نکات کلیدی
۱. هنر غارهای پیشاتاریخی، طلوع باور به ماوراءالطبیعه را آشکار میسازد
نقاشیهای غار بهدرستی بهخاطر تصاویر واقعگرایانهی پستانداران عصر یخبندان شهرت یافتهاند. اما کمتر شناختهشده است که موجودات فراطبیعی و خیالی فراوانی، اغلب نیمه انسان و نیمه حیوان، نیز به تصویر کشیده شدهاند.
راز هنر باستانی. هنر پیچیدهی غارهای دورهی پارینهسنگی فوقانی که ناگهان حدود ۳۵ هزار سال پیش ظاهر شد، نشانهی تغییر عمیقی در رفتار انسان است. در حالی که حیوانات آشنا را به تصویر میکشد، بخش قابل توجهی از آن شامل «تریانتروپها» یا موجودات ترکیبی انسان-حیوان است که هیچ پایهای در واقعیت فیزیکی ندارند. اینها نخستین تصاویر واضح از موجودات فراطبیعی به شمار میروند.
فراتر از جادوی شکار. نظریههای اولیه هنر را به جادوی شکار نسبت میدادند، اما این فرض با حضور حیوانات غیرشکارشده و موجودات اسطورهای تناقض دارد. وجود این موجودات فراطبیعی نشاندهندهی شکلگیری نظام باور نوپایی است که فراتر از جهان مادی میرود و تولد دین و اندیشهی نمادین را نمایان میسازد.
انقلابی ناگهانی. این انفجار هنری و نمادین بخشی از «بزرگترین معمای باستانشناسی» است؛ ظهور سریع رفتار کاملاً مدرن انسانی پس از میلیونها سال سکون نسبی. این هنر نشاندهندهی نگرشی نو به واقعیت است که شامل قلمروها و موجودات غیرمادی میشود و رابطهی اجداد ما با جهان را بهطور بنیادین دگرگون میکند.
۲. حالات تغییر یافتهی هوشیاری، درهای واقعیتهای دیگر را میگشایند
بر اساس این نظریه، هنرهای صخرهای و غاری پیشاتاریخی در سراسر جهان، نخستین و قدیمیترین تصورات انسان از ماوراءالطبیعه، «روح» و قلمروهای وجود پس از مرگ را بیان میکنند؛ تصورات شکلگرفته در «حالات تغییر یافتهی هوشیاری» که احتمالاً بهواسطهی مصرف گیاهان روانگردان ایجاد شدهاند.
نظریهی نوروسایکولوژیک. پروفسور دیوید لوئیس-ویلیامز معتقد است هنر غارهای نقاشیشده، تجسم رؤیاهایی است که در حالات تغییر یافتهی هوشیاری (ASC) تجربه شدهاند. این حالات که توسط گیاهان روانگردان، رقصهای ریتمیک، محرومیت حسی یا دیگر فشارهای روانی ایجاد میشوند، ظرفیت عصبی جهانی انسان است.
دسترسی به دیدگاههای بصری. ASCها بهطور قابلاعتمادی توهماتی تولید میکنند که با الگوهای هندسی (پدیدههای انتوپتیک) آغاز شده و به تصاویر پیچیدهای از جمله حیوانات و تریانتروپها میرسند. لوئیس-ویلیامز استدلال میکند که این رؤیاها بهعنوان مواجهه با قلمرو فراطبیعی تفسیر شده و پایهی باورهای دینی اولیه را شکل دادهاند.
کاوش شخصی. تجربیات شخصی نویسنده با روانگردانهایی مانند ایبوگائین، آیاهواسکا و سیلوسایبین، قدرت عمیق تغییر واقعیت این مواد را تأیید میکند. این رؤیاهای گیاهی مانند دروازههای واقعی به ابعاد دیگر بودند که توسط موجودات هوشمند و غیرمادی پر شدهاند و این ایده را تقویت میکنند که انسانهای اولیه نیز میتوانستند بهطور مشابه قانع شوند.
۳. رؤیاهای شامانی نقشهای جهانی از جهان روح را ارائه میدهند
در جوامع شکارچی-گردآورنده، این کار معمولاً مسئولیت همه نیست بلکه تنها بر عهدهی شامانهاست؛ متخصصان آیینی که قادرند سفر پرخطر به دنیای توهمی دیگر را انجام داده و با دانش شفابخش بازگردند.
شامانها بهعنوان کاوشگران. در فرهنگهای گوناگون، شامانها متخصص ورود به ASCها برای پیمایش جهان روحی درکشده هستند. آنها بهعنوان واسطه عمل میکنند و به دنبال دانش، شفا و راهنمایی از ساکنان فراطبیعی برای جوامع خود میگردند.
