نکات کلیدی
۱. فناوریهای ارتباطی وعدهی اتصال دادند، اما جدایی آوردند
ما روزهای خود را صرف به اشتراک گذاشتن اطلاعات میکنیم، به شکلی بیسابقه متصل شدهایم، اما هرچه بیشتر ارتباط برقرار میکنیم، اوضاع بدتر به نظر میرسد.
خوشبینی اولیه. از تلگراف تا اینترنت، هر فناوری نوین ارتباطی به عنوان نیرویی برای وحدت و تفاهم ستایش میشد، وعده میداد که مردم را به هم نزدیکتر کند و جهان را جای بهتری بسازد. شخصیتهایی مانند چارلز هورتون کولی و مارک زاکربرگ جامعهای هماهنگتر را از طریق افزایش کارایی ارتباط تصور میکردند.
پیامدهای ناخواسته. با وجود این امیدها، شتاب و گسترش بیوقفه ارتباطات به پیامدهای منفی غیرمنتظرهای انجامید. به جای تقویت همدلی و پل زدن بر شکافها، جریان مداوم پیامها بیماریهای اجتماعی مانند رفتارهای جمعی خشونتآمیز، شرمساری، سخنان نفرتانگیز و قطببندی سیاسی را تشدید کرده است.
شکوفایی بیپایان. عصر دیجیتال محیطی از پیامهای فراوان و طاقتفرسا ایجاد کرده است، «شکوفایی بیپایان» اطلاعات. مانند شقایقهای مهاجم در دره واکر، این فراوانی که در ابتدا هیجانانگیز بود، در نهایت زننده، مزاحم و به زیان سلامت اجتماعی تبدیل شده و ما را از هم جدا کرده است، نه اینکه به هم نزدیک کند.
۲. گذار از مرزهای آنالوگ به فروپاشی دیجیتال
ترکیب حذف مقررات و دیجیتالی شدن، تمایز حقوقی و اخلاقی میان ارتباطات بین فردی و ارتباطات پخششده را که در قرن بیستم رسانهها را تنظیم میکرد، از بین برد.
ساختار آنالوگ. قرنها فناوریهای ارتباطی تخصصی بودند و مرزهای مشخصی میان مکاتبات خصوصی (مانند نامهها که تحت اصول محرمانگی محافظت میشدند) و پخش عمومی (مانند رادیو و تلویزیون که بر اساس منافع عمومی تنظیم میشدند) ایجاد میکردند. این «معماری معرفتی» به دستهبندی اطلاعات و تنظیم جریان آن کمک میکرد.
انحلال دیجیتال. دیجیتالی شدن این مرزها را از بین برد و همه اطلاعات را به «محتوای» همسان (متن، تصویر، صدا، ویدئو) تبدیل کرد که میتوانست از طریق یک کانال واحد (اینترنت) جریان یابد. حذف مقررات چارچوبهای حقوقی و اخلاقی را که نظم و مسئولیت مدنی را بر شرکتهای رسانهای تحمیل میکرد، برداشت.
از دست رفتن کنترل. فروپاشی این تمایزات به معنای از دست رفتن کنترل بر اینکه چه کسی چه چیزی را میبیند بود. پیامهای خصوصی قابل اسکن شدن شدند و پخشهای عمومی از تعهدات منافع عمومی آزاد شدند. «اصطکاک» فیزیکی و حقوقی رسانههای آنالوگ که مقیاس انسانی را حفظ میکرد و امکان تأمل را فراهم میآورد، در محیط دیجیتال بدون اصطکاک ناپدید شد.
۳. الگوریتمها سردبیر شدند و تعامل را بر معنا ترجیح دادند
اگر از منظر معنایی، مثلاً دیدگاه یک سردبیر انسانی، قضاوت کنیم، جریان محتوای حاصل تصادفی به نظر میرسید.
فیلتر خودکار. با حجم عظیم محتوای دیجیتال، گزینش انسانی غیرعملی شد. پلتفرمهایی مانند فیسبوک الگوریتمهایی (مانند فید خبری) معرفی کردند که به طور خودکار محتوا را فیلتر، رتبهبندی و به کاربران ارائه میدادند و جایگزین قضاوت انسانی با محاسبات ماشینی شدند.
کارایی بر معنا. این الگوریتمها بر اساس تحلیل آماری رفتار کاربران عمل میکنند و محتوایی را اولویت میدهند که «تعامل» (لایک، اشتراکگذاری، نظر، زمان صرف شده) را به حداکثر میرساند. «ابعاد معنایی» یا مفهوم محتوا برای محاسبات الگوریتم اهمیتی ندارد.
