نکات کلیدی
1. جنس بیولوژیک دوتایی است، نه طیف
جنس بیولوژیک یا مردانه است یا زنانه.
تعریف دوتایی. جنس با گامتها تعریف میشود - اسپرمهای کوچک تولید شده توسط مردان یا تخمکهای بزرگ تولید شده توسط زنان. هیچ نوع گامت میانهای وجود ندارد، بنابراین جنس دوتایی است و نه طیف. این واقعیت بیولوژیک از هویت یا بیان جنسیتی متمایز است.
پرداختن به تصورات نادرست. در حالی که شرایط بیناجنسی وجود دارد، این شرایط دوتایی بودن جنس را نفی نمیکند. بیشتر افراد بیناجنسی تنها یک نوع گامت تولید میکنند یا نابارور هستند. استفاده از شرایط بیناجنسی برای استدلال در مورد طیف جنس نادرست است و تجربیات افراد بیناجنسی را نادیده میگیرد.
- شرایط بیناجنسی در حدود ۱٪ از جمعیت رخ میدهد
- بیشتر افراد بیناجنسی خود را به عنوان مرد یا زن شناسایی میکنند
- جنس بیولوژیک نمیتواند تغییر کند، حتی با تغییر جنسیت
2. جنس بر اساس بیولوژی است، نه ساختار اجتماعی
هویت جنسیتی اساساً معادل جنس بیولوژیک است.
تأثیرات پیش از زایمان. هویت جنسیتی عمدتاً تحت تأثیر قرار گرفتن از هورمونهای پیش از زایمان، به ویژه تستوسترون، تعیین میشود. این امر توسعه مغز را شکل میدهد و از سنین پایین بر علایق، رفتارها و حس جنسیت تأثیر میگذارد. عوامل اجتماعی میتوانند بر بیان تأثیر بگذارند اما نمیتوانند تمایلات بیولوژیکی زیرین را نادیده بگیرند.
تفاوتهای مغزی. مطالعات تصویربرداری عصبی تفاوتهای مغزی مداومی را بین مردان و زنان نشان میدهد، حتی با در نظر گرفتن اندازه کلی مغز. این تفاوتها بر تواناییهای شناختی، علایق و رفتارها تأثیر میگذارد. انکار این تفاوتها ضد علمی و در نهایت مضر برای حقوق و رفاه زنان است.
- تستوسترون مغز را در رحم مردانه میکند
- تفاوتهای مغزی در ساختار و عملکرد وجود دارد
- افراد غیرمعمول جنسیتی الگوهای مغزی متفاوتی نشان میدهند
3. تنها دو جنس وجود دارد، نه طیف بینهایت
دو جنس وجود دارد: زن و مرد. هیچ مدرک علمی برای وجود جنسهای دیگر وجود ندارد.
واقعیت دوتایی. با وجود ادعاهای رو به رشد درباره غیر دوتایی، جنسسیال و سایر هویتهای جنسیتی، هیچ مدرک علمی برای بیش از دو جنس وجود ندارد. حتی کسانی که خود را غیر دوتایی میدانند، هنوز در چارچوب مرد-زن عمل میکنند. گسترش هویتهای جنسیتی ناشی از اشتباه گرفتن شخصیت و حالت با جنسیت است.
زمینه فرهنگی. دستههای جنس سومی در برخی فرهنگها، مانند فاافافینه در ساموآ، اغلب به عنوان مدرکی برای جنسهای غیر دوتایی ذکر میشود. با این حال، این افراد هنوز جنس بیولوژیک خود را تأیید میکنند و خود را جنس جداگانهای نمیدانند. اعمال برچسبهای ترنسجندر بر روی آنها به طور نادرست مفاهیم غربی را تحمیل میکند.
- شناسایی غیر دوتایی در حال رشد است، به ویژه در میان جوانان
- بسیاری از افراد غیر دوتایی همجنسگرا، لزبین یا اوتیستیک هستند
- "غیر دوتایی" اغلب نشاندهنده نارضایتی از نقشهای جنسیتی است
4. گرایش جنسی و هویت جنسیتی مرتبط هستند
تحقیقات نشان دادهاند که عدم تطابق جنسیتی در کودکی یکی از قویترین پیشبینیکنندهها برای همجنسگرا بودن در بزرگسالی است.
پیوند توسعهای. عدم تطابق زودهنگام جنسیتی به شدت همجنسگرایی در بزرگسالی را پیشبینی میکند. این ناشی از تأثیر هورمونهای پیش از زایمان بر بیان جنسیتی و گرایش جنسی است. به عنوان مثال، مردان همجنسگرا معمولاً در کودکی بیشتر زنانه هستند، در حالی که لزبینها تمایل به مردانه بودن دارند.
