نکات کلیدی
1. آموزش بیشتر به عنوان علامتدهی عمل میکند تا مهارتسازی
علامتدهی توضیح میدهد که چرا آموزش درآمد را بیشتر از مهارتهای شغلی افزایش میدهد.
نظریه علامتدهی بیان میکند که آموزش عمدتاً به عنوان راهی برای افراد جهت نشان دادن تواناییهایشان به کارفرمایان بالقوه عمل میکند، نه بهبود مستقیم مهارتهایشان. این موضوع پارادوکسی را توضیح میدهد که چرا آموزش از نظر مالی سودآور است، حتی با وجود اینکه بخش زیادی از برنامه درسی برای اکثر مشاغل بیربط است.
- جنبههای کلیدی علامتدهی در آموزش:
- هوش: موفقیت تحصیلی نشاندهنده توانایی شناختی است
- اخلاق کاری: تکمیل مدارک نشاندهنده پشتکار است
- انطباق: پیروی از هنجارهای آموزشی نشاندهنده توانایی تطبیق است
مدل علامتدهی پیشنهاد میکند که حدود 80 درصد از ارزش آموزش در بازار کار از نقش آن در تأیید ویژگیهای موجود ناشی میشود، در حالی که تنها 20 درصد از توسعه واقعی مهارتها میآید. این موضوع توضیح میدهد که چرا کارفرمایان به مدارک حتی در زمینههای نامرتبط با شغل اهمیت میدهند.
2. اثر پوست گوسفند ماهیت واقعی آموزش را آشکار میکند
سالهای فارغالتحصیلی بسیار سودآورتر از سهام هستند.
اثر پوست گوسفند به افزایش نامتناسب درآمد مرتبط با تکمیل یک مدرک اشاره دارد، نه فقط جمعآوری سالهای تحصیلی. این پدیده به شدت از مدل علامتدهی آموزش حمایت میکند.
- شواهدی برای اثر پوست گوسفند:
- دیپلم دبیرستان: معادل حدود 3.4 سال تحصیل عادی
- مدرک کارشناسی: سال آخر معادل حدود 6.7 برابر یک سال عادی
- الگوهای مشابه برای مدارک پیشرفته
این اثر تحت مدل سرمایه انسانی که بازدهیهای هموارتری برای آموزش پیشبینی میکند، دشوار است توضیح داده شود. با این حال، با نظریه علامتدهی کاملاً همخوانی دارد، زیرا تکمیل یک مدرک سیگنال قویای درباره تواناییهای فرد و انطباق با انتظارات اجتماعی ارسال میکند.
3. آموزش فنی برای بسیاری بازدهی بهتری دارد
1 > 0: ما به آموزش فنی بیشتری نیاز داریم
آموزش فنی مسیر مستقیمتری به اشتغال برای بسیاری از دانشآموزان فراهم میکند، به ویژه کسانی که با موضوعات آکادمیک سنتی مشکل دارند یا از آنها بیزارند. این نوع آموزش چندین مزیت نسبت به مسیر آمادهسازی کالج سنتی دارد:
- مزایای آموزش فنی:
- نرخهای بالاتر اشتغال برای فارغالتحصیلان
- هماهنگی بهتر با نیازهای واقعی بازار کار
- نرخهای ترک تحصیل کمتر به دلیل افزایش مشارکت
- کاهش بار بدهی دانشجویی
برای دانشآموزانی که احتمالاً مدرک چهار ساله را تکمیل نمیکنند، آموزش فنی میتواند مسیر واقعیتر و پاداشدهندهتری به یک شغل پایدار فراهم کند. این رویکرد همچنین به حل ناهماهنگی بین مهارتهای آموزش داده شده در آموزش سنتی و آنهایی که توسط کارفرمایان مورد نیاز است کمک میکند.
4. آموزش عالی بازده اجتماعی کمی دارد با وجود بازده خصوصی بالا
وقتی بازده اجتماعی آموزش را محاسبه میکنید، باید فرض کنید که بازده علامتدهی توهمی است—زیرا از نظر اجتماعی معمولاً اینگونه است.
در حالی که افراد اغلب از نظر مالی از پیگیری آموزش عالی بهرهمند میشوند، بازده اجتماعی آموزش گسترده بسیار کمتر است. این اختلاف به این دلیل است که بخش زیادی از ارزش خصوصی آموزش از مزایای موقعیتی ناشی میشود که به دستاوردهای اجتماعی ترجمه نمیشود.