- محتوا به نقاط داده کاهش یافته است.
- ارتباط بر اساس تعامل پیشبینیشده تعریف میشود.
- هدف جذب توجه است، نه فهمیدن.
قدرت سردبیری. با وجود ادعای صرفاً فناوری بودن، پلتفرمهایی که این الگوریتمها را به کار میگیرند، قدرت سردبیری عظیمی کسب کردهاند که شکلدهنده دید میلیاردها نفر و تأثیرگذار بر گفتمان عمومی است. این قدرت به صورت پنهانی و با انگیزههای تجاری به جای خیر عمومی اعمال میشود و عملاً مدیریت گفتار را به شرکتهای بزرگ فناوری واگذار کرده است.
۴. ارتباط سریع زبان و تفکر را دگرگون کرد
زبانی که استفاده میکنیم نه تنها نحوه بیان افکارمان را شکل میدهد، بلکه شکل خود افکارمان را نیز میسازد.
زبان سازگار میشود. با افزایش سرعت ارتباط (از نامه تا تلگراف، ایمیل و پیامرسانی فوری)، زبان برای هماهنگی با این سرعت تحول یافت. سبک رسمی و تأملی نامهنگاری جای خود را به سبک مختصر، نمادین و فشرده زبان پیامک داد.
فرقه کارایی. زبان پیامکی که ابتدا به دلیل محدودیتهای فنی (مانند محدودیت کاراکتر پیامک) شکل گرفت، به دلیل پاسخگویی به نیاز سرعت و کارایی در عبور از «سیل اطلاعات» ماندگار و گسترش یافت. این زبان نوشتار سریع و مرور سریع را بر خواندن دقیق و بیان ظریف ترجیح میدهد.
- کلمات کوتاه شده (u، b4، ttyl).
- علائم نگارشی نادیده گرفته شده یا برای تأکید به کار رفتهاند.
- نمادهای تصویری (ایموجیها، میمها) وارد شدهاند.
تفکر سریع. این تغییر سبک زبانی بازتاب و تقویتکننده تکیه بر «سیستم ۱» تفکر—قضاوتهای سریع، شهودی و احساسی—به جای «سیستم ۲» تفکر—تحلیل کند، تأملی و منطقی—است. تقاضای مداوم برای واکنش فوری در محیط دیجیتال، تفکر عمیق و تأملی را دشوار و کمارزش میکند.
۵. اطلاعات بیشتر درباره دیگران دشمنی میآفریند، نه همدلی
اگرچه مردم باور دارند که دانستن به دوست داشتن میانجامد، اما دانستن بیشتر به دوست نداشتن میانجامد.
پارادوکس نزدیکی. در حالی که نزدیکی فیزیکی اغلب دوستی را از طریق تعاملات روزمره تقویت میکند، مطالعات نشان میدهد که افزایش مواجهه با عادات و نظرات دیگران میتواند دشمنی ایجاد کند («آلودگی محیطی»). رسانههای دیجیتال نوعی «ازدحام دیجیتال» ایجاد میکنند که ما را در معرض زندگی افراد بسیار بیشتری نسبت به گذشته قرار میدهد.
آبشارهای تفاوت. پژوهشها نشان میدهد که گرچه تمایل داریم کسانی را که شبیه ما هستند دوست داشته باشیم، اما مواجهه با تفاوتها وزن بیشتری دارد. هرچه اطلاعات بیشتری درباره کسی کسب کنیم، موارد تفاوت برجستهتر میشوند و «آبشار تفاوت» رخ میدهد که در آن دانش بیشتر به دوست نداشتن بیشتر منجر میشود.
حسادت و رقابت. تشویق رسانههای اجتماعی به خودافشایی و نمایش مداوم، حسادت و رقابت را با نشان دادن دامنه وسیعتری از نتایج و سبکهای زندگی قابل دسترس و ظاهراً قابل دستیابی، تقویت میکند. این مقایسه مداوم، همراه با کاهش همدلی در تعاملات صفحهنمایشمحور، کینهتوزی را تشدید و تفاوتها را برجستهتر میکند.
۶. «دموکراتیزه شدن» اینترنت، قطببندی و اطلاعات نادرست را تشدید کرد
علل نهفتهی تفرقه در ذات انسان کاشته شده است.
