Facebook Pixel
Searching...
فارسی
EnglishEnglish
EspañolSpanish
简体中文Chinese
FrançaisFrench
DeutschGerman
日本語Japanese
PortuguêsPortuguese
ItalianoItalian
한국어Korean
РусскийRussian
NederlandsDutch
العربيةArabic
PolskiPolish
हिन्दीHindi
Tiếng ViệtVietnamese
SvenskaSwedish
ΕλληνικάGreek
TürkçeTurkish
ไทยThai
ČeštinaCzech
RomânăRomanian
MagyarHungarian
УкраїнськаUkrainian
Bahasa IndonesiaIndonesian
DanskDanish
SuomiFinnish
БългарскиBulgarian
עבריתHebrew
NorskNorwegian
HrvatskiCroatian
CatalàCatalan
SlovenčinaSlovak
LietuviųLithuanian
SlovenščinaSlovenian
СрпскиSerbian
EestiEstonian
LatviešuLatvian
فارسیPersian
മലയാളംMalayalam
தமிழ்Tamil
اردوUrdu
Seven and a Half Lessons About the Brain

Seven and a Half Lessons About the Brain

توسط Lisa Feldman Barrett 2020 192 صفحات
4.05
6k+ امتیازها
گوش دادن

نکات کلیدی

1. عملکرد اصلی مغز شما تنظیم بدن است، نه تفکر

مهم‌ترین وظیفه مغز شما کنترل بدن است—مدیریت آلوستاز—با پیش‌بینی نیازهای انرژی قبل از بروز آن‌ها تا بتوانید حرکات مؤثر و مفیدی انجام دهید و زنده بمانید.

آلوستاز، نه شناخت. مغز عمدتاً برای تنظیم نیازهای انرژی و منابع بدن تکامل یافته است، فرآیندی که آلوستاز نامیده می‌شود. این شامل پیش‌بینی و آماده‌سازی برای نیازهای بدن قبل از بروز آن‌هاست، که استفاده مؤثر از انرژی برای بقا و تولید مثل را تضمین می‌کند. مغز به‌طور مداوم انرژی را در انتظار نیازهای آینده سرمایه‌گذاری می‌کند و برداشت‌ها و واریزها را در بودجه انرژی مجازی بدن متعادل می‌سازد.

تکامل پیچیدگی. با تکامل حیوانات به بدن‌های بزرگ‌تر و پیچیده‌تر، مغز آن‌ها سیستم‌های پیچیده‌تری برای مدیریت عملکردهای داخلی بدن توسعه داد:

  • سیستم قلبی‌عروقی (قلب، رگ‌های خونی)
  • سیستم تنفسی (ریه‌ها، تبادل گاز)
  • سیستم ایمنی (مبارزه با عفونت‌ها)
  • سیستم غدد درون‌ریز (هورمون‌ها، متابولیسم)

این سیستم‌های پیچیده نیاز به یک مرکز فرماندهی مرکزی – مغز – برای هماهنگی و تنظیم مؤثر آن‌ها داشتند. بنابراین، هدف اصلی مغز این است که بدن را به‌درستی اداره کند و عملکردهای شناختی مانند تفکر، احساس و خلاقیت به‌عنوان پیامدهای این نقش بنیادی ظهور می‌کنند.

2. نظریه مغز سه‌گانه یک افسانه است: شما یک مغز یکپارچه دارید

ایده مغز سه‌گانه و نبرد حماسی آن بین احساس، غریزه و عقل یک افسانه مدرن است.

یک مغز یکپارچه. نظریه محبوب "مغز سه‌گانه" که پیشنهاد می‌کند مغز انسان در سه لایه متمایز (زیرمینی، احساسی و عقلانی) تکامل یافته، از نظر علمی نادرست است. علوم اعصاب مدرن نشان می‌دهد که مغز انسان یک ساختار واحد و به‌هم‌پیوسته است که هیچ تقسیم واضحی بین غریزه، احساس و عقل وجود ندارد.

تداوم تکاملی. تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که:

  • خزندگان و پستانداران بسیاری از انواع نورون‌های مشابه را به اشتراک می‌گذارند
  • توسعه مغز یک "طرح تولید" مشترک را در گونه‌های مختلف دنبال می‌کند
  • قشر مغزی انسان به‌طور نامتناسبی بزرگ‌تر از سایر پستانداران نیست
  • هیچ سیستم مغزی "احساسی" یا "عقلانی" اختصاصی وجود ندارد

این درک، مفاهیم سنتی از طبیعت انسان و ایده‌ای که عقل باید بر احساس غلبه کند را به چالش می‌کشد. در عوض، این نظریه یک دیدگاه یکپارچه‌تر از عملکرد مغز را پیشنهاد می‌کند، جایی که شناخت، احساس و غریزه به‌عنوان بخشی از یک سیستم یکپارچه برای تنظیم بدن و رفتار سازگار با هم کار می‌کنند.