- عواملی که به بازده اجتماعی کم کمک میکنند:
- تورم مدارک: با افزایش تعداد افرادی که مدارک دریافت میکنند، ارزش آنها کاهش مییابد
- هزینههای فرصت: زمانی که در مدرسه صرف میشود میتوانست برای کار مولد استفاده شود
- بیشتحصیلی: بسیاری از فارغالتحصیلان در مشاغلی کار میکنند که نیاز به سطح تحصیلات آنها ندارد
با در نظر گرفتن این عوامل، نویسنده تخمین میزند که بازده اجتماعی سرمایهگذاریهای آموزشی اغلب منفی است، به ویژه برای دانشآموزان حاشیهای. این موضوع نشان میدهد که جامعه به عنوان یک کل ممکن است از کاهش یارانههای آموزشی و ثبتنام بهرهمند شود.
5. تعصب توانایی مزایای ظاهری آموزش را بزرگنمایی میکند
اگر کارگرانی با درآمد برابر اما تحصیلات نابرابر را مقایسه کنید، آموزش تأثیر واضحی بر رضایت شغلی ندارد.
تعصب توانایی به این واقعیت اشاره دارد که افراد توانمندتر تمایل به پیگیری تحصیلات بیشتری دارند، که این امر تشخیص اثر واقعی آموزش بر نتایجی مانند درآمد و رضایت شغلی را دشوار میکند. این تعصب منجر به بزرگنمایی مزایای آموزش میشود.
- راههایی که تعصب توانایی ظاهر میشود:
- افراد با IQ بالاتر تحصیلات بیشتری را دنبال میکنند و درآمد بیشتری دارند
- افراد با وجدان بیشتر احتمالاً مدارک را تکمیل میکنند و در مشاغل موفق میشوند
- پیشینه خانوادگی بر هر دو دستاورد تحصیلی و نتایج شغلی تأثیر میگذارد
پژوهشگران سعی میکنند با کنترل عواملی مانند IQ، ویژگیهای شخصیتی و پیشینه خانوادگی، تعصب توانایی را اصلاح کنند. وقتی این اصلاحات انجام میشود، مزایای ظاهری آموزش اغلب به طور قابل توجهی کاهش مییابد، که از مدل علامتدهی حمایت میکند.
6. تورم مدارک تقاضا برای آموزش بیشتر را تحریک میکند
با افزایش آموزش، کارگران—از جمله فقرا—نیاز به تحصیلات بیشتری برای به دست آوردن همان شغل دارند. عدالت اجتماعی در این کجاست؟
تورم مدارک زمانی رخ میدهد که الزامات آموزشی برای مشاغل در طول زمان افزایش مییابد، بدون افزایش متناسب در پیچیدگی کار. این پدیده تقاضای فزاینده برای سطوح بالاتر آموزش را تحریک میکند.
- اثرات تورم مدارک:
- مشاغلی که زمانی نیاز به دیپلم دبیرستان داشتند اکنون نیاز به مدارک دانشگاهی دارند
- مدارک کارشناسی ارشد در بسیاری از زمینهها به مدرک کارشناسی جدید تبدیل میشوند
- افزایش بدهی دانشجویی به دلیل پیگیری مدارک بیشتر
- کاهش تحرک اجتماعی به عنوان آموزش به مانع بزرگتری برای ورود تبدیل میشود
این چرخه تورمی خودتقویتکننده است: با افزایش تعداد افرادی که مدارک بالاتری دریافت میکنند، کارفرمایان الزامات خود را افزایش میدهند، و نسل بعدی را مجبور به پیگیری آموزش بیشتر میکنند. این فرآیند عمدتاً به عنوان یک عملکرد مرتبسازی عمل میکند تا افزایش بهرهوری.
7. آموزش در پرورش روشنبینی پایدار یا قدردانی فرهنگی ناکام است
اکثریت قریب به اتفاق همکلاسیهای ما از سالها تغذیه فرهنگی اجباری با ذائقههای زیباییشناختی تغییر نیافته بیرون میآیند.
با وجود اهداف بلندپروازانه پرورش روشنبینی و قدردانی از فرهنگ بالا، آموزش سنتی عمدتاً در این مأموریت ناکام است. اکثر دانشآموزان علاقههای پایداری به موضوعاتی که مطالعه میکنند یا آثار فرهنگی که با آنها مواجه میشوند، توسعه نمیدهند.
- شواهدی از ناکامی آموزش در روشنگری:
- مصرف پایین فرهنگ بالا (موسیقی کلاسیک، ادبیات و غیره) در بزرگسالی
- حفظ ضعیف دانش تاریخی و علمی
- انتقال حداقلی مهارتهای تفکر انتقادی به زمینههای واقعی
این ناکامی نشان میدهد که مواجهه اجباری با موضوعات آکادمیک و آثار فرهنگی در پرورش علاقه یا قدردانی واقعی ناکارآمد است. نویسنده استدلال میکند که یادگیری خودگردان، تسهیل شده توسط منابعی مانند اینترنت، ممکن است در پرورش روشنبینی واقعی مؤثرتر باشد.
