Searching...
فارسی
EnglishEnglish
EspañolSpanish
简体中文Chinese
FrançaisFrench
DeutschGerman
日本語Japanese
PortuguêsPortuguese
ItalianoItalian
한국어Korean
РусскийRussian
NederlandsDutch
العربيةArabic
PolskiPolish
हिन्दीHindi
Tiếng ViệtVietnamese
SvenskaSwedish
ΕλληνικάGreek
TürkçeTurkish
ไทยThai
ČeštinaCzech
RomânăRomanian
MagyarHungarian
УкраїнськаUkrainian
Bahasa IndonesiaIndonesian
DanskDanish
SuomiFinnish
БългарскиBulgarian
עבריתHebrew
NorskNorwegian
HrvatskiCroatian
CatalàCatalan
SlovenčinaSlovak
LietuviųLithuanian
SlovenščinaSlovenian
СрпскиSerbian
EestiEstonian
LatviešuLatvian
فارسیPersian
മലയാളംMalayalam
தமிழ்Tamil
اردوUrdu
The Gamer's Brain

The Gamer's Brain

How Neuroscience and UX Can Impact Video Game Design
توسط Celia Hodent 2017 272 صفحات
4.30
218 امتیازها
گوش دادن
Try Full Access for 7 Days
Unlock listening & more!
Continue

نکات کلیدی

۱. مغز گیمر: ماشینی ناتمام اما قدرتمند

استیون پینکر (۱۹۹۷) اشاره کرده است که ذهن ما صرفاً به‌خاطر سازگاری زیستی و انتخاب طبیعی، به‌گونه‌ای طراحی نشده که نحوه‌ی ادراک، تفکر یا احساس ما کاملاً سازگار باشد.

محدودیت‌های مغز انسان. مغز ما که برای بقا در دوران پیشاتاریخ تکامل یافته، دارای محدودیت‌ها و سوگیری‌های ذاتی است که به‌شدت بر نحوه‌ی ادراک، حافظه و توجه ما تأثیر می‌گذارد. این «حفره‌های مغزی» اغلب توسط شعبده‌بازان به‌کار گرفته می‌شود و در عین حال، اگر توسعه‌دهندگان بازی آن‌ها را نشناسند، می‌تواند مانع کارشان شود. توسعه‌دهندگان باید بدانند که مغز بازیکنان یک کامپیوتر کامل نیست؛ بلکه مستعد خطاهای قابل پیش‌بینی و تفسیرهای ذهنی است.

ادراک ذهنی است. ما واقعیت را همان‌گونه که هست نمی‌بینیم، بلکه تصویری ذهنی است که تحت تأثیر دانش قبلی، انتظارات و زمینه قرار دارد. بنابراین، آنچه طراح قصد دارد به‌صورت بصری یا شنیداری منتقل کند، ممکن است توسط بازیکنان به‌گونه‌ای متفاوت فهمیده شود. مثلاً معنای یک آیکون ممکن است برای نسل‌های جوان که با نمونه‌ی واقعی آن آشنا نیستند، گم شود یا نشانه‌ی بصری مهمی اگر به اندازه‌ی کافی با پس‌زمینه تضاد نداشته باشد، نادیده گرفته شود.

حافظه و توجه محدود است. حافظه کاری ما محدودیت شدیدی دارد و تنها سه تا چهار مورد را همزمان نگه می‌دارد و منابع توجه ما بسیار کم است. این یعنی چندوظیفگی کارآمد نیست و اطلاعات جدید به‌راحتی فراموش می‌شود مگر اینکه عمیقاً پردازش یا مرتباً تقویت شود. توسعه‌دهندگان اغلب گرفتار «نفرین دانش» می‌شوند و فرض می‌کنند بازیکنان مفاهیمی را که برای خودشان واضح است، درک می‌کنند؛ بنابراین باید این محدودیت‌های شناختی را در طراحی بازی لحاظ کنند.

۲. انگیزه: موتور درگیرسازی بازیکن

بدون انگیزه، هیچ رفتاری و هیچ عملی رخ نمی‌دهد.