3. مغز شما یک شبکه پیچیده و قابل تطبیق است، نه یک ساختار ثابت

یک شبکه مغزی یک استعاره نیست. این توصیفی است که از بهترین علوم موجود درباره چگونگی تکامل مغزها، ساختار آن‌ها و نحوه عملکردشان به‌دست آمده است.

شبکه‌های عصبی پویا. مغز بهتر است به‌عنوان یک شبکه پیچیده و به‌هم‌پیوسته از نورون‌ها درک شود تا یک ساختار ثابت با اجزای اختصاصی. این شبکه به‌طور مداوم در حال تغییر و تطبیق است، با نورون‌هایی که بر اساس تجربه و نیاز، اتصالات را شکل می‌دهند و می‌شکنند.

ویژگی‌های کلیدی شبکه مغز:

  • هاب‌ها: نواحی به‌هم‌پیوسته که ارتباط مؤثر را تسهیل می‌کنند
  • پلاستیسیته: توانایی تغییر و سازماندهی مجدد اتصالات در طول زمان
  • زوال: مسیرهای عصبی متعدد می‌توانند همان نتیجه را تولید کنند
  • پیچیدگی: ظرفیت ایجاد تعداد زیادی الگوهای عصبی متمایز

این ساختار شبکه‌ای به مغز اجازه می‌دهد تا به‌طرز فوق‌العاده‌ای انعطاف‌پذیر و مؤثر باشد و به موقعیت‌ها و محیط‌های جدید تطبیق یابد در حالی که انرژی را حفظ می‌کند. این توضیح می‌دهد که چگونه مغز می‌تواند دامنه وسیعی از عملکردها را با یک ساختار فیزیکی واحد انجام دهد و چگونه می‌تواند از آسیب‌ها با بازسازی خود بهبود یابد.

4. تجربیات اولیه توسعه مغز را از طریق تنظیم و حذف شکل می‌دهند

مغزهای کوچک خود را به دنیای خود متصل می‌کنند.

توسعه وابسته به تجربه. مغز یک نوزاد در زمان تولد به‌طور کامل شکل نگرفته است، بلکه بر اساس ورودی‌های محیطی به توسعه ادامه می‌دهد. این فرآیند شامل دو مکانیزم کلیدی است:

  1. تنظیم: تقویت اتصالات عصبی که به‌طور مکرر استفاده می‌شوند
  2. حذف: از بین بردن اتصالات غیرضروری یا استفاده‌نشده

نقش حیاتی مراقبان. والدین و مراقبان نقش حیاتی در شکل‌دهی به توسعه مغز کودک ایفا می‌کنند:

  • تنظیم بودجه بدن نوزاد (غذا دادن، آرام کردن و غیره)
  • هدایت توجه به محرک‌های مهم
  • فراهم کردن تجربیات حسی و اجتماعی غنی

این فرآیند توسعه‌ای به مغز اجازه می‌دهد تا به محیط خاص خود تطبیق یابد، اما همچنین کودکان را در برابر تجربیات منفی آسیب‌پذیر می‌کند. استرس مزمن، غفلت یا فقر می‌تواند تأثیرات طولانی‌مدتی بر ساختار و عملکرد مغز داشته باشد و ممکن است منجر به مشکلات جسمی و روانی در آینده شود.

5. مغز شما به‌طور مداوم پیش‌بینی می‌کند و واقعیت شما را می‌سازد

دانشمندان اکنون به‌طور نسبی مطمئن هستند که مغز شما واقعاً قبل از اینکه امواج نوری، مواد شیمیایی و سایر داده‌های حسی به مغز شما برسند، شروع به حس کردن تغییرات لحظه‌ای در دنیای اطراف شما می‌کند.

پردازش پیش‌بینی‌کننده. به‌جای واکنش منفعل به ورودی‌های حسی، مغز شما به‌طور فعال ادراک شما از واقعیت را از طریق پیش‌بینی مداوم می‌سازد. این مغز از تجربیات گذشته و زمینه کنونی برای پیش‌بینی آنچه که خواهید دید، خواهید شنید، احساس خواهید کرد و بعد انجام خواهید داد، استفاده می‌کند.

جنبه‌های کلیدی پردازش پیش‌بینی‌کننده:

  • کارایی: پیش‌بینی‌ها پاسخ‌های سریع‌تری به محیط می‌دهند
  • توهم: تجربه آگاهانه شما یک "توهم کنترل‌شده" است که توسط ورودی‌های حسی محدود می‌شود
  • یادگیری: خطاهای پیش‌بینی محرک یادگیری و به‌روزرسانی مدل‌های ذهنی هستند

این طبیعت پیش‌بینی‌کننده مغز تأثیرات عمیقی بر درک ادراک، عمل و حتی مفاهیمی مانند اراده آزاد دارد. این نشان می‌دهد که تجربیات و اعمال ما به‌شدت تحت تأثیر وضعیت گذشته و کنونی ما قرار دارد، اما همچنین این امکان را می‌دهد که ما قدرت شکل‌دهی به پیش‌بینی‌های آینده خود را از طریق یادگیری عمدی و مواجهه با تجربیات جدید داشته باشیم.

