Searching...
فارسی
EnglishEnglish
EspañolSpanish
简体中文Chinese
FrançaisFrench
DeutschGerman
日本語Japanese
PortuguêsPortuguese
ItalianoItalian
한국어Korean
РусскийRussian
NederlandsDutch
العربيةArabic
PolskiPolish
हिन्दीHindi
Tiếng ViệtVietnamese
SvenskaSwedish
ΕλληνικάGreek
TürkçeTurkish
ไทยThai
ČeštinaCzech
RomânăRomanian
MagyarHungarian
УкраїнськаUkrainian
Bahasa IndonesiaIndonesian
DanskDanish
SuomiFinnish
БългарскиBulgarian
עבריתHebrew
NorskNorwegian
HrvatskiCroatian
CatalàCatalan
SlovenčinaSlovak
LietuviųLithuanian
SlovenščinaSlovenian
СрпскиSerbian
EestiEstonian
LatviešuLatvian
فارسیPersian
മലയാളംMalayalam
தமிழ்Tamil
اردوUrdu
The Anti-capitalistic Mentality

The Anti-capitalistic Mentality

توسط Ludwig von Mises 1956 88 صفحات
3.97
2k+ امتیازها
گوش دادن
Try Full Access for 7 Days
Unlock listening & more!
Continue

نکات کلیدی

۱. سرمایه‌داری قدرت را به مصرف‌کننده‌ی عادی به‌عنوان حاکم نهایی می‌دهد

در بازار یک جامعه‌ی سرمایه‌داری، مصرف‌کننده‌ی عادی حاکم نهایی است که خرید یا خودداری از خرید او در نهایت تعیین می‌کند چه چیزی باید تولید شود و با چه کمیت و کیفیتی.

تولید انبوه برای توده‌ها. ویژگی متمایز سرمایه‌داری، تولید انبوهی است که هدف آن پاسخ‌گویی به نیازها و خواسته‌های جمعیت عمومی است. این نظام، «انسان عادی» را از جایگاه‌های تاریخی چون رعیت یا فقیر به مقام تصمیم‌گیرنده‌ی نهایی در اقتصاد ارتقا می‌دهد. کسب‌وکارها تنها زمانی موفق می‌شوند که به‌طور مؤثر و مقرون‌به‌صرفه به تقاضای این پایگاه عظیم مصرف‌کننده پاسخ دهند.

قدرت در دست مصرف‌کنندگان است. در این دموکراسی بازار، هر خرید حکم «رأی» دارد که تعیین می‌کند کدام کسب‌وکارها رشد کنند و کدام‌ها شکست بخورند. ثروت توسط کسانی به‌دست می‌آید و حفظ می‌شود که بهتر بتوانند خواسته‌های مصرف‌کنندگان را برآورده کنند. این پویایی تضمین می‌کند که کنترل بر وسایل تولید یک کارکرد اجتماعی است که همواره تحت تأیید یا رد عموم خریداران قرار دارد.

آزادی از طریق انتخاب. این ساختار اقتصادی به افراد نوعی آزادی می‌دهد: توانایی شکل دادن به زندگی خود از طریق انتخاب آنچه می‌خرند و مصرف می‌کنند، نه اینکه توسط یک مرجع مرکزی تحمیل شوند. هرچند کمبودهای طبیعی و محدودیت‌های فیزیکی وجود دارد، نظام بازار محدودیت‌های تحمیلی از سوی دیگران را به حداقل می‌رساند و اختیار قابل‌توجهی بر سرنوشت اقتصادی فرد فراهم می‌آورد.

۲. تحرک اجتماعی در سرمایه‌داری موجب حسادت و نارضایتی از ناکامی‌های بلندپروازانه می‌شود

آنچه بسیاری را در سرمایه‌داری ناراضی می‌کند این است که سرمایه‌داری به هر کس فرصت می‌دهد به مطلوب‌ترین موقعیت‌ها برسد که البته فقط عده‌ای معدود قادر به دستیابی به آن هستند.