زیرگروههای ترنسجندر. دو نوع اصلی از افراد ترنسجندر مرد به زن وجود دارد: همجنسگرا (جذب به مردان) و اتوژینوفیلیک (برانگیخته شدن از ایده زن بودن). نوع اول معمولاً از کودکی زنانه هستند، در حالی که نوع دوم بعداً دچار دیسفوریای جنسیتی میشوند، معمولاً پس از سالها لباس پوشیدن متقاطع. درک این زیرگروهها برای درمان مناسب ضروری است.
- حدود ۷۵٪ از پسران غیر متعارف جنسیتی همجنسگرا/دوجنسگرا میشوند
- اتوژینوفیلی یک پارافیلی است، نه یک هویت
- گرایش جنسی بر احتمال تغییر جنسیت تأثیر میگذارد
5. بیشتر کودکان دچار دیسفوریای جنسیتی با بلوغ از آن دست میکشند
در تمام یازده مطالعه بلندمدت انجام شده بر روی کودکان دچار دیسفوریای جنسیتی، بین ۶۰ تا ۹۰ درصد با بلوغ از آن دست میکشند.
واقعیت دست کشیدن. اکثریت قریب به اتفاق کودکان دچار دیسفوریای جنسیتی با رسیدن به نوجوانی با جنس بیولوژیک خود راحت میشوند. بسیاری از آنها به بزرگسالان همجنسگرا یا لزبین تبدیل میشوند. این یافته قوی اغلب توسط فعالان ترنسجندر انکار یا سرکوب میشود که منجر به پروتکلهای درمانی مضر برای کودکان میشود.
ریسکهای تغییر جنسیت. تغییر اجتماعی و پزشکی زودهنگام برای کودکان خطرات قابل توجهی به همراه دارد، از جمله تغییرات فیزیکی دائمی و ناباروری. با توجه به نرخهای بالای دست کشیدن، رویکرد محتاطانه و صبر کردن مناسبترین است. درمانی که به بررسی مسائل زیرین میپردازد، بهتر از تأیید فوری هویت ترنسجندر است.
- بلوغ معمولاً دیسفوریای جنسیتی را به طور طبیعی حل میکند
- تغییر زودهنگام ممکن است هویت موقتی را تثبیت کند
- دیسفوریای جنسیتی با شروع سریع در نوجوانان یک نگرانی رو به رشد است
6. زنان ترنس با زنان بیولوژیک متفاوت هستند
نمیتوان به طور دقیق گفت که زنان ترنس، زنان بیولوژیک هستند، همانطور که برخی از فعالان ترنس ادعا میکنند.
تفاوتهای بیولوژیک. با وجود تغییر جنسیت، زنان ترنس بسیاری از ویژگیهای بیولوژیک مردانه را حفظ میکنند، از جمله کروموزومها، ساختار استخوان و سیستمهای ارگان. این موضوع پیامدهای مهمی برای مراقبتهای پزشکی، رقابتهای ورزشی و برخی فضاهای تفکیکشده بر اساس جنس دارد. اذعان به این تفاوتها هویتهای ترنس را نفی نمیکند، بلکه درمان مناسب و انصاف را تضمین میکند.
پیامدهای سیاستی. شعار "زنان ترنس، زنان هستند" واقعیتهای پیچیده را سادهسازی میکند. در حالی که افراد ترنسجندر شایسته احترام و حمایتهای قانونی هستند، برخی از تمایزات مبتنی بر جنسیت همچنان ضروری است. این موضوع به ویژه در زمینههایی مانند زندانها، پناهگاهها و ورزشهای رقابتی که تفاوتهای بیولوژیکی بر ایمنی و انصاف تأثیر میگذارد، مرتبط است.
- زنان ترنس حتی پس از هورمونها نیز ویژگیهای مردانه را حفظ میکنند
- خطر ابتلا به سرطان پروستات برای زنان ترنس باقی میماند
- مزایای ورزشی به دلیل توسعه مردانه ادامه دارد
7. ترجیحات دوستیابی زنان تحت تأثیر تکامل است
به زنان گفته شده است که در زندگی عاشقانه خود پیشگام باشند، به عنوان نشانهای از استقلال، اعتماد به نفس و قدرت زنانه. در حالی که فکر نمیکنم زنان باید در انتظار پیامکی از یک مرد بنشینند، اما چیزی برای گفتن در مورد اجازه دادن به او برای نزدیک شدن به شما وجود دارد.
روانشناسی تکاملی. ترجیحات همسر زنان، از جمله تمایل به وضعیت و منابع، ناشی از فشارهای تکاملی مرتبط با بارداری و پرورش کودک است. این تمایلات ذاتی با وجود پیشرفتهای مدرن در کنترل بارداری و تغییر نقشهای جنسیتی ادامه دارد. درک آنها میتواند به روابط رضایتبخشتری منجر شود.