6. مغزهای انسانی به‌هم‌پیوسته‌اند و بودجه بدن یکدیگر را تنظیم می‌کنند

در تمام طول زندگی‌تان، بدون آگاهی شما، شما نوعی واریز به بودجه بدن دیگران می‌کنید و همچنین برداشت‌هایی انجام می‌دهید و دیگران نیز همین کار را برای شما انجام می‌دهند.

تنظیم اجتماعی. مغزهای انسانی به‌طور بنیادی به‌هم‌پیوسته‌اند و به‌طور مداوم بر وضعیت فیزیولوژیکی و بودجه انرژی یکدیگر تأثیر می‌گذارند. این تنظیم متقابل از طریق کانال‌های مختلفی انجام می‌شود:

  • نزدیکی فیزیکی (مانند لمس، تنفس همزمان)
  • سرایت احساسی
  • زبان و ارتباطات

کلمات به‌عنوان تنظیم‌کننده‌های بیولوژیکی. زبان تأثیر قدرتمندی بر بیولوژی ما دارد:

  • کلمات مهربان می‌توانند آرامش‌بخش و تسکین‌دهنده باشند
  • کلمات سخت می‌توانند واکنش‌های استرس را تحریک کنند
  • حتی خواندن یا شنیدن توصیف‌ها می‌تواند نواحی مغزی مربوطه را فعال کند

این ارتباط متقابل هم پیامدهای مثبت و هم منفی دارد:

  • مزایا: روابط حمایتی سلامت و طول عمر را بهبود می‌بخشند
  • خطرات: استرس مزمن ناشی از منابع اجتماعی می‌تواند منجر به بیماری‌های جسمی و روانی شود

درک این طبیعت اجتماعی مغزهای ما اهمیت پرورش روابط مثبت و در نظر گرفتن تأثیر کلمات و اعمال ما بر رفاه دیگران را برجسته می‌کند.

7. هیچ طبیعت انسانی جهانی وجود ندارد: مغزها ذهن‌های متنوعی خلق می‌کنند

مغزهای انسانی انواع مختلفی از ذهن‌ها را می‌سازند.

تنوع قاعده است. به‌جای یک طبیعت انسانی جهانی، مغزهای ما مجموعه‌ای متنوع از ذهن‌ها را خلق می‌کنند که تحت تأثیر فرهنگ، تجربه و تفاوت‌های فردی شکل می‌گیرند. این تنوع برای بقا و سازگاری گونه ما حیاتی است.

نمونه‌هایی از تنوع ذهن:

  • تفاوت‌های فرهنگی در تجربیات و ابراز احساسات
  • سبک‌ها و توانایی‌های شناختی متنوع (مانند طیف اوتیسم)
  • روش‌های مختلف در درک و تعامل با جهان

پلاستیسیته و فرهنگ‌پذیری. پلاستیسیته مغز انسان اجازه می‌دهد تا در طول زندگی به محیط‌ها و فرهنگ‌های جدید به‌طور قابل توجهی تطبیق یابد. این فرآیند که فرهنگ‌پذیری نامیده می‌شود، شامل بازسازی مغز برای ناوبری مؤثر در زمینه‌های اجتماعی و فیزیکی جدید است.

شناسایی تنوع ذهن‌های انسانی، مفاهیم ساده‌انگارانه از نرمال در برابر غیرنرمال را به چالش می‌کشد و درک دقیق‌تری از سلامت روان، آموزش و تعامل اجتماعی را تشویق می‌کند.

8. ابرقدرت انسانی: ایجاد واقعیت اجتماعی مشترک

واقعیت اجتماعی یک هدیه شگفت‌انگیز است. شما می‌توانید به سادگی چیزهایی را اختراع کنید، مانند یک میم یا یک سنت یا یک قانون، و اگر دیگران آن را به‌عنوان واقعی تلقی کنند، واقعیت می‌شود.