شایسته‌سالاری نابرابری را آشکار می‌کند. برخلاف جوامعی که جایگاه فرد بر اساس تولد تعیین می‌شود، سرمایه‌داری موفقیت را بر پایه‌ی شایستگی فردی و سهم او در رفاه دیگران می‌گذارد. این بدان معناست که کسانی که به آرزوهای خود نمی‌رسند، می‌دانند شکستشان ناشی از کمبودهای خودشان است، نه نظام طبقاتی بیرونی. این خودآگاهی می‌تواند بسیار تحقیرآمیز باشد.

مقایسه با دیگران. افراد مدام همتایانی را می‌بینند که از نقاط مشابه شروع کرده‌اند اما موفقیت بیشتری کسب کرده‌اند. این مقایسه‌ی مداوم، احساس حقارت و حسادت را شعله‌ور می‌کند. دانستن اینکه دیگران موفق شده‌اند جایی که خودشان ناکام مانده‌اند، منجر به درگیری درونی و جستجوی مقصر بیرونی می‌شود.

یافتن قربانی. برای مقابله با ناکامی‌های بلندپروازانه و حفظ عزت نفس، افراد اغلب سیستم سرمایه‌داری را مقصر می‌دانند. آن‌ها توجیه می‌کنند که موفقیت ناشی از نادرستی یا استثمار است، در حالی که شکست خود را نتیجه‌ی صداقت و پاکدامنی در سیستمی فاسد می‌دانند. ضدسرمایه‌داری به مکانیسم دفاع روانی تبدیل می‌شود تا محدودیت‌های شخصی را نپذیرند.

۳. روشنفکران اغلب کینه‌ی عمیقی نسبت به موفقیت‌های تجاری دارند

نفرت شدید او از سرمایه‌داری تنها پوششی است برای کینه‌اش نسبت به برخی «همکاران» موفق.

نزدیکی حسادت می‌آورد. روشنفکران (پزشکان، وکلا، استادان، هنرمندان، نویسندگان و غیره) اغلب با همتایان موفق‌تر در رشته‌های خود یا رشته‌های مرتبط ارتباط شخصی دارند. مشاهده‌ی شهرت، اعتبار یا درآمد بیشتر همکارانی که ممکن است همکلاسی یا آشنا باشند، احساس ناکامی بلندپروازانه را تشدید می‌کند.

کدهای حرفه‌ای رقابت را پنهان می‌کنند. در حالی که اخلاق حرفه‌ای بر همدلی تأکید دارد، واقعیت زیرین رقابت شدید برای کسب اعتبار و موفقیت است. این رقابت پنهان، کینه‌ی کسانی را که احساس عقب‌ماندگی می‌کنند، به‌شدت افزایش می‌دهد، زیرا باید احساسات خود را در محیط‌های اجتماعی و حرفه‌ای سرکوب کنند.

هدف قرار دادن نظام. روشنفکران که نمی‌توانند به‌طور علنی نسبت به افراد موفق خاص حسادت کنند، خصومت خود را به سمت مفهوم انتزاعی سرمایه‌داری هدایت می‌کنند. آن‌ها نظام اقتصادی را مقصر می‌دانند که به دیگران پاداش ناعادلانه می‌دهد و مانع شایستگی «واقعی» خودشان می‌شود و از فلسفه‌ی ضدسرمایه‌داری به‌عنوان بیان پوشیده‌ی نارضایتی شخصی بهره می‌برند.

۴. کارمندان اداری نقش خود را نمی‌فهمند و به کارگران یدی حسادت می‌کنند

دیدن اینکه بسیاری از این کارگران یدی حقوق بالاتر و احترام بیشتری نسبت به خود او دارند، او را به خشم می‌آورد.

تصور اغراق‌آمیز از خود. کارمندان اداری که کارهایی مانند نوشتن، خواندن و ارتباط برقرار کردن انجام می‌دهند، خود را بخشی از نخبگان مدیریتی می‌دانند که از کارگران یدی متمایزند. آن‌ها کارهای روزمره‌ی دفتری خود را بیش از حد ارزش‌گذاری می‌کنند و معتقدند این کارها نیازمند هوش بیشتری است و مستحق جایگاه و حقوق بالاتری است.

واقعیت ارزش بازار. آن‌ها نمی‌فهمند که کارهای دفتری‌شان اغلب شامل روال‌های ساده و قابل آموزش است، در حالی که بسیاری از کارگران یدی تکنسین‌های ماهری هستند که ماشین‌آلات پیچیده را اداره می‌کنند. بازار ارزش مهارت‌ها را بر اساس سهم آن‌ها در تولید تعیین می‌کند، نه جایگاه ادراک‌شده‌ی فکری، که منجر به حقوق بالاتر برای کارهای یدی ماهر می‌شود.