نیازها و خواسته‌ها. انگیزه نیروی بنیادی پشت تمام رفتارهاست، از نیازهای زیستی پایه مانند گرسنگی تا خواسته‌های پیچیده‌ی شناختی. در بازی‌ها، درک انگیزه اهمیت دارد چون تعیین می‌کند چرا بازیکنان درگیر می‌شوند، ادامه می‌دهند و بازمی‌گردند. این فقط درباره‌ی پاداش‌های بیرونی نیست؛ انگیزه‌های درونی مانند تمایل به شایستگی، خودمختاری و ارتباط نقش مهمی دارند.

انگیزه درونی در برابر بیرونی. پاداش‌های بیرونی (مانند جوایز ورود روزانه) می‌توانند درگیرسازی را تشویق کنند، اما انگیزه درونی که بازیکن صرفاً برای لذت فعالیت بازی می‌کند، معمولاً برای بازی طولانی‌مدت قوی‌تر است. نظریه خودتعیینی (SDT) سه نیاز روان‌شناختی ذاتی را معرفی می‌کند که انگیزه درونی را تقویت می‌کنند:

  • شایستگی: احساس مهارت و پیشرفت به سوی اهداف مشخص.
  • خودمختاری: تجربه انتخاب‌های معنادار و ابراز خود.
  • ارتباط: احساس تعلق و ارتباط با دیگران.

معنا، سوخت انگیزه است. چه انگیزه درونی باشد و چه بیرونی، وقتی بازیکنان درک کنند که چرا یک کار، هدف یا پاداش برایشان مهم است، انگیزه قوی‌تر می‌شود. مثلاً نشان دادن تأثیر انتخاب‌های بازیکن یا اشاره به توانایی‌های آینده، تلاش‌های کنونی را معنادارتر می‌کند.

۳. احساس: دست نامرئی هدایت‌کننده تجربه بازیکن

بخش احساسی طراحی ممکن است از عناصر عملی محصول مهم‌تر باشد.

نقش دوگانه احساسات. احساسات حالت‌های برانگیختگی فیزیولوژیکی هستند که به‌شدت بر ادراک، شناخت و رفتار ما تأثیر می‌گذارند. آن‌ها می‌توانند ما را به سمت اقدامات سازگار هدایت کنند و تمرکز ما را در موقعیت‌های خطرناک افزایش دهند، اما گاهی نیز ما را فریب می‌دهند و به تصمیمات غیرمنطقی یا نسبت‌های نادرست منجر می‌شوند. مثلاً ناامیدی از نرخ فریم پایین ممکن است به اشتباه به خود گیم‌پلی نسبت داده شود.

نشانه‌های بدنی و تصمیم‌گیری. «احساسات درونی» یا شهود ما که به‌عنوان نشانه‌های بدنی شناخته می‌شوند، حس‌های جسمانی هستند که تصمیمات ما را با برجسته کردن پیامدهای مثبت یا منفی تحت تأثیر قرار می‌دهند. بنابراین، احساسات لزوماً مخالف تفکر منطقی نیستند؛ بلکه اغلب در تصمیم‌گیری سریع، به‌ویژه در موقعیت‌های پیچیده یا اخلاقی، کمک می‌کنند.

طراحی احساسی در بازی‌ها. بازی‌ها باید عمداً احساسات را برانگیزند تا تجربه‌ای جذاب خلق کنند. این شامل موارد زیر است:

  • احساس بازی: حس لمسی و زیبایی‌شناسی تعامل با بازی که تحت تأثیر کنترل‌ها، دوربین و شخصیت‌ها (سه «C») است.
  • حضور: توهم بودن در دنیای مجازی که شامل غوطه‌وری فیزیکی، احساسی و روایی می‌شود.
  • کشف و شگفتی: معرفی نوآوری برای حفظ علاقه و درگیری بازیکن.
  • عدالت: اجتناب از موقعیت‌هایی که احساسات منفی قوی مانند بی‌عدالتی را برمی‌انگیزد و باعث ترک بازی می‌شود.

۴. یادگیری از طریق عمل: مؤثرترین راه برای تسلط

موثرترین روش آموزش به کسی، به‌ویژه در رسانه‌های تعاملی، این است که او را در موقعیت واقعی و با هدف مشخص به یادگیری از طریق عمل وادار کنیم.

یادگیری فعال برتر است. آموزش‌های سنتی «اول یاد بگیر، بعد انجام بده» که معمولاً به صورت متن‌های طولانی ارائه می‌شوند، ناکارآمدند چون بازیکن را عمیقاً درگیر نمی‌کنند. مغز بهترین یادگیری را از طریق مشارکت فعال دارد که اطلاعات را عمیقاً در حافظه کاری پردازش می‌کند. این رویکرد «یادگیری از طریق عمل» اساس اصول سازنده‌گرایی است که بر ساخت فعال دانش تأکید دارد.