تخیل جمعی. انسان‌ها توانایی منحصر به فردی برای ایجاد و حفظ واقعیت‌های اجتماعی مشترک دارند – مفاهیم جمعی که دنیای ما و رفتار ما را شکل می‌دهند. این ظرفیت از تعامل پنج توانایی کلیدی (پنج "C") ناشی می‌شود:

  1. خلاقیت
  2. ارتباط
  3. کپی‌برداری
  4. همکاری
  5. فشرده‌سازی (انتزاع)

قدرت و مسئولیت. واقعیت اجتماعی به انسان‌ها اجازه می‌دهد تا:

  • جوامع و نهادهای پیچیده‌ای ایجاد کنند
  • به‌طور گسترده همکاری کنند
  • به محیط‌های متنوع تطبیق یابند

با این حال، این نیز با خطراتی همراه است:

  • پتانسیل برای دستکاری و سرکوب
  • اشتباه گرفتن ساختارهای اجتماعی با واقعیت فیزیکی
  • پیامدهای ناخواسته بر تکامل انسانی

درک طبیعت ساخته‌شده واقعیت اجتماعی به ما این امکان را می‌دهد که به‌طور انتقادی باورها و نهادهای مشترکی را که زندگی ما را اداره می‌کنند، بررسی و شکل‌دهی کنیم. این موضوع هم به سازگاری شگفت‌انگیز جوامع انسانی و هم به مسئولیتی که در ایجاد جهانی که رفاه همه را ترویج می‌کند، تأکید می‌کند.

آخرین به‌روزرسانی::

نقد و بررسی

4.05 از 5
میانگین از 6k+ امتیازات از Goodreads و Amazon.

کتاب هفت و نیم درس درباره‌ی مغز دیدگاه‌های قابل فهمی درباره‌ی علوم اعصاب ارائه می‌دهد و افسانه‌های رایج درباره‌ی ساختار و عملکرد مغز را به چالش می‌کشد. خوانندگان از سبک نوشتاری واضح، طنز و توانایی بارت در توضیح مفاهیم پیچیده به شکلی ساده قدردانی می‌کنند. این کتاب موضوعاتی مانند تکامل مغز، پیش‌بینی، ارتباطات اجتماعی و چگونگی تأثیر فرهنگ بر شناخت را پوشش می‌دهد. در حالی که برخی آن را بیش از حد ساده می‌دانند، بسیاری آن را به عنوان مقدمه‌ای جذاب برای علم مغز کنونی توصیه می‌کنند. منتقدان به اختصار و گاه‌به‌گاه به نظرات سیاسی آن اشاره می‌کنند، اما بیشتر آن را به خاطر توانایی‌اش در به چالش کشیدن ایده‌های قدیمی و تحریک علاقه بیشتر به علوم اعصاب تحسین می‌کنند.

درباره نویسنده

لیزا فلدمن برت، عصب‌شناس، روانشناس و نویسنده‌ی برجسته‌ای است که به خاطر کارهای پیشگامانه‌اش در علم عواطف و تحقیقات مغزی شناخته می‌شود. کتاب‌های علمی محبوب او، از جمله "چگونه احساسات ساخته می‌شوند" و "هفت و نیم درس درباره‌ی مغز"، به دلیل رویکرد قابل دسترس به مفاهیم پیچیده‌ی عصبی، تحسین گسترده‌ای را به دست آورده‌اند. تحقیقات برت دیدگاه‌های سنتی درباره‌ی احساسات و عملکرد مغز را به چالش می‌کشد و نظریه‌های جدیدی درباره‌ی چگونگی ساخت تجربیات احساسی توسط مغز ارائه می‌دهد. به عنوان استاد در دانشگاه نورت‌ایسترن و مدرس در دانشکده‌ی پزشکی هاروارد، او همچنان به طور قابل توجهی به حوزه‌های روانشناسی و علوم اعصاب کمک می‌کند و بر گفتمان علمی و درک عمومی از مغز تأثیر می‌گذارد.

Other books by Lisa Feldman Barrett

0:00
-0:00
1x
Dan
Andrew
Michelle
Lauren
Select Speed
1.0×
+
200 words per minute
Create a free account to unlock:
Bookmarks – save your favorite books
History – revisit books later
Ratings – rate books & see your ratings
Unlock unlimited listening
Your first week's on us!
Today: Get Instant Access
Listen to full summaries of 73,530 books. That's 12,000+ hours of audio!
Day 4: Trial Reminder
We'll send you a notification that your trial is ending soon.
Day 7: Your subscription begins
You'll be charged on Dec 1,
cancel anytime before.
Compare Features Free Pro
Read full text summaries
Summaries are free to read for everyone
Listen to summaries
12,000+ hours of audio
Unlimited Bookmarks
Free users are limited to 10
Unlimited History
Free users are limited to 10
What our users say
30,000+ readers
“...I can 10x the number of books I can read...”
“...exceptionally accurate, engaging, and beautifully presented...”
“...better than any amazon review when I'm making a book-buying decision...”
Save 62%
Yearly
$119.88 $44.99/yr
$3.75/mo
Monthly
$9.99/mo
Try Free & Unlock
7 days free, then $44.99/year. Cancel anytime.
Settings
Appearance