کینه نسبت به همکاران. مانند روشنفکران، کارمندان اداری نیز از دیدن پیشرفت همکاران در سلسله‌مراتب اداری در حالی که خودشان راکد مانده‌اند، احساس ناامیدی می‌کنند. آن‌ها این پیشرفت را ناشی از بی‌عدالتی یا دستکاری در نظام سرمایه‌داری می‌دانند که احساسات ضدسرمایه‌داری و باور به کم‌ارزش بودن کار «فکری» خود را تقویت می‌کند.

۵. وارثان ثروتمند («دوران»ها) ممکن است از روی کینه ضدسرمایه‌داری را تأمین مالی کنند

این واقعیت شناخته‌شده است که بیشتر مجلات و بسیاری از روزنامه‌های «پیشرو» کاملاً به یارانه‌های سخاوتمندانه‌ی آن‌ها وابسته‌اند.

بیگانه با تجارت. در خانواده‌های ثروتمند، استعداد کارآفرینی به همه‌ی فرزندان به ارث نمی‌رسد. در حالی که یک یا دو نفر کسب‌وکار خانوادگی («رؤسا») را مدیریت می‌کنند، دیگران («دوران»ها) از ثروت به ارث رسیده زندگی می‌کنند بدون اینکه منبع یا نحوه‌ی حفظ آن را درک کنند. آن‌ها اغلب با تحقیر نسبت به تجارت بزرگ شده‌اند و از دینامیک بازار بی‌اطلاع‌اند.

اختلافات خانوادگی و حسادت. دوران‌ها اغلب احساس می‌کنند حق بیشتری از ثروت خانوادگی دارند و از رؤسایی که کسب‌وکار را فعالانه مدیریت می‌کنند و درآمد بیشتری دارند، ناراضی‌اند. ناآشنا با تلاش و ریسک‌های دخیل، گمان می‌کنند فریب خورده‌اند که منجر به نزاع‌های تلخ خانوادگی می‌شود.

تأمین مالی «پیشرو»ها. برای آزردن رؤسا و سیستمی که احساس می‌کنند به آن‌ها ظلم شده، این دوران‌ها اغلب به «سوسیالیست‌های پارلوری» یا «بلشویک‌های پنت‌هاوس» تبدیل می‌شوند. آن‌ها از ثروت به ارث رسیده برای حمایت مالی از نشریات ضدسرمایه‌داری، مؤسسات پژوهشی و فعالیت‌های سیاسی استفاده می‌کنند و ناخواسته از جنبش‌هایی حمایت می‌کنند که در نهایت ثروت خودشان را مصادره خواهند کرد.

۶. هنرمندان از ناپایداری محبوبیت می‌ترسند و به کمونیسم پناه می‌برند

با این حال هالیوود و برادوی، مراکز جهانی صنعت سرگرمی، کانون‌های کمونیسم هستند.

وابستگی به سلیقه‌ی ناپایدار مردم. برخلاف تولیدکنندگان کالاهای ملموس که تقاضای نسبتاً ثابتی دارند، هنرمندان (بازیگران، نویسندگان، تهیه‌کنندگان) کاملاً به ذائقه و حال‌وهوای ناپایدار مردم وابسته‌اند. موفقیت آن‌ها شکننده است؛ شهرت و ثروت ممکن است یک‌شبه با کاهش علاقه‌ی عمومی از بین برود.

اضطراب و ناامنی. این ناپایداری ذاتی و وابستگی به محبوبیت غیرقابل پیش‌بینی، اضطراب عمیقی ایجاد می‌کند. آن‌ها دائماً از جایگزینی توسط تازه‌واردان می‌ترسند و در جستجوی رهایی از این ناامنی فراگیر هستند که بخشی جدایی‌ناپذیر از بازار سرگرمی است.