زمینه و معنا حیاتی‌اند. آموزش‌ها باید به‌طور طبیعی در جریان بازی ادغام شوند و زمینه‌ی فوری برای مکانیک‌های جدید فراهم کنند. مهم‌تر از همه، بازیکنان باید هدف یا معنای یادگیری را درک کنند. مثلاً به جای اینکه صرفاً به بازیکن بگوییم چگونه بپرد، یک پاداش قابل مشاهده روی سکویی بلند قرار دهید که رسیدن به آن مستلزم پریدن است.

یادگیری توزیع‌شده و شکست‌های ملایم. از بارگذاری بیش از حد اطلاعات در یک زمان (یادگیری فشرده) خودداری کنید. به جای آن، آموزش‌ها را در طول زمان پخش کنید تا تکرار و تثبیت صورت گیرد. در مرحله یادگیری، بازیکنان نباید برای اشتباهات به شدت تنبیه شوند؛ بلکه باید بازخورد واضح و فرصت‌های بازیابی فوری مانند سقوط ایمن و بالا رفتن سریع فراهم شود تا بدون ایجاد ناامیدی، استمرار تشویق شود.

۵. افشای افسانه‌های UX: وضوح بر خلوص خلاقانه ارجح است

متخصصان UX هدف شخصی برای تحمیل ندارند و در واقع مهاجم نیستند؛ ما با نیت کمک می‌آییم.

UX محدودیت خلاقیت نیست. تصور غلط رایج این است که تجربه کاربری (UX) خلاقیت را محدود می‌کند یا بازی را ساده می‌کند. در واقع، UX به توسعه‌دهندگان کمک می‌کند تا چشم‌انداز مورد نظر خود را تحقق بخشند و اطمینان حاصل کنند که بازیکنان بازی را همان‌گونه که طراحی شده تجربه می‌کنند. این ابزارها برای تنظیم محتوا و شناسایی موانع است، نه تحمیل جهت هنری.

فراتر از «فقط یک نظر دیگر». بازخورد UX اغلب به‌عنوان نظر شخصی رد می‌شود، اما ریشه در علوم شناختی، تعامل انسان و کامپیوتر (HCI) و داده‌های تجربی دارد. در حالی که شهود طراحان ارزشمند است، UX دیدگاهی عینی و مبتنی بر داده ارائه می‌دهد که به غلبه بر سوگیری‌هایی مانند «نفرین دانش» کمک می‌کند.

سرمایه‌گذاری، نه هزینه. نگرانی درباره زمان و هزینه باعث می‌شود استودیوها UX را نادیده بگیرند. اما سرمایه‌گذاری زودهنگام در UX از طریق نمونه‌سازی و آزمایش، صرفه‌جویی در هزینه است. شناسایی و رفع مشکلات در مراحل اولیه بسیار ارزان‌تر از اصلاح پس از عرضه است و از ترک بازیکنان و کاهش درآمد جلوگیری می‌کند.

۶. قابلیت استفاده: پایه‌ای برای تجربه بدون اصطکاک

قابل استفاده بودن بازی (یا نرم‌افزار) یعنی «توجه به محدودیت‌های حافظه، ادراک و توجه انسان؛ پیش‌بینی خطاهای احتمالی و آمادگی برای آن‌ها؛ و هماهنگی با انتظارات و توانایی‌های کاربران.»

سهولت استفاده اهمیت دارد. قابلیت استفاده بر چگونگی تعامل آسان بازیکنان با رابط و سیستم‌های بازی بدون ایجاد ناامیدی غیرضروری تمرکز دارد. هدف این است که «تصویر سیستم» (آنچه کاربر می‌بیند) به‌وضوح اطلاعات و عملکرد را منتقل کند. رابط کاربری قابل استفاده باید «شفاف» باشد تا بازیکنان بتوانند روی بازی تمرکز کنند، نه روی فهمیدن کنترل‌ها یا منوها.