روایت «دموکراتیزه شدن». اینترنت به عنوان ابزاری برای تجدید دموکراسی، دادن صدا به همه و ایجاد «بازار ایدهها» که در آن حقیقت پیروز شود، به طور گستردهای ستایش شد. این دیدگاه خوشبینانه سیاستها و برداشت عمومی اولیه را شکل داد.
واقعیت تلخ. این روایت روانشناسی انسان (عقلانیت محدود، تعصب تأییدی) و ماهیت جریان اطلاعات در شبکهها را نادیده گرفت. به جای تقویت بحث منطقی، فراوانی اطلاعات و سهولت اشتراکگذاری منجر به:
- تکهتکه شدن به اتاقهای پژواک.
- تقویت اطلاعات جانبدارانه یا نادرست (اثر حقیقت کاذب).
- افزایش قبیلهگرایی و دشمنی با گروههای بیرونی شد.
تکرارکنندگان و آبشارها. کاربران رسانههای اجتماعی به عنوان «تکرارکننده» عمل میکنند و پیامها را از طریق اشتراکگذاری تقویت میکنند. داستانهای نادرست که نوآورانهتر و بار عاطفی بیشتری دارند، سریعتر و گستردهتر از حقیقت پخش میشوند. این امر «آبشارهای محلی» درون گروهها ایجاد میکند که باورهای موجود را تقویت و به افراط میکشاند، اغلب با دشمنی نسبت به دیدگاههای مخالف.
۷. خود از جای خود کنده شده و در واقعیتی بیشازحد واسطهای گرفتار شده است
وقتی همهجا هستیم، هیچجا نیستیم.
خود آینهای آنلاین. حس خود ما بر اساس تصورمان از اینکه دیگران چگونه ما را میبینند شکل میگیرد («خود آینهای»). رسانههای اجتماعی بازخوردهای مداوم و پراکنده (لایک، نظر، بازدید) فراهم میکنند و خود را به «خود آینهکُرهای» از بازتابهای پراکنده تبدیل میکنند.
از دست رفتن زمینه و تنهایی. رسانههای دیجیتال مرزهای سنتی میان زمینههای اجتماعی (کار، خانواده، دوستان) را از بین میبرند و لحظات تنهایی را حذف میکنند. ما همیشه «روی صحنه» هستیم و برای مخاطبان متعدد به طور همزمان اجرا میکنیم که منجر به «بحران ارائه خود» و حس مشاهده دائمی میشود.
مدیریت هویت. برای مقابله با این خود پراکنده و از جای خود کنده، افراد به «هویت» به عنوان مکانیزم دفاعی متوسل میشوند—مجموعهای گزینشی از نشانهای قبیلهای (هشتگها، نمادها) که برای انتقال مناسب است. این امر خود را به کدهای قابل خواندن کاهش میدهد و وابستگی گروهی و خودکلیشهسازی را بر شخصیت پیچیده فردی ترجیح میدهد.
۸. ماشینهایی که سخن میگویند: هوش مصنوعی و حقیقت نوین
هر رسانهی نوینی ماشینی برای تولید ارواح است.
هوش مصنوعی به مثابه غیبگو. سیستمهای هوش مصنوعی مولد مانند مدلهای زبان بزرگ (LLM) به مثابه واسطههایی عمل میکنند که حجم عظیمی از متون انسانی گذشته (یک «روح جهانی» دیجیتال) را به خروجیهای جدید و ظاهراً اصیل تبدیل میکنند. آنها از صفر خلق نمیکنند بلکه از مدل فشردهای از دانش انسانی میانیابی میکنند.
فشردهسازی و توهم. مدلهای زبان بزرگ «تصویر JPEG مبهم» از متن وب ایجاد میکنند. این فشردهسازی امکان تولید روان را فراهم میآورد اما همچنین به «توهمات»—اطلاعات ساختگی ناشی از میانیابی ناقص—منجر میشود. هرچه میانیابی خلاقانهتر باشد، ربات هوشمندتر به نظر میرسد اما خطاپذیری آن نیز بیشتر است.
حقیقت نوین. هوش مصنوعی مرز میان حقیقت و کذب را محو میکند. جعلهای عمیق تشخیص تصاویر، صدا و ویدئوی واقعی از ساختگی را دشوار میسازد و اعتماد به اطلاعات واسطهای را تضعیف میکند. با گسترش محتوای تولیدشده توسط هوش مصنوعی، «حقیقت نوین» ممکن است هر آنچه زیباتر یا متناسب با روایت دلخواه باشد، نه آنچه واقعی است، شود.
