نکات کلیدی
1. "دنبال کردن علاقه" به عنوان توصیه شغلی نادرست است
"برای اکثر افراد، 'دنبال کردن علاقه' توصیه بدی است."
علاقه نادر است. ایدهای که همه ما یک علاقه از پیش موجود داریم که منتظر کشف شدن است، عمدتاً یک افسانه است. مطالعهای بر روی دانشجویان کالج کانادایی نشان داد که تنها ۴٪ از علاقههای شناسایی شده ارتباطی با کار یا تحصیل داشتند. بیشتر علاقهها به صورت سرگرمیهایی مانند ورزش و هنر بودند.
علاقه زمان میبرد. تحقیقات نشان میدهد که علاقه نتیجه جانبی تسلط است، نه پیشنیاز آن. مطالعهای بر روی دستیاران اداری کالج نشان داد که قویترین پیشبینیکننده دیدن کار به عنوان یک فراخوان، تعداد سالهای صرف شده در شغل بود. هرچه تجربه بیشتری داشتند، احتمال بیشتری داشت که کارشان را دوست داشته باشند.
علاقه میتواند خطرناک باشد. دنبال کردن کورکورانه علاقه بدون داشتن مهارتهای لازم میتواند به تغییرات مکرر شغلی و عدم قطعیت در حرفه منجر شود. نویسنده مثالهایی از افرادی میآورد که شغلهای پایدار را ترک کردند تا به دنبال علاقههایشان بروند، اما در نهایت با مشکلات مالی و حرفهای مواجه شدند.
2. توسعه مهارتهای نادر و ارزشمند برای کسب سرمایه شغلی
"اگر میخواهید شغلی عالی داشته باشید، باید چیزی با ارزش بالا برای ارائه داشته باشید."
سرمایه شغلی کلیدی است. ویژگیهایی که کار عالی را تعریف میکنند (خلاقیت، تأثیر، کنترل) نادر و ارزشمند هستند. برای به دست آوردن آنها، باید مهارتهای نادر و ارزشمندی را در عوض ارائه دهید. نویسنده این مهارتها را "سرمایه شغلی" مینامد.
تمرکز بر ساختن مهارتها. به جای تلاش برای کشف علاقهتان، بر روی تبدیل شدن به فردی بسیار ماهر در چیزی نادر و ارزشمند تمرکز کنید. این رویکرد احتمال بیشتری دارد که به کاری که دوست دارید منجر شود.
- مثالهایی از افرادی که سرمایه شغلی ساختند:
- استیو جابز با طراحی کامپیوتر
- ایرا گلس با ویرایش رادیو و داستانگویی
- ال مریخ با شکلدهی تخته موجسواری
صبور باشید. کسب سرمایه شغلی زمان و تلاش عمدی میطلبد. انتظار موفقیت یک شبه نداشته باشید. تمرکز باید بر روی انباشت بلندمدت مهارتهای ارزشمند باشد.
3. پذیرش ذهنیت صنعتگر برای برتری در زمینه خود
"صرف نظر از اینکه چه کاری انجام میدهید، به کار خود مانند یک اجراگر واقعی نزدیک شوید."
تغییر ذهنیت. به جای پرسیدن "دنیا چه چیزی میتواند به من ارائه دهد؟" (ذهنیت علاقه)، بپرسید "من چه چیزی میتوانم به دنیا ارائه دهم؟" (ذهنیت صنعتگر). این تغییر انرژی شما را بر روی بهتر شدن متمرکز میکند، نه یافتن شغل کامل.
پذیرش ناراحتی. ذهنیت صنعتگر اغلب شامل فشار آوردن به خود فراتر از منطقه راحتی است. این ناراحتی نشانه رشد و توسعه مهارت است.
جستجوی بازخورد. به طور مداوم به دنبال بازخورد صادقانه و گاهی سخت باشید تا مهارتهای خود را بهبود بخشید. این بازخورد برای شناسایی مناطق نیازمند بهبود و تصحیح صنعت شما حیاتی است.
- عناصر کلیدی ذهنیت صنعتگر:
- تمرکز بر کیفیت آنچه تولید میکنید
- به طور مداوم تواناییهای خود را گسترش دهید
- جستجوی بازخورد فوری و سازنده
- صبور و پایدار در توسعه مهارت باشید
4. استفاده از تمرین عمدی برای بهبود سریع مهارتها
"اگر میخواهید منبع استعداد ورزشکاران حرفهای را درک کنید، به برنامههای تمرینی آنها نگاه کنید—تقریباً بدون استثنا، آنها به طور سیستماتیک تواناییهای ورزشی خود را با راهنمایی مربیان خبره از کودکی گسترش دادهاند."
درک تمرین عمدی. تمرین عمدی یک رویکرد سیستماتیک و متمرکز برای بهبود مهارت است. این شامل فشار آوردن به خود فراتر از تواناییهای فعلی، اغلب با راهنمایی یک معلم یا مربی است.