هفت ستون قابلیت استفاده در UX بازی:

  • نشانه‌ها و بازخورد: نشانه‌های بصری، صوتی و لمسی واضح که بازیکنان را مطلع و اقداماتشان را تأیید می‌کند.
  • وضوح: اطمینان از قابل درک و بدون ابهام بودن همه نشانه‌ها و بازخوردها (مثلاً فونت‌های خوانا، کنتراست مناسب، اصول گشتالت).
  • شکل تابع عملکرد است: طراحی بصری عناصر باید به‌طور شهودی هدف آن‌ها را منتقل کند (مثلاً آیکون سپر شبیه سپر باشد و دفاع را نشان دهد).
  • یکنواختی: حفظ قوانین، کنترل‌ها و عناصر رابط یکنواخت در سراسر بازی و هماهنگی با استانداردهای صنعت.
  • حداقل بار کاری: کاهش بار شناختی و فیزیکی برای وظایف غیرمرکزی بازی (مثلاً نمایش کنترل‌ها روی HUD).
  • پیشگیری و بازیابی از خطا: طراحی برای پیش‌بینی و جلوگیری از اشتباهات رایج بازیکنان و امکان بازیابی از خطاها.
  • انعطاف‌پذیری: ارائه گزینه‌های سفارشی‌سازی (کنترل‌ها، اندازه فونت، حالت‌های کوررنگی) برای پاسخ به نیازها و توانایی‌های متنوع بازیکنان.

تأثیر بر درگیری. اگرچه قابلیت استفاده خود «سرگرم‌کننده» نیست، نبود آن می‌تواند لذت بازی را به‌شدت کاهش دهد. رابط‌های ناامیدکننده ممکن است باعث خشم نادرست شده و بازیکنان را حتی از بازی‌های عالی فراری دهد. در بازی‌های رایگان، قابلیت استفاده بالا برای جذب و نگهداشت اولیه حیاتی است.

۷. قابلیت درگیرسازی: خلق ارتباطات عمیق و پایدار با بازیکن

وقتی در بازی درگیر هستید، یعنی برای آن اهمیت قائلید، انگیزه دارید ادامه دهید، تجربه‌تان احساسی است، غوطه‌ورید، حس حضور دارید و احتمالاً سرگرم هستید، هرچند «سرگرمی» برای هرکس معنای متفاوتی دارد.

فراتر از قابلیت استفاده. قابلیت درگیرسازی بخش «نامشخص‌تر» UX است که بر میزان سرگرم‌کنندگی، غوطه‌وری و جذابیت احساسی بازی تمرکز دارد. هدف خلق تجربه‌هایی است که علاقه بازیکن را در طول زمان حفظ کند و نرخ نگهداشت را افزایش دهد. اگرچه «سرگرمی» ذهنی است، اما درگیری می‌تواند با انتخاب‌های طراحی تحت تأثیر قرار گیرد.

سه ستون قابلیت درگیرسازی:

  • انگیزه: ارضای نیازهای درونی بازیکنان به شایستگی، خودمختاری و ارتباط. این شامل تعیین اهداف واضح و معنادار، ارائه پاداش‌های ارزشمند و امکان انتخاب و ابراز خود است.
  • احساس: برانگیختن احساسات مطلوب از طریق «احساس بازی» (کنترل‌های پاسخگو، دوربین پویا، شخصیت‌های بیانگر)، ایجاد حس حضور (غوطه‌وری فیزیکی، احساسی، روایی) و معرفی نوآوری و شگفتی.
  • جریان بازی: تعادل چالش و توانایی بازیکن برای حفظ حالت بهینه درگیری، جایی که وظایف نه خیلی آسان (منجر به کسالت) و نه خیلی سخت (منجر به اضطراب) باشند.

«دندان اره‌ای چالش». برای حفظ جریان، بازی‌ها باید لحظات چالش شدید را با دوره‌های فشار کمتر جایگزین کنند تا بازیکنان احساس قدرت و پیشرفت کنند. این منحنی نوسانی دشواری از فرسودگی جلوگیری می‌کند و حس تسلط را تقویت می‌کند. مثلاً پس از مبارزه با رئیس سخت، بازیکنان ممکن است با دشمنان آسان‌تر روبرو شوند تا قدرت تازه‌ی خود را احساس کنند قبل از چالش بعدی.

۸. تفکر طراحی: پذیرش تکرار و شکست زودهنگام

اکثر طراحی‌های تعاملی در ابتدا ضعیف‌اند و تیم‌های طراحی باقی عمر خود را در تلاش‌های تکراری برای بهبود می‌گذرانند.