8. اینترنت یارانههای آموزش سنتی را منسوخ میکند
وقتی همه میتوانند روح خود را به صورت رایگان غنی کنند، یارانههای دولتی برای غنیسازی دلیل خود را از دست میدهند.
دسترسی گسترده به محتوای آموزشی با کیفیت بالا در اینترنت یکی از استدلالهای کلیدی برای یارانههای آموزش عمومی را تضعیف میکند: فراهم کردن دسترسی به دانش و فرهنگ. با منابع گستردهای که به صورت رایگان آنلاین در دسترس است، نیاز به مؤسسات آموزشی سنتی به عنوان دروازهبانان دانش کاهش مییابد.
- مزایای یادگیری آنلاین:
- دسترسی رایگان یا کمهزینه به مربیان کلاس جهانی
- انعطافپذیری در سرعت و برنامه
- طیف متنوعی از موضوعات و دیدگاهها
- توانایی تنظیم یادگیری بر اساس علاقهها و نیازهای فردی
در حالی که آموزش آنلاین ممکن است در کوتاهمدت جایگزین عملکرد اعتباردهی مؤسسات سنتی نشود، اما ضرورت سرمایهگذاریهای عمومی گسترده در زیرساختها و کارکنان آموزشی را زیر سوال میبرد.
9. جدایی مدرسه و دولت سیاست ایدهآل است
من به جدایی کامل مدرسه و دولت معتقدم.
نویسنده برای جدایی کامل مدرسه و دولت، مشابه جدایی کلیسا و دولت، استدلال میکند. این پیشنهاد رادیکال بر اساس این باور است که دخالت دولت در آموزش منجر به ناکارآمدی، هدررفت و تداوم سیستمی میشود که اولویت را به علامتدهی میدهد تا توسعه واقعی مهارتها.
- مزایای بالقوه جدایی:
- افزایش تنوع و نوآوری آموزشی
- تخصیص منابع کارآمدتر بر اساس تقاضای بازار
- کاهش تورم مدارک
- تمرکز بیشتر بر مهارتها و دانش عملی
در حالی که اذعان میکند این پیشنهاد از نظر سیاسی غیرقابل اجرا است، نویسنده آن را به عنوان یک ایدهآل برای تلاش به سوی آن ارائه میدهد، و استدلال میکند که حتی گامهای کوچک در این جهت میتواند منافع قابل توجهی به همراه داشته باشد.
10. کاهش هزینههای آموزشی به نفع جامعه خواهد بود
وقتی بازده اجتماعی آموزش را محاسبه میکنید، باید فرض کنید که بازده علامتدهی توهمی است—زیرا از نظر اجتماعی معمولاً اینگونه است.
با توجه به بازده اجتماعی پایین آموزش و شیوع علامتدهی، نویسنده استدلال میکند که کاهش هزینههای آموزشی به نفع جامعه به عنوان یک کل خواهد بود. این نتیجهگیری متناقض از این ایده ناشی میشود که بخش زیادی از هزینههای آموزشی فعلی از نظر اجتماعی بیهوده است.
- مزایای بالقوه کاهش هزینههای آموزشی:
- کاهش بار مالیاتی
- کارگران بیشتر در نیروی کار، افزایش تولید اقتصادی
- کاهش تورم مدارک
- منابع به سمت استفادههای مولدتر هدایت میشوند
در حالی که این پیشنهاد احتمالاً محبوب نخواهد بود، نویسنده معتقد است که لازم است هزینهها و مزایای واقعی آموزش برای جامعه به طور انتقادی بررسی شود، به جای تکیه بر لفاظیهای خوشایند درباره ارزش ذاتی یادگیری.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب مقابله با آموزش استدلال میکند که بیشتر آموزشها بهجای ایجاد مهارت، صرفاً نشانهگذاری بیهودهای هستند. کپلن معتقد است که 80 درصد ارزش آموزش در اعتبارسنجی نهفته است، نه در توسعه سرمایه انسانی. او به کاهش بودجه دولتی و ترویج آموزشهای فنی و حرفهای تأکید میکند. در حالی که بسیاری از خوانندگان استدلالهای او را قانعکننده و مبتنی بر دادهها یافتند، برخی با تجویزهای سیاستگذاری لیبرترینی کپلن مخالف بودند. این کتاب به چالش کشیدن حکمت متعارف دربارهی مزایای اجتماعی آموزش میپردازد و بحثهایی را دربارهی تورم اعتبار و هدف واقعی آموزش برمیانگیزد. منتقدان به سبک نوشتاری تکراری و نتایج افراطی اشاره کردند.