اعمال تمرین عمدی در کار دانش. در حالی که در زمینههایی مانند موسیقی و ورزش رایج است، تمرین عمدی به ندرت در کار دانش استفاده میشود. با گنجاندن آن در روال خود، میتوانید مهارتهای خود را به سرعت بهبود بخشید و در زمینه خود برجسته شوید.
- عناصر کلیدی تمرین عمدی:
- تعیین اهداف خاص برای بهبود
- تمرکز شدید بر روی وظیفه در دست
- جستجوی بازخورد فوری
- تمرین مکرر جنبههای چالشبرانگیز
ایجاد یک روال تمرین عمدی. نویسنده استراتژیهای خود را به اشتراک میگذارد، مانند نگه داشتن "کتاب مقدس تحقیق" برای خلاصه کردن مقالات مهم، پیگیری ساعات صرف شده در تمرین عمدی، و استفاده از یک دفترچه گرانقیمت برای جلسات طوفان فکری متمرکز.
5. کسب کنترل بیشتر بر روی کار خود برای افزایش رضایت
"کنترل بر آنچه انجام میدهید و چگونه انجام میدهید، یکی از قدرتمندترین ویژگیهایی است که میتوانید در ایجاد کاری که دوست دارید به دست آورید."
کنترل حیاتی است. تحقیقات نشان میدهد که افزایش کنترل بر روی کار شما منجر به شادی بیشتر، مشارکت و احساس رضایت میشود. این امر کنترل را به یک عامل کلیدی در ایجاد حرفهای که دوست دارید تبدیل میکند.
استفاده از سرمایه شغلی برای کنترل. از مهارتهای نادر و ارزشمند خود برای مذاکره برای خودمختاری بیشتر در کار خود استفاده کنید. این میتواند به معنای ساعات کاری انعطافپذیر، انتخاب پروژهها یا توانایی شکل دادن به نقش شما باشد.
- مثالهایی از افزایش کنترل:
- رایان و سارا در مزرعه رد فایر که رویکرد خود را به کشاورزی انتخاب میکنند
- لولو یانگ که یک هفته کاری ۳۰ ساعته مذاکره کرد و بعداً به یک توسعهدهنده نرمافزار آزاد تبدیل شد
- یک رزیدنت پزشکی که برای شروع یک شرکت مرخصی گرفت
6. اجتناب از تلههای کنترل هنگام پیگیری خودمختاری
"وقتی هیچکس به آنچه با زندگی کاری خود انجام میدهید اهمیت نمیدهد، احتمالاً سرمایه شغلی کافی برای انجام کارهای جالب ندارید."
اولین تله کنترل: سرمایه شغلی ناکافی. تلاش برای کسب کنترل بیشتر بدون داشتن مهارتهای لازم اغلب به شکست منجر میشود. مطمئن شوید که مهارتهای ارزشمندی برای ارائه دارید قبل از اینکه خواستار خودمختاری بیشتر شوید.
دومین تله کنترل: مقاومت کارفرما. هنگامی که سرمایه شغلی کافی برای توجیه کنترل بیشتر دارید، کارفرمای شما ممکن است مقاومت کند، زیرا شما برای از دست دادن بسیار ارزشمند شدهاید. آماده باشید تا با این مقاومت مقابله کنید.
استفاده از قانون قابلیت مالی. هنگام در نظر گرفتن حرکت به سمت کنترل بیشتر، از خود بپرسید: "آیا مردم برای این به من پول میدهند؟" اگر بله، احتمالاً حرکت خوبی است. اگر نه، ممکن است ابتدا به سرمایه شغلی بیشتری نیاز داشته باشید.
7. توسعه یک مأموریت شغلی جذاب برای رضایت بلندمدت
"یک مأموریت شغلی خوب شبیه به یک کشف علمی است—یک نوآوری است که منتظر کشف در امکان مجاور زمینه شماست."
درک قدرت مأموریت. یک مأموریت متحدکننده برای حرفه شما میتواند حس هدف و انرژی فراهم کند، که منجر به افزایش رضایت و فرصتهای چشمگیر میشود.
مأموریت نیاز به سرمایه شغلی دارد. شما باید در لبه پیشرفت زمینه خود باشید تا یک مأموریت جذاب را شناسایی کنید. این اغلب سالها توسعه مهارت و تجربه میطلبد.
جستجو برای امکان مجاور. بهترین مأموریتها درست فراتر از مرز فعلی زمینه شما یافت میشوند. از تحولات جدید آگاه باشید و به دنبال ارتباطات کشف نشده بگردید.
