در آنجا، موقتا آرامش و درکی از وضعیت منحصر به فردش یافت، به ویژه از سوی دکتر دامیولی. اما فشار نظامی ادامه یافت و او را مجبور به بازگشت به فورت براگ و مواجهه با محاکمه نظامی کرد، با وجود نیازهای پزشکیاش.
رنج محاکمه نظامی. مورهاوس روند تحقیرآمیز جلسه بررسی ماده ۳۲ب و آمادهسازیهای محاکمه نظامی را تحمل کرد. با وجود نبود شواهد قوی و حمایت بیدریغ خانواده و دوستان، نظام نظامی مصمم به مجازات او به نظر میرسید. او دریافت اتهامات بهانهای است و تهدید واقعی احتمال مطرح شدن اتهام افشای اطلاعات محرمانه در دادگاه است که نمیتوانست بدون فاش کردن راز مورد نظر از خود دفاع کند.
کنارهگیری و مسیر نو. در مواجهه با یقین محکومیت و زندان در صورت ادامه محاکمه، مورهاوس تصمیم دردناکی گرفت که به «خاطر خدمت» از سمت خود استعفا دهد. این منجر به اخراج «غیرشرافتمندانه» شد که حرفه نظامی، حقوق بازنشستگی و مزایایش را از او گرفت و شانزده سال خدمتش را عملاً پاک کرد. اگرچه این جدایی ویرانگر بود، اما او را از محدودیتها و تهدیدهای جامعه اطلاعاتی آزاد کرد و اجازه داد تا تواناییهای منحصر به فرد و پیام فرشته را به طور کامل بپذیرد و زندگیاش را وقف درک و به اشتراک گذاشتن هدیه دید از راه دور برای خیر بشریت کند، تولدی دردناک در دنیایی که از دست داده بود.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب «جنگجوی روانی» با نظرات متفاوتی روبهرو شده است و میانگین امتیاز آن ۳.۸۳ از ۵ است. برخی از خوانندگان این اثر را جذاب میدانند و روایت مورهاوس از مشاهده از راه دور را ستایش میکنند و صداقت و شجاعت او را تحسین میکنند. در مقابل، عدهای سبک نگارش او را نقد کرده و به اعتبار ادعاهایش شک دارند. ترکیب تجربیات نظامی، فعالیتهای فراطبیعی و مبارزات شخصی در این کتاب برای بسیاری از خوانندگان جالب توجه است، در حالی که شکاکان آن را داستانی تخیلی یا تبلیغاتی میدانند. برخی از بینشهای ارائه شده درباره برنامههای روانی دولتی استقبال میکنند، اما گروهی دیگر روایت را آزاردهنده یا ضعیف میپندارند.
Similar Books