رویکرد انسان‌محور. تفکر طراحی استراتژی حل مسئله‌ای است که کاربر را در مرکز فرآیند قرار می‌دهد و توانایی‌ها و محدودیت‌های او را می‌پذیرد. هدف درک مشکلات واقعی بازیکنان و یافتن مناسب‌ترین راه‌حل‌هاست، نه صرفاً اجرای ایده‌ها.

چرخه تکراری. طراحی مؤثر فرآیندی تکراری از «آزمایش و خطای آگاهانه» است:

  • طراحی: مفهوم‌سازی راه‌حل‌ها.
  • نمونه‌سازی/پیاده‌سازی: ساخت نسخه‌های کم‌کیفیت (کاغذی) یا باکیفیت (تعامل‌پذیر).
  • آزمایش: مشاهده تعامل کاربران با نمونه یا ویژگی.
  • تحلیل: تفسیر مشاهدات و داده‌ها.
  • اصلاح: اعمال تغییرات بر اساس بینش‌ها.
    این چرخه باید از ابتدا با نمونه‌های ارزان شروع شود چون تغییرات پس از پیاده‌سازی کامل بسیار پرهزینه‌تر است.

پذیرش شکست. هدف «شکست زودهنگام و مکرر» است تا نقص‌ها شناسایی و طراحی‌ها پیش از صرف منابع زیاد اصلاح شوند. این رویکرد غیرمنتظره در بلندمدت زمان و هزینه را صرفه‌جویی می‌کند و از وابستگی به ویژگی‌های معیوب جلوگیری می‌کند. طراحی یک تعادل است که بین ویژگی‌ها، عمق و قابلیت استفاده باید اولویت تجربه اصلی بازیکن باشد.

۹. پژوهش کاربری: قطب‌نمای ضروری برای شناخت بازیکن

وظیفه پژوهشگر کاربری ارائه شواهد عینی برای کمک به توسعه‌دهندگان در تصمیم‌گیری است، در حالی که نباید به بازی دل‌بسته شود که موجب سوگیری شود.

ارزیابی عینی. پژوهش کاربری رشته‌ای است که قابلیت استفاده و قابلیت درگیرسازی بازی را با مشاهده و تحلیل تعامل بازیکنان واقعی ارزیابی می‌کند. این به توسعه‌دهندگان کمک می‌کند تا از «نفرین دانش» رهایی یابند و دیدگاهی بیرونی و عینی درباره تجربه بازیکن داشته باشند. پژوهشگران کاربری از روش علمی برای شناسایی مشکلات و پیشنهاد راه‌حل‌ها بهره می‌برند.

روش‌های کلیدی آزمایش UX:

  • تحلیل وظیفه: مشاهده بازیکنان در انجام وظایف کوتاه و مشخص برای اندازه‌گیری کارایی و خطاها.
  • آزمایش قابلیت استفاده/بازی: تعامل بازیکنان با بخش‌هایی از بازی با تمرکز بر سهولت استفاده و درگیری کلی.
  • تفکر بلند: شرکت‌کنندگان هنگام بازی افکار خود را بیان می‌کنند تا فرآیندهای ذهنی‌شان آشکار شود.
  • آزمایش بازی کامل: بازیکنان بخش‌های بزرگی از بازی را تجربه می‌کنند تا درگیری بلندمدت و جریان ارزیابی شود.
  • نظرسنجی‌ها: جمع‌آوری بازخورد بازیکنان درباره جنبه‌های خاص با سوالات عینی برای جلوگیری از سوگیری.
  • ارزیابی‌های هیوستیک: کارشناسان UX بازی را بر اساس اصول قابلیت استفاده بررسی می‌کنند.

بی‌طرفی و دقت. پژوهشگران باید بی‌طرف بمانند و تحلیل‌ها را بر اساس داده‌ها ارائه دهند نه نظر شخصی. پروتکل‌های آزمایش باید سوگیری‌ها را به حداقل برسانند: شرکت‌کنندگان نماینده مخاطب هدف باشند، از قضاوت شدن آگاه نباشند و یادآوری شود که بازی آزمایش می‌شود نه خودشان. ناظران توسعه‌دهنده نیز باید از سوگیری‌های خود آگاه باشند و از نتیجه‌گیری‌های شتاب‌زده پرهیز کنند.