۹. ابرواقعیت: معامله جهان با شبیهسازی
هر واقعیتی توسط ابرواقعیت کد و شبیهسازی جذب میشود.
جهان شبیهسازیشده. رسانههای دیجیتال، بهویژه رسانههای اجتماعی و ویژگیهای فراگیر آن، «ابرواقعیتی» خلق میکنند که در آن بازنماییها بر خود اشیاء تقدم دارند. رویدادهایی مانند «شکوفایی بیپایان» عمدتاً به عنوان پدیدههای آنلاین (#superbloom) تجربه میشوند نه رخدادهای فیزیکی.
جستجوی غریزی رهاشده. مرزهای دنیای مادی (فضا، زمان، اصطکاک) غریزه جستجوگر ما را مهار میکنند. اینترنت، ماشینی برای تحریک، نوآوری بیپایان و رضایت فوری ارائه میدهد و این محدودیتها را دور میزند. ویژگیهایی مانند پیمایش بینهایت و خوراکهای شخصیسازیشده این میل را دائماً تغذیه میکنند.
جاذبه شبیهسازی. لذتهای برنامهریزیشده دنیای مجازی میتوانند تحریککنندهتر و پاداشدهندهتر از دنیای واقعی به نظر برسند که در مقایسه کسلکننده است. این ما را به اولویت دادن شبیهسازی بر واقعیت سوق میدهد، نه لزوماً به دلیل دستکاری علیه اراده ما، بلکه به این دلیل که شبیهسازی به گونهای طراحی شده که با خواستههای «ابتدایی» ما برای نوآوری و تحریک هماهنگ باشد.
۱۰. مشکل اصطکاک: مقاومت بیفایده است (برای فناوری)
عموم مردم به ندرت حاضرند پس از رفع مشکلات، تأخیرها و مزاحمتها را تحمل کنند.
فراخوان برای اصطکاک. با شناخت آسیبهای ارتباط دیجیتال بدون اصطکاک، اصلاحطلبان «طراحی اصطکاکی» را پیشنهاد میکنند—بازگرداندن ناکارآمدیهای عمدی (تأخیرها، محدودیتهای اشتراکگذاری، هزینههای کوچک) برای کند کردن تعامل و تشویق به تأمل، مشابه محدودیتهای سنتی «زمان، مکان و شیوه» در آزادی بیان.
موانع اصلاح. اجرای طراحی اصطکاکی با چالشهای بزرگی روبرو است:
- مقاومت عمومی در برابر از دست دادن سهولت و سرعت.
- نگرانیها درباره آزادی بیان و دخالت دولت.
- دشواری تحمیل یک مجموعه ارزش بر کاربران متنوع.
- شتاب ذاتی سیستمهای فناوری تثبیتشده.
اینرسی سیستمیک. سیستمهای فناوری پیچیده که عمیقاً در جامعه و عادات کاربران نفوذ کردهاند، در برابر تغییرات بنیادین مقاوم میشوند. توسعه اولیه و بدون مقررات اینترنت، طبیعت بدون اصطکاک آن را تثبیت کرد و اکنون تغییر طراحی اصلی آن دشوار است، صرفنظر از پیامدهای منفی.
۱۱. تعارض بنیادین: طبیعت انسان در برابر طراحی رسانههای دیجیتال
مکانیسمهای ارتباطی، همانطور که کولی فهمید، طبیعت ما را تغییر نمیدهند، اما برخی جنبههای آن را برجسته و برخی دیگر را کمرنگ میکنند.
ناسازگاری. مشکل اساسی ناسازگاری میان طبیعت انسان—که بر تعامل تجسمیافته، زمینههای اجتماعی محدود، تنهایی و تفکر کند و تأملی متکی است—و طراحی رسانههای دیجیتال فوقالعاده کارآمد است که بیتجسمی، اتصال بیمرز، تحریک مداوم و واکنشهای سریع و شهودی را ترویج میکند.
جهانگرایی در برابر مجازیبودن. هوش و رفاه انسان عمیقاً به تعامل با جهان مادی («سنگ دکتر جانسون») وابسته است. زندگی در شبیهسازی، بهینهشده برای کارایی و لذت، ما را به موجوداتی سطحی تبدیل میکند که افکار و کلماتشان صرفاً خروجی الگوریتمهای پیشبینی است.
چالش. رهایی از دام ابرواقعیت نیازمند اعمال آگاهانه و ارادی «اخراج»—ایجاد مرزهای شخصی و اولویت دادن به تجربه تجسمیافته و درگیری عمیقتر به جای رضایتهای آسان و گذرا در دنیای مجازی است. این یعنی مقاومت در برابر طراحی ماشین و بازپسگیری اختیار بر توجه و خودمان.