تجربیات همسان. با وجود فاصلههای جغرافیایی و فرهنگی بسیار، گزارشهای شامانها از تجربیات بسیار مشابهی حکایت دارد:
- سفر به آسمان، جهان زیرین یا قلمروهای زیرآبی.
- مواجهه با راهنمایان روحی، اغلب به شکل حیوانات یا تریانتروپها.
- دریافت دانش عملی (شفا، خواص گیاهان، شکار).
- گذراندن آیینهای دردناک آغازین.
نقشهبرداری از نامرئی. سازگاری این گزارشها، از وگتالیستهای آمازون تا بوشمنهای کالاهاری، نشاندهندهی وجود یک چشمانداز مشترک از غیرعادی است. این «نقشه»ی جهان روح که از طریق ASCها قابل دسترسی است، ویژگی جهانی آگاهی انسانی است، فارغ از زمینهی فرهنگی.
۴. پریها، ارواح و بیگانگان تجلی یک پدیدهی واحدند
باور جهانی مدرن به بشقابپرندهها و ساکنان آنها دقیقاً همانند باور پیشین به ایمان به پریهاست. موجوداتی که بهعنوان خلبانان این سفینهها توصیف میشوند، از الفها، سیلفها و لوتینهای قرون وسطی قابل تمایز نیستند.
الگوی همسان. شباهت ساختاری عمیقی میان پدیدههای ظاهراً متفاوت در طول تاریخ وجود دارد: مواجهات روحی شامانی، افسانههای پریهای اروپایی و آدمرباییهای مدرن یوفو. با وجود تفاوتهای فرهنگی در تفسیر (ارواح، پریها، بیگانگان)، تجربههای اصلی بهطرز شگفتآوری مشابهاند.
ویژگیهای مشترک:
- ربوده شدن به قلمروهای دیگر (آسمان، زیرزمین، زیر آب).
- مواجهه با انساننمایان کوچک با سر و چشمهای بزرگ.
- توانایی تغییر شکل، اغلب به حیوانات یا تریانتروپها.
- عبور از اشیای جامد.
- همراهی با نورها یا وسایل نقلیهی عجیب (بشقابپرندهها، ارابهها و غیره).
تفسیر فرهنگی. شکل خاص این موجودات و وسایل نقلیهشان به نظر میرسد از طریق لنز فرهنگی تجربهکننده فیلتر شده باشد. یک اروپایی قرون وسطایی ممکن است ارابهی پریها را ببیند، در حالی که یک آمریکایی مدرن بشقابپرنده را، اما پدیدهی اساسی ربوده شدن توسط موجودات غیرانسانی ثابت میماند.
۵. موجودات فراطبیعی به دنبال تولیدمثل انسانی و هیبریدسازیاند
ربودهشدگان تجربهی باردار شدن توسط موجودات بیگانه و سپس حذف بارداری هیبرید انسان-بیگانه را گزارش میکنند. آنها جنینهای کوچک را در ظروف روی سفینهها میبینند و در ربایشهای بعدی ممکن است انکوباتورهایی را مشاهده کنند که نوزادان هیبرید در آنها پرورش مییابند...
موضوعی فراگیر. عنصر شگفتآور و مکرر در افسانههای روح، پری و بیگانه، علاقهی شدید به تولیدمثل انسانی و خلق فرزندان هیبرید است. این موضوع جزئیات کوچک نیست بلکه محور اصلی بسیاری از مواجهات گزارششده است.
نمادهای تولیدمثلی مشترک:
- روابط جنسی میان انسانها و موجودات غیرانسانی.
- خلق نوزادان هیبرید (روح-انسان، پری-انسان، بیگانه-انسان).
- استفاده از پرستاران یا مراقبان انسانی برای این هیبریدها.
- توصیف هیبریدها بهعنوان بیمار، رنگپریده، سر بزرگ یا هیولاگونه (مانند چنجلینگها).
تقویت نسل؟ درون افسانهها معمولاً توضیح داده میشود که موجودات غیرانسانی به دنبال «تقویت نسل خود» یا کسب نوعی دوام فیزیکی از طریق ترکیب ذات خود با DNA انسانی هستند. این نشاندهندهی کمبود ادراکشده در وضعیت غیرمادی آنهاست.
۶. «مرد زخمی» نماد رنجهای رؤیایی و تولد دوباره است
شواهد نوروسایکولوژیک و مردمشناسی که ارائه کردهام بهروشنی نشان میدهد که در این تصاویر زیرزمینی، بیان کهن و بسیار صریحی از تجربهی پیچیدهی شامانی وجود دارد که توسط حالات تغییر یافتهی هوشیاری شکل گرفته است.