کاربردهای مدرن. تشویق زنان به نزدیک شدن به دوستیابی مانند مردان واقعیتهای بیولوژیکی را نادیده میگیرد و اغلب منجر به ناامیدی میشود. رفتارهای سنتی خواستگاری، مانند آغاز تماس توسط مردان، نشاندهنده سرمایهگذاری است و به زنان کمک میکند تا شرکای مناسب را انتخاب کنند. پذیرش این الگوها نه تنها فمینیسم یا خودمختاری زنان را نفی نمیکند.
- زنان به دلیل سرمایهگذاری بالاتر والدین، انتخابگرتر هستند
- وضعیت و منابع در همسران بالقوه جذاب باقی میماند
- رابطههای غیررسمی معمولاً برای زنان رضایتبخشتر نیستند
8. پرورش بدون جنسیت بیولوژی را نادیده نمیگیرد
جنسیت تحت تأثیر قرار گرفتن از هورمونهای پیش از زایمان تعیین میشود، نه از طریق هنجارهای جنسیتی تحمیلی که به محض خروج نوزاد از رحم بر او تحمیل میشود.
ترجیحات ذاتی. کودکان از سنین بسیار پایین، قبل از اینکه بتوانند مفاهیم جنسیتی را درک کنند، تمایلات خاصی به اسباببازیها و فعالیتهای جنسیتی نشان میدهند. این موضوع در فرهنگهای مختلف و حتی در پریماتهای غیرانسانی مشاهده میشود و نشاندهنده یک پایه بیولوژیکی قوی است. پرورش بدون جنسیت نمیتواند این تمایلات ذاتی را نادیده بگیرد.
رویکرد متعادل. در حالی که اجتناب از کلیشههای سخت جنسیتی مثبت است، تلاش برای بزرگ کردن کودکان "بدون جنسیت" نادرست و بالقوه مضر است. رویکرد بهتر این است که انتخابهای متنوعی ارائه دهیم و در عین حال تمایلات طبیعی کودک را بپذیریم، چه جنسیتی-معمولی و چه غیرمعمولی.
- نوزادان در عرض چند روز پس از تولد تفاوتهای جنسیتی در علایق نشان میدهند
- شرایط هورمونی بر ترجیحات بازی تأثیر میگذارد
- بیشتر کودکان با وجود پرورش، به فعالیتهای جنسیتی-معمولی گرایش پیدا میکنند
9. فعالیتگرایی تهدیدی برای تحقیقات علمی در زمینه جنسیت است
فعالیتگرایی جایی در تحقیقات علمی ندارد. چیزی به نام "علم فمینیستی"، "علم کوئیر"، علم لیبرال یا محافظهکار وجود ندارد.
یکپارچگی علمی. فعالیتهای سیاسی به طور فزایندهای در حال مداخله در تحقیقات علمی بیطرفانه در زمینه جنسیت هستند. مطالعاتی که با روایتهای پیشرفته در تضاد هستند، با واکنشهای شدیدی مواجه میشوند که منجر به خودسانسوری و تحقیقات مغرضانه میشود. این موضوع به دنبال حقیقت را تهدید میکند و در نهایت به جوامعی که فعالان ادعا میکنند از آنها حمایت میکنند، آسیب میزند.
آزادی دانشگاهی. دانشگاهها و مجلات علمی باید در برابر فشار برای سرکوب یا پسگیری یافتههای سیاسی نامطلوب مقاومت کنند. پژوهشگران باید آزاد باشند تا به موضوعات جنجالی بپردازند بدون اینکه از عواقب شغلی بترسند. تنها از طریق تحقیق و بحث آزاد میتوانیم درک خود را از جنسیت و جنسیت انسانی پیش ببریم.
- فشار فعالان منجر به پسگیری مطالعات شده است
- برخی موضوعات تحقیق اکنون به عنوان تابو در نظر گرفته میشوند
- ایدئولوژی در برخی مؤسسات جایگزین دقت علمی شده است
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب پایان جنسیت نظرات متفاوتی را به خود جلب کرده است. حامیان این اثر، رویکرد علمی آن در رد افسانههای جنسیتی و دفاع از آزادی آکادمیک را ستایش میکنند. منتقدان بر این باورند که این کتاب ترنسهراسانه است و تحقیقات را به اشتباه تفسیر میکند. برخی از خوانندگان آن را تحریککننده اما دارای نقص میدانند. این کتاب باورهای رایج درباره جنسیت، جنس و مسائل ترنسجندر را به چالش میکشد و بحثهایی را برمیانگیزد. منتقدان به ماهیت جنجالی آن و تأثیر بالقوهاش بر مباحث هویت جنسیتی اشاره میکنند. بسیاری از افراد شجاعت سوه را در پرداختن به موضوعات حساس تحسین میکنند، در حالی که برخی دیگر به روششناسی و نتایج او شک دارند.