۱۰. تحلیل بازی: کشف رفتار بازیکن در مقیاس وسیع

تحلیل فرآیند کشف و انتقال

آخرین به‌روزرسانی::

Want to read the full book?

نقد و بررسی

4.30 از 5
میانگین از 218 امتیازات از Goodreads و Amazon.

کتاب «مغز گیمر» عمدتاً با بازخوردهای مثبت مواجه شده و میانگین امتیاز آن ۴.۳۰ از ۵ است. خوانندگان از پوشش جامع این کتاب در زمینه روان‌شناسی و تجربه کاربری در طراحی بازی استقبال می‌کنند. بسیاری آن را منبعی آموزنده و ارزشمند برای حرفه‌ای‌ها و دانشجویان می‌دانند. با این حال، برخی نقدهایی درباره سبک نگارش آن دارند که آن را سنگین و تکراری توصیف می‌کنند و همچنین به قالب‌بندی نامناسب اشاره می‌کنند. این کتاب به خاطر بینش‌هایش درباره رفتار انسان و توسعه بازی تحسین شده است، اما چند منتقد پیشنهاد کرده‌اند که می‌توانست مختصرتر و کاربرپسندتر باشد. در مجموع، «مغز گیمر» به عنوان منبعی قابل اعتماد برای درک تقاطع علوم اعصاب و طراحی بازی شناخته می‌شود.

Your rating:
4.59
8 امتیازها

درباره نویسنده

سلیا هودنت، دکترای روانشناسی شناختی، یکی از متخصصان برجسته در زمینه تجربه کاربری (UX) بازی‌های ویدئویی به شمار می‌آید. او به عنوان مشاور، سخنران و نویسنده در حوزه طراحی بازی‌های ویدئویی شناخته شده است. تخصص هودنت در به‌کارگیری علوم اعصاب و اصول تجربه کاربری برای بهبود فرآیند توسعه بازی‌ها است. از آثار برجسته او می‌توان به کتاب‌های «مغز گیمر: چگونه علوم اعصاب و تجربه کاربری می‌توانند طراحی بازی‌های ویدئویی را تحت تأثیر قرار دهند» و «روانشناسی بازی‌های ویدئویی» اشاره کرد که به خاطر بینش‌های عمیق خود در زمینه جنبه‌های روانشناختی بازی‌ها مورد تحسین قرار گرفته‌اند. پیشینه هودنت در روانشناسی شناختی به او این امکان را می‌دهد که فاصله میان درک علمی ذهن انسان و کاربردهای عملی در طراحی بازی را به‌خوبی پر کند.

Listen
Now playing
The Gamer's Brain
0:00
-0:00
Now playing
The Gamer's Brain
0:00
-0:00
1x
Voice
Speed
Dan
Andrew
Michelle
Lauren
1.0×
+
200 words per minute
Queue
Home
Swipe
Library
Get App
Create a free account to unlock:
Recommendations: Personalized for you
Requests: Request new book summaries
Bookmarks: Save your favorite books
History: Revisit books later
Ratings: Rate books & see your ratings
200,000+ readers
Try Full Access for 7 Days
Listen, bookmark, and more
Compare Features Free Pro
📖 Read Summaries
Read unlimited summaries. Free users get 3 per month
🎧 Listen to Summaries
Listen to unlimited summaries in 40 languages
❤️ Unlimited Bookmarks
Free users are limited to 4
📜 Unlimited History
Free users are limited to 4
📥 Unlimited Downloads
Free users are limited to 1
Risk-Free Timeline
Today: Get Instant Access
Listen to full summaries of 73,530 books. That's 12,000+ hours of audio!
Day 4: Trial Reminder
We'll send you a notification that your trial is ending soon.
Day 7: Your subscription begins
You'll be charged on Aug 22,
cancel anytime before.
Consume 2.8x More Books
2.8x more books Listening Reading
Our users love us
200,000+ readers
"...I can 10x the number of books I can read..."
"...exceptionally accurate, engaging, and beautifully presented..."
"...better than any amazon review when I'm making a book-buying decision..."
Save 62%
Yearly
$119.88 $44.99/year
$3.75/mo
Monthly
$9.99/mo
Start a 7-Day Free Trial
7 days free, then $44.99/year. Cancel anytime.
Scanner
Find a barcode to scan

Settings
General
Widget
Loading...