آخرین بهروزرسانی::
FAQ
What is Superbloom: How Technologies of Connection Tear Us Apart by Nicholas Carr about?
- Exploration of digital communication: The book investigates how modern communication technologies, especially social media, have transformed society, often with divisive and harmful effects.
- Historical evolution of media: Carr traces the development of communication from oral traditions to AI-driven platforms, showing how each shift reshapes social relations and consciousness.
- Critical analysis of media optimism: The book challenges the belief that more connectivity leads to greater understanding, arguing that it often results in polarization, misinformation, and social fragmentation.
- Interdisciplinary approach: Drawing on sociology, psychology, media theory, and history, Carr offers a nuanced view of how communication technologies influence human behavior and societal structures.
Why should I read Superbloom by Nicholas Carr?
- Insight into digital media’s impact: The book provides a deep understanding of how social platforms and digital media alter communication, relationships, and political discourse.
- Historical and theoretical grounding: Carr situates current issues within a broader historical and philosophical context, referencing thinkers like Cooley, Lippmann, and Baudrillard.
- Relevance to modern challenges: It addresses pressing topics such as polarization, misinformation, mental health crises among youth, and the rise of AI in media.
- Empowerment for mindful engagement: By revealing the mechanisms behind social media’s influence, Carr encourages readers to reclaim agency and authenticity in the digital age.
What are the key takeaways of Superbloom by Nicholas Carr?
- Communication shapes society: Changes in communication technologies alter social structures, influence flows, and individual behavior, often in unpredictable ways.
- Content collapse and algorithmic control: The digital age merges all media into a single stream of "content," curated by algorithms that prioritize engagement over meaning or quality.
- Paradox of social media: While promising connection and democratization, social media often fosters envy, antipathy, and fragmentation due to overexposure and dissimilarity cascades.
- Limits of cognition and empathy: The speed and volume of digital communication favor fast, intuitive thinking over deep reflection, undermining understanding and empathy.
What is the "democratization fallacy" in Superbloom by Nicholas Carr?
- Myth of equal voice: The democratization fallacy is the belief that the internet and social media inherently give everyone an equal platform to speak and be heard.
- Corporate and algorithmic control: In reality, a few large companies control information flow through algorithms and moderation, shaping discourse for commercial interests.
- Fragmentation and polarization: Rather than creating a unified public sphere, digital media often leads to echo chambers, misinformation, and social division.
- Misguided optimism: Early legal and academic narratives embraced this fallacy, delaying effective responses to the harms of digital communication.
How does Nicholas Carr define "content collapse" in Superbloom?
- Loss of media distinctions: Content collapse refers to the merging of all forms of media—text, sound, image, video—into a single digital stream, erasing traditional boundaries.
- Uniform treatment of information: All information is treated as "content" without regard to form, context, or importance, flattening meaning and quality.
- Algorithmic prioritization: Social media algorithms curate this undifferentiated content based on engagement, often promoting sensational or emotionally charged material.
- Impact on understanding: The overwhelming stream of content leads to superficial engagement and the spread of misinformation.
What psychological effects of social media does Nicholas Carr describe in Superbloom?
- Digital crowding and antipathy: Constant exposure to others’ opinions online leads to "environmental spoiling," fostering resentment and avoidance.
- Dissimilarity cascades: More information about others often leads to less liking, as social media amplifies awareness of differences and group antagonism.
- Empathy erosion: Online communication lacks physical cues and sustained attention, making it an "anti-empathy machine" that diminishes understanding.
- Shift to fast thinking: The speed and volume of social media favor intuitive, automatic thinking over reflective thought, increasing polarization.
How does Superbloom by Nicholas Carr explain the spread of misinformation and polarization on social media?
- Informational cascades: False or misleading information spreads rapidly through repetition, as humans imitate and reinforce what they see in their networks.
- Illusory truth effect: Repeated exposure to statements increases their perceived truthfulness, fueling misinformation.
- Group identity dynamics: Sharing antagonistic content about out-groups strengthens in-group cohesion and deepens polarization.
- Platform incentives: Algorithms promote divisive content because it drives engagement, even when platforms are aware of the harmful effects.
What role do algorithms play in social media according to Superbloom by Nicholas Carr?
- Algorithmic editing: Algorithms select and rank content based on predicted engagement, not semantic meaning or public good.
- Manipulation over transmission: Social media algorithms manipulate information flows to maximize attention and time spent on platforms.