نماد جهانی. تصاویر مرموز «مرد زخمی» در هنر غارهای پارینهسنگی فوقانی که با نیزه یا تیر زخمی شدهاند، مشابه تصاویر سنگی آفریقای جنوبی و روایتهای آیینهای آغازین شامانی در سراسر جهان است. این تصاویر اغلب تریانتروپیک یا بهصورت شناور و بیوزن به نظر میرسند.
توهمات دردناک. لوئیس-ویلیامز این تصاویر را به توهمات دردناک جسمی در حالتهای عمیق خلسه مرتبط میداند، مانند سوزش، خراش یا فرو رفتن جسمی. شامانها این حالات را بهعنوان حملات یا جراحیهای روحی تفسیر میکنند.
آغاز و تحول. فراتر از درد، مرد زخمی نماد مرگ آیینی و تولد دوبارهی شامان در جهان روح است؛ گامی ضروری برای کسب قدرت و دانش فراطبیعی. این موضوع تحول دردناک همچنین در جراحیهای عجیب گزارششده توسط ربودهشدگان یوفو نیز بازتاب یافته است.
۷. DMT دسترسی مستقیم به قلمروها و موجودات غیرعادی را فراهم میکند
DMT دسترسی منظم، مکرر و قابلاعتمادی به «کانالهای دیگر» فراهم میکند. سطوح دیگر وجود همیشه حاضرند. در واقع، همینجا هستند و همواره در حال انتقالاند!
مولکول روح. N,N-دیمتیلتریپتامین (DMT)، روانگردان درونزاد موجود در مغز انسان و بسیاری از گیاهان، بهطور قابلاعتمادی حالات تغییر یافتهی هوشیاری شدید و کوتاهمدت ایجاد میکند. تحقیقات ریک استراسمن نشان داد که تزریق DMT بهطور مکرر باعث تجربهی رؤیاهای پیچیده و تعاملی میشود.
مواجهات همسان. یافتهی برجسته، اشتراک تجربیات میان داوطلبان استراسمن بود، از جمله مواجهه با موجودات غیرمادی که اغلب بهعنوان «موجودات»، «موجودات زنده»، «بیگانگان» یا «الفها» توصیف شدهاند. این مواجهات معمولاً در محیطهای تکنولوژیک یا شبیه مهدکودک رخ میداد.
پیش از شهرت. نکتهی مهم این است که گزارشهای مشابهی از مواجهه با موجودات کوتولهمانند غیرانسانی در آزمایشهای علمی DMT در دههی ۱۹۵۰ ثبت شده بود، پیش از آنکه آدمرباییهای یوفو به شهرت برسند. این نشان میدهد تجربهی DMT صرفاً بازتاب فرهنگ عامه نیست بلکه به لایهای عمیقتر و پایدار از واقعیت یا آگاهی دسترسی دارد.
۸. DNA ممکن است پیامهای هوشمندانهای از منابع باستانی در خود داشته باشد
DNA و زندگی سلولی که کدگذاری میکند، فناوری بسیار پیچیدهای است که فراتر از درک کنونی ماست و در ابتدا در جایی غیر از زمین توسعه یافته بود – جایی که حدود چهار میلیارد سال پیش با ورودش زمین را بهطور بنیادین دگرگون کرد.
فراتر از تصادف. پیچیدگی عظیم و ظهور سریع DNA روی زمین باعث شد فرانسیس کریک، همکشفکننده ساختار آن، نظریهی «پاناسپرمی هدایتشده» را مطرح کند؛ یعنی زندگی توسط یک تمدن بیگانه به زمین آورده شده است. این نشان میدهد DNA فناوری باستانی و فرازمینی است.
زبان پنهان. پژوهشهای یوجین استنلی و دیگران نشان داد که DNA غیرکدکننده یا «DNA آشغال» که ۹۰ تا ۹۷ درصد ژنوم ما را تشکیل میدهد، ویژگیهای ریاضی یک زبان ساختاریافته را دارد، برخلاف DNA کدکننده. این احتمال وجود دارد که پیامهایی در آن نهفته باشد.
دسترسی به کد. مصرفکنندگان آیاهواسکا و DMT، از جمله دانشمندان و نویسنده، رؤیاهایی از ساختارهای DNA و دریافت اطلاعات درباره ژنتیک یا موضوعات پیچیده دیگر گزارش کردهاند. این موضوع از این ایده حمایت میکند که روانگردانها ممکن است آگاهی را «تنظیم مجدد» کنند تا به اطلاعات رمزگذاریشده در DNA خودمان دسترسی یابیم، شاید توسط «موجودات هوشمند» که آن را خلق کردهاند.