8. استفاده از "شرطهای کوچک" برای کاوش و تصحیح مأموریت خود
"به جای اینکه باور کنند باید با یک ایده بزرگ شروع کنند یا کل پروژه را از قبل برنامهریزی کنند، آنها یک سری شرطهای کوچک و روشمند درباره اینکه چه چیزی ممکن است جهت خوبی باشد میگذارند، اطلاعات حیاتی را از بسیاری از شکستهای کوچک و از پیروزیهای کوچک اما مهم یاد میگیرند."
اجرای پروژههای کوچک. به جای تلاش برای برنامهریزی کل مأموریت خود از قبل، از پروژههای کوچک و قابل دستیابی برای کاوش در جهتهای بالقوه استفاده کنید.
یادگیری از بازخورد. از نتایج ملموس این "شرطهای کوچک" برای جمعآوری بازخورد و تصحیح رویکرد خود استفاده کنید. آماده باشید تا بر اساس آنچه یاد میگیرید، مأموریت خود را تنظیم کنید.
- ویژگیهای "شرطهای کوچک" مؤثر:
- میتوانند در کمتر از یک ماه تکمیل شوند
- شما را مجبور به ایجاد ارزش جدید یا تسلط بر مهارتهای جدید میکنند
- نتایج ملموسی برای بازخورد تولید میکنند
صبور و پایدار باشید. توسعه یک مأموریت موفق اغلب زمان و تلاشهای متعدد میطلبد. به کاوش و تصحیح ایدههای خود ادامه دهید.
9. اعمال قانون قابلیت مالی برای هدایت تصمیمات شغلی
"کاری را انجام دهید که مردم حاضر به پرداخت برای آن هستند."
استفاده از پول به عنوان یک شاخص. در حالی که هدف نهایی نیست، پول میتواند به عنوان یک شاخص بیطرف از ارزشی که ارائه میدهید عمل کند. اگر مردم حاضر به پرداخت برای مهارتها یا ایدههای شما هستند، نشانه خوبی است که در مسیر درستی هستید.
آزمایش ایدههای خود. قبل از تعهد کامل به یک جهت جدید، آزمایش کنید که آیا مردم حاضر به پرداخت برای آن هستند. این میتواند به معنای جستجوی تأمین مالی، فروش یک محصول یا مذاکره یک نقش جدید با کارفرمای شما باشد.
تعادل بین علاقه و عملگرایی. در حالی که دنبال کردن کاری که به آن علاقه دارید مهم است، مطمئن شوید که بازاری برای مهارتها و ایدههای شما وجود دارد. این تعادل شانس شما را برای رضایت و موفقیت شغلی بلندمدت افزایش میدهد.
10. ایجاد کاری که دوست دارید از طریق توسعه مهارتهای استراتژیک
"کار درست انجام دادن بر یافتن کار درست برتری دارد."
تمرکز بر توسعه مهارت. به جای جستجوی بیپایان برای شغل کامل، بر روی تبدیل شدن به فردی بسیار ماهر در مهارتهای ارزشمند تمرکز کنید. این رویکرد احتمال بیشتری دارد که به کاری که دوست دارید منجر شود.
صبور و پایدار باشید. ساختن حرفهای که دوست دارید زمان و تلاش میطلبد. انتظار تحولات یک شبه نداشته باشید. در عوض، بر بهبود مداوم و تصمیمات استراتژیک تمرکز کنید.
انعطافپذیر بمانید. همانطور که مهارتهای خود را توسعه میدهید و تجربه کسب میکنید، به فرصتها و جهتهای جدید باز باشید. تعریف شما از کار معنادار ممکن است با رشد حرفهای شما تکامل یابد.
- استراتژیهای کلیدی برای ایجاد کاری که دوست دارید:
- پذیرش ذهنیت صنعتگر
- مشارکت در تمرین عمدی
- انباشت سرمایه شغلی
- جستجوی کنترل و خودمختاری بیشتر
- توسعه یک مأموریت جذاب
- استفاده از "شرطهای کوچک" برای کاوش جهتهای جدید
- اعمال قانون قابلیت مالی
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب "آنقدر خوب که نمیتوانند نادیدهات بگیرند" به چالش کشیدن توصیهی شغلی "دنبال کردن علاقه" میپردازد و استدلال میکند که توسعهی مهارتهای نادر و ارزشمند برای موفقیت و رضایت مهمتر است. در حالی که برخی از خوانندگان کتاب را بینشزا و کاربردی یافتند، دیگران به تمرکز محدود آن بر مثالهای موفقیتآمیز و محتوای تکراری انتقاد کردند. پیام اصلی کتاب با بسیاری همصدا شد و بر اهمیت تمرین هدفمند و ساختن "سرمایهی شغلی" تأکید داشت. با این حال، برخی احساس کردند که حکایات بهطور گزینشی انتخاب شدهاند و سبک نوشتاری خستهکننده است. بهطور کلی، خوانندگان دیدگاه جایگزین در مورد توسعهی شغلی را قدردانی کردند، حتی اگر با برخی جنبهها موافق نبودند.