- Emotional exploitation: Algorithms exploit users’ emotional triggers, amplifying outrage and sensationalism to keep users engaged.
- Opaque moderation: Content moderation is often indirect, opaque, and driven by corporate interests rather than societal benefit.
How does Nicholas Carr describe the transformation of personal communication styles in Superbloom?
- From letters to email: Communication shifted from reflective, formal letter writing to terse, utilitarian email, prioritizing speed and efficiency.
- Rise of textspeak and IM language: Young people developed compressed, symbolic language for instant messaging, optimized for rapid, multitasked exchanges.
- Impact on thought and culture: This "fingered speech" favors quick, casual exchanges over deep reflection, influencing public discourse and journalism.
- Efficiency over depth: The new style prioritizes brevity and immediacy, often at the expense of nuance and sustained attention.
What does Superbloom by Nicholas Carr say about the impact of AI and large language models on media and communication?
- AI as new medium: Large language models and generative AI represent a new stage where machines produce content, blurring lines between human and machine communication.
- Compression and hallucinations: AI compresses vast data to generate responses, which can be coherent but also prone to fabricated errors or "hallucinations."
- Flood of AI-generated content: Generative AI may flood platforms with cheap, personalized content, reshaping creative industries and information quality.
- Ethical and societal challenges: Issues include bias, censorship, misinformation, and the influence of powerful individuals controlling AI platforms.
What historical and philosophical perspectives does Nicholas Carr use in Superbloom to analyze media and communication?
- Cooley’s social mind: Carr draws on Charles Horton Cooley’s idea that self and society are formed through communication and mutual perception.
- Lippmann vs. Dewey: The book contrasts Lippmann’s skepticism about the public’s capacity for informed democracy with Dewey’s optimism about communication’s potential.
- McLuhan and Baudrillard: Carr references McLuhan’s media theory and Baudrillard’s concept of hyperreality, where simulations replace reality.
- Evolution of communication: The book traces the development from postal systems and telegraphy to broadcast media and digital networks, showing each shift’s societal impact.
What solutions or responses to social media’s challenges does Nicholas Carr discuss in Superbloom?
- Frictional design: Carr highlights proposals to reintroduce "desirable inefficiencies" into platforms, such as posting delays or limits on message forwarding.
- Regulatory approaches: The book discusses EU regulations that give users more control over data and personalization, though their impact is limited without behavioral change.
- Personal and collective agency: Carr suggests meaningful change requires deliberate distancing from hypermediated environments to reclaim stability and presence.
- Skepticism about quick fixes: He warns that technological systems resist change and that users’ habituation to speed makes friction unpopular and hard to implement.
What are the best quotes from Superbloom by Nicholas Carr and what do they mean?
- “The internet is not broken. It’s operating as it was designed to operate.” This highlights that social media’s problems are inherent to its design and human nature, not accidental flaws.
- “Repetition is, in the human mind, a proxy for facticity.” This explains how repeated exposure to statements increases their perceived truthfulness, fueling misinformation.
- “When we are everywhere, we are also no place.” Carr uses this to describe the dislocation of the self in digital media, where constant connectivity erodes identity boundaries.
- “The self collapses into, and must compete with, everything else in the feed.” This illustrates how individual identity becomes fragmented and commodified within the overwhelming flow of online content.
- “To be is to be kickable.” Referencing Samuel Johnson, this quote emphasizes the importance of embodied, material reality as a grounding counterpoint to virtual simulation.
نقد و بررسی
کتاب «سوپربلوم» به بررسی تأثیر فناوریهای ارتباطی بر جامعه و رفتار انسان میپردازد. نویسنده، نیکلاس کار، معتقد است که افزایش ارتباطات گاهی اوقات به تکهتکه شدن اجتماعی و تغییرات شناختی منجر میشود. این کتاب تاریخچهی ارتباطات را از نامهنگاری تا هوش مصنوعی دنبال میکند و نشان میدهد هر رسانه چگونه بر تفکر و روابط ما تأثیر میگذارد. اگرچه برخی خوانندگان بخشهایی از کتاب را کند یافتند، اما بسیاری از دیدگاههای کار دربارهی تأثیرات شبکههای اجتماعی و ضرورت بازگشت به دنیای واقعی استقبال کردند. «سوپربلوم» خوانندگان را به چالش میکشد تا بهطور نقادانه استفادهی خود از فناوری و پیامدهای اجتماعی آن را بررسی کنند.
Similar Books