امید واهی به کمونیسم. بسیاری از هنرمندان که دانش اقتصادی ندارند، به کمونیسم به‌عنوان راه‌حلی برای اضطراب‌های خود جذب می‌شوند. آن‌ها آن را سیستمی می‌بینند که وعده‌ی خوشبختی و ثبات همگانی می‌دهد و معتقدند نیروهای ناپایدار بازار که بر حرفه‌شان حاکم است را از بین می‌برد، بدون اینکه درک کنند این نظام آزادی و درآمد بالای آن‌ها را کاملاً نابود خواهد کرد.

۷. ضدسرمایه‌داری عمدتاً ناشی از ناآگاهی اقتصادی است

نتیجه‌ی این ناآگاهی این است که مردم تمام بهبودهای شرایط اقتصادی را به پیشرفت علوم طبیعی و فناوری نسبت می‌دهند.

نادیده گرفتن اصول اقتصادی. بسیاری از مردم، از جمله روشنفکران، فاقد درک بنیادی از اقتصاد هستند. آن‌ها پیشرفت فناوری را نیرویی خودکار و اجتناب‌ناپذیر می‌دانند که مستقل از نظام‌های اقتصادی است و نقش‌های حیاتی انباشت سرمایه، پس‌انداز و سرمایه‌گذاری کارآفرینانه را نمی‌شناسند.

سوءتفاهم درباره‌ی سرمایه. آن‌ها نمی‌فهمند که افزایش بهره‌وری عمدتاً به دلیل ابزارهای بیشتر و بهتر (کالاهای سرمایه‌ای) است که از طریق پس‌انداز و سرمایه‌گذاری ایجاد و نگهداری می‌شوند. آن‌ها به اشتباه استانداردهای زندگی بالاتر را تنها به کار کارگران یا نبوغ دانشمندان نسبت می‌دهند و چارچوب مالی و کارآفرینانه‌ای که امکان کاربرد فناوری را فراهم می‌کند، نادیده می‌گیرند.

رد علم اقتصاد. چون نظریه‌ی اقتصادی اغلب با تصورات قبلی آن‌ها در تضاد است و نقص‌های ایده‌های سوسیالیستی یا مداخله‌گرایانه را نشان می‌دهد، بسیاری از ضدسرمایه‌داران اقتصاد را انتزاعی یا بی‌ربط می‌دانند. آن‌ها ترجیح می‌دهند به شهود ناقص، حسادت و تفسیرهای تاریخی نادرست (مانند دیدگاه مارکس درباره‌ی نیروهای مولد) تکیه کنند تا به تحلیل اقتصادی دقیق بپردازند.

۸. اعتراضات اخلاقی به سرمایه‌داری بر پایه‌ی تصورات نادرست از عدالت و طبیعت است

درباره‌ی «توزیع» این ثروت، ارجاع به اصل عدالت الهی یا طبیعی بی‌معنی است.

طبیعت بخشنده نیست. استدلال‌های اخلاقی ضدسرمایه‌داری اغلب فرض می‌کنند طبیعت برای همه فراوانی فراهم می‌کند و فقر ناشی از توزیع ناعادلانه‌ی ثروت توسط ثروتمندان است. این دیدگاه واقعیت بنیادی کمبود را نادیده می‌گیرد و این حقیقت که ثروت هدیه‌ی طبیعت نیست بلکه محصول تلاش، همکاری، پس‌انداز و سرمایه‌گذاری انسان است.

خلق ثروت در برابر توزیع آن. تمرکز باید بر خلق ثروت باشد، نه صرفاً توزیع مقدار ثابتی از آن. «بی‌عدالتی» سرمایه‌داری اغلب در مورد نابرابری درآمد مطرح می‌شود، اما این نابرابری نتیجه‌ی سیستمی است که تولید کالاها و خدماتی را تشویق می‌کند که به توده‌ها سود می‌رساند و در نهایت سطح زندگی را ارتقا می‌دهد.

سرزنش موفقان. منتقدان سرمایه‌داران را مسئول فقر در کشورهای کمتر توسعه‌یافته می‌دانند و گمان می‌کنند غرب منابع طبیعی یا ماشین‌آلات را انباشته است. این دیدگاه نادیده می‌گیرد که شکوفایی غرب ناشی از اتخاذ سیاست‌هایی است که انباشت سرمایه و کارآفرینی آزاد را تشویق می‌کند، در حالی که کشورهای فقیر اغلب سیاست‌هایی دارند که سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی را محدود می‌کند.