۹. ادیان بزرگ ریشه در تجربیات شامانی و رؤیایی دارند
تمام دانش ما از ماوراءالطبیعه عملاً از گفتههای بینشمندان و شیدایان دینی، یعنی پیامبران و شامانها، نشأت میگیرد... کشیشان تنها ادارهکنندگان کلیسایی هستند که بر این پایهی ماورایی بنا شده است...
بنیانگذاران بهعنوان شامان. منشأ ادیان بزرگ جهان را میتوان به مواجهات فراطبیعی و وحیهای بنیانگذاران کاریزماتیک نسبت داد که نقش شامان را ایفا میکردند. شخصیتهایی مانند موسی، محمد، مانی و سنت پل رؤیا دیدند، صدا شنیدند و پیامهای الهی دریافت کردند.
بازماندههای شامانی. حتی در ادیان مدرن و بوروکراتیک، عناصر شامانی باقی ماندهاند:
- فرقههای قدیسان که معجزات شفا میکنند (مانند سوراخ شدن سنت سباستین).
- رؤیاهای موجودات فراطبیعی (مانند «بانوی سفید» برنادت سوبیروس).
- مکانهای مقدس مرتبط با چشمههای شفابخش و درگاههای درکشده (مانند لورد).
- نمادگرایی که تجربیات رؤیایی را بازتاب میدهد (مانند چرخهای حزقیال یا نمادهای مار).
مصرف باستانی داروها. شواهد نشان میدهد گیاهان روانگردان در آیینهای دینی باستان نقش داشتهاند:
- اسرار الئوسینی در یونان احتمالاً از روانگردانهای مشتقشده از ارگوت استفاده میکرد.
- متون ودایی هند باستان، سما رؤیایی (احتمالاً قارچ مگسکش) را توصیف میکنند.
- مایاها و آزتکهای باستان قارچها، نیلوفرهای آبی و دیگر روانگردانها را به کار میبردند.
- مصریان باستان از نیلوفرهای آبی، ماندراکه و تریاک در آیینها بهره میجستند.
این آیینها دسترسی مستقیم به تجربیات رؤیایی را فراهم میکردند که اساس باور دینی را شکل دادند؛ پیوندی که اغلب در نهادهای دینی مدرن گم شده است.
۱۰. مغز بهعنوان گیرنده، پارادایم علمی مادیگرا را به چالش میکشد
هوشیاری بیداری عادی ما، که آن را هوشیاری عقلانی مینامیم، تنها یک نوع خاص از هوشیاری است، در حالی که اطراف آن، جدا شده با نازکترین پردهها، اشکال بالقوهی بسیار متفاوتی از هوشیاری وجود دارد.
فراتر از شیرجهی کاهشدهنده. اندیشمندانی چون ویلیام جیمز و آلدوس هاکسلی پیشنهاد کردند که مغز مانند «شیرجهی کاهشدهنده» عمل میکند و بیشتر واقعیت را فیلتر میکند تا ادراک محدودی و کاربردی فراهم آورد. روانگردانها و روشهای دیگر این فیلتر را دور میزنند و اشکال دیگر هوشیاری و احتمالاً واقعیتهای دیگر را آشکار میسازند.
پارادایم متفاوت. مدل «گیرنده» نشان میدهد که رؤیاها در ASCها صرفاً ساختههای مغز نیستند بلکه ادراک قلمروها یا ابعاد واقعاً موجود و معمولاً نامرئیاند. ساختار و شیمی مغز تعیین میکند که کدام فرکانسهای واقعیت را میتواند دریافت کند.
چالش به آراستهگرایی. این دیدگاه مستقیماً با پارادایم علمی مادیگرا که تنها جهان فیزیکی را واقعی میداند و هوشیاری را محصول صرف فعالیت مغز میپندارد، در تضاد است. سازگاری و پیچیدگی توهمات جهانی چ
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب «فراطبیعی» نوشتهی گراهام هانکاک به بررسی ارتباط میان هنرهای غارهای باستانی، آیینهای شامانی و حالات تغییر یافتهی آگاهی میپردازد. خوانندگان این اثر را کتابی تأملبرانگیز، پژوهششده و بحثبرانگیز مییابند. تجربههای شخصی هانکاک با روانگردانها و نظریههای او دربارهی دیانای، اشیای ناشناس پرنده و موجودات افسانهای برای برخی خوانندگان جذاب است، درحالیکه برخی دیگر آنها را دور از واقعیت میدانند. نقاط قوت کتاب در کاوش هنرهای پیشاتاریخی و سنتهای شامانی نهفته است، اما برخی از طولانی بودن و حدسوگمانهای موجود در آن انتقاد میکنند. در مجموع، این کتاب تفکر مرسوم دربارهی تاریخ بشر و آگاهی را به چالش میکشد.