۹. حمله به سرمایه‌داری حمله به آزادی غربی است

مفهوم آزادی همواره مختص غرب بوده است.

آزادی از قدرت دولت. تاریخ تمدن غرب با مبارزه برای محدود کردن قدرت دولت و حفاظت از آزادی فردی در برابر اقدامات خودسرانه‌ی دولت مشخص شده است. نهادهایی مانند حکومت نمایندگی، حاکمیت قانون و آزادی مطبوعات برای حفظ این آزادی توسعه یافته‌اند.

سرمایه‌داری آزادی را ممکن می‌سازد. آزادی اقتصادی که توسط اقتصاد بازار فراهم می‌شود، پایه‌ی عملی آزادی فردی است. این امکان را به مردم می‌دهد که حرفه‌ی خود را انتخاب کنند، رقابت کنند و جایگاه خود را بر اساس خدمت به دیگران (مصرف‌کنندگان) بهبود بخشند. قانون اساسی این آزادی موجود را حفظ می‌کند؛ آن را ایجاد نمی‌کند.

سوسیالیسم آزادی را از بین می‌برد. سوسیالیسم، کمونیسم و برنامه‌ریزی ذاتاً نیازمند کنترل دولت بر همه‌ی جنبه‌های زندگی، از جمله اشتغال و تولید هستند. این امر انتخاب فردی را از بین می‌برد و همه را وابسته به قدرت حاکم می‌کند، که بازگشتی به وضعیت رعیتی است که تمدن غربی علیه آن مبارزه کرده است.

۱۰. سیاست‌های مداخله‌گرانه نه راه میانه، بلکه گامی به سوی سوسیالیسم‌اند

فلسفه‌ی اجتماعی و اقتصادی «پیشروها» در واقع درخواست سوسیالیسم و کمونیسم است.

اقتصاد مختلط وجود ندارد. میزس استدلال می‌کند که راه میانه‌ی پایداری بین سرمایه‌داری (کنترل خصوصی) و سوسیالیسم (کنترل عمومی) وجود ندارد. مداخله‌گرایی که در آن دولت در بازار دخالت می‌کند (کنترل قیمت، حداقل دستمزد، گسترش اعتبار) سیستمی متمایز با پیامدهای خاص خود است.

شکست‌های مداخله‌گرایی. تحلیل اقتصادی نشان می‌دهد که اقدامات مداخله‌گرانه اهداف اعلام‌شده را برآورده نمی‌کنند و اغلب مشکلات جدیدی ایجاد می‌کنند (بیکاری ناشی از حداقل دستمزد، کمبودها به‌دلیل کنترل قیمت، چرخه‌های رونق و رکود به‌دلیل گسترش اعتبار). این شکست‌ها سپس بهانه‌ای برای درخواست مداخلات بیشتر می‌شود و سیستم را از بازار دورتر می‌کند.

دیدگاه مارکس درباره‌ی مداخله. حتی مارکس و انگلس نیز اقدامات مداخله‌گرانه (مانند آنچه در مانیفست کمونیست آمده و مشابه سیاست‌های دولت رفاه مدرن است) را نه به‌عنوان مصالحه، بلکه به‌عنوان گام‌هایی «اقتصادی ناکافی و غیرقابل تحمل» می‌دانستند که ناگزیر به کمونیسم کامل منجر می‌شود و نظم موجود را مختل می‌کند. «پیشروهای» امروزی که مداخله را تبلیغ می‌کنند، آگاهانه یا ناآگاهانه، برنامه‌ی سوسیالیستی را ترویج می‌کنند.

۱۱. ادبیات و رسانه‌ها با تصویرسازی نادرست، تعصب ضدسرمایه‌داری را ترویج می‌کنند

داستان‌های آن‌ها تجسم درس‌های آموزه‌های ضدسرمایه‌داری است و با آن‌ها فرو می‌پاشد.

تأمین خواسته‌های تعصب. نویسندگان و تولیدکنندگان رسانه که اغلب با احساسات ضدسرمایه‌داری هم‌سو یا آن را تأمین می‌کنند، آثاری خلق می‌کنند که سرمایه‌داری را منفی نشان می‌دهد. آن‌ها فقرا را قربانیان سیستم و ثروتمندان را بهره‌کشان فاسد معرفی می‌کنند و دگم‌های سوسیالیستی را تقویت می‌کنند.

تصویرسازی نادرست. این آثار اغلب بر پایه‌ی تحریف‌های جانبدارانه به جای نمایش دقیق

آخرین به‌روزرسانی::

نقد و بررسی

3.97 از 5
میانگین از 2k+ امتیازات از Goodreads و Amazon.

کتاب «ذهنیت ضدسرمایه‌داری» با نظرات متفاوتی مواجه شده است. طرفداران آن از دفاع قاطع کتاب از سرمایه‌داری و نقد دیدگاه‌های ضدسرمایه‌داری استقبال کرده و آن را عمیق و پرشور می‌دانند. در مقابل، منتقدان معتقدند که کتاب مسائل پیچیده را ساده‌سازی بیش از حد کرده، فرضیات بی‌پایه‌ای مطرح می‌کند و از شواهد تجربی کافی برخوردار نیست. برخی خوانندگان به بینش‌های اقتصادی میس ارج می‌نهند، اما تحلیل‌های روان‌شناختی کتاب را کمتر قانع‌کننده می‌یابند. لحن کتاب از سوی مخالفان تند و متکبر توصیف شده است. در مجموع، این اثر به عنوان کتابی تحریک‌آمیز شناخته می‌شود که بیشتر برای کسانی که پیش‌تر با دیدگاه‌های میس همدل هستند جذاب است، اما ممکن است دیگران را دلسرد کند.

Your rating:
4.36
3 امتیازها

درباره نویسنده

لودویگ هاینریش ادلر فون میز، اقتصاددان برجسته‌ی اتریشی، فیلسوف و اندیشمند کلاسیک لیبرال بود. او که در سال ۱۸۸۱ به دنیا آمد، نقش مهمی در مکتب اقتصاد اتریش و جنبش مدرن لیبرتارین ایفا کرد. آثار میز تأثیر قابل توجهی بر سیاست‌های اقتصادی دولت اتریش در اوایل قرن بیستم داشت. او نویسنده‌ی کتاب‌ها و مقالات متعددی بود که اقتصاد بازار آزاد را ترویج می‌کرد و به نقد سوسیالیسم می‌پرداخت. اندیشه‌های میز همچنان در محافل لیبرتارین و محافظه‌کار، به ویژه در حمایت از سرمایه‌داری لسه‌فر و محدودیت دخالت دولت در اقتصاد، تأثیرگذار است. او در سال ۱۹۷۳ درگذشت و میراثی ماندگار در حوزه‌ی تفکر اقتصادی و فلسفه سیاسی برجای گذاشت.

Listen to Summary
0:00
-0:00
1x
Dan
Andrew
Michelle
Lauren
Select Speed
1.0×
+
200 words per minute
Home
Library
Get App
Create a free account to unlock:
Requests: Request new book summaries
Bookmarks: Save your favorite books
History: Revisit books later
Recommendations: Personalized for you
Ratings: Rate books & see your ratings
100,000+ readers
Try Full Access for 7 Days
Listen, bookmark, and more
Compare Features Free Pro
📖 Read Summaries
All summaries are free to read in 40 languages
🎧 Listen to Summaries
Listen to unlimited summaries in 40 languages
❤️ Unlimited Bookmarks
Free users are limited to 4
📜 Unlimited History
Free users are limited to 4
📥 Unlimited Downloads
Free users are limited to 1
Risk-Free Timeline
Today: Get Instant Access
Listen to full summaries of 73,530 books. That's 12,000+ hours of audio!
Day 4: Trial Reminder
We'll send you a notification that your trial is ending soon.
Day 7: Your subscription begins
You'll be charged on May 22,
cancel anytime before.
Consume 2.8x More Books
2.8x more books Listening Reading
Our users love us
100,000+ readers
"...I can 10x the number of books I can read..."
"...exceptionally accurate, engaging, and beautifully presented..."
"...better than any amazon review when I'm making a book-buying decision..."
Save 62%
Yearly
$119.88 $44.99/year
$3.75/mo
Monthly
$9.99/mo
Try Free & Unlock
7 days free, then $44.99/year. Cancel anytime.
Scanner
Find a barcode to scan

Settings
General
Widget
Loading...